eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
520 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
ع شعرم ردیف شد به ردیفی به نام تو شکر خدا که هست کلام از کلام تو گر اختیارِ هر دو جهان را به من دهند  در دَم سند زنم دو جهان را به نام تو آب روان بهانه برای سلام شد دلخوش شدم به عشقِ جوابِ سلام تو  درکِ خدا به ذهن حقیرم نمیرسید اصلاً خدا شناس شدم از پیام تو دار و ندار طایفه را نذر کرده‌ام قسمت شود، شود پسرم گر غلام تو ما را زِ عشرت ابدی این خیال بس ته‌ مانده‌ای خوریم صباحی زِ جام تو بی قید و بند قافیه مضمون‌گرا شدم مضمون حسین و شعر حسین و ردیف تو حالا قلم گرفته زِ تو حال معنوی دیدم غزل روانه شده سمت مثنوی * ای آبروی سجده و ای ماجرای عشق هر بند از صحیفه‌ی تو ماورای عشق ایوب‌ها شدند همه محو صبر تو بیت‌الحرام سجده کند سوی قبرِ تو این شیعه از صحیفه‌ی تو آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت وقت نیاز حلقه زنم بر در شما ای افتخار کل عجم مادر شما شکر خدا که هم وطن مادرِ توأیم وقت ادای حاجت خود بر درِ توأیم ما سائلان کوی توأیم ایهاالکریم شکر خدا که بر در این خانه نوکریم تو قبله‌گاه اهل سماواتی و زمین جانم فدای نام تو یا زین‌العابدین حالا قلم که نقش تو را از ازل کشید  شعر مرا دوباره به سوی غزل کشید * دنیا مسیر عاشقی از سر گرفته است حیدر به دست حیدرِ دیگر گرفته است گویا دوباره معجزه‌‌ای نو عیان شده سروی به دست شاخ صنوبر گرفته است گهواره‌اش دو دستِ یدالله بوده است دستی که در غدیر پیمبر گرفته است حرمت ببین که بَدوِ ورودش زِ دست او دستِ خدای بوسه مکرر گرفته است عمری اگر نگفته برادر حسین را..‌. درس ادب زِ حضرت مادر گرفته است حتی کسی که بوده دخیلِ حسین هم بی شک بدان که حاجت از این در گرفته است حتی گدای کاهل اگر رفته بر درش حداقل سه چهار برابر گرفته است دشمن اگر که حاجت از او خواست، بی گمان با یک قسم به جان برادر گرفته است دستی که بوسه داده بر آن شاهِ لو کشف قوم حرامی از تنش آخر گرفته است دستان خویش در ره حق داد و در عوض اذن شفاعتِ صف محشر گرفته است صادق_حیدری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
منم قاهر، منم والی، منم غالب منم لحظه به لحظه درد را طالب حسین بن علی را اولین نائب علی بن حسین بن علی بن ابیطالب منم دریای بی ساحل منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل نه یک بخشش،تمام بخش هایش کاملاً کامل تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علیِ اکبر و آیات کوتاه علیِ اصغر و آیات مکی ابوفاضل منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله با هم مرا گشتند هی قاتل همین که چشم وا کردم خودم دیدم علیِ اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد قدم میزد، دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش به هم میزد برای قدِّ بابایم خمیدن را رقم میزد همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد نفهمیدم چه شد از حال رفتم تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید آی فرزند رشیدش در میان خاک صحرا ارباً اربا شد دوباره چشم وا کردم هراسان نجمه را دیدم که بالای سرِ نعشی کشیده گوییا داغ امام مجتبی دیده که قاسم هست اگر چونان جگر گوشه برایش مثل آن روزی که می آمد جگرهای حسن در طشت و حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده دوباره چشم بستم ناگهان تسبیح خاک کربلا افتاد از دستم صدای داغ هل من ناصرً در گوش من پیچید پدر بر روی دستش برد اصغر را دل خانم رباب آشوب شد ترسید گمانم قاتلش را که کمان برداشت بین آن جماعت دید نمیگویم چه شد اما پدر خون علیِ اصغرش را در هوا پاشید نمیگویم چه شد اما پدر در موقع برگشت میلرزید نمیگویم چه شد اما پدر گم کرد دست و پای خود را و عبایش را به سرعت دور او پیچید همین که رفت پشت خیمه من هم رفتم از حال و همین که حال من آمد سر جایش خودم دیدم که دارد می رود با چکمه هایش شمر آنجا توی گودال و دوباره رفتم از هوش و صدای شیحه ی اسبی که خون میریخت از زین و تن و سم و سر و یال و دهانش باعث این شد بفهمم که پدر هم بی گمان رفته و با علم امامت خود ببینم که پس از شمر لعین در گودی گودال با نیزه سنان رفته و از بس لطمه دیده سر به نوک نیزه با زحمت که نه با یک تکان رفته و زینب بعد از آن که نیزه و شمشیرها را پس زده سمت حرم لطمه زنان رفته منم من حضرت سجاد راوی هزاران روضه ی مکشوف آنجا که خودم دیدم سر بابا ز روی نیزه اش افتاد منم اصلا خود روضه که هی مجلس به مجلس می رود از کربلا تا شام منم آن مجلسی که سوخت زیر آتشی که ریختند از بام منم آن مجلسی که آخرش از اول لبریز اشکش می شود پیدا منم آن مجلس کنج خرابه آه وقتی روضه خوانی میکند طفل سه ساله با سر بابا منم آن مجلسی که روضه اش پایان نمی گیرد در این مجلس رقیه تشنه است اما چرا باران نمی گیرد منم آن مجلسی که دعوتی هایم برای خواندن روضه، سر بر روی نی مانده ست منم آن مجلسی که عمه جانم هم به روی منبر زانوی من هی روضه ی گوش خودش را تا سحر خوانده ست منم بی تاب و دلخسته منم غمگین منم والی منم غالب علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مهدی_رحیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
4_5848168976521104374.mp3
665.4K
بند اول: روشن شده امشب / دوباره زمین از قدم آقام / زین العابدین اسمشو اربابم / علی میذاره آخه کدوم اسمی / بهتره ازین؟ قبله ی دوعالمه کوی علی بن حسین چشم اممید همه سوی علی بن حسین اوومدن فرشته ها کنار گهواره ی او به .. امید دیدنه روی علی بن حسین اومد عشق اربابم اومدیار مه جبین اومد خورشید عالم اومد زین العابدین شد دلم منجلی ذکرمه یاعلی بند دوم: صوت علی باشه / تو صدای او وحی الهیه / خطبه های او دینمو میگیرم / از صحیفه اش خدایی میشم من / با دعای او شکر حق دارم ولایت علی بن حسین بهترین راه سعادته علی بن حسین آرزومه با نابودیه تموم دشمنا قسمتم بشه زیارت علی بن حسین  اومد عشق اربابم اومدیار مه جبین اومد خورشید عالم اومد زین العابدین شد دلم منجلی ذکرمه یاعلی بند سوم زمزمه ی قلب /عاشقا حسین بهشتیه هرکی / باشه باحسین حب الحسین رمز / اتحاد ماست دوست دارم هرکس رو/ میگه یا حسین اومدم دنیا فقط به جستجوی کربلا سجده بر تربت کنم به عشق بوی کربلا با تموم افتخار میگم که کربلایی ام تا بگیرم آبرو از آبروی کربلا حسین یعنی اربابم حسین یعنی زندگی حسین یعنی ایثار و وفا و آزادگی السلام علی ساکن کربلا بند چهارم: عید اومده بازم / شب حاجته آرزوی نوکر / یه زیارته راهی بشیم باهم / سمت کربلا بهتر ازین دیگه / چه سعادته؟ نوکری شدم به دربار حسین بن علی عاشقم عاشق انصار حسین بن علی از خدا میخوام که این لیاقتو بهم بده تا باشم میون زوار حسین بن علی حسین یعنی اربابم حسین یعنی زندگی حسین یعنی ایثارو وفا و آزادگی السلام علی ساکن کربلا مرتضی_کربلایی