#امیرالمومنین_علی_ع
#شب_قدر
#مدح
#مناجات
#غزل
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
رضا_دین_پرور
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امیرالمومنین_علی_ع
#شهادت
#ترکیب_بند
سرِ ما است و آستان نجف
چشم ما است و آسمان نجف
ما نگفتیم غیرِ یا مولا
ما نخوردیم غیرِ نان نجف
هر شب قدر ؛ فاطمه شخصاً
داد بر دستِ ما امان نجف
بی نیازیم از همه بجان رضا
با علی از همه بجان نجف
پیش غیرش نشستنم هیات
که نشستیم پیش خوان نجف
هرکجا میروید میشنوید
بین ایرانِ ما اذان نجف
تا به مشهد که میرسم دارم
حسِ بودن در آستان نجف
رو به ایوان طلا نگاه من است
حرم مرتضی پناه من است
کس ما مرتضاست کس علی است
تپش ما علی نفَس علی است
اول و انتهای عمرم اوست
همهی عمر، پیش و پس علی است
اولین رکن ؛ اولین شمشیر
آخرین مردِ داردرس علی است
ما از أَتْمَمْتُ نِعْمَتی خواندیم
همه عالم کم است بس علی است
فاطر و فجر و انفطار و فلق
قصص و کوثر و عبس علی است
همه ایرانِ ما علی جان است
از خلیجاش و تا ارس علی است
خالی از غیرِ او شوی بچشی
عشق، شوق، آرزو، هوس علی است
حرف ما نیست حرفِ فاطمه است
که غرض مرتضی نفَس علی است
شُکر ممنون دست تقدیریم
با علی آمدیم و میمیریم
بعد از این كوفه ساكت و سرد است
كوفه تلخ است کوفه پُر درد است
كوفه امشب نميرود در خواب
كوفه گرچه عجيب نامرد است
چشمهایِ يتيمها پُر خون
سرِ راهِ اميرِ شبگرد است
كاسهها خالی است از شير و...
چهره از فرطِ گريهها زرد است
آه مادر ، غريبه امشب نيست
نانِ ما را پدر نياورده است
چند شب میشود نیامده است
آنکه با بوسه خوابمان کرده است
جگرم سوخت خونجگر شدهام
من يتيمم يتيمتر شدهام
پيرمردی كه میرسید اينجا
مو سپيدی كه در دلِ شبها
رویِ دوشش هميشه زخمی بود
ردّی از بارِ كيسهی خُرما
در كنارِ تنور نان میپخت
خندهاش میربود غمها را
جایِ بازیِ ما به دامنِ او
پهلوان بود و بود مَركبِ ما
آه مادر بگو كجا رفته؟
آه بابا دلم گرفته بيا
چهرهاش بينِ خانه ديدن داشت
حرفهایِ دلش شنيدن داشت
گفت با ما كه طعنهها نزنيد
دستِ رد بر من و خدا نزنيد
گريه میكرد و زيرِ لب ميگفت
كه نمک رویِ زخمِ ما نزنيد
روزگاری يتيم اگر ديديد
خنده بر اشک بی صدا نزنيد
پيشِ چشمانِ دختری كوچک
سنگها را به نيزهها نزنيد
سرِ زنجیر هر طرف نکشید
عمهاش را در آن عزا نزنيد
اُف به آن روزگار و این دنیا
وامصیبت به یَومِ عاشورا
وای از شهر بی وفا ای وای
آه ؛ ای داد ای خدا ای وای
کودکانی که شیر نوشیدند
شیر گشتند کربلا ای وای
نوههای علی کتک خوردند
از همین جمعِ بیحیا ای وای
کودکی زیرِ بوته در آتش
دختری زیر دستو پا ای وای
عمه میگفت: این عزیزِ علی است
میزنی بی هوا چرا ای وای
بچههای یتیم را کشتند
پیرمردهای با عصا ای وای
آخر انداخت نان خورِ مولا
تکهنان پیش بچهها ای وای
بغض در سینه از علی دارند
چقدر کینه از علی دارند
حسن_لطفی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG