eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
518 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
147 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح شاه امروز آفریده شاهکار دیگری احتیاجی نیست بعد از این به یار دیگری لشکر ارباب میگیرد وقار دیگری مرتضی باید بسازد ذوالفقار دیگری بیشتر امشب شب خوشحالی سقا شده چون که حالا یک نفر مثل خودش پیدا شده او برای زینب کبری رکاب آورده است عمه زینب هم برای او نقاب آورده است هدیه ای را هم برایش بوتراب آورده است مرکبی در شان پیغمبر....عقاب آورده است نیست جایی خوش قدو بالاتر از این آینه ام لیلا تکیه زد بر جایگاه آمنه از فراز خانه اش نور کرامت می گذشت قدر او که هیچ قدش از قیامت می گذشت غرق در ذات خدا بود از علامت می گذشت بود در شانش ولیکن از امامت می گذشت شیر دارد بی امان با شیر بازی می کند تا که اکبر با عمو شمشیر بازی می کند پهن کرد از دست خود بر خواهرش سجاده ای بعد پیغمبر به او دل داده هر دل داده ای ای فقیران سفره  دارد ، سفرۀ آماده ای اوست آقا زاده ام آن هم چه آقا زاده ای در مقام او جهانی بانگِ یا هو می زند وقت مدحش ناصرالدین شاه  زانو می زند وقت معراجش رسول و وقت خیبر مرتضی بین خانه چون پیمبر ؛ بین لشکر مرتضی سر ، رسول الله هست و هست پیکر مرتضی نیمی از پیکر نبی و نیم دیگر مرتضی دست هایش چون که بر هم سخت محکم می شود باز هم عید غدیر خم مجسم می شود مثل مادر آسمان ها را تماشا میکند آسمان در گیسویش خورشید پیدا می کند کیست این آقا که ما را نیز آقا می کند خواهر کوچکترش هم کار زهرا می کند صاحب بالاترین عنوان و منصب می شود شانه ی او تکیه گاه عمه زینب می شود کعبه از شش گوشۀ ارباب کم می آورد نام او افلاک را زیر قدم می آورد صحبت از شش گوشه شد ؛حرفی که غم می آورد باز هم دارد مرا سمت حرم می آورد هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام مرهمی بعد از تو بر داغ پدر پیدا نشد خواست برخیزد حسین بن علی از جا نشد خواست جسمت را بگیرد در بغل اما نشد آخرش هم پیکر تو در عبایش جا نشد داد زد بابای پیرت ، آه زینب ، اکبرم ... ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم مجید_تال کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح قصد کردم رود مِی جاری کنم از دلم آواربرداری کنم بعد با انگور معماری کنم جای آنکه کار تکراری کنم با توسل کارهایی نو کنم چندرکعت سجده سمت تو کنم گرچه ابروی تو محرابی کج است این مسیر کج به ایمان مُنتَج است دور تو گردیدنِ ما صد حج است این عبارت صورتش چون مخرج است نفس تو نفس نفیس حیدر است خَلق و خُلق و منطقت پیغمبر است مُرغِ غم از ساحلِ دریات رفت با گُل‌ات هوش از سر باغات رفت آینه ، قربانِ سر تا پات رفت تا که خندیدی دل بابات رفت نور را منشور ، طِیفی می کند با تو اربابم چه کیفی می کند مَسلَکت ، آدابِ یک فرهیخته! صوت تو شب را به تب آمیخته پای محرابت مُوذن ریخته از اذانت صد بلال آویخته بارِ رودِ اَشهَدَت را ، جو کشید یاعلی گفتی و عالم هو کشید نام حیدر قاب قرآنت علی ما عجم‌هائیم سلمانت ، علی در نجف خوردیم از نانت علی فاطمه‌وار است احسانت..، علی قنبر خوان سِترگت بوده ایم نوکرِ مادربزرگت بوده ایم ما گداها عشق را فهمیده ایم هر زمان خندیده ای..، خندیده ایم وصف جودت را فقط نشنیده ایم دودِ بامِ خانه ات را دیده ایم بانی رزق گدایانی..، خودت در کَرَم یک‌پا حسن‌جانی خودت در طلوعت گریه ی شب را ببین ماه! دورت رقص کوکب را ببین رد شدی از کوچه‌ها..،تب را ببین با تو ذوقِ عمه‌زینب را ببین عمه تشویشش به ظاهر جمع شد از رکاب خویش خاطرجمع شد با تو خواهر سرفرازی می کند حس امنِ بی نیازی می کند گیسوانت را چه نازی می کند! روی دستت تاب‌بازی می کند سهم لب هایش به جز لبخند نیست این سه‌ساله روی پایش بند نیست نیزه را تا اختیارش می کنی دشمنت را تار و مارش می کنی تیغ خود را ذوالفقارش می کنی هر کسی آمد ، شکارش می کنی رزم حیدروارِ تو بیداد کرد ساقی اهل حرم را شاد کرد آب را آتش زده لب های تو خیمه راه افتاد..، پشت پای تو آه از اندوهِ جان‌فرسای تو مُرد وقت رفتنت..، بابای تو وای اگر پیمانه خون در خُم کند اسب تو راه حرم را گم کند کوچه وا کردند...، زهرایت کنند خون به قلب ام لیلایت کنند قطره‌قطره ، قدرِ دریایت کنند تکّه‌تکه ، ارباًاربایت کنند آه! بابا دیگر آن بابا نشد چند عضوی از تنت پیدا نشد سید_پوریا_هاشمی بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح روشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است به تمنّایِ علی(ع) خیل گدا آمده است گفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده است نوهٔ فاطمه(س) و شیر خدا آمده است رنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر دارد علی اکبر(ع) لقبِ شبه پیمبر(ص) دارد داده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا(س) بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا(س) قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا(س) چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا(س) کعبه را گل زده و بازگشایی کرده آن خدایی که علی بن حسین(ع) آورده صوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش میگردد قبله حیران شده و دورِ سرش میگردد دورِ لبخندِ ملیحِ پدرش میگردد پدرش هم که به دورِ پسرش میگردد دلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگو أشهدُ أنّ علیا ولی الله بگو در اصالت علوی، خَلقاً و خُلقاً نبوی در سخاوت حسنی، صاحبِ گفتارِ قوی شده شهزاده ای از طایفهٔ مرتضوی هست با سیدِ سجّاده نشینان؛ أخَوی وقتِ جاری شدنِ چشمهٔ احساس رسید قامتش تا که به سرشانهٔ عباس(ع) رسید درس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموخت راهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموخت سبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموخت از عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت یاعلی(ع) گفته و شمشیر گرفتند به دست عمه زینب(س) به تماشایِ دو آیینه نشست خوش عمل کرد به قولِ ازلی روز دهم بود، دور و برِ ناموسِ علی(ع) روز دهم در جواب پدرش گفت: بلی... روز دهم ماند، بی چون و چرا پایِ "ولی" روز دهم بسکه از هر چه به جز؛ عشقِ پدر دست کشید رزقِ پرواز رقم خورد و به شهزاده رسید * رفت از خیمه و با آه نمیرفت ایکاش با لبِ تشنه و جانکاه نمیرفت ایکاش طرفِ لشکرِ بدخواه نمیرفت ایکاش پیش چشمانِ پدر راه نمیرفت ایکاش دوره کردند و همین خورد زمین؛ جانِ حسین(ع) حلقه زد اشک، سراسیمه به چشمانِ حسین(ع) نفس ِ تازه-جوانش نفسی-دائم بود غرقِ خون در وسطِ هلهلهٔ ظالم بود چند مردِ قدَر و تازه-نفس لازم بود بُردنش کارِ جوانانِ بنی هاشم بود شد سراپایِ تنش یکسره إرباً إربا جمع شد عشقِ حسین بن علی(ع) بینِ عبا! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح خورشیدی و میان قمرها نشاندنت مهتابی و به چشم سحرها نشاندنت نامِ تو می‌برم جگرم داغ می‌شود تو آتشی به روی جگرها نشاندنت جانِ حسین  جانِ علی  جانِ مصطفی تو جانی و به قلبِ پدرها نشاندنت حک کرده‌اند نام تو را فاتحانِ رزم حکاکها به تیغ و سپرها نشاندنت هرجا که رد شدی همه‌اش  سجده‌گاه شد هرجا که آمدی  رویِ سرها نشاندنت ای چشم روشنیِ علی  چشمِ فاطمه تو نوری و میانِ نظرها نشاندنت گفتند یاعلی و  خدا  جان درست کرد بین نجف برای تو  ایوان درست کرد لبخند زن که رو به تو دنیا بایستد خورشید آید و به  تماشا بایستد موجی به گیسوان سیاهت بده که باز... ...ساحل به خاک اُفتد و دریا بایستد از چشمهای مادرت اینقدر جان مَبر کم مانده قلبِ حضرتِ لیلا بایستد چیزی که نیست عالم اگر سجده‌ات کند وقتی به احترام تو بابا بایستد جبریل هم به اشتباه بیافتد که این نبی است؟ اکبر اگر برابرِ زهرا بایستد هرکس رسید و پیش تو پایینِ پا نشست روز قیامت از همه بالا بایستد دردت به جانِ ما به فدای جوانی‌ات باید سرود از تو  و  میدان تکانی‌ات اول رسید در وسطِ کار و زار و بعد دوم کشید از کمرش ذوالفقار و بعد سوم مقابلش ملک‌الموت هم نماند او اکبر است و نیست جز این انتظار و بعد رَم کرده بود لشکر و می‌رفت هرطرف چهارم گذشت و هر دو نفر شد چهار و بعد جبریل غرقِ بُهت صدا می‌زند علی شیر آمده است تا بزند بر شکار و بعد پنجم عجیب نیست اگر می‌گُریختند خورشید هم نبود میانِ مدار و بعد وقتی نشست آخرِ سر گرد و خاک‌ها دیدند اکبر است و هزاران مزار و بعد... انگار کعبه خورده تَرَک حیدر آمده آری علی  به شکل  علی‌اکبر آمده ای از همه به معنیِ اکبر شبیه تر از هرچه گفته‌ام به پیمبر شبیه‌تر ای شیوه‌ی کریمیِ تو مجتبی سرشت ای برکتت به حضرت کوثر شبیه‌تر الله‌اکبر از رجزَت بینِ ضربه‌ها ای ضربه‌ات به ضربه‌ی حیدر شبیه‌تر با دستمال زردِ نبردِ علی تویی از هرکسی به خواجه‌ی قنبر شبیه‌تر هم لطف تو قیامت کبرای فاطمه هم جنگِ تو به صحنه‌ی محشر شبیه‌تر طوری به روی دست تکاندی سپاه را باشد به کندن درِ خیبر شبیه‌تر مَرحَب میان قبر کشد  مرحبا  علی باید کشید یکصد و ده بار یاعلی با زُلفِ خویش جمع پریشان گرفته‌ای با دست  باز  دست گدایان گرفته‌ای بینِ مدینه خانه‌ی تو خانه‌ی همه است این شیوه  از امامِ  کریمان گرفته‌ای آرامش پدر  به مدینه گمان کنم هرشب سر حسین به دامان گرفته‌ای وقت اذان ملاحظه کن حالِ عمه را این خیمه را تو با لبِ عطشان گرفته‌ای خیلی برای قدِ تو زحمت کشید ؛ حیف اکبر چقدر از پدرت جان گرفته‌ای دیدم زبان به روی زبانش گذاشتی دیدم  که آب از  لب سوزان گرفته‌ای لیلا که مُرد با لب پُر خون صدا زدی آمد دلت که پیش پدر دست و پا زدی...؟ حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آیت اللّهی‌ست در نـوع خـودش اِبـن الـحسین وَصف یک خط از رُخش هفتاد مِنبر می‌شود مهدی_مقیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آفتاب خدا نمایان شد بین دریا دوباره طوفان شد ماه در پشت ابر پنهان شد خانه ای بازهم چراغان شد چون رسیده دوباره پیغمبر به تحقق رسیده رویاها نعمت آمد دوباره از بالا کشتی نوح آمده اینجا گشته مجنون این پسر لیلا بیقرارش هزار شمس و قمر در این خانه باز غوغا شد دو جهان غرق در تمنا شد باب رحمت در آسمان واشد یکی از اهل بیت بابا شد میدهد مژده بر فلک اختر تو به سمت خدا نظر داری ارث زهراست گر جگر داری باغ طوبایی و ثمر داری بعد از امشب توهم پسر داری مهر فرزند هست روی جگر این جهان هر زمان ولی دارد مشکل و غم سینجلی دارد ذوالفقارش چه صیقلی دارد فاطمه بازهم علی دارد در شجاعت مثال او حیدر کوثر از لعل او سبو گیرد عالم از نامش آبرو گیرد کعبه با بودنش وضو گیرد عمه بوسه ز روی او گیرد شافع محشر است و خود محشر ریزه خوار دعای او افلاک قدر وشانش فراتر از ادراک پیش پایش شود سلیمان خاک او کجا و کجا خس و خاشاک مثل و همتا ندارد او دیگر همچو دریا که بر خروش آید خواب و بیدار هم به هوش آید خون رگهای ما بجوش آید از دل دشت چون به گوش آید بانگ الله اکبر  ،، اکبر همچو یک شیر نر به میدان زد از همه زودتر به میدان زد تا که قرص قمر به میدان زد آرزوی پدر به میدان زد از پی اش چشم ساقی لشگر بین آن ازدحام تا افتاد پیش چشم امام تا افتاد و علیک السلام تا افتاد وسط قوم شام  تا افتاد آمد از ره پدر ولی مضطر هستی اش را به خالقش بخشید پدر افتاد تا پسر را دید روی جسم جوان خود خوابید ثمرش را روی عبایش چید یک عبا و هزار تا پیکر عباس_گروسی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
غزل ظهور کردو تجلی نام مولا شد علیِ اولِّ ، دوم عزیز زهرا شد ز خلقت نبوی اش چنان به جلوه نشست که پیش پای قدومش حسین هم پا شد نه اینکه آمده تا جلوه ی ولی باشد نبی به جلوه د‌رامد علی که پیدا شد ((حسینُ و منی انا من حسینِ)) پیغمبر نظاره کن که چه زیبا دوباره  معنا شد قمر به طایفه ی هاشمی اباالفضل است به انعکاس قمر از کرم چو دریا شد چنان به وقت اذان عارفانه از او گفت حسین گفت که ممسوس ذات اعلی شد ز قدرت حسنی درس رزم طوری برد میان معرکه گویا حسن هویدا شد نجف به یاد قتالش علی علی گفتم به کربلا که رسیدم ز گریه  غوغا شد علی که جمع همه پنج تن به یک جا بود ز صدر زین به زمین آمدو مجزا شد قدی که سایه ی اهل حرم به میدان بود فقطعوه ُ بسیّوف اربا اربا شد محمد_جواد_مطیع_ها کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
صدف در خویش، گوهر می پسندد دلم دریاست، کوثر می پسندد لبم چون ذکر حیدر می پسندد ... مرا بابای اکبر می پسندد صدای گریه اش پیچیده اینجا اذان گوی حسین آمد به دنیا دهد ذکر علی جان، جان به لیلا رسیده جزئی از قرآن به لیلا سلام خالق منّان به لیلا قریش آورده است ایمان به لیلا ببین در طور، نور منجلی را علی بن حسین بن علی را همین در را بزن، باب المراد است گدایی پشت این در، فوق العاده است کسی که پای سائل ایستاده است ... علیِّ اوّلِ این خانواده است خدا تا که خدای عالمین است ... علی اسم پسرهای حسین است عجب شوری همین آغاز دارد پیمبر زاده است، اعجاز دارد دو تا چشمِ کرامتْ ساز دارد به دوش عمه زینب، ناز دارد کسی که بر لبش صدآفرین است بجای فاطمه، ام البنین است خریدارش اویس صد قرن شد قدش طوبای جنات عدن شد مقامش رفت بالا، پنج تن شد علی بن الحسین، ابن الحسن شد همیشه سفره دار مجتبی بود وجودش خرج آن دولتسرا بود نگاهش نور مصباح الهدی داشت به دستش پرچمِ صاحب لوا داشت از اول در مدینه، کربلا داشت عبا از خامس آل عبا داشت ببین یکجا در این شهزاده اکبر جوانی علی را با پیمبر سحرگاهان دعا را دوست دارم غم خون خدا را دوست دارم اگر کرببلا را دوست دارم همان پایین پا را دوست دارم میان زائرانش در خروشم صدای اکبرش خورده به گوشم میان آنهمه غوغای مرکب بمیرم، پیکرش شد نامرتب همینکه مو پریشان کرد زینب معذب شد، معذب شد، معذب حسین آنجا نمی دانم چه ها دید؟ صد و ده تا علی را در عبا چید رضا_دین_پرور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
رباعیات از عرش برین یک گل زیبا آمد آرامش قلب آل طاها آمد چشمان پدر ز مقدمت روشن شد زیرا به جهان حیدر لیلا آمد هنگامهء جشن عاشقان گردیده پر شور و شعف با تو اذان گردیده چشم همه روشن است با تو زیرا؛ با آمدنت روز جوان گردیده نرجس_قادری از لطف مرا گدای این در بپذیر این سائل خسته را مکرر بپذیر دلتنگ شدم ، مرا حرم راه بده ارباب، به حقِ علی اکبر بپذیر اکبر که صفای بیتِ خیرالناس است باب الکرم و کریم چون عباس است با نام علی برو به درگاهِ حسین ارباب به نام اکبرش حساس است مجتبی_شکریان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح اى ورق روى تو عنوان حُسن خال و خطت نقشه ى ايوان حسن نسل جوان را به جهان رهبرى جلوه ى توحيد على اكبرى ريخته از شر م رخت در شفق گل به گلستان عرق از هر ورق گر چه خداوند وجود و عدم خلق نكرده دو نفر مثل هم ليك چو رخسار تو را آفريد نقش تو را شكل محمد كشيد چشم تو بيناى همه ماسوا گوش تو گنجينه ى صوت خدا روى تو از آب بقا صاف تر وز دل عشاق تو شفاف تر صبح تو از شام ابد دلرباست شام تو تا صبح ازل جان فزاست هر كه هواى رخ احمد كند در تو تماشاى محمد كند باد نقابت چو به بالا زند فاطمه لبخند به ليلا زند منطق شيواى جهانگير تو در لبه ى تيغه ى شمشير تو بسكه خدا خوب تو را ساخته خصم تو در مدح تو پرداخته دشمن سرسخت شما انجمن بود معاويه كه گفت اين سخن تاج خلافت كه ز پيغمبر است ساخته بر فرق على اكبر است هر چه سخن گشت برازنده تر مانده به مدح تو سر افكنده تر حق سخن گشت به مدحت ادا از لب جانبخش شه كربلا گفت تويى اى پسر باوفا اشبه مردم به رسول خدا قبر تو شد اى همه را نور عين جلوه ى شش گوشه ى قبر حسين جان تو و جان حسين بُد يكى قبر تو و قبر حسين شد يكى اى ز تمام شهدا خوب تر پيش حسين از همه محبوب تر بين جوانان بنى هاشمى جانى و جانان بنى هاشمى بسكه بُدت شور شهادت به سر كشته شدى از همگى زودتر خون سرت تا به جبينت چكيد موى سياه پدرت شد سپيد خواست شود موى سپيدش خضاب روى به روى تو نهاد آن جناب روى تو و روى پدر رنگ شد عاشق و معشوق هم آهنگ شد چهره به رخسار منيرت گذاشت تا دلش آرام نشد برنداشت زينب مظلومه به حفظ امام صيحه زنان گشت برون از خيام تا كه نبازد پدرت جان پاك ناله كشيد از جگر چاك چاك گفت كه‏ اى تازه جوانم على ميوه ى دل، قوت جانم على ميثم اگر وصف تو را میسرود جز تو و الهام تو در او نبود استادحاج غلامرضاسازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ترکیب_بند شراب کهنه از این جام‌های باده جداست برای مستیِ ما خُمِّ سرگشاده جداست فشرده‌ایم از انگورهای روی ضریح که حالِ عاشقِ رو بر تو ایستاده جداست بگو به کعبه! به ایوان طلای شاه قسم که قبله‌گاه من بی‌اراده جداست من از طفولیتیِ خود علی علی گویم حلال‌زاده رهش از حرامزاده جداست کریم‌ها همه خیرات می‌دهند اما... سلامِ مادرِ خوشحالِ خانواده جداست شنیده‌ام پسرِ ارشد حسین آمد میان اهل کرم این بزرگ‌زاده جداست تمام شاهنشینان پیاده‌اند اینجا که سر مقابل اکبر نهاده‌اند اینجا شرابِ شوقِ تو را شهریارها دارند شکوه عشق تو را شهسوارها دارند دو چشم گرم تو با ذوالفقار همسایه‌اند چقدر خاطره‌ی تارومارها دارند نگاه کن به پدر، عمه‌ها و خواهرها که از تو اینهمه دل انتظارها دارند تبسمی و سلامی سکوتی و لطفی ببخش اگر که گداها هوارها دارند تفضلی به سرِ راه خویش تا خانه چقدر عاشق رویت مزارها دارند همیشه اَبروی عباس و گیسوی اکبر برای غارت دلها قرارها دارند به سربه‌زیری زوارِ تو ندیدم که همیشه بر سر مژگان غبارها دارند سلام حضرت خورشیدِ ارشد زهرا فقط شبیه خودی ای محمد زهرا رقم زدند تو و اقتدار را با هم گره زدند تو و ذوالفقار را با هم قدِ تو می‌کشد و زنده می‌کند چشمت تمام می‌کند این دو کار را باهم چنان به نعره زدی بر صفوف صف شکنان که دیده‌اند همه الفرار را باهم نشسته احمد مختار و حیدر کرار که حَظ برند چنین کار زار را باهم علی‌است پیش نبی و حماسه‌ات اکبر بلند می‌کند از جا دو یار را باهم تو و عموی رشیدت دو تیغ از دو طرف که می‌زنید زمین صد سوار را باهم بس است، یک نفر از این دو مرتضی بی هم خدا بخیر کند یک شکار را با هم تمام کفر گمانم برابر علی است سروده‌اند که اکبر برادر علی است نداده است تو را بی‌گمان خدا به حسین که داده است تو را نه حسین را به حسین قسم به عشق که باب الحوائجِ مایی تو را صدا بکنم می‌رسد صدا به حسین مسیر قرب که پایینِ پای شش‌گوشه است که ابتدا به تو باید رسید تا به حسین تو ماتِ فاطمه‌ای یا که فاطمه ماتت تو رفته‌ای به نبی یا که مصطفی به حسین اگرچه که داده خدا یک حسین را به علی ولی به جانِ تو داده سه مرتضی به حسین گره زدند دل آرایی تو را به حسن رسید باتو کراماتِ مجتبی به حسین حسین را به تو باید قسم دهم اما رواست تا که بگویم علی تو را به حسین چه می‌کنی به دل عمه با اذان خودت حسین را تو فقط می‌کُشی به‌جان خودت لبش ترک ترک و راهِ آب را گم کرد عقیق سرخ شکست و رکاب را گم کرد همینکه خونِ سرش روی چشم مرکب ریخت مسیر خیمه‌ی عالیجناب را گم کرد به جای خیمه‌ی لیلا به سمت شب پیچید زمینِ کرببلا آفتاب را گم کرد بلند شد به روی پا پدر ، ولی افسوس در ازدحام حرامی عقاب را گم کرد میان حلقه‌ی سلاخ‌های بی احساس حسین خواست رود هِی رکاب را گم کرد شمرد زخم لبش را یکی دوتا ای داد شمرد زخم تنش را حساب را گم کرد صدای فاطمه آمد چه زود پیر شدی جواب خواست بگوید جواب را گم کرد بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست وپا بزند حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
غزل آن جوانی که مرامش وامدارِ حیدر است نام زیبا و دل آرایش علیِ اکبر(ع) است هست تاثیرِ نگاهِ ِ نافذش آنقدر که من شدم مجنونش و لیلا برایش مادر است صورت و سیرت محمد(ص)،خصلت و کسوَت علی(ع) خَلقاً و خٌلقاً شبیه حضرت پیغمبر(ص) است خاک می آید به وجد و گل جوانه میزند صوت گلبانگ اذانش بسکه ناب و محشر است بر علی-اکبر(ع) هزار "ألله اکبر" که چنین آسمان افتاده بر پایش؛ برایش منبر است شد پدر؛ آقا و سالارِ جوانانِ بهشت بر جوانانِ بنی هاشم ولی؛ او سرور است هست در ذاتِ خدا ممسوس و آغشته به عشق در ولایت محوری و حق-شناسی برتر است جانِ بابا بسته بر جانش، شده آرامشَش... با حسین بن علی(ع) یک روح؛ در دو پیکر است از عمو عباسِ(ع)خود فنّ نبرد آموخته اینکه میبینی اگر جنگاور و نام آور است ضربِ شصتش از تنومندیِ دشمن؛ جان گرفت سبکِ رزمش بینهایت مثلِ فتحِ خیبر است بر ضریحی که به دورش گشته غبطه میخورم پایبوس ِ حضرتِ شهزاده چیزِ دیگر است جایِ جنّت قسمتم باشد الهی کربلا چونکه پایین-پایِ شش گوشه؛ بهشتِ نوکر است! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG