11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨قانون خلأ !
🗯صحبتهای شنیدنی کسی که بارها توسط #گشت_ارشاد دستگیر شد!
#داداش_رضا
⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
نردبان بهشت
6 #مقدمه #خشت_اول بذار یکم از خودم بگم بیشتر با هم آشنا بشیم. من اسمم رضاست 27 سالمه... متولد 3 ا
7
#مقدمه
خشت اول
✅یعنی به خودش بگه :
واقعا خدایی هست ؟
ببینید بچه ها...
👌ما تو خیلی از چیزها با حیوون ها مشترک هستیم...
✅مثل خوردن و خوابیدن و بچه دار شدن و مردن و ازدواج و...
کلا خیلی چیزهامون شبیه حیواناته...
خب اگه قرار باشه ما هم به دنیا بیایم و بمیریم ...
خب چه فرقی با حیوونا داریم ؟
به قول استاد پناهیان چه فرقی با ببعی داریم
هیچی...
به نظرم کسی که میخواد بره دنبال شناخت خدا...
اول از همه باید به خودش بگه :
من باحیوون فرق دارم!
👈این حرف آغاز بیداری هر انسانیه !
تو هم باید اینو مدام به خودت بگی و تکرار کنی که من با حیوونا فرق دارم !
ما تو خیلی چیزا شبیه حیووناییم...
ولی من حیوون نیستم !
من آدمم !
من انسانم !
💚وقتی کسی بارها اینارو به خودش بگه کم کم حقیقت زندگی براش شروع میشه !
ببین...
من سال 1393 که آغاز تحولم بود اصلا نمیدونستم خدایی هست.
درسته فطرت همه ماها از درون میدونه خدایی هستشا...
اما من از بس مسیر زندگیمو کج رفته بودم که دیگه سیگنال هام کار نمیکرد...
♨️اصلا از درون وجدانم بوق #نمیزد ...
وقتی فهمیدم خدایی هست تا چند روز هنگ بودم...
یه حالت انکار واقعیت داشتم...
😕برام سخت بود بپذیرم خدایی هست...
اصلا نمیدونستم خدا یعنی چی...
نمیدونستم داره چکار میکنه ؟
✅✔️✅
#داداش_رضا
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
8
#مقدمه
خشت اول
همش سر درد داشتم...
هیچ شناختی از خدا نداشتم.😞
انگار سختم بود بپذیرم خدایی هست...
من زمانی درگیر این افکار ها شدم که 22 سالم بود...
🚷یه جوون 22 ساله بیشتر سمت عشق و حال و جوونی خودش میره...
ولی من تو سن 22 سالگی فهمیدم باید برم دنبال جواب این سوالم و #خشت_اول رو درست بذارم...
⚜✅
اون روزا همش به خودم میگفتم نباید تا جوابشو پیدا کردم بی خیال بشم
❤️خلاصه از تاریخ 19 مرداد سال 1393 استارت تغییرم خورد و تا به امروز ادامه داشته...
من هر چیزی که تو این کتاب درمورد خدا میگم تجربیات زندگی خودمه...
بچه ها...
✔️درسته خدا بهم پس گردنی زد...
ولی این دلیل بر این نیست که خدا به اجبار خواست منو با خودش آشنا کنه...
نه...
👈خدا فقط زد...
ولی اجبارم نکرد برم دنبالش شناختش...
من همین الانشم میتونم بد باشم....
ولی نمیخوام بد باشم.....
چون فهمیدم بد بودن به خودم ضرر
میزنه...
💟و خدا هم همین رو میگه که رضا ؟ لطفا بد نباش !
پس خواسته من با خواسته خدا در تضاد نیست ...
🌹چون جفتمون خوبی و آرامش رو میخوایم...
بخاطر همین رفتم دنبال شناخت خدا...
😭بعضی شبا از بس گریه میکردم که تموم صورتم پر اشک میشد...
من تا قبل این قضیه اصلا از مرگ کسی تلنگر نمیخوردم...
حتی اون روزی که مادر بزرگم فوت کرد من با دوستم رفتم بازی...😐
یا مثال وقتی پدر بزرگم مرد من داشتم فوتبال میدیدم...☹️
زیاد تو فاز مرگ و این چیزا نبودم...
😒😒😒
#داداش_رضا
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
9
#مقدمه
خشت اول
اما وقتی سال 93 اون اتفاقات برام افتاد برای یه لحظه هم که شده به مسئله مرگ فکر کردم
و به خودم گفتم : رضا ؟
✅واقعا آدم بعد مرگ کجا میره ؟؟
👌👈این سوال #قشنگترین و #نازترین و بهترین و زیباترین و عالی ترین سوالیه که اگه کسی از خودش بپرسه
👌 من بهتون قول میدم که کم کم به سمت مسیر درست هدایت میشه...
در واقع من به این سوال فکر میکردم و بعد مدام این سوال رو از خودم میپرسیدم :
رضا ؟؟؟
واقعا تهش چی میشه ؟؟؟؟
اگه بمیرم کجا میرم ؟
آیا مرگ پایان زندگی منه ؟
الان مامان بزرگ من کجاست ؟
چرا نمیتونم همیشه زنده باشم ؟
چرا دوستم محمد مرد ؟
الان کجاست ؟
یعنی اگه من بمیرم یپش خدا میرم ؟
اگه بمیرم اون دنیا چه شکلیه ؟
این سوالا از این جهت عالیه که دقیقا آغاز بیداری یه آدمه...
✅
کافیه یه مدت این سوالات رو از خودت بپرسی و بعدش بری سمت قرآن ...
خیلی خوب میفهمی زندگی یعنی چی...
ولی میدونی چیه....
خیلی از آدما نمیخوان سمت خدا برن...
#داداش_رضا
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 8 بعد توبه کردنم زمین زیاد خوردم اما پا میشدم و ادامه میدادم و درس میگ
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 9
#فصل اول
سلام...
به این فصل خوش اومدی...
🌹
بذار ادامه ماجرارو بهت بگم...
وقتی پلیس نتونست مدرکی ازم پیدا کنه موقتا قانع شدن منو با سند آزاد کنن تا اگه مدرکی به
دست آوردن دوباره بیان دستگیر م کنن...
بخاطر همین بابام از گرگان اومد اراک تا سند خونه داییم رو بذاره تا موقتا بیام بیرون...
بابام کلا آدم بی خیالیه اما یه چیزی که خیلی برام عجیب بود همین قضیه بود که وقتی اومد سند
گذاشت تا آزادم کنه اصلا هیچی بهم نگفت...😞
🔥من انتظار داشتم بزنه تو گوشم و سرویسم کنه اما از بس استرس گرفته بود کل صورتش پف کرده بود و شبشم همش میگفت رضا تو بازداشتگاه چجوری سر میکنه...
اخه گرماییه و اونجا براش کولر نمیزنن...😔
یکی از دلایلی که بابام هیچی بهم نگفت میدونی چی بود ؟
به نظرم دلیلش این بود که خودشم درک درستی از این محیط ها داشت...
بابام سه سال اسیر بود و تو بغداد اسیر صدام حسین بود...😞
بخاطر همین وقتی فهمید یه همچین اتفاقی برام افتاده انگاری یاد اسارت خودش افتاده بود...😭😭
خالصه بعد کیلومتر ها رانندگی رسیدیم خونه و من بلافاصله رفتم تو اتاقم...
☑️کلا هیشکی نمیدونست چکار کردم ... فقط میدونستن یه چیزی شده که من گرفتار شدم.
از اونجا بود که من شروع کردم به پوست اندازی...👆🔰🔰
تو کما رفته بودم انگار...
کلا هنگ بودم...
یه حس خالی شدن داشتم.
انگاری دیگه هیچی برام مهم نبود...
❌
ساعت ها میشستم و یه گوشه اتاق رو نگاه میکردم.
📵تموم خط هامو شکونده بودم و رسما با همه کس و همه چی کات کرده بودم...
منی که همش با ماشین بیرون بودم و فوق العاده رفیق باز بودم اما یهو احساس بی میلی به همه
چیز و همه کس پیدا کردم...
#داداش_رضا
💖 @kanale_behesht
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 10
#فصل اول
تنها چیزی که دوست داشتم این بود که یکی برام از 👈خدا بگه...
دوست داشتم از👈 خدا بشنوم.
🔍💻همش تو گوگل سرچ میزدم
خدا کجاست.
خدا چکار میکنه
خدارو کی درست کرده
خدا چیه
خدارو کی
آفرید
خدا مال کجاست
خدا مال کیاست...🤔🤔
همه چیم شده بود خدا...
حس کردم ته خطم...
شایدم پایین تر از ته خط.
هیچی برام مهم نبود...
همه میگفتن رضا بیا بیرون میگفتم نمیام.😕
تو اتاقم بودم و اصلا بیرون نمیرفتم.
برام وقت روانشناس گرفتن اما گفتم نمیام....
🔴⭕️⭕️⭕️
هیچی برام مهم نبود.
دم پنجره میشستم به آسمون نگاه میکردم و بالای پنج ساعت بهش خیره
میشدم...⏰
✅این اتفاقات بین تاریخ ۲۱ مرداد تا ۳۰ مرداد سال ۱۳۹۳ رخ داده بود...
متاسفانه خیلی حساس شده بودم و از صدای همه متنفر بودم.
چند بارم با اعضای خانواده درگیر شده
بودم که آرومتر حرف بزنن.
دوست داشتم هیشکی حرف نزنه و همه ساکت باشن....
نمیخوام بگم افسرده بودم ...
نه...من فقط دوست نداشتم کسی حرفی بزنه
چون همه جوره به ته خط رسیده بودم.
عین یه تیکه گوشت افتاده بودم گوشه خونه و حتی حوصله نداشتم تا سر کوچه برم.
فقط تنها چیزی که دوست داشتم این بود که یکی برام از #خدا بگه...
💟بزرگترین چیزی که آرومم میکرد قرآن بود...
فقط دوست داشتم قران بخونم...
همه چیم شده بود قرآن و خدا.
هر حرفی جز خدا ناراحتم میکرد...
دوست داشتم از خدا بگم و بشنوم.
#داداش_رضا
💖 @kanale_behesht
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی11
#فصل اول
خیلی پشیمون بودم...
تصمیم گرفتم برم مسجد اما خودمو لایق مسجد رفتن نمیدونستم.
چندبار خواستم لباس بپوشم اما
دوباره پشیمون شدم و نمیرفتم...☑️
اصلا نمیدونستم چمه...
میخواستم باور کنم خدا هست اما ذهنم نمیپذیرفت...🔥
همش میگفتم اگه خدا بود پس چرا من انقدر کج رفتم...
چرا کمکم نکرد...
خدا اصلا وجود نداره.
همه اینا الکیه...
قرآنم یه شاعر نوشته...😐🤔
🔥میرفتم تو سایت های آدمای بی خدا و تموم حرفاشونو میخوندم...
اونا هم میگفتن خدا نیست و همه این چیزا ساخته ذهنه و آدما دوست دارن خدا باشه تا آروم باشن...♨️
یعنی هیچ جوره باورم نمیشد خدا هست
📛یه سری کارهای اشتباه کردم که نمیدونم بگم یا نه...
مثلا چند بارم خودمو زدم و ...
نه ... نمیتونم بگم...چون ممکنه درست نباشه...
اما یه حالت های روحی بدی داشتم...
یه حسی بهم میگفت نیست...
یه حسی میگفت هست
و منم مونده بودم حرف کدومو باور کنم...
♨️اون صدایی که بهم میگفت خدا نیست همیشه استدلال میاورد که این همه آدم دارن زندگی میکنن
انقدر براشون مهم نیست بعد اونوقت تو میگی خدا ؟😒
اینا همه چرت پرته.
خدا کجا بود بابا...
ماها موجودات تک سلولی هستیم که یهویی درست شدیم و تهشم اینجاییم...
⚜اما یه حسی بهم میگفت : اون تک سلولی رو کی آفرید پس...
کلا یه جنگ درونی در وجودم به وجود میومد که من روز به روز داشتم دیوانه تر میشدم...
دیگه خیلی داغون بودم...
حالم خیلی بد بود...
افتادم گوشه خونه و رسما شب و روزم شده بود اضطراب...
😣😓😥☑️
#داداش_رضا
💖 @kanale_behesht
نردبان بهشت
9 #مقدمه خشت اول اما وقتی سال 93 اون اتفاقات برام افتاد برای یه لحظه هم که شده به مسئله مرگ فکر کر
10
#مقدمه
#خشت_اول
بگم چرا خیلیا نمیخوتن سمت خدا برن؟
✅چون حوصله قرآن خوندن و تحقیقات و وقت گذاشتن رو ندارن...
♨️متاسفانه مشکل جوونای کشور ما #تنبلیه...
واقعا خیلی از جوونای کشورمون تنبل شدن...
اگه همینجوری از دنیا برن معلوم نیست اون دنیا جواب خدارو میخوان چی بدن...😒
اما مطمئنم تویی که داری این کتاب رو میخونی جزو این جوونای تنبل و داغون نیستی و واقعا دنبال شناخت حقیقت و خدایی ...
🌹واقعا بهت تبریک میگم...
یه روز همه میفهمن که انتهای مسیر زندگی به سمت خداست ...
😞ای کاش همه بفهمن زندگی کشکی و بیهوده نیست و ما یه هدفی داریم و هدفمون اینه که تو دنیا تغییر و رشد کنیم...
✅تا روحمون بزرگ بشه تا بتونیم اون دنیا با روح بزرگ خدا رو مشاهده کنیم...
یه چیزی بگم ؟
✔️من وقتی رفتم دنبال شناخت خدا خیلی برام سوال پیش میومد...
مطمئنم برای تو هم لا به لای این
کتاب سوال زیاد پیش میاد...
لطفا نگران نباش و استرسی نشو...
من برات یه راهکاری دارم...
باید تک تک سوالات خودت رو بنویسی و از روحانی محلتون بپرسی...
اگرم کسی بلد نبود با شماره 096400 تماس بگیر و هر سوالی در مورد خدا داشتی ازشون بپرس.
مطمئن باش بهت جواب کامل و درستی میدن.
به شرط اینکه نترسی و واقعا ادامه بدی...
❤️تو داری میری دنبال نا شناخته ها و این
صبر لازم داره...
پس صبور باش تا خدا هدایتت کنه...
اگه نخوای و کم بیاری دیگه رها میکنی و معلوم نیست چند سال بعد دوباره بخوای دنبال جواب این سوالاتت بری...
✅✅✅
#داداش_رضا
11
#مقدمه
#خشت_اول
ببین ؟
🌹بهترین سن برای تغییر نوجوونی و جوونیه...
پس تو این سن ها تغییر کن...
چون سن هر چقدر بالاتر بره تغییر سخت تر میشه...
⛔️دوست ندارم بی خدا باشی...
و با بی خدایی بزرگ بشی...
⛔️دوست ندارم با خدا باشی ولی باورات تقلیدی باشه...
⛔️دوست ندارم بعدا افسردگی بگیری و حسرت بخوری...
👇دوست دارم یه با خدای واقعی باشی و واقعا به این برسی که همه چیز دست خداست و با عشق با خدا حرف بزنی و نماز بخونی ...
نه به زور !😏
به خدا خیلی ها دارن به زور نماز
میخونن...
الکی از رو تقلید نماز میخونن...
در مورد خدا هیچینمیدونن!
👈بخاطر همین بد اخلاقن ...
نماز میخونن که فقط جهنمی نشن !
همین !
هیچی درمورد خدا نمیدونن !
هیچی !
کافیه چند تا سوال درمورد خدا ازش کنی...
😕باور کن نمیتونه جواب بده !
من میخوام تو رو با خدای واقعی آشنا کنم...
بخاطر همین این کتاب رو نوشتم...
تو کتاب خشت اول میخوام تورو با خدایی که خودم شناختم آشنا کنم و بهت بگم که خشت اول رو
باید خوب بذاری...
وگرنه اگه خشت اول رو بد بذاری ...
📛هر چقدر هم روش آجر بذاری...
چون خشت اول (یعنی شناخت خدا )کج بود بازم بعد یه مدت باورات درمورد خدا فرو میریزه !
و میشی همون آدم قبلی....
☑️☑️☑️
#داداش_رضا
@kanale_behesht
12
#مقدمه
#خشت_اول
✔️حرفای من برای کسی خوبه که واقعا دنبال شناخت خداست ...
😒اما واسه کسی که تنبله و غرور داره و نمیخواد تکونی به خودش بده خوب نیست...
☑️چون آدمای تنبل به درد هیچی نمیخورن و به نظرم مرگشون با زنده بودشون هیچ فرقی نداره...
❤️ولی کتاب خشت اول برای کسایی که واقعا تشنه و دنبال حقیقت هستن عالیه !
بهتون پیشنهادمیدم این کتاب رو تا تهش بخونید!
همیشه آرزو داشتم یه کتاب ساده درمورد خدا بنویسم که هر کی خوندش به فکر فرو بره و با خدا بشه...
اون آرزوم الان تبدیل شده به کتاب خشت اول...
هرکی تا آخر این کتاب رو بخونه من قول میدم هفتاد درصد جواب سوالاتش رو پیدا میکنه...
👌اون سی در صد رو هم باید خودت دنبال شناخت حقیقت بری...
😊همه چی رو که نباید من بگم...
خودتم باید یه حرکتی بزنی...
❤️در کل تبریک میگم که میخوای دنبال شناخت خدا بری...
لطفا تا زمانی که خدا رو کامل نشناختی هیچ کاری نکن...
✅چون تا خشت اول رو خوب نذاری بقیه خشت هات محکم نیست و ممکنه با یه باد بریزه...
خب...
بریم سراغ فصل اول...
من برم یکم استراحت کنم...
چون قراره خیلی با هم حرف بزنیم...
باید ذهن آرومی داشته باشم و بتونم خوب تمرکز کنم...
فعلا با اجازه...خدافظ😊
✅✅
#داداش_رضا
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
#جملات_ناب
شیطون از راه احساس خیلی از شما دخترارو بازی میده...
حق رو براتون از طریق احساس باطل نشون میده...چون همه چیو احساسی میبینید باور میکنید که کار غلطتون درسته.
ما پسرا اصلا تو تصمیماتمون احساس رو در نظر نمیگیریم...میدونستید اینو ؟
فرق بین دختر پسر یکیش همینه...
بخاطر همینه شما دخترا آسیبای روحیتون خیلی بیشتره.
از بس که احساسی تصمیم میگیرید...
#داداش_رضا
@kanale_behesht
.
#راز_آرامش_در_زندگی
میخوای راز آرامش تو زندگی رو خیلی ساده بهت بگم ؟
۱: هر اتفاقی رو تو زندگیت یه موهبت و سکوی پرتاب ببین...
۲: از هیچکس اصلا توقع نداشته باش...
۳: در مورد آینده همیشه مثبت فکر کن...
۴: توکل رو در عمل زندگی کن...خدارو وکیل خودت برای کارات ببین...
همین چهار تا کافیه.
هر کی این چهار تارو عمل کنه واقعا آرومه...
هر کسی رو دیدی تو زندگیش آرامش داره بدون که این چهار تارو همزمان داره.
شک نکن.
#داداش_رضا