بسمِ ربِ ام الحسنین ع 🕊🌿
اگه دنبال آرامشی؟
+اینجا همه چیز پر از آرامشه 🌸🍃
حالِ خوب کنار هم بودن
و
شنیدنِ مباحث زیبای حاج اقا پناهیان
مدرس خانم احمدی از اساتید مجموعه تنها مسیر آرامش
و مشاور 😌
کلاسِ مجازی رنگ خدا باش ویژه بانوان💜🌱
+شماهم دعوتید جاآنم 🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/4282712093Cf9a4866624
آشنای غریب:
عبدالله بن جعفر نامه ای برای امام (علیه السلام) فرستاد و همراه دو فرزندش عون و محمد خدمت امام حسین (علیه السلام) فرستاد و ... . پس از مدتی عبدالله خودش خدمت ابی عبدالله (ع) رسید و ... و فرزنداش را سفارش نمود تا در خدمت امام باشند و در رکابش جانبازی کنند .
حضرت زینب (س) از اعزام فرزندانش توسط عبدالله بسیار خوشحال شد ..
بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون كرد،چشماشون رو سرمه كشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر كشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نكرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید،
آشنای غریب:
نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نكنه من سهمی نداشته باشم،
بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه
عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده.
آشنای غریب:
عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می رسد و فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد. سید الشهدا (ع) برجسد این دو برادر حضور یافته و آنها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می رساند. تمام اهل حرم بیرون می آیند الا مادرشان زینب کبری (س) که درون خیمه می ماند و می فرماید: می ترسم که از بی طاقتی زجه کشم و برادرم از من شرم کرده و ناراحت و غمگین شود
شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند.
🌿🏴زیارت نامه عون بن عبدالله و محمد بن عبدالله🏴🌿
(فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)
السَّلَامُ عَلَى عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الطَّيَّارِ فِي الْجِنَانِ، حَلِيفِ الْإِيمَانِ وَ مُنَازِلِ الْأَقْرَانِ، النَّاصِحِ لِلرَّحْمَانِ، التَّالِي لِلْمَثَانِي وَ الْقُرْآنِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قُطْبَةَ النَّبْهَانِيَّ.
السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، الشَّاهِدِ مَكَانَ أَبِيهِ وَ التَّالِي لِأَخِيهِ وَ وَاقِيهِ بِبَدَنِهِ، لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ عَامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّيْمِيَّ.»
.
#مقتل
#مقتل_شب_پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
ان شاءالله که عزاداری هاتون قبول باشه و ما رو دعا بفرمایید
امشب میخوایم از زهیر بگیم
زهیر بن قین
کسی که شیعه نبود
ولی چنان شیفته امام حسین شد که خودش رو فدای او کرد
امام حسین ع قبل از اینکه به کربلا برسن
در منطقه ای به نام زرود توقف کردن
در همون نزدیکی کاروان زهیر هم توقف کرد
زهیر عثمانی بود
عثمانی ها هم معتقد بودن که خون عثمان گردن حضرت علی هست
به همین خاطر زهیر مایل به همراهی با امام نبود
نمیخواست با امام در یکجا توقف کنن
ولی عاقبت
نیاز به آب باعث شد که هردو در یک منطقه فرود بیان
زهیر و همراهانش سر سفره بودن که قاصد امام رسید
پیغام آورد که حضرت میخوان زهیر رو ببینن
زهیر خشکش زد
نمیخواست بره پیش امام
همسرش دلهم وقتی مکث زهیر رو دید
گفت:
سبحان الله
پسر دختر پیامبر تو را می طلبد و تو نمی روی؟
چنان اینو محکم گفت که زهیر شرمنده شد
تو رودربایستی گیر کرد و تصمیم گرفت بره پیش امام
زن اینقدر میتونه تاثیر بذاره رو مرد
خدا به زن توان و قدرتی داده که بتونه علاوه بر موفقیت خودش
زمینه ساز موفقیت همسر و فرزندانش بشه
همونطور که دلهم زمینه ساز تحول زهیر شد
و همین تحول هم باعث عاقبت بخیریش شد
خدا همچین ظرفیتی رو در وجود زن قرار داده
ولی اکثرا ازش غافلن
بستگی به مرد هم داره
بعضی از مردان غیرقابل تغییرن
زهیر رفت پیش امام
مدتی نگذشته بود که برگشت
شاد و مسرور هم برگشت
دستور داد خیمه هاش رو نزدیک خیمه های اباعبدالله بزنن
(همسرش رو هم طلاق داد👇
"به خویشان خود ملحق شو
من نمیخواهم که از ناحیه من جز خیر به تو برسد"
این رو زهیر به همسرش گفت
نمیخواست بعد از شهادتش به خاطر منتسب بودن به او آسیبی به همسرش برسه)
کسی نمیدونه چه چیزی بین امام حسین و زهیر گذشت که زهیر اینطور مجذوب امام شد
ولی توجه کنید
.
#مقتل
شاید بعضیا با خودشون بگن
احتمالا امام حسین کار خارق العاده ای انجام داد
که به واسطه اون زهیر شیفته امام شد
امام اینطور نیست
مَثَل امام نسبت به مردم مثل خورشیده!
خورشید بر همه جا می تابه
یکسان هم می تابه
اینجوری نیست که بگیم به فلان قسمت بیشتر می تابه به فلان قسمت کمتر...
حالا یکی میره تو سایه می ایسته
واضحه که این بهره ای از نور خورشید نمیبره
یکی دیگه میره روبری خورشید روی زمین می ایسته
این بهره میبره از نور خورشید
ولی یکی میره بالای کوه
نوک قله می ایسته
خب این دیگه خیلی از نور خورشید بهره مند میشه
مَثَل امام هم همینطوره!
نور هدایت امام بر همه مردم به یک میزان می تابه
ولی یکی روح و جانش رو مستعد دریافت این نور کرده
لذا این نور در جانش رسوخ میکنه
مثل زهیر
یکی دیگه روحش چنان آلودهست و دچار غفلته که بهره ای از این نور نمیبره
مثل عمربن سعد و لشکریانش
پس نور هدایت امام بر همه به یک اندازه می تابه
خب
روز عاشورا رسید
زهیر رفت جلوی لشکر عمربن سعد ایستاد و خطبه خوند:
ای اهل کوفه
شمارا از عذاب خدا می ترسانم...
خداوند ما و شما را با فرزندان پیامبرش محمد ص آزمایش کرده است
تا ببیند ما چه میکنیم
شما از یزید و عبیدالله بن زیاد جز بدی چیزی ندیده اید
ای اهل کوفه
شمارا از عذاب خدا می ترسانم...
خداوند ما و شما را با فرزندان پیامبرش محمد ص آزمایش کرده است
تا ببیند ما چه میکنیم
اینا رو که گفت
جمعیت شروع کردن به دشنام دادن او
عبیدالله بن زیاد رو ستایش کردن و گفتن
ما نمیریم تا اینکه همراهت رو به قتل برسونیم
یا اونو پیش عبیدالله بن زیاد ببریم
زهیر گفت:
بندگان خدا فرزند فاطمه سزاوارتر به یاری است
اگر اورا یاری نمیکنید مبادا به جنگ با او بپردازید
هم او و هم یزید را رها کنید
قسم به جان خودم همین کافیست که شما به قتل حسین ع آلوده نشوید
ولی این حرفها روی جماعتی که به طمع غنیمت و پاداش به جنگ اومده بودن
و زر و زیور چشماشونو کور کرده بود اثر نداشت
این جماعت چنان گوش هاشون کر و چشماشون کور شده بود
که حتی کلام امام هم در اونا تاثیری نداشت
مصداق آیه
صم بکم عمی فهم لا یرجعون
شده بودن
برگشتی تو کارشون نبود
اومده بودن که یا خود حسین ع رو پیش عبیدالله ببرن
یا راس مطهرش رو...
.
#مقتل
خدا لعنت کنه قومی رو که امام خودشون رو اینطور به مسلخ کشوندن
شمر تیری انداخت و گفت
خاموش باش مارا از پرگویی خسته کردی
زهیر گفت:
من به تو خطاب نکردم
همانا تو چهار پایی هستی که گمان ندارم از کتاب خدا دو آیه بلد باشی
بشارت باد تورا به ذلت در روز قیامت و عذاب دردناک
شمر گفت:
خدا تا یک ساعت دیگر خودت و آقایت را خواهد کشت
زهیر گفت
مرا از مرگ میترسانی
به خدا مرگ با حسین نزد من بهتر است از زندگی جاودانه با شما
از یار حسین ع انتظاری غیر از این نمیره
.
#مقتل
در مکتب حسین مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت
اما افسوس که دولتمردان یک کشور اسلامی با این آشنایی ندارن
افسوس واقعا...
امام دستور داد که زهیر برگرده
چون هرچه گفت در لشکر عمرسعد اثری نداشت
زهیر برگشت
ولی بعد از نماز ظهر به میدان رفت و شجاعانه جنگید و به شهادت رسید
درود خدا بر زهیر
ان شاءالله که ماهم مثل زهیر در رکاب مولامون جان بدیم
هدیه به پیشگاه آقا و مولامون حضرت حجه بن الحسن
صلوات بفرستید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آوای انتظار رایگان
ما ملت امام حسینیم..
ایرانسل: ارسال کد 44132120
به شماره 7575
همراه اول: ارسال کد 10002
به شماره 8989
#مآمِلَّتِاِمآمحُسِینیم..
4_5769500620360779474.mp3
3.83M
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #عالی
🔖 عمل کردن به دین آسان است 🔖
◾️@kanale_behesht
#دعای_توسل
❤️🍃بسم الله الرحمن الرحیم ❤️🍃
💠اَللّهُمَّ اِنّی اَسئلُکَ وَاَتَوَجَّهُ الَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیّ الرَّحمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحمَةِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا آبَاالحَسَنِ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ یا یا سَیِدَتَناوَ مَولاتَنا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکِ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکِ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِندَاللّهِ اِشفَعی لَنا عِندَاللّه
💠یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یااَباعَبدِاللّهِ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الشَّهیدُیَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا اَبَاالحَسَنِ یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یااَبا جَعفَرٍ یامُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الباقِرُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا اَبا عَبدِاللّهِ یا جَعفَرَبنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِق یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا اَبَاالحَسَنِ یا موُسَی بنَ جَعفَرٍ اَیُّهَا الکاظِمُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یااَبَالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ موُسَی الرِضا یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
💠یا وَصِیَّ الحَسَنِ وَ الخَلَفَ الحُجَّةَ اَیُّهَا القائِمُ المُنتَظَرُ المَهدِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🌺حال از خدا هرچه میخواهی طلب کن و اگر به دعایی که خواندی ایمان قلبی داشته باشی یقین داشته , باش که دعایت اجابت میشود و سپس ادامه بده
💠یا سادَتی وَ مَوالِیَّ اِنی تَوَجَّهتُ بِکُم اَئِمَّتی وَ عُدَّتی لیَومِ فَقری وَ حاجَتی اِلَی اللّهِ وَتَوَسَّلتُ بِکُم اِلیَ اللّهِ وَاستَشفَعتُ بِکُم اِلَی اللّهِ فَاشفَعُوا لی عِندَاللّهِ وَاستَنقِذُنی مِن ذُنُوبی عِنداللّهِ فَاِنَّکُم وَسیلِتی اِلَی اللّهِ وَ بِحُبِّکُم وَ بِقُربِکُم اَرجوُ نَجاةً مِنَ اللّهِ فَکُونُوا عِندَاللّه رَجائی یا سادَتی یا اَولِیاءَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عََلَیهِم اِجمَعینَ وَ لَعَنَ اللّهُ اَعداءَ اللّهِ ظالِمیهِم مِن الاَوَّلینَ وَالاخِرینَ امینَ رَبَّ العالَمین💠َ
@kanale_behesht
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
دعای توسل مهدی سماواتی.mp3
9.08M
🎼صوتی دعای توسل
📤با صدای : حاج مهدی سماواتی
@kanale_behesht
⛺️⛺️⛺️
#نامگذاری_دهه_ماه_محرم
📝نامگذاری روزهای دهه ی اول محرم
🌔روز اول محرم: مسلم ابن عقیل علیه السلام
🌔 روز دوم محرم: ورود کارون به کربلا
🌔 روز سوم محرم: حضرت رقیه علیها السلام
🌔 روز چهارم محرم: حضرت حر و اصحاب علیهم السلام
🌓 روز پنجم محرم: اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام
🌓 روز ششم محرم: حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
🌒 روز هفتم محرم: روضه عطش و علی اصغر علیه السلام
🌒 روز هشتم محرم: حضرت علی اکبر علیه السلام
🌘 روز نهم محرم: روز تاسوعا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
😭 روز دهم محرم: روز عاشورا حضرت ابا عبدالله الحسین حضرت زینب علیه السلام و شام غریبان
⛓ روز یازدهم محرم: حرکت کاروان از کربلا
🐫روز دوازدهم محرم: ورود کاروان به کوفه
◾️روز سیزدهم محرم: مصائب امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیه السلام در کوفه و مسیر شام
🏴حی علی العزاء،حی علی البکاء...
فی ماتم الحسین،مظلوم کربلا
صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِین
⛺️@kanale_behesht
🚩🚩🚩
#وقایع_ماه_محرم
#روز_اول_ماه_محرم
اتفاقات روز اول محرم
🦋امام حسین علیهالسلام در روز اول محرم با سپاه حر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام از آب سیراب شدند.
📝نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیهالسلام در صبحگاه دستور دادند که ظروف و مشکها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت، و گفت از دور نخلستانی پیداست.
امام فرمود چه میبینید؟
✍عدهای گفتند نخلستان نیست گوشهای اسب از دور چنان مینماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.
امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آنها را که تشنهاند سیراب کنید.
⛺️@kanale_behesht
🚩🚩🚩
#وقایع_ماه_محرم
#روز_دوم_ماه_محرم
🐪 ورود کاروان به کربلا
👈روز دوم، حر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی کوفه ببرد، بین امام و حر گفتوگوهایی صورت میگرفت و امام علیهالسلام وقت نمازها، نماز را اقامه میکرد و سپاه حر نیز با حضرت و به اقتدا به امام، نماز جماعت میخواندند.
🕋بدین ترتیب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت مینمود. حر نیز به خواسته و مأموریت خود پافشاری میکرد اما امام علیهالسلام از قبول درخواست او امتناع میکرد.
🌿حر به امام عرض کرد که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته میشوید.
حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ میترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند...
وقتی حر این اشعار را از امام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بیضه رسیدند.
📜امام برای اتمام حجت خطبهای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود و با استناد به سخنان پیامبر اکرم(ص) فرمود که هر کس سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال میکند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند.
در مسیری که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذی حجه تا رسیدن به کربلا با افراد و کاروانهای مختلفی دیدار و ملاقات داشت.
از جمله این دیداردها دیدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپیوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پیشکش نمود.
حضرت امتناع از قبول کرد.
⤵️ #ادامه_دارد
🚩🚩🚩
#روز_دوم_ماه_محرم
🌘در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشکها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بنی مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.
حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سوارهای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان میآید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.
🌸امام حسین علیهالسلام در روز اول محرم با سپاه حر دیدار کردشعر استقبال از ماه محرم از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
‼️علی سئوال کرد: ای پدر آیا ما بر حق نیستیم، فرمود: فرزندم ما بر حقیم و بازگشت بندگان به سوی خداوند است،
اکبر عرضه داشت: پس ای پدر مهربانم چه باکی از مرگ داریم امام از کلام علی خوشحال شد و دعایش کرد.
🌤وقتی صبح شد کاروان حسین نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهیر گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.
🌸امام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.
در این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.
پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد.
حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.
🐎امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب و علف رسیدند.
اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست، زهیر گفت: نامهای مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.
امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمهها را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین میرفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن خون غوطهور است.
🦋شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده در روز دوم سال 61 حضرت امام حسین علیهالسلام به زمین کربلا ورود فرمود و چون به آن زمین رسید، پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مىنامندش. چون نام کربلا شنید گفت: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».
پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آیید که این جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد.
روزی که کاروان امام حسین علیهالسلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده میشد به نحوی که امام علیهالسلام جنگ را قطعی میدانست.
⛺️@kanale_behesht
🚩🚩🚩
#وقایع_ماه_محرم
#روز_سوم_ماه_محرم
اتفاقات روزسوم
🕊روز حضرت رقیه سلام الله
3⃣ در روز سوم محرم، امام حسین (علیه السلام) در سرزمین کربلا مستقر شدند و عمربن سعد با لشگریان خود وارد صحرای کربلا شد.
طبق تاریخ امام پس از استقرار در سرزمین کربلا دستور برپایی خیمهها را میدهند، ولی با یک تفاوت بزرگ، در سفرهای گذشته خیمهها بر روی تپه و بلندی بر پا میشد، اما این بار امام دستور میدهند که خیمهها بر روی سطح صاف و یا فرورفتگی بر پا شود. شاید منظور از این دستور امام این بود که کودکان و زنان در میدان جنگ و درگیری چیزی را مشاهده نکنند تا دچار ترس و وحشت نشوند.
🦋حربن یزید ریاحی که از سوی دشمن مامور شده بود تا با سپاهیانش راه را بر امام ببندد در مقابل کاروان امام خیمه میزند و در اولین اقدام عبیدالله را از ورود امام به کربلا با خبر میسازد.
خریداری اراضی کربلا:
از اتفاقاتی که در روز سوم محرم به روایت تاریخ رخ داده است، خرید زمین کربلا توسط امام حسین(ع) بود. امام زمین کربلا را از اهل نینوا خریدند و شرط کردند که هر کس که علاقمند به زیارت قبور شهدا و قبر حضرت بود او را پذیرایی کرده و هدایت کنند.
👈ورود عمر بن سعد به کربلا:
📝عبیدالله بن زیاد در روز دوم محرم نامهای را برای امام ارسال میکند و مینویسد که یزید مرا فرمان داده که یا از تو و یارانت بیعت گرفته و تسلیم ما شوید و یا شما را زنده نگذارم. امام حسین (علیه السلام) جواب نامه عبیدالله را نمیدهند و به فرستاده او میفرمایند که برای عبیدالله بن زیاد عذابی سخت در انتظار است.
بدین ترتیب عبیدالله، عمربن سعد را فرمان داده تا به جنگ با امام برود. عمر بن سعد که وعده حکومت بر ری را از عبیدالله گرفته بود از جنگ با امام حسین(علیه السلام) میترسد و فرمان عبیدالله را قبول نمیکند. اما عبیدالله شرط حکومت بر ری را جنگ با امام حسین(ع) میخواند و عمر بن سعد در شرایطی که اطرافیانش او را از این کار منع میکردند قبول کرد که به جنگ با امام حسین(علیه السلام) برود.
بالاخره عمر بن سعد در روز سوم محرم با 4 هزار سپاه از اهل کوفه به کربلا داخل میشود.
🚩🚩🚩
#روز_سوم_ماه_محرم
🐎هنگامی که عمر بن سعد به کربلا وارد شد، عزرة بن قیس احمسی را نزد امام حسین علیهالسلام فرستاد تا از امام سؤال کند برای چه به این مکان آمده است و چه قصدی دارد؟ چون عزره از جمله کسانی بود که به امام نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بود از رفتن به نزد آن حضرت شرم کرد. پس عمر بن سعد از اشراف کوفه که به امام نامه نوشته و او را دعوت به کوفه کرده بودند خواست که این کار را انجام دهند. تمامی آنها از رفتن به خدمت امام حسین علیهالسلام خودداری کردند. ولی شخصی به نام کثیر بن عبدالله شعبی که مرد گستاخی بود برخاست و گفت: من به نزد حسین رفته و اگر بخواهی او را میکشم.
👈عمر بن سعد گفت: چنین تصمیمی را فعلا ندارم، ولی به نزد او برو و از او سؤال کن به چه منظوری به اینجا آمده است؟
✍کثیر بن عبدالله به طرف امام حسین علیهالسلام رفت، ابوثمامه صائدی که از یاران امام حسین علیه السلام بود چون کثیر بن عبدالله را مشاهده کرد به امام عرض کرد: این شخص که میآید بدترین مردم روی زمین است، پس ابوثمامه راه را بر کثیر بن عبدالله گرفت و گفت: شمشیر خود را بگذار و نزد حسین برو! کثیر گفت: به خدا سوگند که چنین نکنم! من رسول هستم، اگر بگذارید، پیام خود را میرسانم در غیر این صورت برمیگردم. ابوثمامه گفت: من دستم را روی شمشیرت میگذارم تو پیامت را ابلاغ کن. کثیر بن عبدالله گفت: به خدا سوگند هرگز نمیگذارم چنین کاری کنی. ابوثمامه گفت: پیامت را به من بازگو تا من آن را به امام برسانم، زیرا تو مرد زشت کاری هستی و من نمیگذارم به نزد امام بروی. پس از این مشاجره و نزاع کثیر بن عبدالله بدون ملاقات بازگشت و جریان را به عمر بن سعد اطلاع داد.
👈عمر بن سعد شخصی به نام قرة بن قیس حنظلی را به نزد خود فرا خواند و گفت: ای قره حسین را ملاقات کن و از علت آمدنش به این سرزمین جویا شو. قرة بن قیس به طرف امام حرکت کرد، امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمود: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر عرض کرد: آری! این مرد، تمیمی است و من او را به حسن رأی میشناختم و گمان نمیکردم او را در این صحنه و موقعیت مشاهده نمایم. آنگاه قرة بن قیس آمد و بر امام سلام کرد و رسالت خود را ابلاغ کرد، امام حسین علیهالسلام فرمود مردم شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کردهاند و اگر از آمدن من ناخشنودید باز خواهم گشت، قرة چون خواست برگردد حبیب بن مظاهر به او گفت: ای قرة وای بر تو چرا به سوی ستمکاران باز میگردی؟ این مرد را یاری کن که بوسیله پدرانش به راه راست هدایت یافتی. قرة گفت: من پاسخ این رسالت را به عمر بن سعد برسانم، سپس در این امر اندیشه خواهم کرد. پس به نزد عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان باخبر ساخت.