زمينه
#امام رضا عليه السلام
1️⃣ بند اول
صحنِ شلوغ حتی فرشته ها زائرتن
پیرو جون از راه خیلی دور مسافرتن
پیرزنی باگریه رولبش یه زمزمه داشت
خوش به حال اونایی که آقامجاورتن
چقده دستت به کرم میره
هرکی باامید به حرم میره
حاجتش رو میگیره وقتی که
مخصوصا با چشم ترم میره
امام رضا حتی اسمت غم و از دل میبره
امام رضا بگو مادرت منو هم میخره
امام رضاعشق باشم اون کبوتری آقا
امام رضاکه همیشه رویه گنبد میپره
2️⃣ بند دوم
دیدم آقا فلج اومد پیشت شفاشو گرفت
پیش ضریح یه کور اومد نور چشاشو گرفت
باصد امید نرفته ای اومد توصحن شما
هیچی نگفت ولی برات کربلاشو گرفت
حاجتامو داد پنجره فولاد
بخداعرشه منه گوهرشاد
واسه اینکه من سربه راه باشم
مادرم عشقه تورو یادم داد
امام رضا منو از دره خونت جدانکن
امام رضا بیاو بدی مو برملا نکن
امام رضا آقاجون توگفتی فبک الحسین
امام رضا منو از گریه کنا سوانکن
بند سوم3️⃣
گریه بکن به اون شهی که پاره پاره تنه
گریه بکن اون جد ما حسین بی کفنه
گریه بکن که تشنه سربریدنش ریان
گریه بکن روخاک کربلا بی پیرهنه
گریه کن ریان به دل زینب
که دید بلوا شد وسط گودال
عزیز زهرا شده تنها و
به زیر مرکب بدنش پامال
امام رضا گریه میکنم آقابراغمش
امام رضا میمیرم یه روز تویه محرمش
امام رضا تو دعاکن که تا آخرش باشم
امام رضا یه گدا و روضه گرده ماتمش
امير_عليزاده
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
1_1654390101.mp3
1.01M
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#نوحه
حرمت ذوی القُربی
ندای تو را شنیده جهان
جهان پر شد از طنین اذان
تو جان به پیکر بیجان این جهان دادی
که بوده مکتبت آزادگی و آزادی
راه تو مستدام، نور تو بیزوال
داری در مکتبت، هم سلمان هم بلال
«یا ختم الانبیا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از تو شده، جهان غرق غم
مدینه شده، دیار ستم
بگو مدینه چه شد حرمت ذوی القُربی؟
چه آمده به سر قدر و کوثر و طوبی؟
شد دست مرتضی، بسته در کوچهها
شد اجر فاطمه، در پشت در ادا
«آه و واویلتا»
جمعی_از_شاعران
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حسین_جان💔
پدر و مادر من خیر ببینند حسین
که مرا نوکر دربار تو بار آوردند
آوردند
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑِﺒَﺮَﻡ "ﻣَﺤﻀَـــــﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ"
ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﺳـَﺮےٖ ﻫَﺴﺖ، ﻓـَﺪﺍٰےِ ﺳـَﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ"
ﺍَﺯ ڪﻮﺩَکے ﺍَﻡ ﯾﺎٰﺩ ﮔِﺮِﻓﺘـَــﻢ ﮐِﮧ ﺑِﮕـﻮﯾَﻢ:
"ﻣـﺎٰﺩَﺭ ﭘِـﺪَﺭَﻡ"ﻧَـﺬﺭِ ﭘِـﺪَﺭ ﻣﺎٰﺩَﺭ" ﺍَﺭﺑـﺎٰﺏ
السلام_علیک_یااباعبدالله
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
20.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لیدر تجمعات امروز شناسایی کنید
وزارت اطلاعات: ۱۱۳
سازمان اطلاعات سپاه: ۱۱۴
سازمان اطلاعات ناجا: ۱۱۶
بحمدالله این عظمت جمعیت اصلا قابل مقایسه با اغشتاشات وآشوب چند تا جوان سرتق شهوتران مزدور بی همه چیز ، نیست ...
جوانان باعرضه باغیرت اینها هستند ،نه اون الدنگ لوده های بیکار بی عرضه آشوبگر
#حماسه_1_مهر_1401
#حجاب
#ثامن
@ahlolbasar
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ | نقش الگویی دفاع مقدس در جبهه مقاومت
🍃🌹🍃
#روشنگری | #ثامن | #دفاع_مقدس
#خمینی_شهر_مهر1401
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar
#روایت دختر سوری در محاصره #داعشیها
❌پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی
افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید
داعشیها بلایی سرتان میاورند.
که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانواده های
منطقه به دست داعش اسیر شدند
که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها
را سربریده و دختران و زنان را برده
بودند.اینجا بود که مجبور شدیم یکی از
خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی
افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم
خودش را بکشد..و در اخر برادرم که 12
سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که
این کار را انجام دهد و ما نه شب
داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین
و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با
گریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت
جدا نکن چون هر لحظه ممکن است
که اوضاع جوری شود که از ان استفاده
کنی و نگذاری که ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیافتیم و میگفت پسرم
نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم
امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی
ما را میکشند..چند روزی را با این اوضاع
بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز
بعد داشتم نماز صبح میخواندم که شلیک
گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی
شدید بود همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت
بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت
بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها
در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را
بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی
روستا با دیدن نیروهای ایرانی از
خوشحالی گریه شوق میکردیم و
بالاخره این کابوس حقیقی تمام
شد.
آنروزها را هیچ وقت فراموش
نمیکنیم که چگونه شب را به صبح
و روز را به شب میرساندیم..
برای شادی روح ســـــردار سلیمانی و یاران با وفایش پنج صلوات محمدی بفرست اینو فرستادم تا اینکه قدر شهدا و مرزداران و رزمندگان را بدانیم،،،،،
*اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم*
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr