eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
525 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
ع بلند مرتبه بود و بلند بالا بود امامزاده ی آقا چقدر آقا بود کدام واژه تواناست وصف دریا را که آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بود پیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردو که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود همیشه بر سر دیدار او جدل می شد برای دیدن رویش همیشه غوغا بود علیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون هم برای دیدن او در صف تماشا بود علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم به عشق نوکریش خسته از زلیخا بود برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر قلم بایست که وصفش نه حدّ املا بود برای گفتن أن علی ولی الله بگو کدام مؤذّن چنین توانا بود عصای دست حسین است این پسر اما شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود کدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟ که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بود حسین بود و عبایی پُر از علی اکبر حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود محسن_ناصحی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع با دستای لرزون و سردم هی خاکارو زیر و رو کردم باور نمی‌کردم یه روزی اینجوری دنبالت بگردم بعد از تو من, چه خاکی سر عالم کنم فکری باید , برا این تن درهم کنم از رو این زمین, علی اکبرامو جمع کنم دونه دونه نیزه‌ها رو در میارم علیِّ اکبرامو (گلامو برمیدارم)  روی عبا میذارم پاداش عشق علی همیشه اینه این خس‌خس تو سینه دلم رو برد مدینه آه دلم از دنیا شده غرق خون باز می‌دوم دنبال نعش جوون توو مدینه کشت منو درد غربت اینجا منو می‌کشه خنده‌هاشون کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
(ع) به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش نه توانست بغل گیرد و نه بوسه زند نه توانست بماند نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود اربا اربا دل بابای علی اکبر بود دشت مانده است و سواری که زمین گیر شده تن صد چاک پسر دیده، پدر پیر شده ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود گریه اش مایه ی خندیدنِ مردم شده بود ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود پسری مانده به خاک و پدری می نگرد مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد چون که این چاک ترین جسم میان شهداست مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت ور نه می مُرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت نويد_اسماعيل_زاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع جای یک بوسه به روی بدنت نیست علی قدر یک پلک زدن جان به تنت نیست علی آنقدر غرق به خونی و به هم ریخته ای اثر از زلف شکن در شکنت نیست علی باز برخیزو به تکبیر دلم را خوش کن گر چه از زخم توان سخنت نیست علی گوش خودرا به کنار لبت آوردم آه ... سهم من بوسه ی خون از دهنت نیست علی چه خزانی به گل تازه ی باغم زده اند دلم اماده ی پرپر شدنت نیست علی وقت آن است در آغوش عبا جمع شوی وای برمن که مجال کفنت نیست علی وقت آن است که از معرکه آزاد شوی بال بگشا،برو اینجا وطنت نیست علی مهدیه_نژاد_ابراهیم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام بعد از تو.. . دلتنگی همیشۀ بابا علی علی! سردارِ لشکر من تنها علی علی! قدری بمان، به دل نگران‌های این حرم مهلت بده برای تماشا علی علی! باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد چشمان بد از این قد و بالا علی علی! یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است یک سوی باز مانده دهان‌ها: علی... علی این گونه پا مکش به زمین، می‌کُشی مرا بنگر نفس نفس زدنم را علی علی از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی محمدمهدی_سیار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع شبی به عرش گره زد خدا زمینش را سپرد دست زمین اسوه ی یقینش را سرود شعر سپیدی برای آمدنت به دست عشق رها کرد سرزمینش را گذاشت آینه ای روبروی پیغمبر کشیداز دل وجان قد و قامتی محشر به جای خون به رگت آیه آیه قرآن ریخت چکاند روی لبت صوت دلنشینش را قلم به دست تمام فرشته هایش داد که تکه های تنت را جدا جدا بکشند به جای قلب برایت دل انار کشید گذاشت گوشه ی آن عشق آتشینش را زمان گذشت و به پایان تلخ راه رسید اذان ظهر به حی علی الفلاح رسید که ناگهان به زمین ریخت سوره ای زخمی ایاک نعبد و ایاک نستعینش را بلند شو که زمین تشنه ی عبور تو است اذان بگو که زمان غرق در حضور تو است اذان بگو که غزل لابلای خون هایت کشیده است نفس های واپسینش را خدا کند کسی از آن طرف گذر نکند خدا کند پدرت را کسی خبر نکند خدا کند... شاعر:حسنا محمدزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع باید شنید از دو لبت یاحسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را این سان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را باغ بهشت را گِروِ باده داده ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده ایم روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب ها داری زِ بس که چهره ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره های کورِ ما آورده ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه ی لشگر ولی چه سود یک تن نبود دور و برت از فرارها تیغ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها نامت حماسه ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع بنام ایزد منان سخن کنم آغاز که میکنند همه كائنات با او راز فرود آورد او را فلک سر تعظیم سجود آورد او را ملک به عجز و نیاز خدا گواه که ما هم شبانه روز ، مدام به شکر خلقت آل علی کنیم نماز مَهی ز آل علی، حضرت علی اکبر که اوست شبه پیمبر، هم اوست خالق ناز مقام عصمت او را کسی نشد منکر چنانکه دشمن او هم چنین کند ابراز که اوست خَلقاً و خُلقاً و منطقاً چو رسول و هست ذات نکویش چو او تمدن ساز تمام حاجت ارباب را خدا داده چقدر حق به علی اکبرش بها داده على مکارم اخلاقِ مصطفا دارد على فضائل و اوصافِ مرتضا دارد علی به چهره ی او ختمُ الانبیا بیند علی گواه که سیمای انبیا دارد على اگر چه ز صلب حسین آمده است ولی قَرابتی از نسل مجتبا دارد على سزاست که اِحیا کند شهادت را که روی بازوی خود، مُهر کربلا دارد هزار مرتبه تبریک، اُم لیلا را که در کمال، نشانها ز هل اَتا دارد از ابتدا که ز جنت قدم بدنیا زد به عمقِ سینه، برائت ز اشقیا دارد همه وجود على اكبر است پیغمبر بگو که آینه ای از خدا علی اکبر چنانچه روبروی خصم، قد عَلَم بکند سپاهِ دشمنِ قدّار، قَلع و قَم بکند(1) گهِ تقابلِ شمشیرهای زهر آگین ز دشمنِ اُموی دست و پا قلم بکند ز برقِ تیزیِ تیغِ ستم کُشَش در جنگ عجيب وِلوله در اُردوی ستم بکند رُخَش نبی، رجزش حیدری، قدَش عباس مَهابَتَش بخدا پشت خصم، خم بکند هماره نیّتِ پاکش، دفاع از دین است اگر به معرکه ها، یاری حرم بکند و با نمونه ای از "قاتَلَ کریما" نیز(2) میان صحنه، به اعدای خود کرم بکند کریم اِبنِ کریم آمده، خدا را شکر تمام جودِ قدیم آمده، خدا را شکر کرامت از در و دیوارِ خانه اش ریزان ولایت است که از هر نشانه اش ریزان به عاصیان نظر رحمتش خداگونه به نوکران مدَدِ مشفقانه اش ریزان ز اشک دیده ی او دانه دانه ی باران به وقت زمزمه ی عارفانه اش ریزان چه ناب داده شهادت: علی ولی الله اذانِ عشق، ز شورِ ترانه اش ریزان قدومش آینه ای از شکوه زهرائی جلال فاطمی از هر کرانه اش ریزان ادب نگر که به پایینِ پای بابایش هزار روضه از این آستانه اش ریزان به تن، لباسِ لقای خدا که می پوشد برای یاریِ آل رسول می کوشد (1)قلع و قم - قلع و قمع(تار و مار) (2) قاتلا كريماً - بزرگوانه و جوانمردانه جنگیدن محمود ژولیده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع دیشب از عشق چشمِ من تر بود عاشقی حرفِ ما و دلبر بود دلِ گُم گشته‌ام مرا می‌بُرد دلم از كودكی كبوتر بود تا سرِ كوچه‌ی خدا رفتم كه پُر از چشمه‌هایِ كوثر بود چشمِ من بود و دامنِ ساقی دستِ من بود و لطفِ ساغر بود من زِ هوش و دلم زِ دستم رفت كارِ پیمانه‌های آخر بود - كارِ دل، كارِ عشق دست تو اند هم خدا ، هم حسین مَستِ تو اند باز كُن چشمِ عالم آرا را خیره كن چشمهایِ دنیا را نخوری چشم ای تو چشمِ حسین بس كه چشمت ربوده دلها را نوه‌یِ ارشدِ امیرِ عرب می‌دهی عطرِ نامِ زهرا را ای علمدارِ دومِ این قوم می‌بَری رونقِ مسیحا را آرزویِ حرا دو ركعتِ توست تا ببیند دوباره طاها را صخره‌ای موج را به هم كوبید رویِ دوشش گرفت دریا را پَرِ سجاده‌هایِ مادرِ تو می‌بَرد دودمانِ لیلا را - سیبِ سرخی و زاده‌ی ارباب یوسفِ خانواده‌ی ارباب جلوه‌ای كُن به رسمِ دلبریت تا بریزیم سر به سَروَریت درِ بازارِ بَردگان وا شد یوسف آمد برایِ نوكریت كعبه اُفتاده است دُنبالت با خیالِ رُخِ پیَمبریت تو علی هستی و علی مانده ماتِ اعجازِ تیغِ حیدریت چقدر مثلِ فاطمه هستی به فدایِ شكوهِ كوثریت - آمدی عشق در به در شده است امشب ارباب ما پدر شده است شاه زاده امیرِ میدان‌ها مثلِ عباس مردِ طوفان‌ها نفَسِ دشت‌ها بُریده زِ تو تند بادِ شگفتِ جولان‌ها كوه‌ها خاکِ پایِ تن تنه‌ات شاه بیتِ لبِ رجز خوان‌ها به علی رفته‌ای در اوجِ نَبَرد میزنی خنده بر پریشان‌ها زَهره‌ها را دریده‌ای یعنی هیچ كس نیست بین میدان‌ها - از امیران كربلا هستی چقدر شكل مرتضی هستی گره‌ای تا زدی دو اَبرو را به هم آمیختی تو شش سو را همگی قبرِ خویش را كَندَند تا كه دیدند تیغ و بازو را تیغ رقصید و آسمان بشنید ضربه‌ات را صدایِ هوهو را طپشِ قلبِ خیمه‌ها آمد تا گشودی سپاهِ گیسو را آمدی تا پس از عمو گیری پایِ محمل ركابِ بانو را - از مِیِ عشق باده‌ای داریم وَه چه ارباب زاده‌ای داریم روشنی‌هایِ آسمانِ حسین ای نشانیِ بی نشانِ حسین رویِ چشمِ تو اَبروانِ پدر رویِ دوشِ تو گیسوانِ حسین آه ! داوود حضرتِ ارباب ای اذان گویِ كاروانِ حسین بعدِ آوایِ دلنشینِ تو بود نوبتِ گفتنِ اذانِ حسین قُوَّتِ زانوانِ بابایی ای مسیحاترین جوانِ حسین مادرت هیچ ، بِینِ بُهتِ حرم رَفتَنَت می‌بَرَد توانِ حسین - از نگاهت عزیزِ زهرا سوخت رفتی از رفتنِ تو لیلا سوخت حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع فروغ چهره خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست ز خال روی تو، پیدا سیادت تو بود ز حُجب فاطمه، یک سایه هم به طلعت توست ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بود که درین خاکدان، قامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی شمار خصلت توست حبیب الله چایچیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع ماه روزیم و آفتاب شبیم از قدیم عاشقیم! در طلبیم ما عجم زادگان منتخبیم... که گرفتار دلبری عربیم این که هم‌ احمد است هم علی است علی بن‌ الحسین اَوَّلی است بیخیال غم و مصیبت و درد ام لیلا مسیح را آورد همه مستش شدند فَردافرد! پدر از دیدنش چه کیفی کرد... تا حسین است اسم اعظم علی ست پدرش هم علی پسر هم علی ست مثل پروردگارخود اکبر مثل اجداد خویش پیغمبر مثل بابابزرگ خود حیدر مثل زهراست خیر او کوثر احمد و حیدر و حسن شده است حاصل جمع پنج تن شده است آنچه دارد تمامی اش نوراست آنچه را خواسته ست مقدور است آنچه میلش کشیده انگوراست باعلی جمع کربلا جور است اهل عالم! بهشت ازین باب است قبله پایین‌ پای ارباب است درد دادیم و دارو اورده باخودش دام گیسو آورده هرزمان خم به ابرو آورده دشمنان را به زانو آورده وقت پیکار عزم او جزم است علی اکبر معلم رزم است برکتی را که بوی نان دارد حکمتی را که امتحان دارد کعبه ای را که حق مکان دارد همه را اکبر جوان دارد اینکه ایینه جمال خداست شرف الشمس سیدالشهداست وسعتش انتها ندارد که بی علی دل بها ندارد که جنت حق صفا ندارد که شاه پایین‌ پا ندارد که السلام علیک یا دلبر با ابی انت یا علی اکبر درغم روضه امتداد تویی کاف وها یا وعین وصاد تویی آنکه بی درد جان نداد تویی انکه خورده لگد زیاد تویی لحظه ی احتضار جان تو شد پدرت تشنه ی اذان توشد چه حیاتی است جاری ازدهنت چه مماتی است دست وپا زدنت چه رواقی است وسعت بدنت چه عبایی است خرج آمدنت این جوانان تورا که میبردند توزمین ریختی زمین خوردند سید پوریا هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
17647_1616418118902.mp3
467K
ع سرود به خدای حرم به صفای حرم دل من لک زده به هوای حرم هرچند که آقا، واسه شماها، نوکر زیاده الحمدلله، هستم گدای، این خونواده اگر نوکر شدم فقط بوده از لطف مادرت اومدم دینمو بدم جوونیم نذر اکبرت یا علی اکبر حسین اومدن صف به صف گداهات این طرف یا علی میگمو دلمه تو نجف خَلقا رسول و، خُلقا رسوله، این شیر حقه سر تا قدم هاش، مولاس به مولا، شمشیر حقه پسر ارشد حسین جون لیلا منو بخر یه شب جمعه تا حرم منو پائین پات ببر یا علی اکبر حسین به خدای حسین به دعای حسین دل من لک زده به هوای حسین امشب به حق، شهزاده اکبر، ما رو نگا کن تا ما جوونیم، مثل شهیدات، ما رم صدا کن به علی اکبرت قسم تا جوونم منو بخر یه شب جمعه یا حسین منو پائین پات ببر یا علی اکبر حسین وحید محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
15887_1585805541000.mp3
394.1K
ع سرود امشب گل به چمن واشد شادمان دل طاها شد بابا یوسف زهرا شد علی اکبر آمده مدینه گشته پر از صفا امشب هدیه ای داده به ام لیلا رب علی علی اکبرعلی علی اکبریاعلی اکبرمدد ۲ آمده مظهر داور آمده شبه پیغمبر آمده نوه ی حیدر علی اکبر آمده بر ام لیلا نور دو عین آمد علی گل بستان حسین آمد علی علی اکبر علی علی اکبر یا علی اکبر مدد نخل دین ثمر آورده ام لیلا قمر آورده بر مولا پسر آورده علی اکبر آمده رسد به جانهاعطر و بوی کربلا رفته دل ما امشب سوی کربلا علی علی اکبرعلی علی اکبریا علی اکبر مدد یاران دریازده شعبان سرزده یک مه تابان آمده مظهر یزدان علی اکبر آمده خلقا و خلقا چو مصطفی آید پور حسین نجل مرتضی آید علی علی اکبرعلی علی اکبریاعلی اکبر مدد این گل بوی حسین دارد ماه روی حسین دارد خلق و خوی حسین دارد علی اکبر آمده غنچه ی زهرا و ام لیلایی همه امید شیعه ی مولایی علی علی اکبرعلی علی اکبریاعلی اکبرمدد ای ماه با صفا اکبر سرتاپایت صفا اکبر درد مارا دوا اکبر بر ما یک نظری کن ماهمه ذره تو آفتاب اکبر جان رقیه بر ما بتاب اکبر علی علی اکبرعلی علی اکبریا علی اکبر مدد امشب بر لب نوادارم مهر آل عبا دارم شوق کرببلا دارم بر من یک نظری کن بر من مسکین مهر تو ره توشه آرزوی من دیدن شش گوشه علی علی اکبرعلی علی اکبریاعلی اکبر مدد حاج رضایعقوبیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سرود؛ پسر ارشد خورشید.mp3
1.61M
علیه‌السلام پسر ارشد خورشید تهنیت بگید به مولا که رسیده صبح امید نوۀ اول زهراست پسر ارشد خورشید زیر لب می‌خونه زینب فتبارک الله می‌بینه توی بغل خورشید اومده ماه انگاری اومده خاتم المرسلین انگاری اومده امیرالمؤمنین فتبارک الله احسن الخالقین «ای نوۀ شیرخدا علی اکبر اهلاً و سهلاً مرحبا علی اکبر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبیه حضرت زهراست مهربونیِ نگاهش صلوات داره همیشه دیدن صورت ماهش خداییش که قمرِ دوبارۀ قبیله‌س لالاییش زمزمه‌های حضرت عقیله‌س زندگی با علی داره طعمی شیرین می‌خونه دوباره گل ام البنین فتبارک الله احسن الخالقین «ای نوۀ خیرالنسا علی اکبر اهلاً و سهلاً مرحبا علی اکبر» رضا_خورشیدی‌فرد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سرود؛ جانِ حسین.mp3
3.61M
علیه‌السلام جانِ حسین زهرا تباری علی اکبر لیلایی عین بهاری پسر ارشد مولایی «یا علی یا علی یا علی اکبر» ای ماه کامل، جمع فضایل حیدر مرام و طاها خصائل ماشاءالله، اومده نور دو عین ماشاءالله، به پناه عالمین ماشاءالله، به علی بن حسین خَلقاً و خُلقاً خود پیمبری جان حسینی نفس مادری داری تو چشمات صولت حیدری تو خود عشقی تو علی اکبری «یا علی یا علی یا علی اکبر» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توصیف شأنت کار امامای معصومه از بس عزیزی دل پدر با تو آرومه «یا علی یا علی یا علی اکبر» پیر طریقی، واسه جوونا مهر تو بارون، لطف تو دریا ماشاءالله، چه وقار و هیبتی ماشاءالله، چه جلال و شوکتی ماشاءالله، به تو که قیامتی توی نگاهت نور سیادته توی کلامت علم نبوته تو وجناتت جلوۀ عصمته وصف تو نور و کار تو رحمته «یا علی یا علی یا علی اکبر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاشکی نمونه تو دلی حسرت شش‌گوشه تنگه دل من واسه زیارت شش‌گوشه «یا علی یا علی یا علی اکبر» عالم ندیده ماهی شبیهت برده دلارو عطر ضریحت ان‌شاءالله، روزی می‌شه کربلات ان‌شاءالله، جوونیم می‌شه فدات ان‌شاءالله، می‌میرم پایین پات هر دل عاشق داره نشون تو جون اباالفضل بسته به جون تو کاش که ببینم کاش آقا بشنوم روز ظهور و صوت اذون تو «یا علی یا علی یا علی اکبر» حسین_عباس‌پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سنگین ع سبک_گل_وشیرینی_بیارید پسر ارشد آقا مهر و مهتاب اومده جلوه ی پیغمبر ما جان ارباب اومده اومده آنکس که از هر عاشقی دل میبره عاشقا شادی کنید جشن علیِ اکبره شده ذکر لبها مدد علیِ اکبر ذکر دل های ما مدد علیِ اکبر علی اکبر مدد یا علی اکبر مدد (۴) اومده شاگرد عباس ، بی مثال و محشره دلبر و دلداده ی مولا علیِ اکبره بَه که خُلق و خوی و رویش تالیِ پیغمبره الگوی پیر و جوان یعنی علیِ اکبره شبیه پیمبر مدد علیِ اکبر یادگار حیدر مدد علیِ اکبر علی اکبر مدد یا علی اکبر مدد اومدی خوش آمدی ای جان و جانان حسین اومدی ای اولین گل از گلستان حسین گوهر نایاب آقا ، هستیِ بابا تویی وارث حیدر تویی و یوسف لیلا تویی حیدر کربلا مدد علیِ اکبر کن عنایت به ما مدد علیِ اکبر علی اکبر مدد یا علی اکبر مدد (۴) کربلایی_مرتضی_شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح آفتاب خدا نمایان شد بین دریا دوباره طوفان شد ماه در پشت ابر پنهان شد خانه ای بازهم چراغان شد چون رسیده دوباره پیغمبر به تحقق رسیده رویاها نعمت آمد دوباره از بالا کشتی نوح آمده اینجا گشته مجنون این پسر لیلا بیقرارش هزار شمس و قمر در این خانه باز غوغا شد دو جهان غرق در تمنا شد باب رحمت در آسمان واشد یکی از اهل بیت بابا شد میدهد مژده بر فلک اختر تو به سمت خدا نظر داری ارث زهراست گر جگر داری باغ طوبایی و ثمر داری بعد از امشب توهم پسر داری مهر فرزند هست روی جگر این جهان هر زمان ولی دارد مشکل و غم سینجلی دارد ذوالفقارش چه صیقلی دارد فاطمه بازهم علی دارد در شجاعت مثال او حیدر کوثر از لعل او سبو گیرد عالم از نامش آبرو گیرد کعبه با بودنش وضو گیرد عمه بوسه ز روی او گیرد شافع محشر است و خود محشر ریزه خوار دعای او افلاک قدر وشانش فراتر از ادراک پیش پایش شود سلیمان خاک او کجا و کجا خس و خاشاک مثل و همتا ندارد او دیگر همچو دریا که بر خروش آید خواب و بیدار هم به هوش آید خون رگهای ما بجوش آید از دل دشت چون به گوش آید بانگ الله اکبر  ،، اکبر همچو یک شیر نر به میدان زد از همه زودتر به میدان زد تا که قرص قمر به میدان زد آرزوی پدر به میدان زد از پی اش چشم ساقی لشگر بین آن ازدحام تا افتاد پیش چشم امام تا افتاد و علیک السلام تا افتاد وسط قوم شام  تا افتاد آمد از ره پدر ولی مضطر هستی اش را به خالقش بخشید پدر افتاد تا پسر را دید روی جسم جوان خود خوابید ثمرش را روی عبایش چید یک عبا و هزار تا پیکر عباس_گروسی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح به نام خالق هستی..به نام نامیِ حیدر قلم بر صفحه میچرخد به اذن ساقی کوثر ملائک یک صدا گویند با اولاد پیغمبر علی اکبر..علی اکبر..علی اکبر..علی اکبر - جوان ارشد ارباب چون برگ گل و شبنم نزاییده چنان شهزاده ی ما مادر عالم - عجب سروی عجب ماهی عجب دلدار زیبایی چه اربابی..چه مهتابی..چه خورشید دل آرایی چه آقایی..چه غوغایی..چه مجنون و چه لیلایی عجب تصویر زیبایی…حسین و صوت لالایی - به یک جلوه رسول الله و یک جلوه خود حیدر به هیبت چون عموجانش…بنازم بر علی اکبر - از این پس او نفس های امیرالمومنین باشد برای او همین کافیست..باقی نقطه چین باشد خدا می خواست اصلا ماجرایش اینچنین باشد که او نور دو چشم حضرت ام البنین باشد - به پیشانی او مهر لب مولای ما خورده به هر خنده علی اکبر،دل از ارباب ما برده - تو آن عشقی که در عالم ندارد هیچ مصداقی دلیل سر کشیدن ها…حدیث بزم عشاقی حَسن گونه ست رفتار تو از بسکه خوش اخلاقی کریمی و کرم داری…در این ره صدر آفاقی -‌ بده خرجیِ مارا..ما به دستان تو دل بستیم علی جان رد مکن مارا..گدای خانه ات هستیم - به پای مدح تو زانو زده ارباب قاجاری به منطق چون کلافِ خواجه عبدالله انصاری تغزل در نگاه شاعران در وصف اشعاری گهی در شعر لیلایی..گهی در شعر سرداری - تو بالاتر از اعجازی..شفیق ساقیِ خیمه تو بودی از همان اول رفیق ساقی خیمه - تو در میدان همان‌ بودی که عباس بن حیدر بود چنان کردی که لشکر گفت این طوفان محشر بود تمام دشت از خشم نگاهت معدن سر بود نفهمیدند این حیدر و یا غوغای اکبر بود - همه دامانشان را خیس کردند از نگاه تو چرا که ترس مولا بود در چشم سیاه تو - تو رفتی و حرم پاشیده شد از هم علی اکبر کنارت شد قد رعنای سقا خم علی اکبر تو پخشی در دل صحرا ولی کم کم علی اکبر حسین آمد به بالینت ولی درهم علی اکبر - تو خس خس کردی و بابا کنارت بال و پر میزد ز داغت پیش یک لشکر،پدر داد از جگر می زد آرمان_صائمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست «پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست» سنگ در دستش از اعجاز قمر می‌گردد گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خواست نفس پنج تن آل عبا برمی‌خواست ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته... بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت: «شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان» زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات.. محمود_یوسف_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح ندا رسید که امشب شب جوانان است شب بلند سرور همـه دل و جان است میان خانـه مـولا گلـی نـمـایـان شد ز برکت قدمش عالمـی چـراغـان شد دوبـاره جلـوه نموده جـمـال پیغمبر به خلق و صورت و سیرت مثال پیغمبر علی ست نام نکویش بُود علی اکبـر عـلیِ اکبـر مـولا نگـو بگـو حـیـدر شباهتی ست علی را به جده اش زهرا شباهتش بشـود آشـکـار در صحـرا ستاره ای شده پیدا در آسمان حسین تمام هستیِ مولا، علی جوان حسین عمو حسن عمو عباس بیـقـرار توأند هـزار شاخه گل یـاس بیـقـرار توأند تـو یاس مـادری و فـاتح دل پدرت خدا کـشیـد تو را از شمـائـل پدرت به گرد توست چو پروانه عمه ات زینب به یاد مادر خود بوسه می زند بر لب به روی دست تو را ناز میدهد همچين ز عمه دل تو ربودی چه چیز بهتر ازاین تو را کشید در آغوش مثل یک قفسی تو را گرفت و گمانم نمیدهد به کسی حسین دوم دنیـا تـویـی علی اکبـر عصـای پـیـری مولا تویی علی اکبـر به روز کرب و بـلا تکـیـه گـاه بابایی تو هم شبـیـه عمویت سپــاه بابایی موذنی تـو به روز دهم به کرب و بـلا اذان بگو تـو بـرای اهـالــی دنـیــا بگو خدای ، بزرگ است و بعـدِ الاّ الله ببر تـو نـام رسـول و علـی ولـی الله به گوش های کر خلق این خبر برسان علی ولی خدا هست و مـرد با ایمان بگو وصی نبی هست جد تـو حیـدر خلیفه نیسـت وصیِّ به حقِ پیغمبـر اذان بگو و بـبـر نـام حـیـــدر کـرار اذان بگو بشـود قلب کافــران بیـدار اذان بگـو و عـلـی را عـلـم بکـن اکبر بگو بدون علی شخـص می شـود کافر بدون ذکر علـی هر اذان، اذان نشـود بگـو بدون علی یک عمل گران نشـود مناره‌های مدینه ‌ مناره های حجاز بدون نام علی میزنند بانگ نماز موذنان حـرم را بگـو علـی داری؟؟؟؟ به هر اذان تو که گفتی به او بدهکاری برای این دل محسن اذان بگو اکـبــر عبادتـی است کـلام علی علی حـیـدر سید_محسن_حبیب_الله_پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح چشمانمان بر دست ذره‌پرور لیلاست مستی ما از نام مستی‌آور لیلاست یک قافله حور و پری، دور و بر لیلاست در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست دل می‌تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده محبوب‌مان مارا به دیدار خدا خوانده دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده ما را برای جشن فرزندش فراخوانده این مُهر و دعوت‌نامه لطف دیگر لیلاست امشب برای شمس دین، قرص قمر آورد بانو برای شاه عالم، شیر نر آورد یک دسته گل، یک پارچه آقا، پسر آورد صاحب نفس، صاحب لوا، صاحب جگر آورد میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد در مهربانی فاطمه و در کمال احمد در بین میدان مرتضی و در جمال احمد ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد این تازه مولود مدینه، محشر لیلاست "والیل"  قطعاً مدحت گیسوی او باشد مصداق ناب "والضحی" هم روی او باشد عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد "إنا هدیناه السبیل "اش سوی او باشد شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست با یک نظر از مُهر تربت، باده می‌سازد سجادها از وصله‌ی سجاده می‌سازد "قد قامتِ…" او قبله را آماده می‌سازد با یک نفس، صدها مؤذن‌زاده می‌سازد الله اکبر! او علیِ اکبر لیلاست در خاک دشمن می‌دهد جولان به تنهایی با نعره‌هایش می‌کند طوفان به تنهایی با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی سر می‌زند مثل سپهداران به تنهایی شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست رود زلالی هست و دریا می‌شود گاهی در شب چو خورشیدی هویدا می‌شود گاهی مثل عموی خویش، سقا می‌شود گاهی جمع تمام آینه‌ها می‌شود گاهی عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست با روضه‌اش، راز پریشانی شش‌گوشه‌ست مرثیه‌ی همواره طوفانی شش‌گوشه‌ست هم رونق شب‌های روحانی شش‌گوشه‌ست هم شک ندارم باعث و بانی شش‌گوشه‌ست کربُبَلا سرمست سیب نوبر لیلاست :: قطعاً تحمل کردن زخم زبان سخت است بوسه گرفتن از عزیز نیمه‌جان سخت است راهی شدن تا کوفه‌ی نامهربان سخت است داغ جوان دیدن برای مادران سخت است مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد غرق به خون از پشت مَرکب، بی هوا افتاد با "یا أبا"یش ولوله در خیمه‌ها افتاد این ارباً اربایی که زیر دست و پا افتاد ای کربلایی‌ها! جوانِ پرپر لیلاست خاکساری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌ا‌لسلام در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست «پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست» سنگ در دستش از اعجاز قمر می‌گردد گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خواست نفس پنج تن آل عبا برمی‌خواست ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته... بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت: «شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان» زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات.. مسعود_یوسف‌پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌ا‌لسلام خورشید کربلا پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد در کنج خانه، نان تنوری که داشتی شب‌زنده‌دار بودی و ذوب خدا شدی در بندگی گذشت حضوری که داشتی... خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه‌های شهر، عبوری که داشتی این آفتاب توست که خورشیدمان شده! یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟... :: چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبری‌ست روی سپید و خال سیاهت پیمبری‌ست گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبری‌ست... باید دوید پشت سر ردّ پای تو یعنی تویی همیشه که راهت پیمبری‌ست نامت علی‌ست جلوه رویت محمدی‌ست نامت علی‌ست طرز نگاهت پیمبری‌ست تو صاحب جلال علی و پیمبری آیینه جمال علی و پیمبری :: ای آفتاب روشن شب‌های کربلا پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا ای از تمام عالمیان برگزیده‌تر نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا... ...هر چند دیدنی‌ست ولی دیدنی‌تر است پایین پای مرقد آقای کربلا نزدیک‌تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو... علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح روشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است به تمنّایِ علی(ع) خیل گدا آمده است گفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده است نوهٔ فاطمه(س) و شیر خدا آمده است رنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر دارد علی اکبر(ع) لقبِ شبه پیمبر(ص) دارد داده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا(س) بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا(س) قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا(س) چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا(س) کعبه را گل زده و بازگشایی کرده آن خدایی که علی بن حسین(ع) آورده صوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش میگردد قبله حیران شده و دورِ سرش میگردد دورِ لبخندِ ملیحِ پدرش میگردد پدرش هم که به دورِ پسرش میگردد دلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگو أشهدُ أنّ علیا ولی الله بگو در اصالت علوی، خَلقاً و خُلقاً نبوی در سخاوت حسنی، صاحبِ گفتارِ قوی شده شهزاده ای از طایفهٔ مرتضوی هست با سیدِ سجّاده نشینان؛ أخَوی وقتِ جاری شدنِ چشمهٔ احساس رسید قامتش تا که به سرشانهٔ عباس(ع) رسید درس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموخت راهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموخت سبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموخت از عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت یاعلی(ع) گفته و شمشیر گرفتند به دست عمه زینب(س) به تماشایِ دو آیینه نشست خوش عمل کرد به قولِ ازلی روز دهم بود، دور و برِ ناموسِ علی(ع) روز دهم در جواب پدرش گفت: بلی... روز دهم ماند، بی چون و چرا پایِ "ولی" روز دهم بسکه از هر چه به جز؛ عشقِ پدر دست کشید رزقِ پرواز رقم خورد و به شهزاده رسید رفت از خیمه و با آه نمیرفت ایکاش با لبِ تشنه و جانکاه نمیرفت ایکاش طرفِ لشکرِ بدخواه نمیرفت ایکاش پیش چشمانِ پدر راه نمیرفت ایکاش دوره کردند و همین خورد زمین؛ جانِ حسین(ع) حلقه زد اشک، سراسیمه به چشمانِ حسین(ع) نفس ِ تازه-جوانش نفسی-دائم بود غرقِ خون در وسطِ هلهلهٔ ظالم بود چند مردِ قدَر و تازه-نفس لازم بود بُردنش کارِ جوانانِ بنی هاشم بود شد سراپایِ تنش یکسره إرباً إربا جمع شد عشقِ حسین بن علی(ع) بینِ عبا! مرضیه عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح در روایات آمده قدّ بلندی داشتی اوّلین شهزاده گیسوی کمندی داشتی نامِ زیبایت علی بود و علی اکبر شدی در سخن گفتن کلامِ پُر ز قندی داشتی (وصفِ تو آسان نباشد ای نگارِ دلربا) (جانِ به قربانِ مقامت ای رسولِ کربلا) خَلقاً و خُلقاً رسول الله اعظم بوده ای منطقاً ختمِ رسولانِ مکّرم بوده ای چشم ها را دوخته بر قدّ و بالایت حسین دلربایی و در این عرصه مجسّم بوده ای (عشقِ تو در سینه ای سالارِ دل ها جا گرفت) (مهرِ تو بدجور در قلبِ محبّان پا گرفت) اوّلین آئینه طاها نگارِ زینبی در کنارِ هودجِ بانو... قرارِ زینبی تکیه گاهی می شوی مانند عباسِ علی در حقیقت ای جوان عزّ و وقارِ زینبی (عمّه ات آرام می گردد کنارت یا علی) (غیرتت باشد همه دار و ندارت یا علی) مادرت لیلا به تو دل می دهد بی اختیار می کِشد نازِ تو را ای مقتدای روزگار رزمِ تو تا دید. لب های حسین اینگونه گفت: لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار (آبرویی! آبرو دارِ همه اهلِ زمین) (رزمِ خود آموختی از تک یلِ امّ البنین) یا علی اکبر نجاتی ده به ماها از کرم پای هیئت ها ثباتی ده به ماها از کرم جانِ بابایت حسین ما را ببر کرببلا خواهشاً آقا براتی ده به ماها از کرم (زائرِ شش گوشه بودن ارزش اش بالاتر است) (هر کسی شد عاشقِ تو از همه شیداتر است) محسن_راحت_حق کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات شهادت "جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد :: تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد محسن_مرادنوری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام می‌رود بر لبۀ تیغ قدم بردارد درد را یک‌تنه از دوش حرم بردارد مثل یک ماهِ پسِ اَبر عبورش زیباست بارها گفته‌ام این قصه مرورش زیباست پسری با دلِ پُر خون به دل دریا زد پشت پا بر همۀ خوب و بد دنیا زد... ماه می‌خواند پس از رؤیت او سورۀ شمس سایه انداخته بر صورت او سورۀ شمس در دل سنگ‌دلان قصد شکفتن دارد پسری جای زره آینه بر تن دارد... چشم وا کرده و درپیش، یلی را دیدند پرده از چهره که برداشت، علی را دیدند ترس دارند از این چهرۀ آرامِ علی لرزه انداخته بر پیکرشان نامِ علی پیر جنگ‌اند ولی از دل و جان می‌ترسند از رجزخوانی سردار جوان می‌ترسند پیش می‌آید و رخساره برافروخته است تیر هم چشم به زیبایی او دوخته است مثل بابای خود، اول همه را موعظه کرد لافتی خواند و به شمشیرِ سخن، معجزه کرد آی لشکر، منم اینک پسر بدر و حنین پسر سورۀ والفجر، «علی بن حسین» بارها بر لب خود زمزم و کوثر دیدم خویش را در دل آیینه، پیمبر دیدم... آمدم با قد و بالای بنی‌هاشمی‌ام وای اگر باز شود حنجرۀ فاطمی‌ام چه خیالات محالی‌ست که در سر دارید دست از ریختن خون خدا بردارید گرچه در معرکۀ کرب‌وبلا حق تنهاست باکی از کشته شدن نیست، اگر حق با ماست گر نمی‌خواست پدر جام بلا سر بکشد شمر کوچک‌تر از آن بود که خنجر بکشد ما بخواهیم، ملائک به کمک می‌آیند ابر و باد و مه و خورشید و فلک می‌آیند سپر محکمی از چادر خاکی دارند پسران علی از جنگ چه باکی دارند... غرق در خون بشود لقمۀ نان شبتان ساقۀ گندم ری خشک شود بر لبتان حزب بادید که با سکۀ باد آورده، چه بلایی سرتان اِبن زیاد آورده! من لبم روضۀ رضوان و... شما خاموشید ناخلف‌ها خودتان را به جُوِی نفروشید یک قدم بین شما تا حرم ما راه است چقدر فاصلۀ باطل و حق کوتاه است لشکر سنگ! ببینید دلم از نور است حیف چشم دلتان در پی دنیا کور است آدم، این قدر طمع‌کردۀ دنیا باشد! پسر فاطمه در معرکه تنها باشد! و همین‌طور رجز خواند و به سوگند رسید خسته از جنگ به آغوش خداوند رسید بر نمی‌خیزد و برخاسته آه پدرش و گره خورده نگاهش به نگاه پدرش... عطش عشق علی بود که بی‌تابش کرد دستی از غیب برون آمد و سیرابش کرد شاخه‌شاخه بدنش روی زمین گل می‌کرد داشت شمشیرِ ابالفضل تحمل می‌کرد... چقدر فاصله‌ات کم شده تا ماه علی آسمانی شده‌ای! آجَرَکَ الله علی جعفر_عباسی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می‌شود از دست کمان خسته از ماندن و آمادهٔ رفتن شده بود بعد یک عمر، رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود «مست می‌آمد و رخساره برافروخته بود» روح او از همه دل کنده، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته.. آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جملهٔ در پوست نگنجیدن را بی‌امان دور خدا مرد جوان می‌چرخید زیر پایش همۀ کون و مکان می‌چرخید بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی، حضرت ماه گفت: لا حول و لا قوة الا بالله مست از کام پدر، زادۀ‌ لیلا، مجنون به تماشای جنونش همه دنیا مجنون.. آه در مثنوی‌ام آینه حیرت زده است بیت در بیت - خدا - واژه به وجد آمده است :: رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد به تماشای نبرد تو خداوند آمد با همان حکم که قرآن خدا جان من است آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست «دیدمت خُرَّم و خندان، قدح باده به دست» آه آیینه در آیینه عجب تصویری داری از دست خودت جام بلا می‌گیری زخم‌ها با تو چه کردند؟ جوان‌تر شده‌ای به خدا بیشتر از پیش پیمبر شده‌ای پدرت آمده در سینه تلاطم دارد از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد غرق خون هستی و برخاسته آه از بابا آه، لب واکن و انگور بخواه از بابا گوش کن! خواهرم از سمت حرم می‌آید با فغان پسرم وا پسرم می‌آید باز هم عطر گل یاس به گیسو داری ولی این‌بار چرا دست به پهلو داری؟ کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس در یاس مگر مادر من برگشته‌ست؟ مثل آیینهٔ در خاک مکدّر شده‌ای چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شده‌ای؟ من تو را در همهٔ کرب‌و‌بلا می‌بینم هر کجا می‌نگرم جسم تو را می‌بینم ارباً اربا شده چون برگ خزان می‌ریزی کاش می‌شد که تو با معجزه‌ای برخیزی مانده‌ام خیره به جسمت که چه راهی دارم؟ باید انگار تو را بین عبا بگذارم باید انگار تو را بین عبایم ببرم تا که شش‌گوشه شود با تو ضریحم، پسرم سیدحمیدرضا_برقعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين ميان معركه آقا به درد سر افتاد مگر كه قول ندادي عصايِ من باشي؟ بلند شو پدر ِ پيرت از كمر افتاد نگاه كن علي اكبر دمي به سمتِ حرم ببين به عمه چه چشمانِ خيره سر افتاد تو نخل بودي و دستي به پيكرت كه زدم ز شاخه هاي تمام تنت ثمر افتاد الا شبابِ بني هاشم از حرم آئيد كه زانوانِ حسين از توان دگر افتاد خبر رسيد به خيمه كه ارباً اربا شد خبر رسيد كه ليلا از اين خبر افتاد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
چه کسی بر سَرِ تو دست درازی کرده دور تا دورِ تنت حاشیه سازی کرده😭 ع کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG