#امام_حسین_ع
گودال_قتلگاه
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعل های سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکالم شد
یا_مظلوم
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام حسین ع
باطن ترین من، نه خداحافظی مکن
هر چند ظاهراً، نه خداحافظی مکن
من نیمه توام جلویت ایستاده ام
با نیمِ خویشتن، نه خدا حافظی مکن
یک اهل بیت را ته گودال می بری
ای خُمس پنج تن، نه خداحافظی مکن
اصلاً بدون من سفری رفته ای بگو
حالا بدون من؟ نه خداحافظی مکن
پس حرف میزنی که خداحافظی کنی
این گونه نه نزن، نه خداحافظی مکن
شاید کسی نبرد خدا را چه دیدی
با کهنه پیرهن، نه خداحافظی مکن
این سمت عزیز، محترم، با کفن، ولی
آن سمت بی کفن، نه خداحافظی مکن
بعد از تو چند مرد به دنبال چند زن
بعد از تو چند زن! نه خداحافظی مکن
علی_اکبر_لطیفیان
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مناجات
#امام حسین علیه السلام
گریز به روضه
#قتلگاه
با شما حال خراب دل ما خوب تر است
وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن
سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است
همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است
من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است
ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم
برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است
تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی
برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است
نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع
همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است
باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم
زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است
پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار
وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است
به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست
گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است
اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد
اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است
این همه راه بیایی وسط جمعیت
نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است
ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود
بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است
کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد
پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است
لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید
گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است
وحید محمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#قصیده
نمیدانم تو را در ابر دیدم یا كجا دیدم
به هر جایی كه رو كردم، فقط روی تو را دیدم..
تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
تو را در واژههای سبز رنگ «ربّنا» دیدم
تو را در آبشارِ وحیِ جبرائیل و میكائیل
تو را یك ظهر زخمی در زمین كربلا دیدم
تو را دیدم كه میچرخید گِردت خانهٔ كعبه
خدا را، در حرم گم كرده بودم، در شما دیدم
شبیه سایهٔ تو، كعبه دنبالت به راه افتاد
تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم
شب تنهای عاشورا و اشباحی كه گم گشتند
تو را در آن شب تاریك، «مصباح الهدی» دیدم
در اوج كبر و در اوج ریای شام، ای كعبه!
تو را همشانه و همشأن كوی كبریا دیدم
دمی كه اسبها بر پیكر تو تاخت آوردند
تو را ای بیكفن، در كسوت آل عبا دیدم
دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریهٔ زهرا!
تو را محكمترین تفسیر راز «انّما» دیدم
هجوم نیزهها بود و قنوتِ مهربان تو
تو را در موج موج «ربّنا» در «آتِنا» دیدم
تو را دیدم كه داری دست در دستان ابراهیم
تو را با داغ حیدر، كوچه كوچه، پا به پا دیدم
تو را هر روز با اندوه ابراهیم، همسایه
تو را با حلق اسماعیل، هر شب همصدا دیدم
همان شب كه سرت بر نیزهها قرآن تلاوت كرد
تو را بر دامن زهرا و دوش مصطفی دیدم
تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
تو را در چاهِ غربت همنوای مرتضی دیدم
سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
و من از كربلا تا شام را «غار حرا» دیدم
به «یحیی» و «سیاوش» جلوه میبخشد گل خونت
تو را ای صبح صادق با «امام مجتبی» دیدم
تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
تو را بیتاب در بیتابی طشت طلا دیدم
شكستم در قصیده، در غزل، ای جان شور و شعر
تو را وقتی كه در فریاد «اَدرِك یا اَخا» دیدم
تمام راه را بر نیزهها با پای سر رفتی
به غیرت پا به پای زینب كبری تو را دیدم
دل و دست از پلیدیهای این دنیا، شبی شُستم
كه خونت را، حنای دست مشتی بیحیا دیدم
چنان فواره زد خون تو تا منظومهٔ شمسی
كه از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم
مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم
تصوّر از تفكر ماند و خون تو تداوم یافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم
علیرضا_قزوه
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین_ع
مناجات_محرمی
#بصیرت
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟
چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟
اینکه میآید صدایش بانگ هل من ناصر است
از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی
در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟
چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی
شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی
لفظ عشقاند این همه، معنا حسین بن علی
جان حسین بن علی جانان حسین بن علی
دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی
میتوان با تیغ، کِی حبلالمتین را سر برید؟
نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی
تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین
کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی
کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد
کربلایش قبلۀ دلها حسین بن علی
::
در شکوه واقعه، ای کاش پرپر میشدیم
در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
سیدمحمدجواد_میرصفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین_ع
گودال_قتلگاه
شرم از شیون و از گریه ی ما کن بس کن
پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن بس کن
با وضو مادر ما شانه به مویش میزد
موی ِسلطان مرا شمر رها کن بس کن
ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد
اینقَدَر ضربه نزن زود جدا کن بس کن
شمر فریاد نکش دخترکش میترسد
حرمله را کمی آرام صدا کن بس کن
خون ِدر شیشه ی او را که ملائک بردند
لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن
تو خودت نامه نوشتی که بیا کوفه حسین
پس به عهد و قسم خویش وفا کن بس کن
کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که
به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که
یا_مظلوم
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
✅ روضة الاصحاب
🔻عابِس بن ابي شَبيب شاكرى
او يكى از دلاورترين و كوشاترين ياران امام حسين عليه السلام بوده است.۱
وى اولین كسى بود كه وقتى مسلم بن عقیل عليه السلام، نامه امام حسين عليه السلام را در خانه مختار براى جمعى از شيعيان كوفه قرائت كرد، از جا برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند متعال، گفت: «امّا بعد من از حال و روز مردم به تو نمى گويم و نمى دانم كه در دل آنها چه مى گذرد و كدام يك از آنها به تو نيرنگ مى زنند، به خدا سوگند از آنچه در دل خودم مى گذرد به تو مى گويم. به خدا ، هرگاه دعوت كنيد، پاسخ مى دهم و در كنار شما با دشمنان مى جنگم و شمشيرم را در راه شما مى زنم تا خدا را ديدار كنم و از اين كار، جز رسيدن به آنچه در پيش خداست، قصدى ندارم». پس از او ، حبيب بن مُظاهر ايستاد و براى يارى امام عليه السلام ، اعلام آمادگى كرد و سخنان اين دو نفر، زمينه را براى بيعت مردم ، فراهم نمود.۲
عابس در صحنه هاى مختلف نهضت امام حسين عليه السلام ، حضوری مؤثر داشت، از جمله نامه مسلم بن عقیل به امام حسین عليه السلام را مبنی بر همراهی مردم کوفه به مكّه برد.۳
مقام والای معنوی عابِس از گفتگوی او با شَوذَبْ (از شهدای عاشورا و هم پیمان قبیله شاکری) مشخص می شود که می خواست علاوه بر مقام شهادت مقام صبر بر شهادت دیگر اصحاب را هم کسب کند لذا به او گفت: پيش روى ابا عبد اللّه عليه السلام برو ، همان گونه كه شهادت ديگر يارانش را ديده ، شهادت تو را نيز ببيند و پاداش شكيبايى بر آن را ببرد . من نيز همين كار را مى كنم كه اگر در اين لحظه، كس ديگرى از تو نزديك تر داشتم، خوش داشتم كه او را پيش بيندازم تا پاداش شكيبايى بر او را به حساب خدا بگذارم، كه امروز برايمان سزاوار است با هر چه مى توانيم، كسبِ پاداش كنيم، زيرا پس از امروز ديگر عملى نيست و تنها محاسبه است.۴
پس از شهادت شوذب به محضر سید الشهدا علیه السلام رفت وگفت: اى ابا عبد اللّه! به خدا سوگند روى زمين از دور و نزديك كسى را ندارم كه از تو برايم عزيزتر و محبوبتر باشد. اگر مى توانستم كه قتل و ستم را با چيزى عزيزتر از جان و خونم، از تو برانم، چنان مى كردم. خدا حافظ اى ابا عبد اللّه! خدا را گواه مى گيرم كه من بر راه تو و راه پدرت هستم.
سپس با شمشير به سوى دشمن رفت در حالى كه جاى ضربتى بر پيشانى اش بود.
عابس دشمن را به جنگ تن به تن فراخواند اما فردی از لشکریان عمرسعد ملعون گفت : من او را می شناسم و در جنگ ها دیده ام که از شجاع ترين مردمان بود است، ای لشکریان اين شير سياه است. اين ابن ابى شبيب است، هيچ يك از شما تنها به ميدان او نرود.
ابن سعد ملعون گفت: او را با سنگ بزنيد. از هر سو او را سنگباران كردند . چون چنين ديد، زره و كلاه خودش را افكند ( کنایه از اینکه از شهادت و از سنگهای شما هراسی ندارم)و به آنان، حمله برد.
راوی گوید به خدا سوگند، ديدم كه بيش از دويست تن را حريف مى شود و دور مى سازد . سپس، از هر سو به او حمله آوردند و به شهادت رسيد .
پس از شهادت او هر کس رأس مطهرش را از دیگری می ربود و به افتخار ادعا می کرد که او قاتل این شهید دلاور است، ابن سعد ملعون گفت منازعه نكنيد که اين را يك نيزه ، نكُشته است و کشتن او از عهده یک نفر بر نمی آمد بلکه کار گروهی از لشکریان است.۵
در زيارت ناحيه مقدّسه می خوانیم:
«السَّلامُ عَلى عابِسِ بنِ شَبيبٍ الشّاكِرِيِّ».۶
✍️ تحقیق ونگارش: سعید نسیمی
📚 منابع:
۱.رجال شیخ طوسی، ص۱۰۳
۲.تاریخ طبری ج۵ ص۳۵۵
۳.طبری ج۵ ص۳۷۵
۴.بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۸
۵.تاريخ طبری، ج۵، ص۴۴۴
۶.اقبال الاعمال، ج۳، ص ۷۸
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
✅ روضة الاصحاب
🔻مسلم بن عوسجه
مسلم بن عَوسَجه اسدى ، كنيه اش ابو حَجْل و مردى شجاع و عابد و يكى از برجسته ترين ياران امام حسين عليه السلام در ماجراى كربلا بوده است. او در نهضت كوفه و همكارى با مسلم بن عقيل ، حضور فعالی داشت؛
در جريان حمله نظامى به قصر ابن زياد، يكى از فرماندهان گروه حمله كننده بود.۱
او پس از شكست نهضت كوفه ، خود را در كربلا به امام حسين عليه السلام رساند و عاشقانه در خدمت امام عليه السلام بود.
شب عاشورا، هنگامى كه امام حسين عليه السلام به ياران خويش اجازه جدا شدن از خود را داد، گفت: آيا ما تو را تنها بگذاريم در حالى كه هنوز از عهده اداى حقّ تو در برابر خدا بيرون نيامده ايم؟! بدان كه به خدا سوگند، با تو هستم تا آن جا كه نيزه ام را در سينه هايشان بِشكنم! تا هر زمان كه قبضه شمشيرم را به دست دارم با آنان مى جنگم و از تو جدا نمى شوم و اگر سلاح نداشته باشم تا با آنان بجنگم در دفاع از تو، به سوى آنان سنگ پرتاب مى كنم تا همراه تو بميرم.۲
روز عاشورا پس از رشادت ها وقتی به زمين افتاد، هنوز نيمه جانى داشت كه حسين عليه السلام به سوى او آمد و حبيب بن مُظاهر نيز با او بود . حسين عليه السلام به او فرمود: «رَحِمَكَ رَبُّكَ يا مُسلِمَ بنَ عَوسَجَةَ» اى مُسلم خدا رحمتت كند؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبْدِيلاً»۳
حبيب نيز به او گفت: به خدا سوگند، جان دادنت بر من گران است؛ امّا تو را به بهشت بشارت باد. مسلم با صدايى ضعيف به او گفت: خدا به تو بشارت خير دهد. سپس حبيب به او گفت: اگر نبود كه مى دانم در پىِ تو خواهم آمد، دوست داشتم كه هر چه كه تو را انديشناك كرده، به من وصيّت كنى . مسلم به او گفت: من به تو سفارش اين را مى كنم (و با دستش به حسين عليه السلام اشاره كرد). جانت را در دفاع از او بگذار. حبيب به او گفت: حتما و بر روى چشم. آن گاه مسلم جان داد.دخترش فرياد كشيد و گفت: واى، اى پسر عوسجه، واى سرور من!۴
مقام مسلم بن عوسجه آنقدر والا بود که حتی دشمن هم به بزرگی او اقرار داشت؛ وقتی ياران عمرو بن حَجّاج، به کشتناو افتخار کردند شَبَث، به برخى از اطرافيانش گفت: مادرهايتان به عزايتان بنشينند، خودتان را با دست خودتان مى كُشيد و خود را زيردست ديگران قرار داده، به خدا سوگند عزت های زیادی از در میان مسلمین دیده ام، آيا مانند اويى از شما كُشته مى شود و شادى مى كنيد ؟! و كسانى كه مسلم بن عَوسَجه را كُشتند مسلم بن عبد اللّه ضَبابى و عبد الرحمان بن ابى خُشكاره بَجَلى بودند.۵
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«السَّلامُ عَلى مُسلِمِ بنِ عَوسَجَةَ الأَسَدِيِّ»
تو نخستين كسى بودى كه جان خود را تقديم كرد و نخستين شهيدى بودى كه به ديدار خدا رسيد و پيمانه عمرش به پايان رسيد. سوگند به پرورگار كعبه رستگار شدى! خداوند، دفاع تو پيش روى امامت و ایثارت را نسبت به او پاداش دهد.۶
✍️ تحقیق ونگارش: سعید نسیمی
📚 منابع:
۱.مقتل الحسین خوارزمی، ج۱، ص۲۰۶
۲.تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۸
۳.سوره احزاب، آیهٔ۲۳
۴.لهوف، ص۱۶۱
۵.تاريخ طبری، ج۵، ص ۴۳۵
۶.اقبال الاعمال، ج۳، ص ۷۸
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین_ع
گودال_قتلگاه
از تشنگی و زخم به جسمش توان نبود
دورش به غیرِ لشگر آوازه خوان نبود
از پشتِ سر به پشت سرش سنگ میزدند
حتی برای ثانیه ای در امان نبود
هربار گفت "واعطشا" سنگ و نیزه خورد
این رسم میزبانیِّ از میهمان نبود
تنگی جا و یک بدن و کوهی از سالح
جایی برای آمدن دیگران نبود
دردِ هزار و نهصد پنجاه زخم تیغ
مانند درد زخم زبان سنان نبود
افتاده بود زیر قدم های یک سپاه
مردی که لایق قدمش آسمان نبود
ای داد از مصیبت انگشتری که داد
ای کاش سیدالشهدا مهربان نبود
با یک لباس کهنه سوی قتلگاه رفت
اما غروب بر تن پاکش همان نبود
شاهی که سایه اش به سر کائنات بود
روی تن بدون سرش سایبان نبود
کنج تنور کوفه سرش بوی نان گرفت
در شام، بوی نانِ سرش بود و نان نبود
یا_مظلوم
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #ویدئو_کلیپ | نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره تاریخ قیام عاشورا
🍃🌹🍃
#روشنگری
#ثامن
#محرم
@ahlolbasar
▪️🇮🇷▪️🇮🇷▪️🇮🇷▪️
📝#یادداشت_روز
💥اسلام سیاسی
🍃🍂🍃🍂
⭕️ گروهی همواره تبلیغ میکنند که مراسم عزاداری را به سیاست آلوده نکنید.
برخی از طرفداران این تفکر، شامل رسانههای معاند ،سکولار و همچنین فرقه شیعه انگلیسی هستند که با آگاهی و هدف روشن در تلاش برای تحریف حقیقتند.
🔸 اما گروهی دیگر از روی جهل و بیاطلاعی این مطالب انحرافی را تکرار میکنند،لذا روی حرف ما با این عزیزان است.
🔻 اسلام یک دین سیاسی است که تشکیل حکومت توسط پیامبر اسلام و انتخاب جانشین توسط ایشان از بارزترین شاخصههای آن است.
🔻مقام معظم رهبری هم میفرمایند واقعهی غدیر صرفا بحث سیادت علیبنابیطالب نیست بلکه یک امر کاملا سیاسی است، چرا که آنچه ضامن اجرای احکام اسلامی است،تشکیل حکومت اسلامی بر اساس احکام قرآن میباشد.که اگر واقعهی غدیر دچار انحراف نمیشد،حاکمیت اسلامی هم دچار انحراف و خیانت نمیشد که در نهایت به جنایت عظیم عاشورا ختم گردد.
🔻امام حسین (ع) هم در نامه خود به محمد حنفیه علت قیام و حرکت خود را احیای دین جد بزرگوارشان بیان مینمایند.لذا قیام ایشان نیز در ادامهی احیای حکومت اسلامی و امری کاملا سیاسی است.از همین منظر امام خمینی(ره) فرمودند:گریه ما بر اباعبدالله هم سیاسی است.پس برگزاری عزاداری حسینی یک امر احساسی و عاطفی نیست،گرچه عواطف و احساسات در آن نقش زیادی دارد.
✅ عاشورا بر پایهی عقل،حماسه وعاطفه استوار است،لذا انقلاب اسلامی به عنوان یک الگوی بزرگ در جهان، مولود همین اندیشه امام حسین(ع) است، به فرموده امام راحل این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.
✍مصطفی_علیجانزاده
ــــــــــــــــــــــــــــ
#جهادتبیین
#محرم
#امام_حسین ع
@ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #استوری | زمینهسازی ظهور
🍃🌹🍃
🏴 امام خامنهای (مدظلهالعالی): اگر همه ما عاشورایی باشیم، زمینه ظهور ولی مطلق حق فراهم خواهد شد.
#روشنگری
#ثامن
#محرم
@ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🔊#پادکست| مکتب حسین، مکتب انسان سازی است...
🍃🌹🍃
🎙استاد شهيد مرتضی مطهری
#محرم
#روشنگری
#ثامن
@ahlolbasar
🇮🇷
🖼 #پوستر | دیدگاه صاحبنظران و اندیشمندان دنیا پیرامون امام حسین علیهالسلام و قیام آن حضرت
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #محرم
@ahlolbasar
🇮🇷
🎥نشست تصويري
🍃🌹🍃
موضوع: بررسی مسائل اقتصادی کشور
🎙سخنران: دکتر محمد حسن قدیری ابیانه
🕰 زمان: سه شنبه هجدهم مرداد ساعت ۲۲:۰۰
🎥پخش لایو جلسه در کانال اهل البصر روبیکا:
https://rubika.ir/ahlolbasar
#روشنگری | #ثامن
#حرکت_کاروان_از_کربلا
#غزل
خداحافظ...
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم موبهمو
از خار گرچه گرد حرم پاک کردهای
تا شام و کوفه راه درازیست پیش رو
خون، گوشوارهها زده بر گوشهایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و میرویم
اما سر تو همسفر ماست کوبهکو
بیتاب نیستیم... خداحافظت پدر!
بیآب نیستیم... خداحافظت عمو!
محمدمهدی_سیار
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#کاروان_اسرا
#قصیده
آن شب که آسمان خدا بیستاره بود
مردی حضور فاجعه را در نظاره بود
سهم کبوتران حرم، از حرامیان
بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود
در سوگ خیمههای عطش، زار میگریست
مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود
زخمی که تا همیشه به نای رباب بود
از شور نینوایی یک گاهواره بود
میدوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه
انگشتری که همسفر گوشواره بود
::
از کوچههای شبزدهٔ کوفه میگذشت
پیکی روان به جانب دارالاماره بود
از دشت لالهپوش خبرهای تازه داشت
مردی که نعل مرکب او خوننگاره بود
فریاد زد: امیر! در آن گرمگاه خون
آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود
خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمهها،
در معرض هجوم هزاران سواره بود
خورشید سربریده غروبی نمیشناخت
بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود
::
روزی که رفت این خبر شوم تا به شام
چشم فرشتههای خدا پرستاره بود
بانگ اذان بلند نمیشد ز مأذنی
آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود
با ضربهای که حادثه بر طبل مینواخت
فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود
راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»ها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب
میدان پایکوبی هر بادهخواره بود
یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند
گویی که در تدارک عیشی هماره بود!
تعداد زخم گرچه ز هفتاد میگذشت
اما شمار زخم زبان بیشماره بود...
محمدعلی_مجاهدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_سجاد علیهالسلام
#قصیده
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد
تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت
از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت
بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت
بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی
دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت
زینالعباد باز به گیتی قرار داد
ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت
او شمع راه قافله در شام تار بود
حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت...
با کولهبار درد در آن دشت پر لهیب
جز دود آه بر سر خود سایهبان نداشت
گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد
دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت
گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد
دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت
در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او
نقش حماسهساز «ولی» را بیان نداشت
در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز
دوران چو او سوار حقیقتنشان نداشت...
حق را زیان ز جانب باطل نمیرسد
بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت
تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت
«پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت
محمدعلی_مجاهدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
گر تشنگی، ز پا نفکندش غریب نیست
آب آن قدر، که دست بشوید ز جان، نداشت
در کربلا کشید بلایی که پیش وَهم
عرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت
ز آمد شد غم اسرا، در سرای دل
جایی برای حسرت آن کشتگان نداشت
در دشت فتنهخیز که زان سروران، تنی
جز زیر تیغ و سایۀ خنجر امان نداشت -
این صید هم که ماند، نه از بابِ رحم بود
صیاد دهر، تیر جفا در کمان نداشت
صفایی_جندقی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_سجاد_ع
مصائب
#شهادت
آتشی از خاطراتم بر جگر دارم هنوز
شعله شعله آه هر شام و سحر دارم هنوز
کاش می شد تا لبش را تر کنم با اشک خود
از غم لبهای خشکش چشم تر دارم هنوز
با برادر مرده باید گفت آنچه دیده ام
دست را از داغ اکبر بر کمر دارم هنوز
حتم دارم می رسد با مشک وقت احتضار
با لبی تشنه نگاهی بر قمر دارم هنوز
کس ندیده غنچه ای را با تبر پر پر کنند
یاد اصغر روضه ی تیر سه پر دارم هنوز
گر به سینه می فشارم چادری صد پاره را
در خطر ها از پر زینب سپر دارم هنوز
باقی از آن خیمه هایی که میان شعله سوخت
یک حرم پروانه ی بی بال و پر دارم هنوز
دیده ام در کربلا گرچه غروب مهر را
داغ ها از شام بر دل بیشتر دارم هنوز
از سرم هرگز نمی افتد مصیبت های شام
یادگاری برسرم از هر گذر دارم هنوز
دست بسته وارد بزم شرابم کرده اند
روضه "ظالم مزن" را بر جگر دارم هنوز
پاره ای از پیکرم جامانده بین شهر شام
کنج ویران خواهری با چشم تر دارم هنوز
موسی_علیمرادی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#حرکت_کاروان_از_کربلا
#غزل
تا تو بودی، نفسِ آینه دلگیر نبود
در دلم هیچ، به جز نقش تو تصویر نبود
بیتو اما، نتوان گفت که بر من چه گذشت
از دلم پرس که اینگونه زمینگیر نبود
آه از درد اسیری که به همراهی اشک
جز صدای جرس و نالۀ زنجیر نبود
با تو میخواستم از کرببلا برگردم
با تو بودن، چه کنم، آه، که تقدیر نبود
گرچه با اشک مرا از تو جدا میکردند
رفتنم را تو ببخشای، که تقصیر نبود
خواستم جای گلو، بر بدنت بوسه زنم
به تنت جز اثر بوسۀ شمشیر نبود...
مردمی عهد شکستند که گوش دلشان
آنقَدَر سنگ، که امید به تأثیر نبود
لحظهای کاش! پس از داغ مرا میدیدی
تا ببینی که چنین، خواهر تو پیر نبود
حسین_دارند
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_اسرا
#غزل
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
محمدحسین_ملکیان
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_کوفه
#غزل_مثنوی
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال
نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال...
من از نواحی «اللهُ نور» میآیم
من از زیارت سر در تنور میآیم
من از مشاهدهٔ مسجدالحرام وفا
من از طواف حریم حضور میآیم
درون سینهام، اشراق وادی سیناست
من از مجاورت کوه طور میآیم
سفیر گلشن قدسم، همای اوج شرف
شکسته بال و پر، اما صبور میآیم
هزار مرتبه نزدیک بود جان بدهم
اگرچه زنده ز آفاق دور میآیم
ضمیر روشنم آیینهٔ فریباییست
و نقش خاطر من آنچه هست، زیباییست
سرود درد به احوال خسته میخوانم
نماز نافلهام را، نشسته میخوانم...
ز باغ با خود، عطر شکوفه آوردم
پیام خون و شرف را به کوفه آوردم
سِپُرد کشتی صبرم، عنان به موج آن روز
صدای شیون مردم گرفت، اوج آن روز
چو لب گشودم و فرمان «اُسکُتوا» دادم
به شکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم
به کوفه دشمن دیرین سپر به قهر افکند
سکوت، سایهٔ سنگین به روی شهر افکند
میان آن همه خاکستر فراموشی
صدای زنگ جرسها، گرفت خاموشی
چو من به مردم پیمانشکن، سخن گفتم
صدا صدای علی بود، من سخن گفتم ...
::
هلا جماعت نیرنگباز، گریه کنید
چو شمع کُشته، بسوزید و باز گریه کنید
اگر به عرش برآید خروشِ خشم شما
خداکند نشود خشک، اشک چشم شما
شما که دامن حق را ز کف رها کردید
شما که رشتهٔ خود را دوباره وا کردید
شما که سبزهٔ روییده روی مُردابید
شما که دشمن بیداری و گرانخوابید
شما ز چشمهٔ خورشید دور میمانید
شما به نقرهٔ آذین گور میمانید
شما که روبروی داغ لاله اِستادید
چه تحفهای پی فردای خود فرستادید؟
شما که سست نهادید و زشت رفتارید
به شعله شعلهٔ خشم خدا گرفتارید
عذاب و لعنت جاوید مستحَقّ شماست
بهجای خنده، بگریید، گریه حَقّ شماست
شما که سینه به نیرنگ و رنگ آلودید
شما که دامن خود را به ننگ آلودید
دریغ، این شب حسرت سحر نمیگردد
به جوی، آبروی رفته برنمیگردد
به خون نشست دل از ظلم بیدریغ شما
شکست نخل نبوت به دست و تیغ شما
شما که سید اهل بهشت را کشتید
چراغ صاعقهٔ سرنوشت را کشتید
گرفت پرده به رخ آفتاب و خم شد ماه
چو ریخت خونِ جگرگوشهٔ رسول الله...
به جای سود ز سودای خود زیان بُردید
امید و عاطفه را نیز از میان بردید
شما که سکّهٔ ذلت به نامتان خوردهست
کجا شمیم وفا بر مشامتان خوردهست؟
شما که در چمن وحی آتش افروزید
در آتشی که بر افروختید میسوزید
چه ظلمها که در آن دشتِ لالهگون کردید
چه نازنین جگری از رسول، خون کردید
چه غنچهها که دل آزرده در حجاب شدند
به جرم پردهنشینی ز شرم آب شدند
از این مصیبت و غم آسمان نشست به خون
زمین محیط بلا شد، زمان نشست به خون
فضا اگر چه پر از نالههای زارِ شماست
شکنجههای الهی در انتظار شماست
مصیبت از سرتان سایه کم نخواهد کرد
کسی به یاریتان، قد علم نخواهد کرد
شمیم رحمت حق بر مشامتان مَرِساد
و قال عَزَّوَجَل: رَبّکُم لَبِالمِرصادِ
::
سخن رسید به اینجا که ماهِ من سَر زد
کبوتر دلم از شوق دیدنش پر زد
هلال یک شبهام را به من نشان دادند
دوباره نور به این چشم خونفشان دادند...
به کاروان شقایق به یاسهای کبود
نسیم عاطفه از یار مهربان دادند
دوباره در رگ من خون تازه جاری شد
دوباره قلب صبور مرا تکان دادند
دوباره عشق به تاراج هوشم آمده بود
صدای قاری قرآن به گوشم آمده بود
به شوق آنکه به باغ بنفشه سر بزند
دوباره همسفر گلفروشم آمده بود
صدای روحنوازش غم از دلم میبرد
اگرچه کوه غمی روی دوشم آمده بود
دلم چو محمل من روشن است میدانم
صدا صدای حسین من است، میدانم
هلال یکشبهٔ من که روبروی منی!
که آگه از دل تنگ و بهانهجوی منی!...
خوش است گرد ملال از رخ تو پاک کنم
خدا نکرده گریبان صبر چاک کنم
بیا که چهرهٔ ماهت غم از دلم بِبَرد
ز موجخیز حوادث به ساحلم بِبَرد...
شبی که خواهر تو در نماز نافله بود
تو باز، گوشهٔ چشمت به سوی قافله بود
چو خار، با گل یاسین سَرِ مقابله داشت
سهساله دختر تو پایِ پُر ز آبله داشت...
امام آینهها طوقِ گُل به گردن داشت
امیـر قافـلهٔ نور غُل به گردن داشت
مصیبتی که دلِ «سَهلِ ساعدی» خون شد
ز غصه نخل وفا مثل بید مجنون شد
برای دیدن ما صف نمیزدند ای کاش
میان گریهٔ ما کف نمیزدند ای کاش...
کویر، نورِ تو را دید و دشت زر گردید
سر تو آینهگردانِ طشت زر گردید
الا مسافر کُنج تنور و دِیْر بیا
مُصاحب دل زینب! سفر بخیر بیا
اگر چه آیتی از دلبریست گیسویت
چه روی داده که خاکستریست گیسویت؟
سکوت در رَبَذه از ابیذران هیهات
لب و تلاوت قرآن و خیزران هیهات
خدا کند پس از این آفتاب شرم کند
عطش بنوشد و از روی آب شرم کند
ستارهای پس از این اتفاق سر نزند
«شفق» نتابد و ماه از محاق سر نزند
محمدجواد_غفورزاده
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
هنگام عبور کاروان اسرا و سرهای شهدای کربلا، چشمان مردم بارانی بود و دلهای آنان طوفانی، اما دنیاطلبی و مصلحتجویی و ستمپذیری، آنان را از پذیرفتن حق وحقیقت باز میداشت.
اینک کوفه زمینهای آماده برای ابلاغ پیام بود، خطبهی آتشین و سخنان حضرت زینب علیهاالسلام هر کلمهاش، مثل خون شهیدان عاشورا، بُرنده و تعیینکننده بود. آن روز حضرت زینب علیهاالسلام چنان سخن گفت که سخنان او تار و پود نظام استبدادی را از هم گسست.
گویا یک کربلا رنج و مصیبت، روح و روان او را صیقل داده و گوهر جانش را درخشندگی بخشیده بود. با دست به مردم اشاره کرد که: ساکت شوید. تنها روح نیرومند زینب میتوانست صدای هلهله و شادی مردم را که با ضجه و گریه آنها در هم آمیخته بود آرام کند.
📗 به نقل از کتاب لهوف
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr