eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
521 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
مقدس هشت سال از راویان راه نور خاطراتی سرخ ورنگین داشتیم ازفراق واز وصال عاشقان قصه های تلخ وشیرین داشتیم هشت سال ازآن سبک بالان عشق رفتن تا آسمان آموختیم مثل شمع انجمن شب تاسحر پای تابوت شهیدان سوختیم من چه گویم زان شهیدان خدا قدرشان بالاتراز توصیف ماست بعد آنان گوش بر امر امام پیروی از راهشان تکلیف ماست بعد چندین سال ازاین خاک سرخ بهر مردم آسمان می آورند با پلاگ وچفیه وپوتین ومُهر چند تکه استخوان می آورند یعنی ای مردم ،بلاجویان عشق در ره توحید همت داشتند پاسداران وطن با خونشان در دل این خاک غیرت کاشتند جای دارد مثل گل دراین بهار جملگی هم عهدوهم پیمان شویم ما بپاس حرمت خونهایشان پاسدار غیرت آنان شویم عهد وپیمانی که ما بستیم کو بین مردم بی وفایی پُرشده چشم خودرا بسته ایم و غافلیم جامعه از بی حیایی پُرشده درمیان مردمان مذهبی شیعه دکان ریا وا کرده است حُب دنیا حُب مال وحب جاه وای برما نفس غوغا کرده است می کشم من انتظار دوست را با کدامین چشم، چشم پُرگناه شرم دارم گویم ای آقا بیا وای من ازاین زبان رو سیاه باز هم بوی محّرم می رسد پاک می سازد مرا اشک عزا عهد می بندم که عهدی نشکنم با حسین و با شهیدان خدا عصر غیبت ای «وفایی» از وفا دل به مهر دوست می بندم هنوز می نویسم برامام عصر خود تشنه ی یک جرعه لبخندم هنوز سید_هاشم_وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقدس آنروزها نابودی ایران هدف شد دشمن به پشت مرزهای ما به صف شد با فکر اینکه ناتوان بهر دفاعیم با حمله بر خاک وطن با ما طرف شد بهر دفاع از کشور وجمهوری ما جبهه پر از رزمندگان جان به کف شد با غیرت ارتش،سپاهی وبسیجی هر جبهه بر ما صحنه ی عز وشرف شد با هر هجومی بر تجاوزکار نامرد بخشی زنیروهای خصم ما تلف شد شد این دفاع ما زمیهن هشت سالی مقهور ما آخر عدوی نا خلف شد ما تا ابد مدیون ایثار شهیدیم اهدا به میهن در جانش از صدف شد اسماعیل تقوایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقدس نام سبز تو عزيز جبهه ها السلام اي آتش خمپاره ها السلام اي جسم پاره پاره ها السلام اي عشق بازان صبور السلام اي خاك گرم بدر و هور روي خاك لاله ها پرپر شدند بچه هاي كاروان بي سر شدند نام تو پر شور از نام شهيد سبز شد گام تو با گام شهيد آه اينجا خاك تو از ياد رفت لحظه هاي پاك تو از ياد رفت ما كه غرق زندگاني بوده ايم دور از بحر معاني بوده ايم ما فقط بر سينه و سر مي زنيم كاش روزي تا خدا پر مي زديم ما كجا آن خاك نوراني كجا ما كجا آن دشت روحاني كجا ما كجا و خيمة صحرا كجا ما كجا و گرية شبها كجا؟ مي شود تا آسمان ها پر كشيد مي شود آيا شهادت را خريد؟ مي شود با هر شقايق راز گفت بال و پر وا كرد و از پرواز گفت؟ مي شود آيا دوباره مست شد بار ديگر بي سر و بي دست شد كاش مي شد داغ ها را ياد كرد نام سرخ لاله را فرياد كرد اي خدا اين خفته را بيدار كن لحظه اي از عشق برخودار كن عشق بيدار است پس بيدار شو با شهيدان خدايي يار شو آنچه مي بينيد هرگز عشق نيست حال مي گويم برايت عشق چيست عشق يعني « حاج همت »، « باكري » عشق يعني « رستگار » و « باقري » عشق يعني « قاسم دهقان » ما عشق يعني « مصطفي چمران » ما عشق يعني پر زدن با « بردبار » « مصطفي گلگون » ما شد روي دار عشق يعني چون « علمدار » شهيد عشق يعني مثل « عمار » شهيد عشق يعني مثل « خوش سيرت » شدن رهسپار وادي غربت شدن عشق يعني مثل « طوقاني » شدن موج ناآرام و طوفاني شدن کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقدس انبوه تاول برتنت سر باز كرده اين هم نشان ديگري از سرفرازي ست تاول ، نه ! اين ها مهر تأييد است مومن تأييد معصوميت در عشق بازي ست كپسول هاي سرد اكسيژن برايت جز آه هاي بي ثمر چيزي ندارند مي خواهي آسوده شوي حرف تو اين است اين سال ها انگار پاييزي ندارند ! اين سرفه ها ياد آور يك عمر درد است دردي كه درعمق وجودت ريشه كرده چيزي نمي گويي ولي مي فهمم ، آري ! مسموميت خون تو را در شيشه كرده حتي نفس با تو سر ياري ندارد با اين همه از هيچ كس شكوه نداري بر عكس هر ابري كه مي خواهد ببارد ترجيح دادي بي صدا ، نم نم بباري امشب دوباره خاطراتت جان گرفته يك چفيه و تسبيح و عكسي يادگاري بايد تو را توصيف كرد اين گونه شايد: شمعي كه سرگرم است با شب زنده داري در هر نفس می سوزی و می سازی اما با هر نگاهت حرف داری با من امشب مضمون چشمت مطلع شعر جدایی است آیا تو داری می سرایی یا من امشب؟ فرياد تو با موج هاي "كرخه" رقصيد در عمق جان " راين" هم حتي اثر كرد چيزي بگو ، حرفي بزن همراه بغضت بايد جهان را از شكوهت باخبر كرد سید محمد بابامیری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقدس یادمردان خداباور بخیر عارفان گوشه سنگر بخیر سالکان وادی میدان مین زاهدان غیرت بی سر بخیر یادباد آن روزگاران یادباد یاد روز غیرت اکبر بخیر آن صميمی بودن شفاف عشق در کنار لاله پرپر بخیر نوجوانان و جوانان رفته اند انتظار مانده مادر بخیر می نویسم شرحه شرحه درد را باده نوشی های یا حیدر بخیر سالها رفت و دلم در جبهه ماند یاد مردان خداباور بخیر مهدی طهماسبی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقدس یاد بادا زان دفاع بی نظیر زان مقدس روزهای دلپذیر یاد باد از آن همه عزّ وشرف زان همه رزمنده ی پاک ودلیر مرد وزن همراه هم،پیر وجوان بهر حفظ خاک میهن،شرزه شیر یاد بادا زان امام عاشقان رهبر وفرمانده ی روشن ضمیر رهروان آماده ی فرمان او با دل وجان رهرو راه خطیر آنزمان ایام عشق وشور بود مرگ پیش عاشقان بودی حقیر جملگی شوق شهادت داشتند رادمردانی به نفس خود امیر سالها شد جانفشانی دم به دم تا شکست دشمن دونِ حقیر یاد بادا زان شهیدان وطن حضرت زهرا(س)برآنان دستگیر جنگ مذموم است اماّ این دفاع داشته از بهر ما خیر کثیر می درخشد سالها این هشت سال همچو خورشیدی به تاریخ اخیر اسماعیل تقوایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مقدس خوشا روزهایی که آسان گذشت به صدق و صفای فراوان گذشت چه خوش بود آن روزگاران دور که در سینه‌ها عشق بود و سُرور چه خوش بود آن روزهای قشنگ که حرفی نبود از نفاق و ز جنگ اگر بعدها ناگهان جنگ شد و ایران ما ، ناهماهنگ شد همه فتنه‌ها بود از غربِ دون خصوصاً ز اِمریکه بدشگون سگی را علَم کرد و بیداد کرد علیه وطن بانگ و فریاد کرد بناگاه شد حمله‌ور بر وطن چو اعراب جاهل ز عهد کهن تعرّض نمودند بر خاک ما ز غفلت به مردان چالاک ما چه خون‌ها که کردند در شیشه‌ها شغالان درمانده در بیشه‌ها چه شیرافکنانی که در آن زمان تقابل نمودند با روبهان زمین وطن را شط ِ خون گرفت چه جان‌ها که صدّام ملعون گرفت در آخِر پس از هشت سال غمین برفتند از خاکِ ایران زمین وطن شد گلستان ز خون شهید ز بس لاله در خاک ایران دمید ::: چو بگذشت زآن روزها بیست سال چه گویم به جز آه و رنج و ملال؟ پس از آن‌همه خون که جاری شده درخت وطن ، آبیاری شده چرا میوه‌‌ی تلخ بار آورد؟ چرا آبروی وطن را بَرد؟ درخت وطن را چرا سایه نیست چرا بهر این مَردم آسایه نیست؟ چرا مظهر وحدت و ائتلاف ـ فقط بر سر خود کشاند لحاف؟ درین خاک گویا خطایی شده به خون شهیدان جفایی شده مدیر وطن! لحظه‌ای گوش کن فروش وطن را ، فراموش کن مشو بی‌جهت پیروِ اجنبی که پیداست ازچه به تاب و تبی چو خواهی وطن را بپاشی ز هم خیانت نمایی به مُلک عجم ـ به «برجام» بستی دلِ کج خیال که حاصل ندارد به‌ غیر از ملال ز بس که ز بیداد تو خسته‌ام دل از مثنوی بر غزل بسته‌ام ::: مكن داد و بیداد و توفندگی برون كن ز سر جهل و یکدندگی مزن تیشه بر ریشه‌ی این وطن که فردا نیفتی به شرمندگی بپرهیز از تهمت و افتراق نما اجتناب از پراکندگی مباش اهل زهدِ ریا و دروغ حذر کن ز داغ سر افکندگی ز افتادگان دست گیری اگر شپی مایه‌ی فخر و بالندگی چو خواهی موفق شوی در امور به درگاه خالق ، نما بندگی که جز راه حق هرکه پوییده است ز کف داده آسایش و زندگی ::: الا هموطن! چشم خود باز کن پیام دل خسته احراز کن چرا رنگ بازد حجاب و عفاف؟ چرا رفته از دستِ ملّت کلاف؟ چرا روسری زنان ، باز شد؟ مگر حیلتی دیگر آغاز شد؟ چرا شور اسلامی از یاد رفت؟ چرا ریش‌ها نیز بر باد رفت؟ چرا خودفروشی فراوان شده؟ چرا خوی دَد خوی انسان شده؟ چرا رَخت بسته وفا از وطن؟ چرا نیست دیگر کسی مؤتمن؟ چرا دور گشتیم از رسم خویش؟ چرا سینه‌ی مادران گشته ریش؟ چرا ما گدای اروپا شدیم؟ ز مُدهای بیگانه جویا شدیم؟ چرا پیرو کافران گشته‌ایم؟ چرا مات و حیران و سرگشته‌ایم؟ چرا ما دچار دوبینی شدیم؟ خریدار اجناس چینی شدیم؟ چرا خویشتن را به غفلت زدیم؟ چرا گام در راهِ ذلت زدیم؟ چرا چشم بر فتنه‌ها دوختیم؟ ببین ناگهان تا کجا سوختیم؟ ز دامان آلوده چیزی مجو ز شرم و حیا هیچ چیزی مگو چو ناموس خود را فروشی به مُد ضرر کرده‌ای بی‌خرد ! خود بخود که گوید کلاس‌است این زندگی؟ بوَد داغِ مُهر سر افکندگی تعصب به ناموس، مردانگی‌ست ندارد کس آن را اگر، مَرد نیست مَرو راهِ غرب ای تو گم‌کرده راه که در پیش پای جهان کنده چاه چهی كه تو را سوی دوزخ ره است كه بی‌شک سزاوار هر گمره است چرا اعتیاد این بلای جهان ـ فتاده به دامان نسل جوان؟ چه خوش بود آن روزگاران دور که در هر سری فکر بود و شعور نه سیگار و قلیان و تریاک بود نه مشروب و معتاد کنیاک بود اگر بود بین جوانان نبود چنین معضلاتِ فراوان نبود چه گویم از آن روزهای قشنگ که امروزه گشته مُبدّل به ننگ الا ای جوان! در خود اندیشه کن فرار از رفیقان بی ریشه کن چو عمر گرانمایه از دست رفت دگرباره آن را نیاری به دست مَرنج از سخن‌‌های امروزِ من که آگهْ نِئی از غم و سوز من که اشعار من، غصه‌‌ی دل بوَد یکی قطره از بحر مشکل بوَد اگر (ساقی) این قصه آغاز کرد ز عهد گذشته ، سخن ساز کرد تو را خواست پندی دهد رایگان که از مکر شیطان شوی در امان مشو غافل از خویش و هشیار باش ز رخوت برون آی و بیدار باش که شیطان تو را آبرو می‌بَرد تو را خامش از های‌وهو می‌بَرد به خاک مذلت زند آدمی... به هر خانه کوبد سیه پرچمی شعف رخت بندد ز هر خانه‌ای نمانَد جوانی ، به کاشانه‌ای نباشد جوانی سترگ و غیور ـ که دافع شود بر وطن با غرور شود مالکُ المُلکِ‌مان اجنبی بسوزد وطن را ، ز لامذهبی شود خون پاکِ شهید وطن بدین‌گونه پامال مکر و فتن دوباره بگویم به صوت جلی که آیینه‌ی دل ، کنم منجلی : خوشا روزهایی که آسان گذشت به صدق و صفای فراوان گذشت چو آن روزها را به یاد آورم فزون می‌شود رنج و درد سرم ولی یاد آن روزها هم به خیر که با مرغ دل می‌نمودیم سیر چه خوشحال بودیم و آسوده ما فسوسا که طی گشت، آن روزها سيد محمدرضا شمس (ساقی) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مقدس نام سبز تو عزيز جبهه ها السلام اي آتش خمپاره ها السلام اي جسم پاره پاره ها السلام اي عشق بازان صبور السلام اي خاك گرم بدر و هور روي خاك لاله ها پرپر شدند بچه هاي كاروان بي سر شدند نام تو پر شور از نام شهيد سبز شد گام تو با گام شهيد آه اينجا خاك تو از ياد رفت لحظه هاي پاك تو از ياد رفت ما كه غرق زندگاني بوده ايم دور از بحر معاني بوده ايم ما فقط بر سينه و سر مي زنيم كاش روزي تا خدا پر مي زديم ما كجا آن خاك نوراني كجا ما كجا آن دشت روحاني كجا ما كجا و خيمة صحرا كجا ما كجا و گرية شبها كجا؟ مي شود تا آسمان ها پر كشيد مي شود آيا شهادت را خريد؟ مي شود با هر شقايق راز گفت بال و پر وا كرد و از پرواز گفت؟ مي شود آيا دوباره مست شد بار ديگر بي سر و بي دست شد كاش مي شد داغ ها را ياد كرد نام سرخ لاله را فرياد كرد اي خدا اين خفته را بيدار كن لحظه اي از عشق برخودار كن عشق بيدار است پس بيدار شو با شهيدان خدايي يار شو آنچه مي بينيد هرگز عشق نيست حال مي گويم برايت عشق چيست عشق يعني « حاج همت »، « باكري » عشق يعني « رستگار » و « باقري » عشق يعني « قاسم دهقان » ما عشق يعني « مصطفي چمران » ما عشق يعني پر زدن با « بردبار » « مصطفي گلگون » ما شد روي دار عشق يعني چون « علمدار » شهيد عشق يعني مثل « عمار » شهيد عشق يعني مثل « خوش سيرت » شدن رهسپار وادي غربت شدن عشق يعني مثل « طوقاني » شدن موج ناآرام و طوفاني شدن کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قصیدهٔ ای تقدیم به ارواح تابناک جمیع شهدا بالاخص هشت سال مقدس سلام ای‌ جان نثاران ای‌ شـهیدان سلام ای حافظان دین و قــــرآن به راه دین شما از سر گذشتید ِسِرشت عشق را از سَر سِرشتید گرفتید از خدا انعام تان را نمودید جاودانه نام تان را نگردید گامتان یک لحظه لرزان ز جان خود گذشتید از دل و جان شما از بس که همت کرده بودید جهان را غرق حیرت کرده بودید شما باهمّت و نیروی ایثار نمودید دشمنان را خوار چون خار شما آتش زدید بر قلب دشمن ندادید یک وجب از خاک میهن یکایک یکدل و یک رنگ بودید به دور از خدعه و نیرنگ بودید به ظاهر جنگ با صدامیان بود به باطن پای شیطان در میان بود تماماً شرق و غرب هم رأی بودند سرود یأس بر ما می سرودند اروپا هم چو شرق و غرب بد نام ببودند حامیِّ سرسخت صدام درآن دوران سخت و پر هیاهو که بر ما حمله می کردند زِ هَر سو شهیدان همت والا نمودید سرود عاشقی را خوش سرودید نبستید دل بر این دنیانی فانی نکردید اعتنا بر زندگانی خروشیدید شما چون موج و طوفان شدیم ما عاقبت پیروز میدان شما با عـشق مولا جان سپـردید به عباسش قسم هرگز نمـــردید شـما تــاریخ را با خــون نوشتید به جان و؛بر دل ما جا گرفتـید اگر چـه عده ای پیمان شکستـیم بــریدیم از شــما با غیـر بسـتیم شما تـــاج سر پــیر و جـوانیـد نمـردید تـا قیـــامت جـــاودانیـد اگرکِشتی ما بر گِل نشسته اگر روز و شب ما تیره گشته دلیلش عمده اش بی شک عیان است یقیناً غفلت نسل جوان است ولی ما عهد و پیمان را شکستیم نمک خوردیم نمکدان را شکستیم اگر راه شهیدان راه ما بود دعای خیرشان همراه ما بود چه گویم ما به ظاهر حق شعاریم به باطن اکثراً ما کج مداریم شهیدان بهر ما پیرایه هستید همیشه بر سر ما سایه هستید بدانید ما بسی دل شوره داریم ز دست عده ای نالان و زاریم جوانانی که حرمت بارشان نیست مرام و معرفت در کارشان نیست زنانی که به عفت پشت کردند به حجب و بر نجابت پشت کردند شهیدان مرد و زن ما پاسداریم به شهرعشق حرمت پاس داریم قسم بر روحتان ما نادم هستیم ببخشائید اگر پیمان شکستیم جوانیم یا که پیر ما بی نوائیم همه محتاج الطاف شمائیم اگر محروم کنید زین فیض و احسان بگردیم ما ز آه و بغض بی جان تو هم فاخر بگو با دیده ی تر شهیدان زنده اند الله و اکبر "" "" "" "" "" "" "" "" مسلم فرتوت(فاخر) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG