#امام_زمان_عج
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#غزل
چقدر منتظر و بی قرارمانی تو
شبیه ابر بهاری ز مهربانی تو
حضور گرم تو احساس می شود دائم
همیشه و همه جا در کنارمانی تو
بگیر دست مرا تا به آسمان برسم
منم که اهل زمینم، وَ آسمانی تو
کریمی و همه جا حرف این کرامت هاست
خدا کند که مرا هم زِ در نرانی تو
سه شنبه های توسل، میان زائرها
گمان کنم که در این صحن جمکرانی تو
دعای پشت سر ما دعای وتر شماست
شبیه فاطمه در فکر نوکرانی تو
چه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارم
خوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی تو
به یاد نوکری و نوکرت به یادت نیست
به جان فاطمه امّا عزیزمانی تو
خدا کند که بیایی شبی به این روضه
خدا کند که شبی روضه را بخوانی تو
بخوان به یاد غم عمه ای که می فرمود:
عزیز فاطمه، مضروب خیزرانی تو
عزیز فاطمه، خواهر نداشتی تو مگر
که جای دامن من، دست این و آنی تو
وحید_محمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#مناجات
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود
فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود
به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟!
بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود
همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین
در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود
اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت
هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود
نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست
اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود
کریمه بود ولی از شما چه پنهان که
پس از حسین فقط آه در بساطش بود...
مسعود_یوسف_پور
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#غزل
دلشوره داشتی و برادر نداشتی
بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی
داغت عظیم بود و دل کوه را شکست
صبرت جمیل بود و برابر نداشتی
در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان
جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی
گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا
در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی
می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق
وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی
میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد
جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی
دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود
عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی
مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و...
غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی
جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا
ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی!
مرضیه_عاطفی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
4_5771606219487709857.opus
زمان:
حجم:
251.6K
#حضرت زینب س
#شهادت
زمینه
یک سال و نیم از اون ، روزا گذشت اما
یک لحظه هم قلبم ، آروم نشد مولا
یادم نرفت داداش ، یک لحظه هم حتی
که چی به روز من ، اومد تو اون صحرا
یادم نمیره اون ، آشوب گودالو
یادم نمیره اون ، جسم لگد مالو
یک لحظه از پیش ، چشمام نمیره اون
پیراهن پاره ، اون چشمای پر خون
یه سال و نیمه زینب
هرجوری میشد سر کرد
یه سال و نیمه چشمام
به راهه داداش برگرد
بند دوم
باور نمیکردم ، بیتو یروز حتی
طاقت بیارم من ، یک سال و نیم اما
من بیتو سر کردم ، کنده دلم از جا
وقتش شده دیگه ، پیشت بیام حالا
حس میکنم هرشب ، قاتل تو گوداله
حس میکنم پای ، جسم تو جنجاله
میبینم اون نامرد ، خنجر تو دستاشه
وقتی میخواد پاشه ، یک سر تو دستاشه
نمیره از یادم اون
خاطره های بد رو
وقتی که قاتل با سر
بین زنا اومد رو
بند سوم
داداش نمیپرسی ، از این کبودیها؟
رو جسم من مونده ، اتیش اون صحرا
رحمی به حالم کن ، من رو ببر حالا
روی دلم مونده ، داغ کبوترها
وقتش شده دیگه ، راحت شم از دنیا
از خاطره هایی ، که دارم از صحرا
وقتش شده داداش ، بیای به دنبالم
یک سال و نیمه تو ، روضه ی گودالم
بگو بیاد دنبالم
کفیلم امشب داداش
هیچوقت نمیذاشت تنها
بمونه زینب داداش
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت زینب س
#شهادت
خداحافظ، شبای غربتِ زینب
خداحافظ، دیگه بی طاقتِ زینب
خداحافظ ، من از این زندگی خستم
خداحافظ، رَدِّ زنجیر رو دستم
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم
برادرجان! میام امشب کنارِ تو
برادرجان! منم چشم انتظارِ تو
چرا امشب، نمی آیی به دنبالم؟
دلم تنگِ، هنوزم تویِ گودالم
دلم تنگِ، روزی صد دفعه می میرم
دلم تنگِ، تو آتیشا هنوز گیرم
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم
خودم دیدم تو را لب تشنه می کشتن
خودم دیدم تو را با دشنه می کشتن
تو هم دیدی، که صد بار بعدِ تو مُردم
تو هم دیدی، پس از تو آب نمی خوردم
خودم دیدم، رو سینه ات، رَدِّ پا افتاده
خودم دیدم، سَرِت از نیزها افتاده
تو هم دیدی، همه تویِ حرم ریختن
تو هم دیدی، یه دفعه رو سرم ریختن
حسین...
حاج_محمد_طاهری
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت زینب (سلام الله علیها)
#شهادت
روضه
ای یادگار سه امام زینب
بر قلب سوزانت سلام زینب
سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد...
چهار پنج سال بیشتر نداشت داغ جدش رسول خدا رو دید...
اما صبر کرد ...
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود... پهلوی مادرش زهرا رو شکستند...
جلو چشمان زینب به مادرش سیلی زدند...اما صبر کرد..
بلاکشه دورانه زینب...
هنوز ..داغ مادرش رو از یاد نبرده بود...فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید...
بمیرم برات خانم....
یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید..
اما بازم صبر کرد...
روز عاشورا هم در نصف روز....تمام عزيزانش رو شهید کردند...
اما... تمام دلخوشی زینب حسین بود...
امان از اون لحظه ای که حسین هم صدا زد زینبم... خواهرم منم دیگه رفتم...
زینب جان... خواهرم... خداحافظ. ..
صدا زد ... حسینم داداش برا من که دیگه کسی نمونده... تمام دلخوشی من تو بودی... تو هم میخواهی بری زینبت رو تنها بگذاری... حسین..
صدا زد خواهرم... تا صدای الله اکبر من میاد...بدون من هنوز زنده ام ...
ابی عبدالله رفت میدان...
زینب کبری. ..داخل خیمه ...تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آرام میشه...
حالا میخواهی برا زینب گریه کنی بسم الله...
امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه زمین....
میگه حسین...بردار...
زینبت به فدات بشه حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
میگه بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد...دید ذوالجناح اومده اما حسین نیومده..
بی تاب شد زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به طرف گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب...فقط دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا....واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#مناجات باخدا
اعتکاف
شده کارم پیاپی و مادام
ذکر یاذالجلال والاکرام
طلب عفو دارم این ایام
مِن جمیع الذنوبِ والآثام
یا من أرجوه ، عشق حیدر را
واصرف از اعتقاد من شر را
أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را
أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام
گر غریبم گر آشنا هستم
گر اسیرم اگر گدا هستم
از یتیمان مرتضی هستم
کیست غیر از علی ابوالایتام
بت اگر چوب با تبر بهتر
ضربه را گاه بیشتر بهتر
بت شکن حیدر است اگر بهتر
بشکند از سر قریش اصنام
بی علی در گلو فغانی نیست
در گلوی مناره جانی نیست
بی علی هیچ جا اذانی نیست
گر صداها رها شود بر بام
أشهدُ أنَّ از علی دینم
چون علی دیده ام خدابینم
أشهدُ أنَّ حیدر آیینم
أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام
در جزا بی علی عبوری نیست
بی علی شادی و سروری نیست
تا نخواهد شراب و حوری نیست
بی علی جنت است بی إِنعام
هستِ حیدر به هستِ فاطمه است
تا علی پای بست فاطمه است
نار و جنت به دست فاطمه است
او نخواهد نمی کند اقدام
محسن ناصجی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#مناجات باخدا
غزل
امشب ببخش ما را به احترام زینب
با بنده کن مدارا به احترام زینب
با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم
اما مران گدا را به احترام زینب
با دست گیری خود شرمنده کردی عمری
این عبد بی حیا را به احترام زینب
بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی
طعم خوش شفا را به احترام زینب
با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم
تکمیل کن عطا را به احترام زینب
آیا شود ببینم هنگام جان سپردن
ارباب با وفا را به احترام زینب
بادیده های گریان من آمدم بگیرم
امضایِ کربلا را به احترام زینب
از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان
با پا عزیز ما را به احترام زینب
بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه
به احترام زهرا به احترام زینب
با نعل های تازه کمتر بهم بریزید
آقای سر جدا را به احترام زینب
جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان
یک تکه بوریا را به احترام زینب
قاسم_نعمتی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت زینب کبری سلام الله علیها
#شهادت
روضه
الهی همیشه ناموست در آرامش باشه، الهی همیشه ناموست در امنیت کامل باشه، وقتی سهل ساعدی توی شهر شام سلام داد به زین العابدین، امام زد زیر گریه، گفت: آقاجان! سلامتون کردم گریه میکنید، فرمود: آخه از کربلا تا شام تو تنها کسی هستی که به ما سلامدادی... یعنی هرکی به ما رسید، ناسزا گفت....
باید از این غم بمیریم زینب رو به مجلس شراب بردن... علی وقتی میخواد زینب رو سر مزار پیغمبر ببره میگفت: حسنجان! روشنایی هارو کم کن کسی قد و بالای زینب رونبینه...
یا امیرالمؤمنین شما کجا بودی ببینی وسط بازار شام رقاص ها دور محمل زینب حلقه زدن...
آقا زین العابدین به سهل ساعدی فرمود: آیا میتونی برا ما کاری کنی؟ گفت: آقا من نوکر شمام هرچی بگید انجام میدم، فرمود: اگه پول داری بده این نیزه دارا این سرهارو از محمل ها جلوتر ببرن، تا به بهونه سَرها به نوامیس ما نگاه نکنند...
این خانومی که می بینید، یه روزگاری وقتی میخواد از محمل پایین بیاد، عباس جلوش زانو میزنه، داداش ها و برادر زاده ها دورش رو میگرفتن... روزگارچه کرد با زینب!؟
اینقدر تک و تنها شده بود، عبدالله همسرش میگه: گوشه ی خونه هی گریه میکرد، آب میدید گریه میکرد...
بهترین طبیب هارو براش آوردن، بعضی هاشون که نگاه کردن خِبره بودن، گفتن: این زن غمِ دوریه یه کسی رو داره، باید ببرید یه جایی، ببرید یه باغی، بستانی، یه آبی ببینه، گلی ببینه حالش عوض شه...
دست زینب رو عبدالله میگرفت همچین که وارد اون بوستان شدن یه نگاه به گل ها کرد، گفت الان حالش خوب میشه، اما یه وقت بی بی زینب شروع کرد گریه کردن، خانوم جان چی شده؟ فرمود: عبدالله! اگه به این گل ها آب نَدید چی میشن؟ خانمجان! اگه به این گل ها آب ندیم زود پژمرده میشن... صدا زد عبدالله! سه روز توی کربلا به گل های زینب آب ندادن، با لب تشنه سر از بدنشون جدا کردن...
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#غزل
هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها
رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا
حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر
بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا
اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم
دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟
در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم
بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا
لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم
دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا
به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی
سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها
خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد
خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا
خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش
جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا
برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش
عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا
به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم
میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا
مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام
به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..”
به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است
به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را
ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد
ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا
جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها
به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا
عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند
شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها
**
" گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب
گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا "
مهدی_علی_قاسمی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
زمزمه
سه ساله بودم مادرم رو کشتن
چند سال بعدش پدرم رو کشتن
داغ اینا هنوز روی دلم بود
برادر بزرگترم رو کشتن
برادر بزرگترم حسن بود
یعنی که سایه سرم حسن بود
یادم میاد هرجا میخواستم برم
مراقب دور و برم حسن بود
ابر غمم، گریه میبارم فقط
از کوچیکیم غم میشمارم فقط
بعد علی و حسن و فاطمه
حالا دیگه حسینو دارم فقط
گفته بودم خودم هواشو دارم
هوای خاک قدماشو دارم
خیلی باید بهش حواسم باشه
آخه فقط همین داداشو دارم
اون آسمونه و منم زمینم
به زیر سایه حسین میشینم
جزو شروط ازدواجم بوده
روزی دوبار حسینمو ببینم
خورشیدِ تووی آسمون زینب
تموم دلگرمی جون زینب
هرکی که مارو میشناسه میدونه
فقط با تو زنده میمونه زینب
اینهمه سال گذشت بلا ندیدم
من خودمو از تو جدا ندیدم
اینهمه سال گذشت ولی هیچ روزی
شبیه روز عاشورا ندیدم
یادم میاد خدا خدا میکردم
واسه سلامتیت دعا میکردم
کاشکی میشد میومدم توو گودال
تیرارو از تنت جدا میکردم
پناه عالم بی پناه افتاده
روی زمین یه قرص ماه افتاده
دلم میخواست میمردم و نبینم..
برادرم توو قتلگاه افتاده
توو شام و کوفه ناسزا شنیدم
از اون روزا سختی زیاد کشیدم
گذشته از تموم این سختیا
دو ساله که صورتتو ندیدم
آرش_براری
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#غزل
گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد
مثل زهرا شده و دست روی سر دارد
دختر فاطمه و حیدر کرار است این
عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد
زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست
این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد
گریه گریه همه ی بستر او تر شده است
مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد
لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش
یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد
گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش
یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد
همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد
به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد
ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد
قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد
بدنش را طرف سایه نیارید فقط
سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد
به روی سینه ی او پیرهن خونین اش
زیر لب زمزمه ی روضه ی حنجر دارد
زیر لب زمزمه می کرد: خدایا... نزنید
«این هلال سر نی آمده دختر دارد»
دختران علی و فاطمه در بازارند
صورتش سوخته زینب... غم معجر دارد
وحید_محمدی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG