#ولادت
#امام_حسین_علیهالسلام
تکه به تکه دلم حکایت عشق است
شعله به شعله پُر از حرارت عشق است
دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی
در جگرم آتش محبت عشق است
هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده
هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است
هرچه که پروانه داشت شمع از او برد
غارت عشق است این و عادت عشق است
کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم
حیِ علیالعشق که قیامت عشق است
حضرت عشق آمده است کیست حسین است
آنکه شبیهاش نبود و نیست حسین است
سوخته دل ، در بساط آه ندارد
خرمن آتش زده نگاه ندارد
آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست
عاشق بیچاره که گناه ندارد
زندگیِ بی حسین تلخی محض است
چون غم آن برکهای که ماه ندارد
«شُکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد»
نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند
رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد
گفت پیمبر که سینه چاکِ حسین است
بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است
چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است
آنچه نماند برای ما دل و دین است
نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد
گردش خورشید در مدار زمین است
شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز
کوچهی ما بهتر از بهشت برین است
محمل لیلی گذشت باز ندیدش
قسمت مجنون نوشتهاند چنین است
با حرم و بی حرم همیشه اسیریم
عاقبت عاشقی همیشه همین است
دست خودم نیست اگر که عاشق اویم
آنکه سیه کرده روزگار من این است
بسته به زنجیر آن دو زلف دوتائیم
شکر که دیوانههای کرببلاییم
مثل حسین علی بجان علی نیست
هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست
عاشق او هم شدن به برکت مولاست
بر سر هر سفرهای که نان علی نیست
کرببلا را به ما هوای نجف داد
راه حرم جز از آستان علی نیست
جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید
لایق جلوه در آسمان علی نیست
کرببلا گفت که هیچ نیرزد
شکل نمازی که با اذان علی نیست
فاطمه گفتا بگو با دل آگاه
اشهد ان علی .... علی ولی الله
خانه خرابیم اگر خراب حسینیم
شُکر دعاهای مستجاب حسینیم
فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند
گفت بیایید انتخاب حسینیم
قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد
جرعهی لاجرعهی شراب حسینیم
خانهی ما کربلاست شارع العباس
معتکف بارگاه باب حسینیم
با ملک الموت هم که کار نداریم
فاطمه فرموده در حساب حسینیم
لطف حرم شامل کبوتر ماشد
مادر سادات باتو مادر ما شد
زخمی لب تشنه در برابر زینب
آه که کشتی مرا برادر زینب
تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت
خاک دوعالم نشست بر سر زینب
داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر
حنجر تو خون شده است وحنجر زینب
روبه یتیمان نگاه آخر تو بود
رو به شریعه نگاه آخر زینب
آمده پایین پای جسم تو خواهر
آمده بالاسرتو مادر زینب
جُون تو هستم که غیر آه ندارد
«خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
(حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۶)
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین_ع
مدح
#ولادت
آمدی خاک آسمانی شد
شب این کوچه کهکشانی شد
عشق را چشمهات بانی شد
زندگی تازه زندگانی شد
چشمهایت طلوع دلبری است
با تو دنیا جهان دیگری است
خالقت تا تو را به زهرا داد
نفس تازه ای به مولا داد
جان ما جان پناه ما را داد
قدمت آبرو به دنیا داد
ذکر صبح و شبم حسین حسین
همه تاب و تبم حسین حسین
ای مسیح دوباره دنیا
برق چشمت ستاره دنیا
سد راه شراره دنیا
عشق تو راه چاره دنیا
زندگی بی تو هست آخر هیچ
عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
غیر مهرت به سینه جا نشود
گره ای نیست با تو وا نشود
دل ما از حرم جدا نشود
هیچ جا مثل کربلا نشود
دل جبریل با نماز شماست
قبله مایل به جانماز شماست
با تو حال و هوایمان خوب است
در کنار تو جایمان خوب است
نوکری ات برایمان خوب است
امتحان کن وفایمان خوب است
با تو حال همیشه ام عالی ست
نوکرم کار و پیشه ام عالی ست
من و این روزگار حیرانی
لحظه هایی تمام بارانی
هست امیدم در این پریشانی
به تو که عزت کریمانی
تا ابد از تو چاره می جویم
یا امیری حسین می گویم
کوچه ی عشق بی تو ماتم داشت
کعبه بی کربلای تو غم داشت
شهد لبهات عطر زمزم داشت
کام ما تربت تو را کم داشت
دل ما را گره بزن به ضریح
عشق ما معتکف شدن به ضریح
یطعمون الطعام شیوه ی توست
دوستی با غلام شیوه ی توست
ادب و احترام شیوه ی توست
بخشش با مرام شیوه ی توست
در دلم جز تو مهر غیری نیست
جز درِ خانه ی تو خیری نیست
شد دوباره دلم هوایی تو
در دلم شوق هم نوایی تو
آرزومند کربلایی تو
چشم ما و گره گشایی تو
از نسیمت فرشته میبارد
آسمانت همیشه غم دارد
منم و عطر روضه های حسین
سینه ام می تپد برای حسین
روی چشمم همیشه جای حسین
رگِ قلبم بگو فدای حسین
پرچمت سایه سار دلتنگی ست
روضه هایت بهار دلتنگی ست
عاشق سرجدا مگر داریم
ذبح سر از قفا مگر داریم
سرِ بر نیزه ها مگر داریم
لشکری بی حیا مگر داریم
نیزه ها با تنت چه ها کردند
پیش زینب سرت جدا کردند
حسن_کردی
#امام_حسین_ع
مدح
#ولادت
بارِ دیگر، در تنِ بیجانِ من، جان میرسد
روحِ ویران گشته ام، دارد به سامان میرسد
ماهِ کامل را ببین در آسمانِ عاشقی،
در همین ایامِ آغازینِ شعبان میرسد
مژده ای دلدادگانِ راهِ سبزِ عاشقی!
معنیِ آزادگی، معنای ایمان میرسد
یا حسین بن علی!، درهم بخر عشاق را
کِی به این خشکی زده، یک جرعه باران میرسد
بی نواییم و سرِ خانش به رحمت میرسیم
از مسیرِ فیضِ او در سفرهها نان میرسد
دل بده بر آستانِ لطفِ اربابِ کرم
غم مخور! هجران و غم، روزی به پایان میرسد
خوش به حالِ آن بهاری که سرآغازش تویی
روزیِ امسالِ ما بیشک، فراوان میرسد
عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع
مدح
#ولادت
شب رحمت، شب رأفت ، شب لطف مکرّر شد
زمین از مقدم این گل معطّر شد منوّر شد
ملائک صف به صف تبریک می گفتند احمد را
علی لبخند میزد حضرت صدیقه مادر شد
به روی شهپر جبریل تا روی زمین آمد
سپس گهواره اش دست علی ، دوش پیمبر شد
نفسهایش معظّم کرده شعبان المعظّم را
چه نعمت ها که در این شب به لطف او مقدّر شد
به عمری سجده و ذکر و دعا درمان نشد دردش
که فطرس از پر قنداقه او صاحب پر شد
نگاهش زندگی بخشید حرّ بن ریاحی را
به او هر کس که خوب عرض ارادت کرد ابوذر شد
تمام انبیا در حسرت شأن و مقام او
چه مولودی که مادر فاطمه، باباش حیدر شد
پیمبر بوسه می زد دم به دم دست و دهانش را
نمی دانم چرا روز تولد چشم او تر شد
محمود_یوسفی
هدایت شده از اهل البصر🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #کلیپ | برکات بزرگ انقلاب اسلامی
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
#خمینی_شهر_اسفند_1400
#اهل_البصر
@ahlolbasar
هدایت شده از اهل البصر🇵🇸
🇮🇷
🖼 #اینفوگرافیک | صعود از قعر به صدر
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
#خمینی_شهر_اسفند_1400
#اهل_البصر
@ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #استوری | اهمیت مسئله تبیین
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
#خمینی_شهر_اسفند_1400
#اهل_البصر
@ahlolbasar
هدایت شده از اهل البصر🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #موشن_گرافی | ویژگیهای بیانیه گام دوم انقلاب
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
#خمینی_شهر_اسفند_1400
#اهل_البصر
@ahlolbasar
هدایت شده از اهل البصر🇵🇸
تهمت های کاترین شکدم به دلسوزان.m4a
5.35M
🍃🌹🍃
📢#شبهه: آیا تهمت های کاترین شکدم به برخی مسئولان صحیح است⁉️
#پاسخ را میشنویم
🎙کارشناس: محمدحسین دادخواه
#روشنگری
#ثامن
#جهاد_تبیین
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar
#امام_حسین_ع
مدح
#ولادت
زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است
سجده کنید، روح عبادت رسیده است
نور خدا، چراغ هدایت رسیده است
باید قیام کرد، قیامت رسیده است
امشب که مست می شوم از بوی کربلا
فطرس! ببر سلام مرا سوی کربلا
تاج سر ملائکه ی آسمان حسین
تنها دلیل خلق زمین و زمان حسین
ذکر زمان سختی پیغمبران حسین
زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان
در مشکلات پشت و پناهم حسین شد
بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد
تنها دلیل گریه و آهم حسین شد
زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد
فهمیده ایم طبق روایات معتبر
از کشتی حسین نباشد بزرگتر
از کودکی "حسین" مسیحای زینب است
یعنی تمام لذت دنیای زینب است
غیر از حسین کیست که همتای زینب است
کنج دل حسین فقط جای زینب است
"زینب" همان که سیطره دارد به عالمین
زینب نگو، بگو همه ی هستی حسین
ما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا
ما سائل ایم سائل سلطان کربلا
دل برده از ملائکه ایوان کربلا
دست تمام عالم و دامان کربلا
بی صبح کربلا شب عالم سحر نداشت
دنیا چه داشت؟ کرببلا را اگر نداشت
افلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوست
جبریل معتکف شده کربلای اوست
دنیا و هر چه هست در آن خاک پای اوست
اصلا بهشت گوشه صحن و سرای اوست
عشق "حسین" در دل ذرات عالم است
دنیای بی حسین شبیه جهنم است
از اشک روضه، چشم مگر سیر میشود؟
بی کربلا زمانه زمین گیر میشود
خوشبخت آن که پای علم پیر میشود
عالم به آب علقمه تطهیر می شود
امشب بساط گریه برایت فراهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
احسان_نرگسی
سرود ولادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
(به سبك به به كه جهان)
دست گلی زیبا به روی دست نبیه
امشب به روی لبا فقط ذکر علیه
زد قدم بر عالم امکان امید عالمین
اومده نور پیمبر خون حق یعنی حسین
یا مولا یا حسین
حوران همگی محو دل آرایی اویند
مبهوت وی و روی تماشایی اویند
شب میلادت آقا به ما تو ره توشه بده
به من گریه کنت برات شش گوشه بده
یا مولا یا حسین
جبریل امین خادم آستان حسینه
فخر می کنه که گهواره جنبان حسینه
ذکر افواج ملک زمزمه و ثنا شده
از قدوم آقامون دلا چه با صفا شده
یا مولا یا حسین
هر شب دل من برای کربلا می گیره
با یاد حسین وجود ما جلا میگیره
حرمت کعبه ی دل هاست حسین جان مددی
مِهر تو در دل و جان هاست حسین جان مددی
یا مولا یا حسین
سرود سه میلاد
آیات کرم را دگر ایّام نزول است
میلاد سه دسته گل گلزار رسول است
نور سه ولادت تابیده به دلها
چشمان تو روشن یا امّ ابیها
یا زهرا(س) یا زهرا(س)...
اشک شعف حوریه جاری ز دوعین است
میلاد ابوفاضل و میلاد حسین است
تبریکِ دو عالم با گرمی آوا
بر امّ بنین و بر حضرت زهرا(س)
یا زهرا(س) یا زهرا(س)...
با طلعت پیغمبری و حُسن خداداد
آمد به جهان روح دعا حضرت سجّاد
از بهر عنایت با نور هدایت
زد غنچه گل تو در باغ ولایت
یا زهرا(س) یا زهرا(س)...
ای کاش دهم جان ، به غم خفته به سینه
یا علقمه ، یا کرببلا ، یا به مدینه
باشد غم من از این بار گناهم
مجنون حسینم با روی سیاهم
یا زهرا(س) یا زهرا(س)...
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
.
تو آمدی که بفهمیم کارمان لنگ است
میان ما و حقیقت هزار فرسنگ است
به طرز پرچم بالای گنبدت گفتی
که رنگ خون خداوند سرخ پررنگ است
تو آمدی که ز صلح حسن دفاع کنی
حسین ذهن من اما همیشه در جنگ است
گلوی اصغر تو قطره قطره ثابت کرد
که باغ گل بشود غنچهای که دل، تنگ است
غلط شنید تورا گوش های کر یک عمر
وگرنه ذکر تو موسیقی اش خوش آهنگ است
چگونه بگذرد از این مسیر ،آیینه
که دامن همهی کودکان پُراز سنگ است
به مکتبی که شروعش هدایت حُر شد
کلاس غیرت عباس، آخرین زنگ است
به ضرس قاطع کرب و بلا جهان فهمید؛
برای شیعه حسین اسم نیست، فرهنگ است
مهدی_رحیمی_زمستان
#امام_حسین ع
امام_سجادع
حضرت_عباس_ع
#ولادت
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
در میخانهٔ کرم شد باز
الدخیل این حریمِ رزاق است
ریزهخوارش فقط نه اهل زمین
جرعهنوشش تمام آفاق است
بیحساب است فضل این ساقی
شب جود و سخا و انفاق است
بین دلهای بیدلان امشب
با سر زلفِ یار میثاق است
«قبره فی قلوب من والاه»
حرمش قبلهگاه عشّاق است
ماه شعبان رسید! ماه سه ماه
کربلا میرویم! بسم الله
السلام ای پناه مُلک و مکان
در یدِ قدرتت عنان جهان
رفته قنداقهات به عرش خدا
تشنهٔ پایبوسیات همگان
در طوافت قیامتی شده است
میرسد هر فرشته با هیجان
پَر قنداقهٔ تو میبخشد
پر و بالی به فطرس نگران
از سرانگشت پاک مصطفوی
جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان
خواند جدّت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان
با تو جود و شجاعت نبویست
ای شکوه حماسههای عیان
در نمازت شبیه فاطمهای
بین میدان علیست جلوهکنان
چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان
رحمت محض! یا ابا الأیتام!
پدری کن برای عالمیان
ای که آقایی تو بیحد است
باز ما را به کربلا برسان
شب جمعه شمیم سیب حرم
منتشر میشود کران به کران
روضههایت بهشت اهل ولاست
چشم ما چشمههای کوثر آن
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی»
اشکها از غمت همیشه روان
السلام ای شهید روز دهم
السلام ای امام تشنهلبان
تا ابد در فراز، پرچم توست
خون سرخت همیشه در جَرَیان
کربلای تو از ازل بودهست
مبدأ حرکت زمین و زمان
شب سوم رسیدهای، ای ماه
السلام علیکَ ثارالله
السلام ای نگین عرش برین
سروِ بالا بلند اُم بنین
جذبههای نگاه هاشمیات
ماه را میکشد به سوی زمین
عبد صالح! مُواسِیاً لله!
پدر فضل! روح حق و یقین!
به حضورت گشوده دست، فلک
به قدوم تو سوده عرش، جبین
وقت هوهوی ذوالفقار علیست
به روی مرکب حماسه نشین
میشود با اشارهٔ تو دو نیم
هر کسی آید از یسار و یمین
زینبت «إن یکاد» میخواند
آسمان محو هیبت تو! ببین
کاشف الکرب اهلبیت نبی!
بازوان تواند حصن حصین
ماه من! بازوی رشید تو را
که برافراشتهست بیرق دین ـ
زده بوسه علی به گریه چنان
چیده از آن حسین بوسه چنین
سائلان تو بیشمارند و ...
گوشه چشمی به ما! بس است همین
شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است
السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد و بیداری
سید السّاجدینِ شهر رسول
عبد مسکینِ حضرت باری
روزهایت مجاهدت، ایثار
نیمهشبهات بخشش و یاری
در مناجاتت ای صحیفهٔ نور
آیه آیه زبور میباری
همه مجذوب ربّنای تواند
محوِ این سِیْر و این سبکباری
گوش کن این صدای داوود است
که به شوق تو میشود قاری
پا برهنه به حجّ که میآیی
کعبه را هم به وجد میآری
خطبههای تو تیغِ برّانند
ثانی حیدری و کرّاری
در مصاف تو سهم دشمن تو
چیست غیر از مذلّت و خواری
وارث عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری
به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقع گرفتاری
رو سیاهی من گذشت از حدّ
تو برایم مگر کنی کاری
در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبروداری
دلم از بند هر غم آزاد است
شافع من امام سجاد است
یوسف_رحیمی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
روی پر جبریل بودم که مرا برد
گفتم نجف می خواهم... اما کربلا برد
جبریل هم در قرب عرشی اش نبرده است
حظّی که بال فطرس از بام شما برد
گفتم تو ربّ* مایی و گفتند کفر است
دنیای بی جنبه مرا در انزوا برد
ما جای خود دارد، سلیمان ها گدات اند
هر که رسید از سفره ات آب و غذا برد
دارم خجالت می کشم از خواهش کم
الطاف تو چه آبرویی از گدا برد!
آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد
بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آن که سنگ آورد و طلا برد
دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد
با این بساطی که درآورده ست لشگر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد
* راغب در کتاب مفردات: ربّ به معنای تربيت و سوق دادن چيزى به سوى كمال است
علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع
مدح_و_ولادت
ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم
تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم
عمّار یاسر، اَصبغ و سلمان و مالکیم
حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم
با یک اشاره اش سر و جان را فدا کنیم
شکر خدا که گرمی بازار حیدریم
حتّی شب ولادت اربابمان حسین
مشغول به سرودن اشعار حیدریم
یا مرتضی علی علی مولا علی علی
اذکار ماست بس که گرفتار حیدریم
طبق «فمَن یَمُت یَرَنی» در زمان مرگ ...
... ما محو دیدن گُل رخسار حیدریم
فصل بصیرت است و به دنبال اصلحیم
در اوج فتنه نوکر بیدار حیدریم
ما جز علی به هیچ کسی دل نمی دهیم
حتّی به قدر یک نفسی دل نمی دهیم
ما تشنه ایم جرعه ی آبی به ما دهید
بهتر بُوَد که ظرف شرابی به ما دهید
چندین شب است باده ی نابی نخورده ایم
لطفی کنید و باده ی نابی به ما دهید
ما قصد پای بوسی تان را نموده ایم
در بین جاده ایم، رکابی به ما دهید
کرب و بلا محلّ عبور و مرور ماست
آن لحظه ای که حال خرابی به ما دهید
یک بار کافی است که بگوییم «یا حسین»
قبل از ختام، کوه ثوابی به ما دهید
جشن تولّد تو و سجّاد و ساقی است
باید سه وعده سور حسابی به ما دهید
وقتی به ما «حسین حسین» وحی می کنید
پس واجب است تا که کتابی به ما دهید
پیغمبریم و خدمت ارباب می کنیم
نام تو را به صفحه ی دل قاب می کنیم
ارباب ما رسیده و دنیا شلوغ شد
دنیا فقط نه... عالم بالا شلوغ شد
بازار نوکری من و تو گرفته است
شکر خدا دوباره سر ما شلوغ شد
با فوجی از فرشته، بزرگ ملائکه ...
... آمد زمین و خانه ی مولا شلوغ شد
در دست هر فرشته هدایای شاخصی ست
اطراف گاهواره ی آقا شلوغ شد
از برکت رسیدن ارباب شیعه ها
حتّی کِنِشت و دِیر و کلیسا شلوغ شد
با کشتی نجات سریع و وسیع او
نقطه به نقطه دامن دریا شلوغ شد
خالی شده جهنّم و آتش فرو نشست
در عین حال، جنّت اعلی شلوغ شد
فرزند دومین پیمبر پسر شده
زهرا دوباره مادر و حیدر پدر شده
وقتی که رو به وادی میقات می کنیم
با ذکر «یا حسین» مناجات می کنیم
مصداق «یا مُفتّح الأبواب» نام اوست
ما با حسین، سِیر سماوات می کنیم
مهرش که روزی دل هر کس نمی شود
با مهر او همیشه مباهات می کنیم
ما که عذاب قبر نداریم با حسین
با حرز یار، دفع بلیّات می کنیم
این که سرشت ما همه از خاک کربلاست
با منطق فلاسفه اثبات می کنیم
با کربلای او چه نیازی به جنّت است
اعراض از تمامی جنّات می کنیم
وقتی که نام حضرت ارباب می بریم
خوشنود قلب عمّه ی سادات می کنیم
هر دلبری که دلبر آقا نمی شود
هر خواهری که زینب کبری نمی شود
شأن نزول و روح کتاب خدا حسین
والفجر و مریم و فلق و وَالضّحی حسین
تو آمدی و جمع شما جمع گشته است
زهرا، حسن، نبی خدا، مرتضی، حسین
تو آمدی و آل عبا با تو پا گرفت
بی تو چه ناقص است حدیث کسا حسین
روز ازل که نامه ی ما را نوشته اند
افتاده کار محشر ما با شما حسین
وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت
در گوش من به جای اذان گفت «یا حسین»
در مکتب تو غیر دو واژه نخوانده ام
در ابتدا حسین وَ در انتها حسین
رغبت نمی کنم که روم جای دیگری
وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین
ما غیر درب خانه تان در نمی زنیم
ما رو به غیر آل پیمبر نمی زنیم
از بس که باوقار بُوَد برگزیدنی ست
ناز نگاه یوسف زهرا خریدنی ست
نجوای هر شبانه ی قبل از ولادتش
با گریه های حضرت زهرا شنیدنی ست
فطرس ز برکت قدمش بال و پر گرفت
این بال ها به عرش خدا هم پریدنی ست
مهرش در آسمان نبی پر تلألؤ است
تصویر عشق او به پیمبر کشیدنی ست
او شیر را ز دست نبی ارتزاق کرد
بس که لبن ز دست پیمبر مکیدنی ست
اصلاً عجیب نیست که او یک پیمبر است
معراج او به دوش محمّد چه دیدنی ست
شیرین تر از شراب عسل بوسه از گلوست
یعنی که طعم بوسه ی دلبر چشیدنی ست
حس می کنم که زائر شش گوشه می شوم
از بس که عطر سیب حریمش وزیدنی ست
هنگام پای بوسی اش از غم، بری شدم
پایین پا رسیدم علی اکبری شدم
محمد_فردوسی
#امام_حسین_ع
مدح_و_ولادت
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
جز نام دلربای تو بر لب نمی رود
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است
درس من از حسین همین یک عبارت است
عزت برای شیعه ی او در شهادت است
ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم
در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
تنها خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
محسن_ناصحی
#حضرت_عباس_ع
مدح_و_ولادت
عبد خدا، تجسم انوار صالحین
نور مبین، تجلی مولیَ الموحدین
حبل متین، تبلور مجموع مرسلین
اهل یقین، تداومِ اخلاصِ مخلَصین
عباس، عبد صالحِ درگاه سرمدی
دیده گشود از نفحات محمدی
انسانِ کاملی که نظر کرده ی خداست
از جان گذشته ای که همه جانِ مرتضاست
ایثارگرترین گلِ گلزار مصطفاست
یعنی اَخُ المُواسیِ سالارِ کربلاست
پروردگارِ عشق و وفا و ادب رسید
ماهِ حرم، امیرِ عجم تا عرب رسید
فخر بشر ، معلمِ توحید عالمین
جان جهان، به حیدر کرار نور عین
پشت و پناه اهل حرم، عشق زینبین
صاحب لوای لشگر و دلداه ی حسین
مانندِ کعبه، گِردِ وجودش طواف ها
حتی به طوفِ اوست تمامِ مَطاف ها
صفین صحنه ای ز بُروز شجاعتش
از مجتباست آینه، طبعِ مِناعتش
وز سَرورش حسین، هزاران اطاعتش
اینها همه نشانه ی ایمان و طاعتش
ایمانِ محض، محضِ ابوفاضل است و بس
تقوای ناب، فیضِ ابوفاضل است و بس
رویش میان آینه ها دیدنی تر است
بویش ز عطرِ عاطفه بوئیدنی تر است
کامش ز جام زمزم، نوشیدنی تر است
دستش به دستِ فاطمه بوسیدنی تر است
بر دست های او چو علی بوسه میزند
ام البنین به گریه ی او گریه میکند
دستش بناست در رهِ جانان جدا شود
فرقش بناست از رهِ کینه دوتا شود
چشمش بناست طعمه ی تیر جفا شود
جسمش بناست غارتِ قوم دغا شود
این قامتِ رشید که سروِ صنوبر است
سردارِ کربلا و علمدار لشگر است
این قامت رشید اگر غرق خون شود
بی دست، ناگهان به زمین سرنگون شود
مشکش اگر به تیر بلا واژگون شود
شرمش ز کامِ کودکِ عطشان فزون شود
وقتی بدونِ مشک، شود نقشِ بر زمین
شرم از رباب میکُشد او را، نه تیرِ کین
جسمی که دست بر بدنش نیست، بی گمان
با صورت آمده به زمین، بینِ دشمنان
حق داشت رهبرش که بگوید ز عمقِ جان
اکنون شکسته شد کمرم ای مرا امان
از جسمت ای شهید، بجز قطعه ای نماند
زان قامت رشید، بجز قطعه ای نماند
ای وای اگر خبر برسد او ز پا نشست
ای وای اگر خبر برسد حرمتی شکست
ای وای اگر خبر برسد خیمه ها گسست
ای وای اگر خبر برسد وقت غارت است
کم گوی، شرحِ شرمِ غمِ بی قرینه را
ای وای اگر ز نیزه ببیند سکینه را
باور کن ای عمو که حرم خار میشود
زینب اسیر کوچه و بازار میشود
چشمانِ هیز قاتل اَبرار میشود
لفظِ کنیز بر لب اغیار میشود
ما را بسوی شام خراب آورَد یزید
ما را میان بزم شراب آورَد یزید
محمود_ژولیده
#امام_حسین_ع
مدح_و_ولادت
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
جز نام دلربای تو بر لب نمی رود
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است
درس من از حسین همین یک عبارت است
عزت برای شیعه ی او در شهادت است
ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم
در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
تنها خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
محسن_ناصحی