eitaa logo
کانال مهدوی
4.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
49 فایل
『﷽』 کانال مهدویت ۳۱۳ تا ظهور موضوع کانال : مهدویت شامل آخرالزمان (سخنرانی ،کلیپ ، عکس نوشته، مطلب ،حدیث)حجاب ، شهدا ، رهبری ، مدافعان حرم و سیاسی مهدوی .. اللهم عجل لولیک الفرج 💫 «« یکنفر مانده از این قوم که برمی‌گردد @Yamahdi1392i ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش ویژه روزنامه صهیونیستی هاآرتس: شکست وحشتناک 7 اکتبر همچنان "اسرائیل" را همراهی خواهد کرد. ضربه ای که در 7 اکتبر سال گذشته خوردیم، چندین دهه طول می کشد تا از آن خلاص شویم. 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥فتنه برای خواص و انقلابی ها که نسبت به تدابیر رهبری شک و تردید میکنند. مرحوم علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بالاخره یک سرود اثرگذار برای حجاب تولید شد. لطفا بازنشر فرمایید بسیار زیبا و شنیدنی بفرستید برای گروهها و دوستانتون دخترامون خواهرامون کیف کنند👌👌👌👌👌 بانو جان هرچقد لذت بردی نشرش بده 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
4_6035091025599403600.mp3
12.67M
🎙 کلنگ زنی پروژه آخرالزمانی این صوت رو از دست ندید👆😳 این صوت رو برای تمام مخاطبین خودتون ارسال کنید 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ... سلام بر تو ای مولایم، سلام بر تو از سوی قلبی، که جز تو در آن راه ندارد. بپذیر سلام کسی را که قلبش، خانه محبت توست و چشمهایش مشتاق دیدار تو... 💐 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💐عهد و پیمانی روزانه با امام زمان عج با خواندن دعای عهد 🌸 🎙دعای "عهــــد" با نوای استاد فرهمند ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
آی خانم و آقایی که تو دعوا و بحثاتون شمشیرو از رو می‌بندین. قبل از هرچیزی اینو همیشه تو یادتون داشته باشید اینی که داری باهاش لجبازی می‌کنی همسرته، غریبه نیست. تو زندگی به هم اعتماد داشته باشید. گاهی یکی یک منه اون یکی دیگه نیم من باید بشه. اگه هر دو من باشن که زندگی نمیشه کرد. وقتی داری با همسرت لجبازی می‌کنی به این فکر کن که قراره روزایی که پیر میشی همین آدم کنارت باشه. و اگه خدایی نکرده اتفاقی برات بیوفته اولین نفری که خودشو بهت می‌رسونه بازم همین آدمه. پس لجبازی رو بزار کنار سعی کن مشکلتو با گفت و گو بین هم حل کنین.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:« من حجت خداوند هستم. من خلیفه (جانشین) خداوندم. من صراط (راه) خداوندم. من در خداوندم. من خزانه‌دار دانش خداوندم. من امین اسرار الهی هستم. من امام مردم بعد از محمد پیامبر رحمت و بهترین خلق خدا هستم.» منابع:     بحارالانوار، ج 39، ص335، حدیث1 -------- امالی صدوق
خوشا به حال اونهایی که کارهاشون رو به امام زمان میسپارن رفیق هر جا گیر کردی هر جا درمونده شدی هر جا کار برات سخت شد امام زمان عج رو صدا کن و از حضرت حجت عج بخواه که بهت کمک کنه اونموقع متوجه میشی که چطور یهویی مشکلاتت یکی پس از دیگری حل میشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فتنه اکبر.mp3
8.96M
√ فتنه ی اکبر آخرالزمان چیست؟ √ جنس حمله‌ها در این فتنه‌ها چیست؟ √ چگونه می‌توان آنها را تشخیص داد؟ | 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کلمه ها قیافه داشتند... شهدا شرمنده ایم که باز هم شرمنده ایم🖤🕊😔 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
🔴 عاقبت شوخی با نامحرم 🔹 یکی از علمای مشهد می فرمود : روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید . گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت . بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد . بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم . از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟ گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود. . حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند . 📚 کنزالعمال ، ج ۱۶ ص ۳۸۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
🔴 توسل مختصر و گره گُشا به امام زمان علیه السلام 🔵 آیت الله نصرالله شاه آبادی (ره): 🌕 ایشان (آیت الله محمدعلی شاه آبادی ره –پدرم-) برای حلّ مشکلات به ۱۴ صلوات نذر «حضرت مولانا ولی الله باب الحوائج» خیلی سفارش داشتند و بر مجرّب بودن آن تاکید می‌کردند؛ از این رو همیشه نذرهایم به قدری مختصر است که بلافاصله بعد از برآورده شدن حاجت، نذر را عمل می‌کنم. نذر ۱۴ صلوات را نیز خودم تجربه کرده ‌ام و بسیار گره گشا است! یک بار در رودخانه‌ای گل آلود و پرسرعت، انگشترم گم شد. هرچه با دست میان گل و سنگها جستجو کردم، آن را پیدا نکردم. از یافت شدن آن ناامید شدم و خواستم علامتی در آنجا بگذاریم تا دفعه بعد که آمدیم دوباره همانجا را جستجو کنیم. در حال خروج از رودخانه به یاد این نذر افتادم. پس از نذر، برگشتم و با دست در گل و سنگها جستجو کردم که ناخواسته انگشتم به درون انگشتر رفت. 📚 ذکر محبوب، ص ۴۷۶ 🔺نکته: 🔹 از آیت الله محمد شاه آبادی ره (فرزند دیگر آیت الله محمدعلی شاه آبادی ره) پرسیده شد: منظور از «حضرت مولانا ولی الله باب الحوائج» کیست؟ فرمودند: منظور حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد. 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐در سماوات و زمین جشن عظیم است امروز 💐عید میلاد کریم ابن کریم است امروز 💐 السلام علیک ایها السید الکریم 🌷السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِ الْشُّهَدآءِ يُرْتَجي 🌸 چهارم ربیع الثانی سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد. 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
کارگاه تفکر ۱.mp3
13.99M
۱ آنچه در پادکست اول می‍شنوید : √ «کشف» یعنی چه ؟ √ چرا بعضی‌‌ اهل کشف و شهودند، و خیلی‌ها نه؟ √ فکر چگونه به کشفیات انسان کمک می‌کند؟ √ چه نوع فکری از عبادت مهم‌تر است؟ √ چرا اغلب فکرها به کشف‌ها و حرکتهای بزرگ ختم نمی‌شود؟ √ دایره فکر انسان به چه چیزهایی قد نمی‌دهد؟ 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
کارگاه تفکر ۲.mp3
10.16M
۲ آنچه در پادکست دوم می‌شنوید : √ آیا می‌دانید در جهان درون ما نیز، درست مثل بدن ما قوای پنجگانه وجود دارد؟ √ در جهان درون ما، چه اتفاقاتی رخ می‌دهد که یک فکر به نتیجه و راه حل درست می‌رسد؟ √ چند مدل «فکر کردن صحیح» وجود دارد؟ 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 نبرد مرگ و زندگی! ❗️حیات ما در نابودی اسرائیل است! 🌹 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال مهدوی
" گمنامی " يكي از بچه‌هاي محل كه همراه ابراهيم به جبهه آمده بود. در ارتفاعات بازي دراز به شهادت رسيد و پيكرش جا ماند. ابراهيم وقتي مطلع شد، خيلي تلاش كرد كه به سمت ارتفاعات برود. ولي به علت حساسيت منطقه و حضور نيروهاي دشمن، فرماندهان اجازه چنين كاري را به او ندادند. ابراهيم هم روي حرف فرماندهي چيزي نگفت و اطاعت كرد. يك ماه بعد كه منطقه آرام شد. يك شب ابراهيم بالاي ارتفاعات رفت و توانست پيكر اين شهيد را پيدا كند و با خودش به عقب منتقل كند. بعد با هم مرخصي گرفتيم و به همراه جنازه اين شهيد به تهران اومديم و در تشييع پيكر شهيد شركت كرديم. چند روزي تهران ماندیم كه كارهاي شخصي را انجام دهيم. در روز بازگشت با ابراهيم به مسجد محمدي رفتيم. بعد از نماز، پدر همان شهيد جلو آمد و سلام و عليك كرد و ضمن عرض تشكر گفت: "آقا ابراهيم، ديشب پسرم رو تو خواب ديدم كه از دست شما ناراحت بود". ابراهيم كه داشت لبخند مي‌زد يكدفعه لبهاش جمع شد و با چشماني بزرگ شده پرسيد: "چرا حاج آقا؟! ما با سختي پسرتون رو آورديم عقب" پدر شهيد با كلامي بغض‌آلود ادامه داد:"مي‌دونم، اما پسرم توي خواب گفت: اون يك ماه كه ما گمنام توي كوه افتاده بوديم مرتب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر مي‌زد و خيلي براي ما خوب بود. اما از زماني كه پيكر ما برگشته ديگه اين خبرا نيست و مي‌گن اين افتخار براي شهداي گمنامه ." ابراهيم كه اشك توي چشمانش جمع شده بود ديگه نتونست خودش رو كنترل كند و گريه‌اش گرفت. پدر شهيد هم همينطور. بعد از آن بود كه هميشه در دعاهاي ابراهيم آرزوي شهادت و آرزوي گمنام‌شدن كنار هم قرار گرفت و آرزو مي‌كرد شهيد گمنام باشه. بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شهداي جنگ بسيار تغيير كرد و مي‌گفت: "ديگه شك ندارم كه شهداي جنگ ما چيزي از اصحاب رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين كم ندارن. مقام اونها پيش خدا خيلي بالاست". بارها ‌شنيدم كه مي‌گفت: "اگر كسي آرزو مي‌كرده كه همراه امام حسين (ع) تو كربلا باشه، حالا وقت امتحانه" ابراهيم ديگه مطمئن بود كه دفاع مقدس محلي براي رسيدن به مقصود و سعادت و كمال انسانيه. براي همين هر جا مي‌رفت از شهدا مي‌گفت. از رزمنده‌ها و بچه‌هاي جنگ تعريف مي‌كرد. اخلاق و رفتار خودش هم روز به روز عوض مي‌شد. به طوري كه در همان مقر اندرزگو كمتر مي‌ديدم كه شبها پيش بچه‌ها باشه. معمولاً دو سه ساعت اول شب رو مي‌خوابيد و بعد مي‌رفت بيرون و براي نماز صبح برمي‌گشت و بچه‌ها رو صدا مي‌زد. يكبار با خودم گفتم: "چند وقته كه ابراهيم شبها رو اينجا نمي‌مونه" يك شب دنبال ابراهيم رفتم و ديدم شب‌ها براي خواب می‌ره پيش بچه‌هاي آشپزخونه سپاه كه نزديك ميدون شهر قرار داشت. روز بعد از يكي از پيرمردهاي داخل آشپزخانه كه از رفقاي قديمي بود پُرس وجوكردم و فهميدم: چون بچه‌هاي آشپزخونه همگي اهل نماز شب هستن، براي همين ابراهيم اونجا مي‌ره و ديگر به قول خودش "تابلو نمي‌شه" اما اگه بخواد داخل مقر نماز شب بخونه همه مي‌فهمن. حركات و رفتار ابراهيم اين اواخر من رو ياد حديث امام علي (ع) به نوف بكالي مي‌انداخت كه فرمودند: "شيعه من كساني هستند كه عابدان شب و شيران روز باشند. " ميزان‌الحكمه حديث3421 ص311 در همان ايام خبر رسيد كه از فرماندهي سپاه، مسئولي براي گروه انتخاب شده و با حكم مسئوليت راهي گيلان‌غرب شده. ما هم منتظر شديم ولي خبري از فرمانده نشد. تا اينكه خبر رسيد، جمال تاجيك كه مدتي است به عنوان بسيجي در گروه فعاليت داره همان فرمانده مورد نظر است. با ابراهيم وچند نفر ديگه رفتيم سراغ جمال و از او پرسيديم: چرا خودت رومعرفي نكردي؟ چرا نگفتي كه مسئول گروه هستي؟ جمال هم نگاهي به ما كرد وگفت : "مسئوليت به خاطر اينه، كه كار انجام بشه. خدا رو شكر اينجا كار به بهترين صورت انجام ميشه. من هم از اينكه بين شما هستم خيلي لذت مي‌برم . از خدا هم به خاطر اينكه مرا با شما آشنا كرد ممنونم. از شما هم مي‌خوام به كسي حرفي نزنين. تا نگاه بچه‌ها به من تغيير نكنه."جمال بعد از آن مدت كوتاهي با ما بود ودر عمليات مطلع‌الفجر در حالي كه فرمانده يكي از گردانهاي خط شكن بود به شهادت رسيد.