eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
525 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
در_مسیر_کوفه_و_شام ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ باران در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن کردی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مصائب دو دستم بسته و سوی تو چشمی چون سبو دارم بریز آبی بر این آتش که از سرخی رو دارم چراغ چشمم از سیلی به سو سو کردن افتاده نگاهی کن به سویم تا که بر این دیده سو دارم سخن هایم اگر محکم ولی در خویش می گریم که از غم ذولفقار آبداری بر گلو دارم سرت افتاد و افتادم روان گشتی روان گشتم که من با هم قدم بودن از اول با تو خو دارم هرآنچه بر سرت برنیزه آمد برسرم آمد چنین در آینه با خویش هر دم گفتگو دارم تمام کوچه ها سد شد اگر ،من سد شکن هستم به هر مژگان ز اشک خویش سیلابی به جو دارم سرت را تا در آغوشم نگیرم که نمی میرم چهل منزل اگر جان کنده ام این آرزو دارم علیمرادی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب من نمی دانم که از صبرَت بگویم، یاغمت؟! مانده ام بینِ دوراهی، در بیانِ ماتمت ای چهل منزل اسیرِ عشق! گویم از کدام؟ از صفا و مرهمت؟ یا از نبودِ مرحمت؟ از چه باید گفت؟ بی بی جان! چه را باید نوشت؟ مَحرمِ أسرار گشتن؟ یا صَفِ نامحرمت؟ مانده ام، تا نور تکلیفِ مرا روشن کند گفت: هان! با استناره می توان شد مُلهَمَت باز شد در پیشِ رویم مصحفی از “عُسر و یُسر “ بسته شد بابِ سؤال و طبعِ ما شد مُلزَمَت در نگاهِ نافذت، آمد جوابِ “ رنج و گنج “ کعبه و خارِمغیلان و “ متاعِ دَرهَمَت “ کاش! راضی تر شوم، بر “ لطف و قهر “ و بر قضا تا به چشمم توتیا گردد، غبارِ مَقدمت هرچه غمگین تر شدم، زیباترآمد واژه ها سَمتِ دریا می برد دل را، نگاهِ نَم نَمت حیرت از چشمم چکید و بر لبم جاری شده “ هم دمِ گرمِ تو زیباهم فراقِ همدمت! “ بُگذر از آرامش و آشفتگی در این غزل خط به خط، شد مثنوی، آن خطبه های محکمت من چه گویم؟ ای نوایِ نِی! وَ اِی نایِ نبی! هست “ قُقنوسِ کباب وهدهدِ عرشی “ کمَت “ در إطاعت از ولایت، صد جنان گُل کاشتی “ روی تو سرخ و نیامد هیچ بر اَبرو خَمَت آری! آری! زینبیّون پادشاهِ عالمند عاشقِ سربازیَم همواره تحتِ پرچمت مرحوم تازه گذشته:کسرایی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
از فراق من و دلدار چهل روز گذشت از شب آخر دیدار چهل روز گذشت از همان شب که زن و بچه ی دلخونت را من شدم قافله سالار چهل روز گذشت از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم وسط شعله گرفتار چهل روز گذشت از شب شام غریبان که زمین می افتاد پسرت با تن تبدار چهل روز گذشت از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت من شدم بی کس و بی یار چهل روز گذشت از غروبی که دو تا دخترکانت مردند پشت یک بوته ای از خار چهل روز گذشت وای بر من ، ز شب غارت معجرهامان دور از چشم علمدار چهل روز گذشت از جسارت به من و هلهله ی نامردان وسط کوچه و بازار چهل روز گذشت از قد خم شده و موی سپیدم پیداست چه بر این سینه ی خونبار چهل روز گذشت من که یک روز جدا از تو شدم ، پژمردم باورم نیست که این بار چهل روز گذشت تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت مربوبی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
نوحه به سبک : نسیمی جانفزا می آید دوباره دیده ها تر گشته زینب از شام غم برگشته یاحسین یاحسین یازینب * دوباره کربلا غوغا شد ماتم زینب کبرا شد خونجگر از این غم زهرا شد ذکر او شد به هر روز و شب یاحسین یاحسین یازینب دلِ مجروح زینب خون است سینه ی پر غمش محزون است دگر صبر از توان بیرون است قافله رسیده جان بر لب یاحسین یاحسین یازینب * برادر مپرس از دردانه که جان داد گوشه ی ویرانه خرابه شد از او غمخانه بلبلت فتاد از تاب و تب یاحسین یاحسین یازینب * بدنهای مجروحِ طفلان فتاده بر زمینِ سوزان می وزد از این دلها طوفان یاد شش ماهه ذکرِ هر لب یاحسین یاحسین یازینب * در نوا ربابِ بیچاره بیاد غارتِ گهواره بیاد حلقِ پاره پاره سرِ طفلش جدا از غبغب یاحسین یاحسین یازینب فضای علقمه درهم شد سکینه نوحه اش این دم شد عموجان قدّ عمه خم شد امان از دشمنِ لامذهب یاحسین یاحسین یازینب * امان از غصه ی دخترها امان از غارت معجرها امان از سنگِ تیز و سرها ولی حفظ شد پیام مکتب یاحسین یاحسین یازینب ژولیده واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است گفت با قبرِ برادر، قافله سالارِ صبر مدفنِ خون خدا، جانا مزار زینب است عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین! شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است هر که بود آورده ام، غیر از سه ساله دخترت از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است من نمی‌گویم چه شد در کوفه و شام بلا خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است این بدنهای کبود و چهره‌های زخم زخم از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است چشمهای هرزه و هیزِ اَراذل کُشتِمان رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود حرفها…در گریۀ بی اختیار زینب است زیر پای اسبها دیدم سرت بازیچه شد حال حق دارم بگویم شام، عار زینب است نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است وای از لفظِ کنیزی، وای از بیگانگان دخترت مدیون آغوشِ وقار زینب است آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب سید سجاد مات از ابتکار زینب است خواستند آهی کِشَم، اما خدا امداد کرد تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است ژولیده واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح جمع صفات پنج تن یکجاست زینب اثبات ذات مادرش زهراست زینب نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست "اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلِ" ماست زینب او را صداکردم" وَ ما اَدراک" گفتند از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب دربارگاه قدس، در سیر اِلَی الله مرکز نشین حلقهء سرهاست زینب زنجیرهء وصل امامت بر امامت در امتداد روز عاشوراست زینب گفتیم " عَرِّفنی" ندا آمد که حاشا مثل خدا معروف ناپیداست زینب بَینی و بَین الله، مجذوب حسین است زینب نگو که محشر کبراست زینب دارد گره وا میکند از کار عالم وقت نماز شب اگر تنهاست زینب دادند دستم را به دستان ابالفضل هربار که حاجات من را خواست زینب محکم گره زد معجر خود را از امشب یعنی علمدار حرم فرداست زینب رضا دین پرور واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شام کار قبیله ات به کجاها کشیده است بر روی صورت همه جای کشیده است داد و هوار و سایه ی شلاق دیده ام روی سر گلی که بیابان ندیده است با زجرِ زجر در عوضِ نازِ بوسِ تو از خوابِ ناز دخترِ نازت پریده است هجده سر محارم من را میان طشت نامحرمی مقابلم از عمد چیده است در طشت دیدم ات چقَدَر بی تعادلی زیر گلوت را چقَدَر بد بریده است از بس که سوخته سرت ای سایه ی سرم مَشاطه‌گر برای تو ابرو کشیده است دیروز مادر و پدر و جد اطهرم امروز خیزران ز لبت بوسه چیده است تشنه‌ گرسنه کشته شدی حق بده اگر آب و غذای خواهر تو اشک دیده است واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح اشکیم و می چکیم به پای شما فقط تقدیم می شویم برای شما فقط قلب تمام ما شده جای شما فقط اصل است تا همیشه رضای شما فقط خوابیم و بی محبتتان پا نمی شویم بی شور عشق آدم دنیا نمی شویم ای سرو سربلند گلستان اهل بیت ای تا ابد فروغ شبستان اهل بیت زهرا ترین مدافع میدان اهل بیت مدیون جان فشانیِ تو جان اهل بیت زینب رسید و خاک جهان عطر و بو گرفت دنیای شیعه از نفسش آبرو گرفت دنیا ندیده از تو کسی سرفرازتر از هرچه جز خدای جهان بی نیازتر در بیت مرتضی ز همه دلنوازتر نام تو هست از همگان چاره سازتر شاعر شدم برای تو و خانواده ات ای هرچه زندگی ست، فدای اراده ات جز مادری که بوده ز دنیا بزرگ تر فضل تو از تمامی زن ها بزرگ تر مریم بزرگ،زینب کبری بزرگ تر دریای صبر بودی و حتی بزرگ تر غیر از تو صبر مرجع دیگر نداشته ست بیچاره آنکه مهر تو در سر نداشته ست ای آفتاب سر زده از صبح خانه ات حب الحسین، مشق شب عاشقانه ات افتاده بار عشق تمامأ به شانه ات نقش است در حیات امامت نشانه ات نامت برای فاطمه قند مکرر است چشمت گره گشای دل تنگ حیدر است رنگ خداست تاب و تب زندگانی ات وقف حسین گشته تمام جوانی ات تا حشر جاودانه شده جان فشانی ات بی مثل مانده خواهریِ جاودانی ات آغاز شد تنفس دنیات با حسین ای اولین ترانه ی لبهات یاحسین ای قلب بی قرار،قرار دل حسین نقش دل تو نقش و نگار دل حسین آیینه ی همیشه کنار دل حسین لبخند تو شکوه بهار دل حسین ای لحظه ی نخست دل آرام تو حسین تقدیر عاشقانه ی فرجام تو حسین زینب شدی که زینت مولای ما شوی فتوای سرخ و مرجع والای ما شوی نامی بزرگ در شب غمهای ما شوی آیینه ای به عفت دنیای ما شوی ما را گدایی از تو چنین روسفید کرد اشک غمت گناه مرا ناپدید کرد نوکر شدیم و خاک قدم های زینبیم ما سربلند خطبه ی غوغای زینبیم تسلیم محض لحظه ی فتوای زینبیم در سایه سار محشر کبرای زینبیم از تو به یک اشاره و از ما فدا شدن سرمست جان فدایی کرببلا شدن حسن_کردی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب شهادت کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است کیست زینب لحظه هایی که علی در رزم بود ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود می زد گِره یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است هر کجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد بر سرِ او سایه یِ آب آورش اُفتاده است کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است بادِ گرمی می وزید و بویِ سیبی می رسید دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است وای دستِ حرمله گهواره ای پاشیده بود آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است محملش را دید وقتی می رود از کربلا می رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است می شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است خُطبه اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است حسن_لطفی
مناجات_محرمی شیرین شود به بُردن نام تو کام ما این یاحسین ماست شراب مدام ما تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم... زهرا به یاد خویش سپرده‌است نام ما خرد و کلان برای تو مجلس گرفته اند روضه است اجتماع خواص و عوام ما از بین جمع چند شهید انتخاب کن چشم تو را بگو که گرفته کدام ما؟! هنگام مرگ ، همچو وهب بی سر توایم جانم فدای لحظه‌ی حسن ختام ما مثل حبیب عشق تو را جار می زنیم نام ات شنیده می شود از پُشت بام ما باید جُناده‌وار پسر را فدات کرد در پیش‌پات سر بِبُرَند از تمام ما با جبر خود به بند کشیدی زهیر را با هرچه بند ، فرق کند نوع دام ما گفتی به جُونِ خویش که آزادی و برو او گفت: زندگیِّ پس از تو حرام ما باید شبیهِ عابس تو..،خَلق بشنوند حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی از هر کلام ما این حرف نافِع‌ است به اصحاب کربلا نفعی نبود و نیست به‌جز با امام ما بر روی تیر نام خودش را نوشته‌‌است... ثبت‌است بر جریده‌ی عالم دوام ما ما را عقیله دور و برت جمع کرده است دُختِ علی‌است علت این انسجام ما وقت غروب بود که زینب بلند گفت: خولی قدم گذاشته بین خیام ما چادر سیاه خواهرت افتاد دست شمر در زیر پا لگد شده حدِّ مقام ما بردیا_محمدی سیدامیرحسین_موسوی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است دور کعبه‌گشتن ما علتش این است که پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد افتخار مذهب ما این نگاه زینب است سر‌شکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد خون رویِ چوبه‌ی محمل گواه زینب است با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است خطبه ها سربازهای ارتش این خانم‌اَند کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است ▪️ ▪️ بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس... نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است بردیا_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم من به خاک غمت امروز معطر گشتم من چهل روز فقط همسفر شمر شدم من چهل روز فقط همقدم سر گشتم هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای سپر دخترکان تو برادر گشتم چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش من چهل روز پی چادر و معجر گشتم چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد یادمان هست همینجا کفنت را بردند گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند یادمان هست همینجا به زمین افتادی نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند یادمان هست که گودال قیامت شده بود با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین وحید_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
از الان بگم که چن تا دخترت دیگه نیستن توی جمعمون داداش دوتاشون تو بیابونا جون دادن یکی تو خرابه با سر باباش دیگه ماموریتم تموم شده حالا بعد از این باید گریه کنم یاد حرفایی که تو بزم شراب به تو و بابام میزد گریه کنم کی میدونه چی کشیدم این روزا من عزیزه بودم و خوار شدم قبل تو صدامم هیچ کس نشنید بعد تو راهی بازار شدم تازه داغت تو دلم تازه شده بشینم باید برات گریه کنم بعد تو یاد بلایی که اومد به سر مخدرات گریه کنم یه سری دردامونو که بدجوری داغ اون به دل میشینه نمیگم دیگه اون یهودی تو بزم شراب چیا گفتش به سکینه نمیگم سپر بلای بچه هات شدم هیشکیو به قدر زینب نزدن تو که از تنور خولی اومدی دیگه بچه هات به نون لب نزدن منی که تو کوچه های مدینه میگرفتن دورمو برادرام روزگار کشید منو تو ازدحام توی کوچه‌ های تنگ شهر شام برا کندن یه قبر کوچولو تو خرابه خیلی زحمت کشیدم راستی تو خرابه هنده رم دیدم خلاصه خیلی خجالت کشیدم میبینی من که سر مزار تو شبیه برگای پاییز شدم روز عاشورا تو قتلگاه تو حتی با شمر گلاویز شدم زخمایی که من دیدم روی تنت به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد کل فرشای دهاتم میومد تن تو روو همه‌شون جمع نمیشد آخه نیزه ها چجوری در اومد کجا جمع شد تن نامرتبت دیگه دیدن جا روی تن تو نیست دوسه تا به جاش زدن به زینبت کاشکی نامحرمی اینجاها نبود تا میگفتم کی واست شهید شده روسریمو برمیداشتم ببینی که چقد موی سرم سفید شده بعد از این روزا برات زار میزنم شبا هم براتو هق هق میکنم من تو رو نبینم آروم ندارم میدونم آخر سر دق میکنم وحید_عظیم_پور واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
نمیخواهم بگویم آنچه دیدم نمیخواهم بگویم ماجرا را کجا رفتم چه ها دیدم بماند نکرده هیچ کس با من مدارا به روی شانه بار غم کشیدم میان سینه ام غیر از تبت نیست همین اندازه می گویم برادر دگر این زینبت آن زینبت نیست اگر چه زنده ام-اما به سختی خودم را تا مزار تو رساندم مرا با زور از پیش تو بردند خودم ناراحتم این جا نماندم تنت روی زمین ماند و سرت هم فراز نیزه بالای سرم بود چهل روزه است روز وشب ندارم غم تو بغض و آه حنجرم بود رسیدم از سفر آن هم چگونه پر از دردم، غمینم ،نیمه جانم شکسته حرمتم در کوچه بازار شهیدِ طعنه و زخم ِ زبانم دم دروازه ها یادم نرفته سرت را نیزه دار تو تکان داد میان حلقه ی نامحرمان هم کسی با دست طفلت را نشان داد همان بهتر که سر بسته بماند مصیبت های سنگینی که دیدم اگر چه دور بودم از تو اما ولی شکر خدا پیشت رسیدم محمدحسن_بیات_لو واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
یک اربعین آتش گرفتم از فراقت آتش گرفتم از غم و رنج و مصیبت تا که دوباره زائرت باشم برادر چله گرفتم، چله در رخت اسارت یادم نرفته تشنه بودی بین گودال هَل مِن مُعینت ماند آخر بی اجابت یک لقمه نان هم بعد تو راحت نخوردم حتی ننوشیدم پس از تو آب، راحت یادم نرفته لحظه ای که نیزه خوردی تکیه زدی بر نیزه ای غرق جراحت در خاطرم مانده سرت را می بریدند در خاطرم مانده زمان سخت غارت با گریه افتادم به روی پیکر تو با کعبِ نی بُردند من را از کنارت دور از نگاه ساقی لشکر ابالفضل خیلی به ما شد شام عاشورا جسارت دیدی مرا بر ناقه ی عریان نشاندند؟! دیدی چگونه شد ادا اجر رسالت؟! در آسمان کردی طلوع و سر شکستم وقتِ غروبت جان سپردم در حقیقت هر جا که رفتم مثل حیدر خطبه خواندم نام تو را بردم برادر با جسارت من دشمنت را بر سر جایش نشاندم با ذوالفقار صبر و تیغ استقامت اما دلم خیلی پر است از دشمنانت بر حرمله، بر ابن سعد و شمر لعنت هر کس که می افتاد ما را می کشیدند حتی به ما یک دم نمی دادند مهلت قبل از ورود شام با صوت حزینم گفتم به نیزه دار تا از یک راه خلوت... ... این دختران را وارد این کوچه ها کن لج کرد با ما آن خبیث بی مروت دروازه ی ساعات ما را دوره کردند خیلی در آن ساعات افتادم به زحمت از صبح دَم تا عصر مابین اراذل... باشد نمی گویم بماند تا قیامت تا سنگ خوردی سنگ خوردم، بین عشاق گونه به گونه می رود صورت به صورت یک خواهشی دارم بیا و جان زینب چیزی نپرس از دخترت از آن امانت داغ رقیه مثل داغ مادرم بود نگذار تا این که بمیرم از خجالت خیلی برایت درد و دل کردم ببخشید آخر رسیده بر دلم غم بی نهایت غم گر غم یار است شیرین است این غم باشد برادر جان دگر خوردم شکایت من می روم باور مکن زنده بمانم من می روم دیگر از این وادی غربت محمدجواد_شیرازی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اگر به باغ رسالت دگر سبک بارم ولی زخون جگر لاله ها به بر دارم اگر که مانده دوباره مطاعی از داغت به جان خسته ی خود باز هم خریدارم سیاه بر تنم از تازیانه پوشیدم به بند بند وجودم چنین عزادارم اگر دوباره بخواهی اسیر می گردم هنوز نیمه ی جانی از این سفر دارم ولی فراق تو را آنچنان بگریم زار که راه و رسم سفر را ز دهر بر دارم در آفتاب نگاهم کسوف را بنگر که یادگاری شام است دیده تارم برای انکه بگویند خارجی هستم به کوچه های یهودی کشیده شد کارم موسی_علیمرادی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
عزیزم کجایی که خواهر رسید فراق من و تو به آخر رسید مرا مثل سابق صدا کن حسین بیا حاجتم را روا کن حسین پس از تو ندارم دگر سایه بان پس از رفتنت، قامتم شد کمان شده خواب راحت برایم حرام امان از شلوغی و از ازدحام همان کس که سیلی به سجاد زد قدم به قدم بر سرم داد زد مرا در کنار خودت خاک کن بیا اشک چشم مرا پاک کن دعا بود کارم ولیکن حسین مرا خارجی خواند دشمن حسین امان از غم و غصه ی بی حساب امان از رسیدن به بزم شراب اگرچه به سختی تکان می خورم نیفتاده از روی سر چادرم تمام تنم از کبودی پر است دلم از نگاه یهودی پر است بیا خاطرات مرا زنده کن کمی مثل سابق فقط خنده کن پس از تو دگر گریه شد کار من گواهش همین دیده ی تار من چهل شب شنیدم فقط از رباب علی لایی لایی، علی جان بخواب چه ها دیده ام من درین اربعین شدم بعد عمری خرابه نشین بپرس از هر آن روضه در این مسیر ولی از رقیه سراغی نگیر محمدجواد_شیرازی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
صبح روز اربعین تا چشم بگشاید سحر عالم از غم ناله ی عشاق میگردد خبر این همه زائر رسیده اربعین اما حسین چشم بر راه است تا زینب بیاید از سفر چرخ گردون اشک میریزد که دارد می رسد کاروانی از ستاره، دیدن شمس و قمر این صدای شیون زهراست در پیش پسر یا صدای ناله ی ایتام در پیش پدر آه از دیدار زینب با حسین سر جدا آه از شرح گزارش دادن آن خون جگر زینب از غم ها چه گوید با حسین تشنه کام؟ روی نیلی، قد خم، جانْ پر شراره، دیده تر از کجای این سفر گویم؟ نگویم بهتر است آن قدر گویم که ای افتاده در خون غوطه ور! در خرابه دختری دق کرد از بس گریه کرد با سرت همراه شد آن دختر شوریده سر یک سه ساله قدر یک پنجاه ساله داغ دید بوسه زد بر جای زخم خیزران و شد شهید حجت‌الاسلام سیدروح_الله_مؤید واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
با سری که خصم تو بُرد!آمدم آینه رفتم ولی خُرد آمدم خیز از جا یا اخا با روضه ی: «یاس در ویرانه پژمرد» آمدم... پیش چشمم صحنه ها تار است،آه پیش داغت هر غمی هیچ است، وای واقعا در بین خاک ای جان من: جسم پاکت بوریا پیچ است؟وای آمدم با کهنه پیراهن حسین تا که آن بر خاک تو بیرق کنم بین من با تو جدایی کافی است آمدم سر را به تن ملحق کنم... حاء و سین و یا و نون!شد خون چکان غم از اول ریشه در اسمت دواند تازیانه زد پس از تو بر تنم آن که اسبش را روی جسمت دواند... با لب تشنه تو را کشتند و آه از همان روز است جانم بر لب است با حساب اینچنینی یا اخا: اربعینت! اربعین زینب است... محمدحسین_مهدی_پناه واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم به سویت می‌دوم با کودکانی که به دنبالم... تمام ابرها بر شانۀ من گریه می‌کردند گرفتم آسمان خسته را زیر پر و بالم نمی‌دانی چطور آرام کردم کودکانت را گرفتم قطره‌های اشک را با گوشۀ شالم ببین بر چهرۀ من ردّ پای باد و باران را ببین بی‌عمر نوح امروز، بانویی کهن‌سالم! نشد لبریز در طوفان غم‌ها کاسۀ صبرم به آن پروردگاری که خبر دارد از احوالم اگر عمری بماند تا کنارت سیر بنشینم برایت شرح خواهم داد از اندوه چهل سالم میان رفت و آمدهای قایق‌های سرگردان به غیر از کشتی‌ات راه نجاتی نیست در عالم اعظم_سعادتمند واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح وقتی زمین در حیرت خود غوطه ور بود وقتی زمان گِرد خودش گرم سفر بود وقتی بشر در لاک تنهایی فرو رفت وقتی جهان در فکر فصلی تازه تر بود وقتی ملَک در سجده ی خود ذکر می گفت وقتی شب تاریک دلتنگ سحر بود وقتی که مکّه در فراق عشق می سوخت وقتی مدینه علّت هر چه خبر بود وقتی علی مشغول تسبیح خدا گشت وقتی که زهرا همدم چشمان تر بود دیدند یاس فاطمی در خانه گل داد یک بار دیگر ساقه ی ریحانه گل داد کوثر به روی دامن کوثر نشسته ساقی کنار ساغری دیگر نشسته یک سو حسن یک سو حسین ، اینبار دیدند دل ، عاشقانه محضر دلبر نشسته خیل ملَک آمد برای عرض تبریک جبریل هم یک گوشه پشت در نشسته در بین بستر با نگاه بی قرارش مادر به شوق دیدن دختر نشسته اصلاً خدا باید بگوید نام او چیست لبخند بر لب های پیغمبر نشسته صدیقه ی صغری ، گل مکتب رسیده آری عقیله ، عارفه ، زینب رسیده زینب همان بانو که کوهی استوار است زینب همان که آسمانی از وقار است بانوی صبر و بردباری در مصائب امّ ابیهای علی در روزگار است زینب همان بانوی تسبیح و تهجّد ماه بلند آوازه ی شب زنده دار است با خطبه های آتشین کوفه و شام تیغ کلامش رعد و برق ذوالفقار است داد آبرو حُجب و حیا را عفّت او در وادی عقل و خرد یکّه سوار است زینب همان که در شجاعت مثل حیدر زینب همان که در سخاوت مثل مادر او با کلام نافذش روشنگری کرد حیدر شد و در کاخ شیطان محشری کرد او دختر زهرای مرضیّه ست ، یعنی زن بود و بر زن های عالَم سروری کرد خیبر همان کاخ یزید بی خدا بود قلعه شکست و باز ، کار حیدری کرد روح بصیرت در کلامش موج می زد با خطبه اش دین خدا را یاوری کرد ما را حسینی کرده اصلاً لطف زینب او کاروان کربلا را رهبری کرد باید که در راه ولایت مکتبی ماند گاهی نباید رفت ، باید زینبی ماند ما هم میان فتنه ها از جان گذشتیم از کوچه ی تردید با ایمان گذشتیم از این دو روز زندگی مثل شهیدان ما هم برای عزّت ایران گذشتیم ما را به زیر پرچم زینب رساندند از هر خیابانی که در باران گذشتیم این انقلاب زینبی راه نجات است با ذکر ثارالله از طوفان گذشتیم ما دشمن سر سخت استکبار هستیم با سربلندی از دل میدان گذشتیم موج ابابیلیم و سر تا سر دلیلیم موشک شدیم و بر سر اصحاب فیلیم روزی که داعش فکر تخریب حرم بود بر دوش سربازان ایرانی علَم بود می زد به میدان شهادت حاج قاسم او با شهیدان خدایی هم قسم بود فرقی ندارد شهر تهران یا دمشق است! دشمن به فکر این حریم محترم بود باب شهادت باز شد یک عده رفتند ما خواب ماندیم و سفر در صبحدم بود می رفت هر کس که هوای کربلا داشت می ماند هر کس همنفس با آه غم بود از کربلا گفتیم و داغش یادم آمد آن لحظه ی سخت فراقش یادم آمد زینب تنی را قعر یک گودال می دید در گوشه ای هم مادری بی حال می دید در دست خولی و سنان سرهای خونین در دست شمر و حرمله خلخال می دید پیراهنی کهنه به روی دست می رفت در قتلگاه کربلا جنجال می دید زجری کشید و بی نهایت غصّه می خورد تا زجر را دور و بر اطفال می دید هر سال را او با حسینش روز می دید هر روز را او بی حسینش سال می دید برگرد ای روح سلام عمه زینب شمشیر سرخ انتقام عمه زینب اسماعیل_شبرنگ کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب سیدمجتبی_شجاع کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
این غنچه که زینب از خدا نام گرفت از گلشن وحی رنگ و بو وام گرفت از گریه شد آرام چو بر دست حسین قلب همه کائنات آرام گرفت استاد مرحوم سیدرضا_مؤید کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
امشب شب میـلاد امید حسین است عید حسین عید حسین عید حسین است گویـی خدا کوثر به کوثر داده امشب یک حیدر دیگر به حیدر داده امشب کوثـر بــه روی دامـن کوثـر ببینید قـرآن به روی دست پیغمبـر ببینید امشـب دوبــاره پنـج تـن را آفریدند احمد، علی، زهـرا، حسن را آفریدند در پنج مهـر آمد بـه دنیـا مـاه دیگر یــا آمــده میــلاد ثــارالله دیگــر؟ بـر زینـت دیــن خـدا زین اب آمـد الله اکبــر! زینـب آمــد زینـب آمـد در خلق و خو زهرا و ختم‌المرسلین است هنگام خطبه یک امیرالمؤمنین است این شیردخت شیر حی کردگار است فریاد، نه! حتی سکوتش ذوالفقار است اُم و اَب و جان و سرم گردد فدایش انگـــار آوای علــی دارد صــدایش این عمۀ سادات این، زهرای زهراست این مثـل زهـرا مـادرش ام‌ابیهـاست این انبیا و پنج تن را نور عیـن است زین اَب و زین اُم و زین حسین است سر تا قدم جان است و جانانش حسین است می‌گرید و گهواره‌جنبانش حسین است در خواب و در بیداری خود با حسین است در هر گل لبخند او یک یاحسین است الله اکبــر! از کمــال و از جــلالــش الحق کـه شیـر فاطمـه بــادا حلالش گر شیرحق شیر حقش گوید،عجب نیست عطر بهشت از سینه‌اش بوید، عجب نیست کــرب‌وبــلا بی‌نــام او معنــا نـدارد لـوح رضــا بـی‌صبــر او امضــا ندارد هر خطبـه‌اش یک سورۀ آمـال نهضت هر جملـه‌اش یک آیـۀ اکمـال نهضت پیوسته بــوده جـا در آغــوش الهش از گـاهــواره تــا کنــار قتلـگــاهش وقتی سخن مثل امیرالمؤمنیـن گفت بر او سـر بــالای نیـزه آفـریـن گفت با احمـد و زهـرا و حیـدر هم‌صدا بود الحـق کـه او پیغمبـر خـون خدا بود چشم حسین از خطبۀ او گشت روشن احمد، علی، زهرا، حسن، گفتند احسن! وقتی که شد با خنجر خونین لبش جفت هم بوسه می‌زد هم خدا را شکر می‌گفت با سیل اشکش عقده از دل باز می‌کرد اول سفـر را بـی حسیـن آغاز می‌کرد انگــار می‌بینـم تـن در خـون تپیده بــر او اذان گوینـد رگ‌هــای بـریده در گریــۀ او ناقه‌هــا امــداد کـردند گویــی فـرات دیگــری ایجاد کردند آتش بــه ســوز سینــۀ او باد می‌زد تنهـا بــرای او جــرس فریـاد می‌زد لب‌ها ترک‌خوردۀ فضا در چشم‌ها دود آب فـرات از خجـلت زینـب گِل‌آلود صحرا‌به‌صحرا کـوبه‌کـو منزل‌به‌منزل زینب، سوار و فاطمـه دنبـال محمل زینب، همیشه یاد او هـم گریه دارد حتـی شب میـلاد او هـم گریه دارد استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG