eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
522 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای تشنه ای که شرح غمت در بیان نبود مارا به سخت جانی خود این گمان نبود ناراحتم زیاد نماندم کنار تو شمر آمد و برای نشستن زمان نبود هر ناقه ای به غربت من گریه کرده است مانند من غریب دراین‌ کاروان نبود ای کاش در رکوع عقیق از تو میگرفت ای کاش بین قافله ای ساربان نبود ماندم چرا به زور کشیدند از تنت آخر لباس کهنه ی تو که گران نبود گفتم به آفتاب نتابد روی تنت شرمنده ام که روی تنت سایبان نبود با لشگری برای سرت جنگ کرده ام پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود دیروز شش برادر کرار داشتم امروز دور خواهر تو جز سنان نبود آغوش من که هست چرا مانده ای به خاک جای تن تو برروی ریگ‌ روان نبود لعنت به این سفر که بدون تو میروم تنها شدن که حق من نیمه جان نبود باد صبا ببر به نجف روضه مرا روضه بخوان که دخت علی در امان نبود ما رسممان شهادت و از جان گذشتن است اما دگر اسیر شدن رسممان نبود سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد دشت تاب گامهای استوارش را نداشت لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت یالهایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت اسبها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت کاش دُلدُل بود ودِل دِل کردنش را میشنید لحظه ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت بالهایش را همان جا باز کرد وجان سپرد آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت احمد_علوی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است یادگار مادرت غارت شد اما جای آن روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
جانا چرا تو جای خدا پا گذاشتی ای سر بریده سر به سر ما گذاشتی دیروز نیل را به عصایت شکافتی امروز نام خویش مسیحا گذاشتی لبخند بر مسیح زدی یعنی این منم در خاک پای خود دم عیسی گذاشتی ترسم سری ز خانه ی ترسا درآورم ای دوست از چه پا به کلیسا گذاشتی عالم ز خال گونه ی تو میخورد نمک ای نخل! روی لب ز چه خرما گذاشتی با آب و آفتاب نگردد دوباره پاک ننگی که تو به دامن دریا گذاشتی چشمان خود ز دار جهان بسته ایی و بعد ما را حرم برای تماشا گذاشتی کردی اگر چه جمع بساط مرا ولی قلب غریب را به حرم جا گذاشتی محسن_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت تا به روی زخم های سینه ات قاتل نشست بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت «وا حسینا» گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش شمر(لع) در گودال تا برداشت سر از پیکرت غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود خواهرت را بیشتر دق داد وضع حنجرت غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت اسب سرکش نعل های تازه می‌خواهد چه کار؟! درهم و برهم شدی؛ پاشیده شد سرتاسرت پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت پاک می‌کردند با پیراهنت سرنيزه را ای زبانم لال! رفت از حال زهرا(س)مادرت! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سایه ات بر سر من هست ولی فردا نه! احترام پر من هست ولی فردا نه مشک خالی ست ولی شکر که سقا داریم دست اب آور من هست ولی فردا نه چشم بد دور ز قد من و زنهای حرم دور من اکبر من هست ولی فردا نه! تاکنون پای غریبه به حرم وا نشده.. حُرمت محضر من هست ولی فردا نه بقچه ی کهنه ما هست لباست هم هست هدیه مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم به سرم معجر من هست ولی فردا نه گوشواری که خودت داده ای الان دارم محرمم! زیور من هست ولی فردا نه سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نشسته‌اند دو عالیجناب در خیمه دو هم مسیر دو تا هم رکاب در خیمه بجز حسین که در خیمه دید زینب را ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه شب وصال حسین و خدا است، پس امشب خدا هم آمده با این حساب در خیمه همه به فکر نماز و دعا و قرآن‌اند چقدر ریخته امشب ثواب در خیمه صدای العطش کودکان بلند شده دو قطره نیز نمانده است آب در خیمه بخاطر علی اصغر همه زنان حرم نشسته‌اند به دور رباب در خیمه هنوز سایه عباس هست بر سرشان کسی ندارد اگر اضطراب در خیمه برادران و عموزاده‌هات بیداراند رقیه جان برو راحت بخواب در خیمه غروب روز دهم وای بر دل زینب میان همهمه و التهاب در خیمه مخدرات حرم بین شعله می‌مانند برای خاطر حفظ حجاب در خیمه آرش_براری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک دسته حق، یک دسته باطل برگزیدند در انتظار صبح فردا می خروشند یک دسته جان، یک دسته جانان می فروشند یک دسته راه نار را در پیش دارند یک دسته عشق یار را با خویش دارند امشب حسینیون نمی گنجند در پوست فردا بود معراجشان از دوست تا دوست امشب بلا جویان عاشق در نمازند فردا به نوک نیزه سرها سر فرازند امشب دهد آل علی را پاس، عباس فردا کنند اهل حرم عباس، عباس امشب عدو دارد هراس از خشم عباس فردا به میدان خون رود از چشم عباس امشب شود از شرمِ سقا آب، دریا فردا شود از اشک او سیراب، دریا امشب شود وقف ولایت هستِ عباس فردا جدا گردد ز پیکر دست عباس امشب به جای آب، سقا اشک دارد فردا نه دست و نه عَلَم نه مشک دارد امشب شب است و نغمة قرآن اکبر فردا عطش بازی کند با جان اکبر امشب علی دور پدر گردد هماره فردا بود زخمش به پیکر بی شماره امشب فلک بازی کند با جان لیلا فردا شود نقش زمین قرآن لیلا امشب علی اصغر کند شب زنده داری فردا شود خونش ز حلق تشنه جاری امشب سکینه چون کبوتر می زند بال فردا زیارت نامه می خواند به گودال امشب شب است و زینب و اشک شبانه فردا بگیرد اجر خود از تازیانه امشب چو گل زینب گریبان را دریده فردا شود زوارِ رگ های بریده امشب سرشک از چشم پیغمبر روان است فردا سر فرزند زهرا بر سنان است امشب حسین است و شب و چشم تر او فردا زند فواره خون از حنجر او ای کاش امشب آسمان از ره بماند مه جای نور از دیده با ما خون فشاند ای کاش خورشید از افق بیرون نیاید تا جانب گودال شمر دون نیاید ای کاش عمر آسمان پایان پذیرد تا خیمه های فاطمه آتش نگیرد ای اسب ها خون جای اشک از دیده بارید فردا مبادا روی قرآن پا گذارید ای سنگ دشمن نشکنی آیینه اش را ای نیزه نشکافی به مقتل سینه اش را ای اشک امشب مونس چشم ترش باش ای فاطمه فردا تو بالای سرش باش ای جان عالم بال زن از تن برون شو ای چشم "میثم" گریه کن دریای خون شو استاد_غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور خاک بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات اشکریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم ای سرت سرّ انا الله و سنان نخله ی طور دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه خون که پس قتل تو منسوخ شد آیین سرور شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز بهر ماتمزده کاشانه چه ظلمات چه نور پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور تیر ترسا و سر سبط رسول مدنی آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور تا جهان باشد و بوده است که داده ست نشان میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟ سر بی تن که شنیده است به لب آیه ی کهف یا که دیده است به مشکات تنور آیه ی نور؟ جان فدای تو از حالت جانبازی تو در طف ماریه از یاد بشد شور نشور قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور گوش خضرا همه پر غلغله ی دیو و پری سطح غبرا همه پر ولوله ی وحش طیور غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح دست حیرت به دل از صبر تو ایوب صبور مرتضی با دل افروخته لاحول کنان مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز آهوان حرم از واهمه در شیون و شور انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور نیر_تبریزی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سلام ما سلام ما سلام عاشقا همه در شب عاشورایِ تو بر تو حسین فاطمه در این شب آخرِ تو دلهای ما به غم نشست دل زمین و آسمون از غم کربلا شکست از راه رسیده ، شب غم و سوز حسین دلها همگی ، به شیون و به شور و شِین سیدی حسین جان (۴) امشب همه دارن به لب اِنا اِلیه راجعون فردا زمین کربلا ماوای عشق است و جنون کرب و بلا امشب شده راز و نیاز عاشقان واویلتا فردا میره راس حسین روی سَنان ابی عبدالله ، ارباب خوب و بی کفن عصر عاشورا ، جسمت میشه صد پاره تن سیدی حسین جان امشب ببین در خیمه ها قاسم عبادت میکند با اذن مولایش حسین قصد شهادت میکند جای علی امشب بُود آغوش گرم مادرش تیر سه شعبه میخورد فردا به روی حنجرش امشب همگی ، غرق مناجات خدا جسم پاکشون ، فردا تو میدو ن بلا سیدی حسین جان ( امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود) فردا سرِ هر عاشقی بر روی نیزه می رود گرم دعا امشب شده لبهای عطشان حسین زینب میشه فردا غمین از جسم بی جان حسین آه و واویلا ، از این غم و از این بلا کاشکی بمیرم ، راس همه بر نیزه ها سیدی حسین جان کربلایی_مرتضی_شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شد خیمه ها امشب تماشایی غرق نماز و ذکر و زیبایی گرم دعا و سوز و نجوایی (شب وصاله) نوحه ی ختم الانبیا امشب ذکر لب شیر خدا امشب ذکر لب خیرالنسا امشب (حسین غریبه) [غریب کربلا حسین جانم(۳) حسین مظلوم ] ۲ امشب تو خیمه صحبت یاره جمع یه خواهر و دو دلداره حسین و زینب و علمداره (شب وصاله) رباب نشسته پای گهواره لالایی می خونه و بیداره دل خوشی حرم سپهداره (شب جدایی است) [غریب کربلا حسین جانم(۳) حسین مظلوم ] شد شب هجران و شب آخر امشب شده ذکر لب خواهر حسین خداحافظ تو ای دلبر (عزیز زینب) زینب میگه برات سپر می شم رو نیزه با تو همسفر می شم تو شام و کوفه خون جگر می شم (عزیز خواهر) حسین خداحافظ تو ای دلبر (عزیز زینب) کربلایی_مرتضی_شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
:به تماشابیا ای پسر فاطمه... یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 الســـلام علیـــکَ یا حسیـــنَ الغـــریب باشد از ما سلام به سوی تو یا حبیب نور چشم همه پســـر فاطمـه یا حسین جان(۴) ای که جانت شده فدای قرآن و دین بهترین کشتی نجات و حبـل المتین نام تو هر زمان آبروی جهــــان یا حسین جان(۴) کربلایت شده کعبــــهٔ دلهـــای ما مایهٔ رشک جنت شده کرب و بلا حرمت باصفاست تربت تو شِفاست یا حسین جان(۴) بر غم و غربت و مصیبــــت کربلا داده ای از ازل ، پاســخِ قـالوا بلیٰ ای شه بی کفن ای غریب وطن یا حسین جان(۴) ای ســرت قــاری و جلوهٔ انوار حق روی نی ، یا میان تشت و روی طبق اصل قــرآن تویی دین و ایمان تویی یا حسین جان(۴) آه از آن ساعتــی که بیـن گودال خون نیزه ها روی پیکرت شد از حد ، فزون خواهرت بیقــرار مانده در اضطرار یا حسین جان(۴) ذکــر "أَمَّــن یُجیـب" ورد لب زینب است شعله ور ، دشتی از تاب و تب زینب است نــاله آید به گـــوش آمده خون به جوش یا حسین جان(۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 تا جانیم وار ئؤلؤنجن دِییَرم یا حسین اَگنیــمه قـاره کؤینـک گِییَرم یا حسین سینه می داغلارام سنـــه من آغلارام یا حسین جان(۴) یاده سالّام سنون مقتلیــوی آغلارام خیمه گاهه باخان گؤزلریوی آغلارام یوخدی بیر یاورون آغلیــــور خواهرون یا حسین جان(۴) آختارور داشلا آتدان یارالی پیکـرون اللری باشدا هِیْ نوحه دِییر خواهرون ســــسلیــور الاَمــان قارداشیم هارداسان یا حسین جان(۴) داشـــلار آلتـــی نیه بســـتر اولوبــدور سنه پس باشون هاردادی قارداشیم ای وای منه تاپشوروب مادرون تا ئوپَم حنـــجرون یا حسین جان(۴) علمون یرده قالماز یارالی قارداشیم زینبـــون ذلت آلماز یارالی قارداشیم من علمــداریوم یار غمخواریوم یا حسین جان(۴) رقیه سعیدی(کیمیا) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
**روضه از زبان بقیت الله الاعظم من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم بی تابِ سربریدة ماهِ محرمم با گریه هر غروب من از حال می روم با هر فرازِ ناحیه گودال می روم صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد دردش گرفته بود صدایش بلند شد فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!!           اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیون زنها شروع شد دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه با عمه آمدند به بالای قتلگاه جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه هرکس رسید نیزة خود را شکست ورفت یک استخوان ز سینة آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند       یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد اینجا به بعد گریة من رنگِ خون شود گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند باور کنید عمة مارا کتک زدند راه فرار از حرم آنروز بسته شد با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند قاسم_نعمتى کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای روضه‌روضه داغ تو جان‌سوز، یا حسین ای داغ تا همیشه جهان‌سوز، یا حسین با روضۀ تو دم به دم آتش گرفته‌ام با بیت بیت محتشم آتش گرفته‌ام «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» این ماتمی که آتش آن در جهان گرفت داغی که شعله‌اش به پر قدسیان گرفت داغی که برد تاب و توان از دل همه شاید که خوانده با دل بی تاب فاطمه «ای کشته فتاده به هامون حسین من ای ماه دست و پا زده در خون حسین من» بودند دیو و دد همه سیراب و ای دریغ در خیمه‌های آل عبا تیر بود و تیغ مهجور مانده است سلیمان کربلا غوغا به پاست در دل میدان کربلا نبض زمین و نبض زمان نامرتب است انگار وقت رفتن خورشید زینب است محشر شده‌ست در دل اهل حرم به پا غرق تلاطم است دگر خاک نینوا حالا حسین آن‌که جهان بی‌قرار اوست دل از جهان بریده و خود بی‌قرار دوست او می‌رود که زنده کند خاک مرده را این خاکیان دل به مذلت سپرده را او می‌رود قیامت عظمی به‌پا کند این خاک معصیت‌زده را کربلا کند لب تشنه می‌رود سوی گودال قتلگاه خورشید می‌رود که شود روشنای راه گویا زمان معجزه‌های پیمبری‌ست اعجاز او ولی همه از جنس دیگری‌ست معراج اوست از دل گودال قتلگاه تنها و تشنه، بی‌کس و مظلوم و بی‌سپاه از خون وضو گرفته و قد قامت الصلات صف بسته‌اند پشت سرش عرش و کائنات برپا شده‌ست در دل مقتل نماز او زیباتر است از همه راز و نیاز او در سجده از تمام جهان دل بریده است تنها که نیست؛ لشکر کوفی رسیده است سرنیزه‌ای برای طواف سر آمده تیری به استلام لب و حنجر آمده «انا الیه...» بر لب و... عالم به تاب و تب چشمش به سوی زینب و... عالم به تاب و تب وقت نماز سر شده بر روی نیزه‌ها قد قامت الصلات بخوان خاک کربلا معراج اوست در دل خون دیدنی شده قرآن آیه آیه چه بوسیدنی شده «وَ اَم حَسِبتَ» کار جهان را نظاره کن خورشید روی نیزه! طلوعی دوباره کن! گروه ادبی قتیل_العبرات کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
از هم جدا کنید، سر و پیکر مرا دیگر رها کنید، تنِ بی‌سر مرا از خیرِ گوشواره و خلخال، بگذرید غارت کنید، با خودم انگشتر مرا تعداد زخم‌های مرا بیشتر کنید یک زخم، هم کسی نزند دختر مرا در قتلگاه، چشم‌چرانِ تنم شوید کمتر نظر کنید، قد خواهر مرا جانی نمانده تا که بگیرید، از تنم کشتید، آن زمان که علی‌اکبر مرا ... خنجر اگر که تیز شود هم نمی‌بُرد بوسیده است، مادر من حنجر مرا آنقدر، بد بُرید سرم را؛ که خونِ من گلدار کرد، روسری مادر مرا دارد صدای جیغِ کسی می‌رسد به گوش «جان مرا بگیر، نبر معجر مرا» رضا_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
يك نفر روى خاك ها بود و صدنفر فكر غارت از اويند چيست جرمش؟عليست بابايش همه فكر غرامت از اويند - راويان گفته اند مولارا با كف پاش پشت رو كرده خنجر كند او نمى برّد شمر را بى آبرو كرده - خواهرش هم رسيد درگودال ديد اورا كه دست و پا مى زد ديد ارباب نيمه جان بود و مادرش را همش صدا مى زد - يك نفرگفت ذبح سر با من بين لشكر دوباره دعوا بود شمر و خولى حريص تر بودند حرف آنها به هم بفرما بود - عده اى بر نگاه بى رمقش مثل خولى بلند مى خندند آن طرف تر هم عده اى نامرد سر اعضاش شرط مى بندند - آرمان_صائمى کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش مرده است احترام ... بماند بقیه اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام ... بماند بقیه اش شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش گویا هنوز باور زینب نمی شود بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیه اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیه اش رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام ... بماند بقیه اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام ... بماند بقیه اش بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو من میروم به شام ...بماند بقیه اش دلواپسم برای سرت روی نیزه ها از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام ...بماند بقیه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام ... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش محمد_رسولی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
جگر خواهر او ریخت بهم بس کن شمر گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را از قفا حنجر او ریخت بهم بس کن شمر بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر این چه رسمی ست عرب نیزه خود میشکند همه پیکر او ریخت بهم بس کن شمر قاسم_نعمتی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کشید فاطمه آه و نی از نوا افتاد شراره ای به دل پاک انبیا افتاد جلال حضرت صدیقه !گوشواره عرش! میان کوچه ی گودال بی هوا افتاد شهی که تکیه ی او تکیه گاه عرش خداست به نیزه تکیه زد اما یکی دوجا افتاد به بارگاه تنش غیر بوسه بار نداشت به این حرم گذر نیزه و عصا افتاد رواق سینه ی او جای چکمه هرگز نیست شکوه عرش خدا زیر دست و پا افتاد چه شد که خنجر کند جماعتی ناپاک به جان آیه ی تطهیر و انما افتاد اگر که تولیت زلف اوست با زهرا چه شد که گیسوی او دست شمرها افتاد هنوز مردم صحرا نشین عزادارند سه روز روی زمین پیکرش چرا افتاد چه کیمیای عجیبی که بعد دفن تنش حریر هم به تمنای بوریا افتاد محسن_حنیفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید راوی داستان به غروب منا رسید پیچید بانگ هَل مِن مردی میان دشت او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب باد مخالف آمد و ابر بلا رسید بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید از تل زینبیه سرازیر شد زنی آری رسید خواهرش اما کجا رسید جایی که حنجری شده درگیر خنجری جایی که جان او به لب تیغ ها رسید جشن است! دور هلهله‌ ها هم گذشت و حال هنگام پایکوبی اسبان فرا رسید برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت ساحل گریست، کشتی بی ناخدا رسید میلاد_حسنی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
عاشورا 😭 ‏‌‌‌امشب همه در حال خضوعند و خشوع تازه غمشان می‌شود از صبح،شــــروع هرکس به دعایی شده مشغول،ولی ‏ زینب شده ذکرش ‏"مکن ای صبح طلوع" کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا