eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
522 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد   دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد   پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش به جان دودمان رحمه للعالمین افتاد   خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست که چشمش سوی خیمه لحظه‌های واپسین افتاد   شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد   برای من نگه دار و بیاور زخم‌هایت را اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد   نفهمیدند طاها را، نفهمیدند یاسین را به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد   سید_حمیدرضا_برقعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد *** ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده حسن_کردی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هیچ کس ازروی جسمش نیزه ها رابر نداشت دور تا دورش نگاه انداخت ، یک یاور نداشت خواهرش در آن شلوغی ها چطور آمد ندید خواست برخیزد ز جا ، اما  رَمَق  دیگر نداشت گرچه او را قبل گودال از نفس انداختند شاه جانی در تنش بعد از علی اکبر نداشت مادرش با چادرش او را در آغوشش گرفت تا تنش عریان نماند چاره ای دیگر نداشت روی نیزه هم نگاهش از حرم غافل نشد آنچه را می دید با چشمان خود باور نداشت خواهرش تا دید سر تا پا به غارت رفته گفت: کاش دست کم عزیزم دستت انگشتر نداشت پادشاهان تاجدارند، ای بمیرم شاه ما تاج بر سر داشت؟ نه، حتی به پیکر سر نداشت بر زمین خدالتریب افتاد جانِ بوتراب لااقل ای کاش قاتل کینه ازخیبرنداشت تا شنیدم از اسارت آرزو کردم به دل کاش ،شاه کربلا در کربلا دختر نداشت... کار_گروه_العتبه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است یادگار مادرت غارت شد اما جای آن روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت تا به روی زخم های سینه ات قاتل نشست بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت «وا حسینا» گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش شمر(لع) در گودال تا برداشت سر از پیکرت غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود خواهرت را بیشتر دق داد وضع حنجرت غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت اسب سرکش نعل های تازه می‌خواهد چه کار؟! درهم و برهم شدی؛ پاشیده شد سرتاسرت پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت پاک می‌کردند با پیراهنت سرنيزه را ای زبانم لال! رفت از حال زهرا(س)مادرت! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
**روضه از زبان بقیت الله الاعظم من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم بی تابِ سربریدة ماهِ محرمم با گریه هر غروب من از حال می روم با هر فرازِ ناحیه گودال می روم صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد دردش گرفته بود صدایش بلند شد فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!!           اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیون زنها شروع شد دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه با عمه آمدند به بالای قتلگاه جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه هرکس رسید نیزة خود را شکست ورفت یک استخوان ز سینة آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند       یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد اینجا به بعد گریة من رنگِ خون شود گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند باور کنید عمة مارا کتک زدند راه فرار از حرم آنروز بسته شد با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند قاسم_نعمتى کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
از هم جدا کنید، سر و پیکر مرا دیگر رها کنید، تنِ بی‌سر مرا از خیرِ گوشواره و خلخال، بگذرید غارت کنید، با خودم انگشتر مرا تعداد زخم‌های مرا بیشتر کنید یک زخم، هم کسی نزند دختر مرا در قتلگاه، چشم‌چرانِ تنم شوید کمتر نظر کنید، قد خواهر مرا جانی نمانده تا که بگیرید، از تنم کشتید، آن زمان که علی‌اکبر مرا ... خنجر اگر که تیز شود هم نمی‌بُرد بوسیده است، مادر من حنجر مرا آنقدر، بد بُرید سرم را؛ که خونِ من گلدار کرد، روسری مادر مرا دارد صدای جیغِ کسی می‌رسد به گوش «جان مرا بگیر، نبر معجر مرا» رضا_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
يك نفر روى خاك ها بود و صدنفر فكر غارت از اويند چيست جرمش؟عليست بابايش همه فكر غرامت از اويند - راويان گفته اند مولارا با كف پاش پشت رو كرده خنجر كند او نمى برّد شمر را بى آبرو كرده - خواهرش هم رسيد درگودال ديد اورا كه دست و پا مى زد ديد ارباب نيمه جان بود و مادرش را همش صدا مى زد - يك نفرگفت ذبح سر با من بين لشكر دوباره دعوا بود شمر و خولى حريص تر بودند حرف آنها به هم بفرما بود - عده اى بر نگاه بى رمقش مثل خولى بلند مى خندند آن طرف تر هم عده اى نامرد سر اعضاش شرط مى بندند - آرمان_صائمى کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش مرده است احترام ... بماند بقیه اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام ... بماند بقیه اش شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش گویا هنوز باور زینب نمی شود بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیه اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیه اش رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام ... بماند بقیه اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام ... بماند بقیه اش بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو من میروم به شام ...بماند بقیه اش دلواپسم برای سرت روی نیزه ها از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام ...بماند بقیه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام ... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش محمد_رسولی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
جگر خواهر او ریخت بهم بس کن شمر گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را از قفا حنجر او ریخت بهم بس کن شمر بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر این چه رسمی ست عرب نیزه خود میشکند همه پیکر او ریخت بهم بس کن شمر قاسم_نعمتی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کشید فاطمه آه و نی از نوا افتاد شراره ای به دل پاک انبیا افتاد جلال حضرت صدیقه !گوشواره عرش! میان کوچه ی گودال بی هوا افتاد شهی که تکیه ی او تکیه گاه عرش خداست به نیزه تکیه زد اما یکی دوجا افتاد به بارگاه تنش غیر بوسه بار نداشت به این حرم گذر نیزه و عصا افتاد رواق سینه ی او جای چکمه هرگز نیست شکوه عرش خدا زیر دست و پا افتاد چه شد که خنجر کند جماعتی ناپاک به جان آیه ی تطهیر و انما افتاد اگر که تولیت زلف اوست با زهرا چه شد که گیسوی او دست شمرها افتاد هنوز مردم صحرا نشین عزادارند سه روز روی زمین پیکرش چرا افتاد چه کیمیای عجیبی که بعد دفن تنش حریر هم به تمنای بوریا افتاد محسن_حنیفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید راوی داستان به غروب منا رسید پیچید بانگ هَل مِن مردی میان دشت او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب باد مخالف آمد و ابر بلا رسید بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید از تل زینبیه سرازیر شد زنی آری رسید خواهرش اما کجا رسید جایی که حنجری شده درگیر خنجری جایی که جان او به لب تیغ ها رسید جشن است! دور هلهله‌ ها هم گذشت و حال هنگام پایکوبی اسبان فرا رسید برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت ساحل گریست، کشتی بی ناخدا رسید میلاد_حسنی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ظاهراً جد اطهرش هم بود پدرش بود مادرش هم بود وقتی افتاد روی گونه ي راست بین مقتل برادرش هم بود جای سالم نبود در بدنش زخم تا بود پیکرش هم بود زیر پایِ سنان و نیزه و تیر نه فقط سینه ، حنجرش هم بود بی کس و بی پناه از نزدیک سنگ میخورد و خواهرش هم بود خواهرش قبل قاتلش آمد تا نفسهای آخرش هم بود گرچه او را زدند اما چون چادرش بود معجرش هم بود از همه دلخراش تر اینکه دم گودال دخترش هم بود دخترش بود و ذبح را میدید همه دیدند همسرش هم بود آن زمان هم که غارتش کردند به روی دستها سرش هم بود مصطفی_متولی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حسین، گیسوی با خون خضاب، دیده قدیم به سمت صحنه ای آمد که خواب دیده قدیم رها شد از زه، تیری که آب دیده قدیم که او هر آنچه ببیند رباب،دیده قدیم تمام آن چه شنیدیم، دیده است حسین بخوان لهوف و ببین چه کشیده است حسین به آب زد، به عطش زد، به آب و آتش زد چه تیغ ها که عدو بر تن منقش زد چقدر شعله که بر دامن سیاوش زد فرات، گِل به سر و دست پشت دستش زد به رو سیاهی ضرب المثل مضاعف گشت حسین، تشنه لب چشمه رفت و تشنه گذشت رسيد روضه به جايي كه ديدنش سخت است به حنجري كه يقيننا بريدنش سخت است تني كه مثله شود پاكشيدنش سخت است صداي واي بني شنيدنش سخت است اگرچه سخت سرت را ولي جدا كردند چنان كه فاطمه را از علي جدا كردند همين كه تير رها كرد تيغ مي بُرد رفيق مي زند و نارفيق مي برد و بوسه گاهِ نبي را دقيق مي برد عميق بوسه زده پس عميق مي برد چنان پرنده كه هي بال را به هم زده است صداي فاطمه گودال را به هم زده است خدابخير كند لحظه هاي اخر را خدا بخير كند رفتن برادر را يكي بگيرد از ان دور چشم خواهر را كه شمر بين دو دستش گرفته يك سر را به نيزه زلف كمند است ساعتي ديگر سري به نيزه بلند است ساعتي ديگر بلند گفت یکی آن وسط، سرش با من ولی مزاحممان است خواهرش، با من! تو پا گذار به گودال، خنجرش با من شروع کار قتال از تو، آخرش با من! بریدن سر او مثل آب خوردن بود جداشدن ز قفا، ظلم بر سر و تن بود ز قتلگاه، اگر بوی سیب می آید حبیبه ای به مزار حبیب می آید صدای ناله ی زهرا عجیب می آید که آخرین پسرم عنقریب می آید در آن زمان سر خون حسین من جنگ است به هر کجا بروید آسمان همین رنگ است سعید_پاشازاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد از تنی غرقه به خون، جامه به غارت ببرد از سراشیبی گودال سرازیر شدند با هم از بختِ بد غائله درگیر شدند بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند سر عمامه ی آقام قیامت کردند دست از این پیرهن ارثیه بردار ، سنان مادرش دوخته با زحمت بسیار ، سنان خولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟ کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟ خورجین دست گرفتی سرِ گودال چرا؟ مانده ای خیره بر این زخمیِ بد حال چرا ؟ حرمله زیر سر توست بولله ببین پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین ساربان منتظر رفتن لشکر مانده گوشه ای منتظر فرصت بهتر مانده هر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزد بی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزد وحید_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن کشان، دام‍ن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن ، فریاد کن ؛ اما همه ش بی فایده است این شمر- از اینجا نخواهد رفت ؛ مادر را ببر ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن پیراهنش را بر زمین بگذار ، معجر را ببر انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست جایش النگوی من و این چند دختر را ببر من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قدم قدم زحرم میشوی جدا برگرد بدون خواهر خود میروی کجا برگرد به پای تو همه گیسوی من سفید شده نزن به سینۀ من دست رد اخا برگرد به گردنت به خدا حق مادری دارم به حرمتی که بُوَد بین ما دو تا برگرد ز کودکی روش دلبری ز تو بلدم قسم به مادرمان فاطمه بیا برگرد تمام ترس من اینست گیسوان سرت گره گره بشود ، بین پنجه ها برگرد ز قبل آنکه به پیشم تن تو در گودال جدا جدا بشود زیر دست و پا برگرد بیاو پیش از اینکه به تیزی نیزه کسی به هم بزند پیکر تو را برگرد به ذوالجناح سپردم به هر کجا دیدی حسین خُورَد زمین زود سوی ما برگرد قاسم_نعمتی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش... سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش، میان طف، سپر نیزه و سنان می‌شد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده نالۀ فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش... مریم_سقلاطونی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مستقیماً به دلِ مضطرِ زینب می‌رفت نیزه ای که به تن شاه مُوَرَب می‌رفت مقتل از خونِ جراحاتِ تنش تَر شده بود خون او در رگ‌ِ خشکیده‌ی مذهب می‌رفت اسبِ آغشته به خونش به حرم می آمد خبرش تا به حرم با سُمِ مرکب می‌رفت راه را تا دلِ گودال نشانش می‌داد ردِّ خونی که به تسلیت زینب می‌رفت بود ارثیه‌ی این قوم شهادت اما شمر ای کاش به گودال مودب می‌رفت از خدا بی‌خبری بر روی عرش سینه‌ش تا شود نزد خداوند مقرب می‌رفت نامرتب شدن پیکر او علت داشت بر تنش نیزه و شمشیر مرتب می‌رفت نیزه‌ی دست سنان قاتل او شد،چون داشت بیشتر خونِ تن از ناحیه‌ی لب می‌رفت سنگ میرفت خطا.. ؛ تیر نمی‌زد خورشید.. نوه‌ی شمس و ضحٰی مقتل اگر شب می‌رفت می‌چکید از ته خورجین به زمین نورِ گلوش داشت خورشید کجا در دل آن شب می‌رفت؟! زینب از کرب‌وبلا، بعد برادرهایش با دلی از غم‌ و از داغ لبالب می‌رفت موقع آمدنش سایه‌ی او دیده نشد موقع رفتنش اما چه مُعَذّب می‌رفت یا_مظلوم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
داغدارِ توام ای خونِ خدا؛ یا جدّاه سوختم از غم ِ تو صبح و مسا؛ یا جدّاه نه محرم! که همه عمر عزادارِ توام هست بر شانهٔ من شال عزا؛ یا جدّاه من هم از منتظرانم به خدا خوردم زخم غیرِ یک عده قلیل و شهدا؛ یا جدّاه... یار کم دارم و بیتاب شده منتقمت فرَجم را بطلب حینِ دعا؛ یا جدّاه گوشهٔ خیمهٔ تنهاییِ خود میسوزم از غریبیِ تو در کرب و بلا؛ یا جدّاه نیزه ها نقشه برای بدنت ریخته اند در وجودم شده آشوب به پا؛ یا جدّاه آب را بسته و این وضعِ پذیرایی نیست تیرباران شده جسم تو چرا؟! یا جدّاه... تا که بر سینهٔ تو حرمله(لع) زد تیرِ سه پر گریه کردم! زدم از سینه صدا: یا جدّاه... "زینتِ دوش نبی(ص)روی زمین جای تو نیست" پیکرِ دَرهم ِ تو کشت مرا؛ یا جدّاه شمرِ ملعون چه بلایی به سرت آورده ریخت بر صورتِ تو خونِ قفا؛ یا جدّاه مادرت دید به سرنیزه سرت را بردند پیکرت ماند به گودال رها؛ یا جدّاه یک نفر کاش کمی داشت حیا...وقت غروب- بر تنت کاش می انداخت عبا؛ یا جدّاه پیرمردی وسطِ معرکه خیرات آورد سخت میزد به تنت سنگ و عصا؛ یا جدّاه عمه-جان زینبِ(س)من طاقتِ دشنام نداشت رفت و شد با چه غمی از تو جدا؛ یا جدّاه رفت و با قهقههٔ قاتل تو جان میداد وای از شام بلا، شام بلا؛ یا جدّاه داغدیده وسطِ هلهله دق خواهد کرد پایکوبی شده برپا همه جا؛ یا جدّاه... سرِ بازار پُر از مردِ تماشاچی بود وای...نامحرم و ناموس ِ خدا؛ یا جدّاه! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بین گودال تنش بود که ذبحش کردند زیرچکمه بدنش بود که ذبحش کردند ساربان در پی انگشتری ، انگشت برید گندم ری ثمنش بود که ذبحش کردند هرکسی آمده چیزی ببرد اما شمر در پی پیرهنش بود که ذبحش کردند زنده زنده ز تنش شمر ، سرت کرد جدا غرق خون کل تنش بود که ذبحش کردند وای از واعطشا گفتن ، او درگودال ناله ی دل شکنش بود که ذبحش کردند بین گودال به لب ذکر مناجاتش بود نیمه کاره سخنش بود که ذبحش کردند بر سر سینه ی او شمر به خنجر آمد قطعه قطعه بدنش بود که ذبحش کردند مادرت فاطمه آمد ولی با قد خم اولین سینه زنش بود که ذبحش کردند روی خاک است غریبانه تن سلطانی بوریایی کفنش بود که ذبحش کردند آرمین_غلامی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
*اين شعر در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود* كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن قبول كن كه شبيه حصير افتادي قبول كن ته گودال گير افتادي   مخواه تا كه سر من به گريه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود   بگو چه كار كنم آب را صدا نزني بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني بگو چكار كنم از تو دست بردارند براي پيكر تو يك لباس بگذارند بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري بگو چكار مكنم از سنان،سنان نخوري بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟ كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟   ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد دهان باز تو را نيزه دار ميبندد   آهاي شمر عبا را كسي ربود برو بيا النگوي من را بگير و زود برو   براي غارت پيراهنت بميرم من چرا لباس ندارد تنت بميرم من   قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند علی_اكبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
شور ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مقتل میگه تشنه بریده حنجرت رو مقتل میگه در هم کرده پیکرت رو مقتل میگه کشید موهای سرت رو مقتل میگه نشسته روی پیکر تو مقتل میگه میزد زجه خواهر تو مقتل میگه دعوا شد روی سر تو پیرت کردن بین قتلگاه زمین گیرت کردن هدف نیزه و شمشیرت کرد پیرت کردن تشنه بودی زیر یه عالم از دشنه بودی صید خونی شده‌ی فتنه بودی تشنه بودی مقتل میگه میون قتلگاه چه ها شد مقتل میگه سر تو لب تشنه جدا شد مقتل میگه پیکر بی سرت رها شد مقتل میگه برای غارتت رسیدن مقتل میگه تنت رو هر طرف کشیدن مقتل میگه پیکرت رو همه دریدن با سر نیزه می زدن تو رو یه مشت مرد هرزه زیر و رو شد بدنت بی اندازه با سر نیزه دل ها می‌سوخت چادرا و معجر زن ها می‌سوخت پای دخترای بی بابا می‌سوخت دل ها می سوخت مظلوم حسین کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG