eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
526 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
باز امشب منادی کوفه، از امامی غریب می خواند گوشه ی خانه دختری تنها، دارد اَمن یجیب می خواند مثل این که دوباره مثل قدیم، چشم اَز خون دل تری دارد این پرستار نازنین گویا، باز بیمار بستری دارد چادر پُر غبار مادر را، سر سجاده بر سرش کرده بین سر درد امشب بابا، یاد سر درد مادرش کرده آه در آه، چشمه در چشمه، متعجب زبان گرفته! پدر خار درچشم، اُستخوان به گلو، در گلوم اُستخوان گرفته پدر آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم و درد و وَرم نمی آید چه کنم من شکاف زخم سرت، هر چه کردم به هم نمی آید باز سر درد داری و حالا، علت درد پیکرم شده ای ماه «اَبرو شکسته» باباجان، چه قَدَر شکل مادرم شده ای سرخ شد باز اَز سر این زخم، جامهٔ تازه تنت بابا مو به مو هم به مادرم رفته، نحوه راه رفتنت بابا پاشو اَز جا کرامت کوفه، آن که خرما به دوش می بردی زود در شهر کوفه می پیچد، که شما باز هم زمین خوردی دیشب اَز داغ تا سحر بابا، خواب دیدم وَ گریه ها کردم اَز همان بُغچه ای که مادر داد، کَفنی باز دست و پا کردم کاملاً در نگاه تو دیدم، مثل این که مسافری این بار گر شما می روی برو اما، بهر ما فکر معجری بردار کودکانی که نانشان دادی، روزگاری بزرگ می گردند می نویسند نامه اَما بعد، بی وفا مثل گرگ می گردند یا زمین دار گشته و آن روز، همه افراد خیزران کارند یا که آهنگری شده آن جا، تیرهای سه شعبه می آرند وای اَز مردمان بی احساس، دردهای بدون اندازه وای اَز آن سوارکاران و، نعل اسبی که می شود تازه وای اَز دست های نامَحرم، آتش و دود و چادر و دامان وای اَز کوچه ی یهودی ها، سنگ باران قاری قرآن... کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
جاى ناله زدن آماده کنيد تابوتى برا من آماده كنيد فاطمه منتظره بايد برم زود بريد يک کفن آماده كنيد هنو يادمه نفس نفس ميزد همه رو از دور خونه پس ميزد يادمه شبا تا صبح از زور درد بالش و به ميلۀ قفس ميزد يادمه که شالم و گرفته بود راه اشک و نالم و گرفته بود يادمه بال خودش شکسته بود ولى زير بالم و گرفته بود يادمه به هيچ کسى امون نداد زخماش و حتا به من نشون نداد همه زندگيم و مديونشم جونم و تا نخريد جون نداد هنو يادمه حرم آتيش گرفت همه چى در نظرم آتيش گرفت در خونه رو یه بار آتيش زدند ولى صد بار جگرم آتيش گرفت يادمه داشتم ميفتادم.... نذاشت حتى تو دلم یه ذره غم نذاشت روبه قبله شد که روبرا شدم فاطمه هيچى برا من کم نذاشت حالا اون که دس به ديواره منم اونکه درد داره و بيداره منم دستم از خجالتش درنيومد اين وسط اونکه بدهکاره منم هيچ جا اشکم اين چنين در نيومد کارى از دست کسى برنيومد صداى ناله ش و آخر درآورد ميخ در همين جورى درنيومد کاشکى پشت در من و صدا ميکرد در خونه رو نسوخته وا ميکرد كاشكي قبل از اونکه قنفذ برسه دستش و از شال من جدا ميکرد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG