نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت8⃣ 🍃🍃احسان توي افکارش بود که مادرش از کنار اتاق رد شد و گفت: پايين
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت9⃣
🍃🍃مرديم از گشنگي، نمياين براي شام...
اين رو سارا با صداي بلند از توي سالن گفت و موجب شد مادر
احسان سکوت کنه. پدر احسان هم که نيم ساعتي بود، اومده بود
خونه، ادامه داد: انگار حرفاي مادر و پسر نميخواد تموم بشه.
پدر احسان مجدد باصداي بلند، مادر احسان رو صدا زد: مرجان بيا
که دخترخواهرت خيلي گرسنست. و مجدد مشغول کشيدن پيپش شد.
مرجان عطرش رو زد و از پشت آينه بلند شد. از کنار احسان که رد
ميشد گفت: براي شام که اومدي از دل دخترخالت درمياري و از
اتاق خارج شد.
احسان هم دنبال مادر از اتاق بيرون اومد، اما واقعا دلش نميخواست
بره سر ميز شام.
پدرش رو ديد که توي سالن مشغول کشيدن پيپ بود. سلام کرد و
رفت کنار پدرش روي کاناپه نشست. شايد بتونه به بهانه پدر، دقايقي
از نگاه هاي مادرش دور بشه.
بعد از دقايقي مادر، احسان و پدر رو براي شام صدا زد. سرميز شام
احسان همچنان ساکت بود. اما مادر دست برنميداشت و مدام از
اشتباه احسان ميگفت و کارش رو به نحوي توجيه ميکرد. مدام هم
احسان رو نگاه ميکرد بلکه اونم چيزي بگه اما احسان ساکت و سربه
زير شام ميخورد.
بعد شام احسان به سمت اتاقش ميرفت که احساس کرد کسي پشت
سرشه. سارا بود که قدم به قدم داشت دنبالش ميومد. وقتي متوجه
حضور سارا شد، سريعتر قدم برميداشت اما سارا هم سرعتش رو
بيشتر کرد تا کنار احسان قرار گرفت و گفت:
دلم نميخواست خاله بيشتر دعوات کنه، براي همين بهونه شام رو
آوردم.
منتظر بود احسان پاسخي بده، اما احسان چيزي نگفت.
سارا که باز دلخور شده بود، ادامه داد: احسان تو چرا اينقدر عوض
شدي، بچگي اينطور نبودي.
احسان اينبار سکوتش رو شکست و گفت:
اون بچگي بود، ما ديگه بزرگ شديم. اين جمله رو گفت و داخل اتاقش شد.
يکماهي از حضور سارا توي خونشون ميگذشت که يک اتفاق تازه،
تمام وجود احسان رو لرزوند...
👈👈ادامه دارد.
🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت0⃣1⃣
🍃🍃توي يک ماه گذشته احسان خيلي اذيت شده بود. انگار يکسال
طول کشيده بود. سارا که وضعيت خونه خاله رو ديده بود، يعني اينکه
خاله و شوهرخاله صبح تا آخر شب نيستند و اصلا براشون خيلي
مسائل اهميت نداره، باعث شده بود از اونچه که هست جسورتر بشه
و حتي براي مادر احسان بخواد جاي يه دخترباشه. باهاشون به
مهموني ها و پارتي ها بره و دنياي جديدي رو در رفاه و آسايش
تجربه کنه.
اما اينها مسائلي نبود که احسان رو اذيت کنه، اون اصلا به سارا ذره
اي حسادت نميکرد. اونچه اذيتش ميکرد رفتارهاي سارا بود.
سارا روز به روز راحت تر توي خونه لباس ميپوشيد. روسري رو که
همون چند روز اول کنار گذاشت. بعد از اون هم...
احسان هر کاري ميکرد نگاهش به سارا نخوره نميتونست. چون سارا
به عمد به اون نزديک ميشد و باهاش به هر بهانه اي شوخي ميکرد.
چند باري هم دست دراز کرده بود که با احسان تماس داشته باشه، اما
احسان سريع ازش فاصله گرفته بود.
اين شرايط باعث شده بود احسان به غير از مواقع ضروري از اتاقش
خارج نشه. و وقتي از اتاق خارج ميشه، کاملا سرش رو زير بندازه.
تمام اين لحظات فقط به خودش دلداري ميداد که احسان! صبر کن. اين
يه امتحانه، فقط چندماه بايد صبر کني تا ترم جديد دانشگاه شروع
بشه و سارا به خوابگاه بره.
اما اونشب با اومدن مادر احسان به اتاقش، تمام اميدش نااميد شد.
يکساعتي بود که پدر و مادر احسان به خونه اومده بودند و صداي
خندهاشون در کنار سارا، به گوش احسان ميرسيد.
اما احسان به دليل وضعيت بد سارا، خيلي موقع ها از سلام کردن به
پدر و مادرش هم منصرف ميشد.
اونشب احسان داشت براي خواب آماده ميشد که مادرش درب اتاق رو
باز کرد و وارد اتاق شد.
بعداز حرف ها و غرهاي هميشگي، گفت من و پدرت به پيشنهاد
سارا، ميخوايم سارا دختر خوندمون باشه. ⁉️
اينطوري هميشه پيشمونه، هم تو روزها از تنهايي درمياي، هم ما
يکي رو پيدا ميکنيم که روحياتش به برنامه هاي ما بخوره. فکر ميکنم
اينطوري براي هممون بهتر باشه.
احسان که شکه شده بود، گفت اما....
که مادرش حرفش رو قطع کرد و گفت: ديگه نميخوام در اين مورد
حرفي بشنوم و از اتاق خارج شد.
اين اتفاق فصل جديدي توي روابط سارا با احسان باز کرد، که حتي
بازگو کردنش براي احسان پيش کسي دشوار بود.....
👈👈ادامه دارد.
📛 صدّام اون موقعی که خرمشهر رو تصرف کرده بود، اومد توی یه کنفرانس خبری با غرور اعلام کرد اگر تونستید خرمشهر رو پس بگیرید، کلید بصره رو خودم بهتون میدم! با تمام توان و قدرت، و مثلا حساب همه چیز ..
✅ اما نمیدونست که خدا توی قرآن به ما وعده داده: ان ینصرکم الله فلا غالب لکم، اگه خدا یاریتون کنه محاله کسی بهتون غالب بشه...
(آل عمران، ۱۶۰)
🔰 شاید این روزا وسط اینهمه مشکل، یه وقتایی نیاز باشه یادمون بیاد که ما خدا رو داریم؛
مهمترین، قویترین و قابل اعتماد ترین♥️
#سوم_خرداد #فتح_خرمشهر
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
#نماز_شب
💠#آیت_الله_توکل؛
🌕 مقام محمود به انسان هایی که خود را مکلف به خواندن نمازشب می کنند، داده می شود.
💫 برکات نماز شب آنقدر زیاد است که برای انجام قضای نمازشب فوت شده هم تاکیدهای زیادی وجود دارد.
🌟 ارزش نماز شب از اسرار مخفی اهل بیت علیهمالسلام است که انسان ها از آن غافل هستند.
⚡️ درب های بسته و گره های کور بنا به روایات با نمازشب برای انسان باز می شود.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری
『💕』@kanale_behesht
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۲۹
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
⊰✾﷽✾⊱
🌿| السلامعلیڪیارسولالله
🌿| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
🌿| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
🌿| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
🌿| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
🌿| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
🌿| السلامعلیڪیازینبڪبری
🌿| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#نماهنگ
کبوترم هوایی شدم 🕊
ببین عجب گدایی شدم ☺️
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم 😍🥺
*السلام علیک یا علی بن موسی الرضا *
#امام_رضا(علیه السلام)
#صلواتخاصهامامرضاعلیهالسلام:
✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨
#اللهمعجللولیکالفرج
══════°✦ ✨🕌✨ ✦°══════
@kanale_behesht
✳️ تاثیر اسم «اباصالح» در مواقع سختی؛
🔰 اسم «#اباصالح»راه گشای مشکلات محبان اهل بیت علیهم السلام میباشد.
🌿🪻🌿
💢 درزندگی ما بسیاری از مواقع پیش می آید که دچار تردید و سردرگمی میشویم وبرای پیداکردن مسیر و راه صحیح شاید دچار خطاشویم.
برای این مشکل در زندگی ائمهٔ ما راه حلی قرارداده اند.
#امام_صادق علیه السلام میفرماید:
🔅«إِذَا ضَلَلْتَ عَنِ اَلطَّرِيقِ فَنَادِ: يَا صَالِحُ أَوْ يَا أَبَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى اَلطَّرِيقِ يَرْحَمُكُمُ اَللَّهُ
❗️ «هرگاه راه و مسیر خود را گم کردی (مسیر مادی یا معنوی) پس بانگ برآور:
"#ای_اباصالح" یا "#ای_صالح" خداوند رحمتش را بر تو فرود آورده است تو راه را به ما نشان بده.
📚۱.من لایحضره الفقیه ،ج ۲ ص ۲۹۸
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
1_1596807154.mp3
5.45M
🗓 #روز_دزفول روز مقاومت و پایداری
#رهبر_معظم_انقلاب:
🌹بعد از آنی که در شهر دزفول مردم بیپناه و بیدفاع مورد تجاوز سلاحهای دورزن مزدوران عراقی قرار گرفتند که ما همان شب اتفاقاً در دزفول بودیم،
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
4_5882219056336997347.mp3
2.58M
مجموعه صوتی 🎧
#شناختامامزمان
#استاد_حسن_محمودی🎙
📝قسمت هجدهم
🔖 چقدر خوبه آدم با امام زمانش حرف بزنه!
به خدا قسم، اگر کسی در طول روز بتواند ۵ دقیقه با امام زمانش حرف بزنه ،در امر دین مصونیتی پیدا میکند.!
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما بشنوید و نشر دهید.
#اللهمعجللولیکالفرج
┅✧❁☀️❁✧┅
قسمت17👇🏻
https://eitaa.com/kanale_behesht/26150
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 چادری شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در مقتل #شهید_آرمان_علی_وردی (خیابان ورزش) در
#هیات #دختران_انقلاب
💢این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها میکند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی #مادر_آرمان برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد موهایش را کامل بپوشاند و به حمدالله در #هیات #دختران_انقلاب در #مقتل شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی #چادری میشود...
🌷 شادی روح جمیع شهدا #صلوات
🎥 و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی #ببینید...
🌹 عاقبتت بخیردختر ایرانی
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht
#از_او_بگوییم
✴️ ما به وعدهی خود وفا کردیم، شما چه میکنید؟
🔸 ابوبصیر می گوید؛ به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: فلان مرد شراب می خورد و کارهای حرام انجام می دهد.
حضرت فرمودند: هنگامی که به کوفه برگشتی، به دیدن تو می آید. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: این کارهایی که می کنی را ترک کن، من ضامن می شوم که خدا بهشت را به تو عنایت کند.
🔸 هنگامی که به کوفه برگشتم، او هم به همراه اشخاص دیگر به دیدن من آمد. او را نگهداشتم تا منزل خلوت شد و پیغام حضرت را به او رساندم. او پذیرفت و دست از آن کارها کشید. آن گاه چند روزی بیشتر نگذشت که پیغام داد من بیمارم؛ پیش من بیا.
من به منزل او رفت و آمد کرده و او را مداوا می کردم تا هنگام مرگ او رسید.
موقع جان دادن، کنار بستر او بودم؛ حمله ی غشی به او دست داد و هنگامی که به هوش آمد گفت: ابوبصیر! مولای تو به وعدهی خود وفا کرد.
این را گفت و از دنیا رفت، و چون سال آینده به حج رفتم، خدمت حضرت صادق علیهالسلام رسیدم و هنگامی که اجازه خواسته و وارد شدم، هنوز یک پایم در صحن خانه و پای دیگرم در دالان بود و پیش از آن که سخنی بگویم از داخل اتاق فرمودند:
ای ابوبصیر! ما به وعدهیمان در بارهی رفیقت وفا کردیم!
📚 بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۴۶
📌دوستداران #امام_زمان!
فرصت زیادی پیش رو نیست، شاید فردا دیر باشد، و چه بسا دقایقی دیگر نوبت ما برسد، توبه کنیم و به آغوش حجت خدا بازگردیم، این گونه #امام_زمان علیه السلام را خشنود کردهایم…. حضرت صاحب الامر علیه السلام، همیشه به وعده ی خود در مورد مردمان و شیعیان وفا می کنند…
#اللهمعجللولیکالفرج
『💕』@kanale_behesht