eitaa logo
نردبان بهشت
1.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿 معروف به 📝دعاء سيفي صغير معروف به دعاء قامُوس شيخ اجلّ ثقة الإسلام نوري عطَّرَ اللهُ مرقده در صحيفه ثانيه علويّه آنرا ذكر كرده و فرموده كه از براي اين دعا در كلمات شرح غريبي است و از براي او آثار عجيبه ذكر كرده اند و من چون اعتماد بر آن نداشتم ذكر نكردم لكن اصل دعا را ذكر مي كنم تَسامُحاً و تَاَسِّياً بالعُلماء الأعلامِ و دعا اين است: 🔻 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بنام خداى بخشاينده مهربان‏ 🌹🌿رَبِّ اَدْخِلْنى‏ فى‏ لُجَّةِ بَحْرِ اَحَدِيَّتِكَ، وَطَمْطامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ، وَقَوِّنى‏ پروردگارا مرا در ميان درياى يگانگيت و در دل اقيانوس يكتائيت وارد كن و نيرويم ده‏ 🌹🌿بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ، حَتّى‏ اَخْرُجَ اِلى‏ فَضآءِ سَعَةِ رَحْمَتِكَ به نيروى پيروز فرمانروايى تنهائيت تا من به فضاى وسيع رحمتت درآيم‏ 🌹🌿وَفى‏ وَجْهى‏ لَمَعاتُ بَرْقِ الْقُرْبِ مِنْ اثارِ حِمايَتِكَ، مَهيباً بِهَيْبَتِكَ، در حالى‏ كه در چهره ‏ام پرتوهايى از برق نزديكى به تو از آثار حمايتت موجود باشد و از هيبت تو هيبتى‏ گرفته باشد 🌹🌿عَزيزاً بِعِنايَتِكَ، مُتَجَلِّلاً مُكَرَّماً بِتَعْليمِكَ وَتَزْكِيَتِكَ، واَلْبِسْنى‏ خِلَعَ‏ و به عنايت تو نيرومند گشته و به بركت تعليم و پرورش تو با شوكت و گرامى شده باشد. و خلعت‏ 🌹🌿الْعِزَّةِ وَالْقَبُولِ، وَسَهِّلْ لى‏ مَناهِجَ الْوُصْلَةِ والْوُصُولِ، وَتَوِّجْنى‏ بِتاجِ‏ عزت و قبولى درگاهت را به من بپوشان و راه هاى وصول و رسيدن به درگاهت را برايم هموار ساز و تاج‏ 🌹🌿الْكَرامَةِ وَالْوَقارِ، وَاَ لِّفْ بَيْنى‏ وَبَيْنَ اَحِبَّآئِكَ فى‏ دارِ الدُّنْيا وَدارِ بزرگوارى و وقار بر سرم نه و ميان من و دوستانت را در دنيا و آخرت آشتى و الفت بده و 🌹🌿الْقَرارِ، وَارْزُقْنى‏ مِنْ نُورِ اسْمِكَ هَيْبَةً وَسَطْوَةً تَنْقادُ لِىَ الْقُلُوبُ‏ از روشنى نام بزرگوارت هيبت و سطوتى روزى من كن كه دلها و ارواح مطيع و منقاد من گردند 🌹🌿وَالْأَرْواحُ، وَتَخْضَعُ لَدَىَّ النُّفوُسُ وَالْأَشْباحُ، يا مَنْ ذَلَّتْ لَهُ رِقابُ و نفوس و اشباح در پيش من فروتن گردند اى كه در برابرش گردنكشان خوار و 🌹🌿الْجَبابِرَةِ، وَخَضَعَتْ لَدَيْهِ اَعْناقُ الْأَكاسِرَةِ، لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْكَ اِلا ّ پادشاهان خاضع و تسليمند راه نجات و پناه گاهى از تو جز بسوى تو نيست و كمكى نيست مگر 🌹🌿اِلَيْكَ، وَلا اِعانَةَ اِلاَّ بِكَ، وَلاَ اتِّكآءَ اِلاَّ عَلَيْكَ ادْفَعْ عَنّى‏ كَيْدَ بوسيله خودت و اعتمادى نيست جز بر تو دور كن از من بدانديشى‏ 🌹🌿الْحاسِدينَ، وَظُلُماتِ شَرِّ المُعانِدينَ، وَارْحَمْنى‏ تَحْتَ سُرادِقاتِ‏ حسودان و تاريكي هاى شر ستيزه‏ جويان را و در زير پرده‏ هاى عرش خود بر من ترحم كن‏ 🌹🌿عَرْشِكَ، يا اَكْرَمَ الْأَكْرَمينَ، اَيِّدْ ظاهِرى‏ فى‏ تَحْصيلِ مَراضيكَ، وَنَوِّرْ اى بزرگوارترين بزرگواران يارى ده ظاهرم را در تحصيل موجبات خوشنوديت و نورانى كن‏ 🌹🌿قَلْبى‏ وَسِرّى‏ بِالْإِطِّلاعِ عَلى‏ مَناهِجِ مَساعيكَ، اِلهى‏ كَيْفَ اَصْدُرُ دل و اندرونم را به آگاه شدن بر راه هاى وصول به سويت خدايا چگونه‏ 🌹🌿عَنْ بابِكَ بِخَيْبَةٍ مِنْكَ، وَقَدْ وَرَدْتُهُ عَلى‏ ثِقَةٍ بِكَ، وَكَيْفَ تُؤْيِسُنى‏ مِنْ‏ از در خانه ‏ات مأيوسانه بازگردم در صورتى كه با اطمينان به تو بدين جا آمده ‏ام و چگونه از 🌹🌿عطآئِكَ، وَقَدْ اَمَرْتَنى‏ بِدُعآئِكَ، وَها اَنَا مُقْبِلٌ عَلَيْكَ، مُلْتَجِئٌ اِلَيْكَ، عطا و بخششت نوميدم سازى در صورتى كه خودت به دعا كردن وادارم كردى و هم ‏اكنون من رو به تو آورده‏ام و پناهنده به تو 🌹🌿باعِدْ بَيْنى‏ وَبيْنَ اَعْدآئى‏ كَما باعَدْتَ بَيْنَ اَعْدآئى‏، اِخْتَطِفْ اَبْصارَهُمْ گشته ‏ام ميان من و دشمنانم را دور كن چنان كه ميانه خود آن دشمنانم را جدايى انداختى و به وسيله نور قدس خود 🌹🌿عَنّى‏ بِنُورِ قُدْسِكَ وَجَلالِ مَجْدِكَ، اِنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ المُعْطى‏ جَلائِلَ النِّعَمِ‏ و شوكت مجدت چشمانشان را از من نابينا كن كه همانا تويى خدايى كه به رازگويانت نعمتهاى بزرگ‏ 🌹🌿الْمُكَرَّمَةِ لِمَنْ ناجاكَ بِلَطآئِفِ رَحْمَتِكَ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا ذَا الْجَلالِ‏ وَ الْإِكْرامِ، و پرارزش عطا كنى به وسيله ريزه ‏كاري هاى رحمتت اى زنده اى پاينده اى صاحب جلال و بزرگوارى 🌹🌿وَصَلَّى اللَّهُ عَلى‏ سَيِّدِنا وَنَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ و درود خدا بر سيد ما و پيمبر ما محمد و آل پاك و پاكيزه‏ اش همگى‏ @kanale_behesht ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
🌹 برای دوری از غرور و تکبر و قضاوت عجولانه 🌹 ‌بعد از نماز صبح ذکر لا حول و لا قوة الا بالله و بعد از نماز مغرب ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه دقیقه در قیامت.pdf
2.15M
پی دی اف رایگان کتاب "سه دقیقه در قیامت" همچنین فایل های صوتی این کتاب به صورت رایگان در اینترنت موجود است. _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 🌸اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ماأحاط به علمک. 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
. 📝 متن کتاب 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت (آخر)👇 💥من و اسماعیل باهم دوست بودیم یکی از روزهای سال ۹۷ به دیدنم آمد، یک ساعتی با هم صحبت کردیم گفت قرار است برای ماموریت به مناطق مرزی اعزام شود. 🌿 مسائل امنیتی در آن منطقه به گونه‌ای است که دوستان پاسدار برای ماموریت به آنجا اعزام می شدند. فردای آن روز سراغ علی خادم را گرفتم گفتند رفته سیستان. 🌴 یک باره با خودم گفتم نکند باب به شهادت از آنجا برای او باز شود .مدتی گذشت. با دوستان در ارتباط بودم. 🌾 در یکی از روزهای بهمن ۹۷ خبری پخش شد،خبر کوتاه بود! ⚡️ یک انتحاری وهابی خودش را به اتوبوس سپاه می‌زند و ده ها رزمنده را که ماموریتشان به پایان رسیده بود را به شهادت میرساند... 🔆 بعد از اینکه لیست شهدا را اعلام کردند علی خادم و اسماعیل کرمی هم جزو آنها بودند... ☘ من هم بعد از شهادت دوستانم راهی مرزهای شرقی شدم. اما خبری از شهادت نشد. 💥یک دوست و پاسدار را دیدم که به قلب ما آمده است،با دیدن آنها حالم تغییر کرد.. من هر دوی آنها را دیده بودم که بدون حساب و در زمره شهدا و با سرهای بریده شده راهی بهشت بودند.. 🔷 برای اینکه مطمئن شوم به آنها گفتم: اسم هر دوی شما محمد است درسته؟ آنها تایید کردند و منتظر بودند که من صحبت خود را ادامه دهم اما بحث رو عوض کردم و چیزی نگفتم. 🍃باز به ذهن خود مراجعه کردم. چندنفر دیگر از نیروها برای من آشنا بودند.پنج نفر دیگر از بچه های اداره را مشاهده کردم که الان از هم جدا و در واحدهای مختلف مشغول هستند،اما عروج آن ها رو هم دیده بودم. آن پنج نفرم به شهادت می رسند. ✨چند نفری را در خارج اداره دیدم که آن ها هم... 🌾دیدن هر روزه این دوستان بر حسرت من می افزاید، خدایا نکند مرگ ما شهادت نباشد. به قول برادر علیرضا قزوه: 💫وقتی که غزل نیست شفای دل خسته 🍀دیگر چه نشینیم به پشت در بسته؟ 💫رفتند چه دلگیر و گذشتند چه جانسوز 🍀آن سینه زنان حرمش دسته به دسته 💫می گویم و می دانم از این کوچه تاریک 🍀راهی است به سر منزل دل های شکسته 💫در روز جزا جرئت بر خواستنش نیست 🍀پایی که به آن زخم عبوری ننشسته 💫قسمت نشود روی مزارم بگذارند 🍀سنگی که گل لاله به آن نقش نبسته ♻️تا آخر عاقبت ما چه باشد...شهادت قسمت ما هم میشود یا‌نه... 🌾‌و اما یک نکته خیلی مهم اینکه ماها تو زندگی روزمره خیلی جاها بهمون تلنگر وارد میشه و کتاب سه دقیق در قیامت به قول نویسنده خودش اشاره داره به اینکه خدا میخواسته احتمالا به وسیله اون تلنگری به بعضی از افرادی بزنه که هیچ وقت این چیزا رو جدی نمیگیرن...حتی یکی علمای دینی هم خواب دیده بود که حضرت معصومه علیها السلام در خواب فرمودن: بیشتر مشکل مردم این هست که قیامت را جدی نمیگیرن،در این مورد ان شالله بیشتر کار کنیم.... 🌺اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک... التماس دعا پایان... کپی مطلب با ذکر صلوات به نیت تعجیل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب آزاد و حلال می باشد. 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
#سه_دقیقه_در_قیامت پی دی اف رایگان کتاب "سه دقیقه در قیامت" همچنین فایل های صوتی این کتاب به صورت
فایل پی دی اف 📮آرشیو متن سه دقیقه در قیامت ☀️قسمت اول سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15449 ☀️قسمت ۲ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15459 ☀️قسمت ۳ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15475 ☀️قسمت ۴ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15493 ☀️قسمت ۵ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15507 ☀️قسمت ۶ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15516 ☀️قسمت ۷ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15516 ☀️قسمت ۸ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15547 ☀️قسمت نهم سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15557 ☀️قسمت دهم سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15570 ☀️قسمت ۱۱ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15586 ☀️قسمت ۱۲ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15597 ☀️قسمت ۱۳ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15603 ☀️قسمت ۱۴ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15631 ☀️قسمت ۱۵ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15651 ☀️قسمت ۱۶ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15668 ☀️قسمت ۱۷ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15701 ☀️قسمت ۱۸ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15715 ☀️قسمت ۱۹ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15719 ☀️قسمت ۲۰ سه دقیقه در قیامت eitaa.com/kanale_behesht/15725 ☀️قسمت بیست و یکم eitaa.com/kanale_behesht/15736 ☀️قسمت بیست و دوم eitaa.com/kanale_behesht/15745 ☀️قسمت بیست و سوم eitaa.com/kanale_behesht/15765 ✔️کپی از مطالب با ذکر صلوات 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
BohrarneOjb01.mp3
16.45M
1⃣ جلسه اول ♻️بازشناسی عُجب و اهمیت آن 🎧 واعظ: استاد علیرضا پناهیان 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
#عجب 1⃣ جلسه اول ♻️بازشناسی عُجب و اهمیت آن 🎧 واعظ: استاد علیرضا پناهیان 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان ب
. چکیده ای از صوت آثار عجب__ به سرعت از چشم خدا میفته __عقل آدم رو ذایل میکنه از خودت راضی باشی ناشی از فساد عقل هر در صدی انسان از خودش راضی باشه به اندازه همون در صد عقلش فاسد دعوای اصلی سر معصیت نکردن و طاعت کردن نیست دعوای اصلی مال اینکه که اهل طاعت عجب پیدا نکنن پیامبر اکرم میگه شما توفیق کارهای خوب رو پیدا نمیکنی به خاطر اینکه خدا نمیخواد دچار عجب بشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. #داستان_دو_راهی #قسمت_هجدهم کمدم را باز کردم و دستم را روی لباس هایم کشیدم.از بین رخت ها بافت قه
. تیپ این دفعه ی من نسبت به قبل خیلی بدتر بود... فقط منتظر کوچکترین حرکت از سمت روشنک بودم. دیگه کار از آستین های بالا زده ام گذشته بود.از خانه بیرون آمدم به بافت کوتاهی که تنم بود نگاهی انداختم.کمی ترسیدم با خودم گفتم امشب به تیپ من گیر می دهد!! دستم را سمت پایین بافتم بردم و از دو طرف پایین تر کشیدمش بعد راهی شدم. سر خیابان که رسیدم ماشین روشنک را دیدم.برایم بوق زد و به سمتش رفتم. سوار ماشین شدم لبخند عمیقی که بر لبش بود کمی محو شد...به صورتم نگاهی کرد ولی مدتی نگذشت که دوباره به حالت عادی برگشت. نفسم را با خوشحالی بیرون دادم بالاخره تونستم نظر روشنک را جلب کنم... دستش را سمت من آورد و به من دست داد... -سلام عزیزم. چشمانم را ریز کردم لبخندی زدم و گفتم: -سلام روشنک جان. -خوبی؟ خندیدم و گفتم: -الحمدلله هستم. او هم بلند خندید و گفت: -ای شیطون. ماشین را روشن کرد از آیینه عقب را نگاه کرد و وارد خط شد... -خب چه خبرا؟ دستم را روی موهایم کشیدم و گفتم: -سلامتی شما چه خبر؟ -سلامتی شما. -خب حالا کجا میریم. خندید و گفت: -می خوام بدزدمت. بلند خندیدم و گفتم: -چه خوب. نگاه اول روشنک به من شاید کمی از لبخندش کم کرد ولی سریع به حالت عادی برگشت... او هنوز هم بی توجه به تیپ من با من حرف می زد خیلی عادی.لجم را در آورده بود.باید امشب سر از کارش در بیاورم. روشنک ادامه داد: -گفتم شام امشب رو با تو بخورم. چشم هایم را گرد کردم و گفتم: -جدی؟؟؟؟؟؟ -آره... دوست نداری؟ -نه این چه حرفیه اختیار داری.باعث افتخارمه. هر دو خندیدیم... 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b