#شب پنجم
#عبدالله الحسن
همان سروی که تندیس وقار و استقامت شد
وجودش شاه تیغی با صلابت در علامت شد
علی مرتضی در باطن و زهراست در ظاهر
ظهور آیه ی نوراست و مروارید عصمت شد
صحیح ترجمان رب خدرالقدس یعنی که
غبار چادر او موجب ایجاد خلقت شد
مفاتیح لبش غرق زیارتهای مأثوره است
قنوتش جلوه کرد و قبه ای از استجابت شد
غزل ها حُرّ توّابند و منبرها به استغفار
تمامش دون شأن زینب است آنچه روایت شد
دو فرزندش دم "یا نور" و "یا قدوس" او هستند
دو تا قرص قمر تقدیم خورشید امامت شد
به سوی ماه روی نیزه قامت بست عاشورا
چه خوشحال است تقدیم امامش این دو رکعت شد
دو تا فرزند اسماء و دو تا اسماء حسنایند
دو حرف از اسم اعظم که در این مقتل تلاوت شد
یکی پهلوش شد زخمی، یکی بازوش شد زخمی
مصیبت های پشت در، میان این دو قسمت شد
دو لاله یا دو ریحانه، دو کوه شانه در شانه
به روی خاک افتادند، یعنی که قیامت شد
محمد پاسبان پیکر زخمی عونش شد
محمد تا زمین افتاد جسم عون غارت شد
ملائک تا دم خیمه، خبر بردند با گریه
به روی بالها تشییع دو خورشید طلعت شد
ولی از خیمه ی چشمش نیامد اشک یک لحظه
میان خیمه ی خود باز مشغول عبادت شد
از اینکه در میان معرکه زهرا نشد او را
از اینکه جان نداده پای او، غرق خجالت شد
دو تا دلبند روی نیزه ها دارد ولی هر شب
هلال خویشتن را دید و مشغول زیارت شد
کسی که پرده دار محملش بودند مریم ها
حریمش هتک حرمت شد، گرفتار اسارت شد
محسن حنیفی
#شب پنجم محرم
#عبدالله بن الحسن
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت
بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت
بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید
در عسل خواستن آری به برادر می رفت
تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد
با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت
دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت
مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت
دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و
پنجهی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت
رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده
تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده
دید راضی است به معراجِ شهادت برسد
مطمئن است و به خون كرده وضو آماده
آه، با كُندهی زانو به رویِ سینـه نشست
چنگ انـداختـه در طرّهی مو، آمـاده
هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد
ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده
ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند
خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده
بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت
درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت
استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست
آه از این صحنهی جانسوز دلِ سنگ گرفت
گوهـرش را وسـطِ معـركهی تاخت و تاز
به رویِ سینهی پا خوردهی خود تنگ گرفت
با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو
مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت
بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن
باز هم چهرهی خورشید ز خون رنگ گرفت
علیرضا شریف
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله بن الحسن
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی
من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی
فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!
قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت
من می دهم جان در ره تو تا بمانی
آقا نبینم در ته گودال باشی
ای زینت دوش نبی بالا بمانی
بالا نشینی و تو را پایین کشیدند
زیر لگدها زیر دست و پا بمانی
لعنت به این آب فرات و خنده هایش
راضی شده لب تشنه در این جا بمانی
با این که چندین عضو از جسم تو کم شد
تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی
حسین ایزدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
اینستاگرام
👇👇👇
https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
👇👇👇
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#شب پنجم
#عبدالله ابن حسن
صبر كن پای گلوی تو ذبیحت باشم
صورتم غرقۀ خون شد كه شبیهت باشم
ذكر الغوث بریده ز لبت می آید
سعی كن تشنۀ اذكار صریحت باشم
آمدم باز بخندی و بگویی پسرم
كشته ومردۀ لبخند ملیحت باشم
دست من رفت نشد سینه زنت باشم حیف
دم دهم تا دم گودال مسیحت باشم
بدنم خوب قلم خورده به سر نیزه و نعل
تن پر زخم رسیدم كه ضریحت باشم
مانده ام مات كه با سنگ تو را زد چه كنم
خون زخم سر تو بند نیامد چه كنم
خرمن موی تو در پنجۀ دشمن دیدم
عمه این صحنه ندیده است ولی من دیدم
دور تا دور تو از بغض حرامی پر بود
پیكرت را هدف نیزه و آهن دیدم
سر تقسیم غنائم چقدر دعوا بود
دزدی و غارت عمامه و جوشن دیدم
شمر بی خیر تو را از بغلم كرد جدا
پشت و رو كرد تو را لحظۀ مردن دیدم
زیر لب آه كشیدی و پر از درد شدم
سهم از درد تنت برده ام و مرد شدم
حنیفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
اینستاگرام
👇👇👇
https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
👇👇👇
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#شب پنجم
#محرم
#عبدالله ابن الحسن ع
حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
چقدر تیر، چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
یا حسن غریب مادر
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه
مثه بچه شیر میمونه، وقتی که رجز میخونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، لاله دستشو سپر کرد
یا حسن غریب مادر
توی خون داره میخنده، عمو جون دیدی که مَردَم
اگه تو خیمه میموندم، جون عمه دق میکردم
خدا رو شکر نمیمونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمیبینم، سوی ناموسم جسارت
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#شب پنجم
#محرم
#عبدالله ابن حسن ع
یادگار حسن تشنه لب عبداله ام
جان نثار ره مکتب ثاراله ام
در هوای عمو، جان فدای عمو
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن و حسین
وا شهیدا وا غریبا
میشوم من فدا به راه دین خدا
نشوم لحظهای من ز عمویم جدا
این من و جان من، عهد و پیمان من
وا شهیدا وا غریبا
جای بابا بکش دست نوازش سرم
که دلم خون شده ز دوری دلبرم
خسرو عالمین، ای عمو جان حسین
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن و حسین
وا شهیدا وا غریبا
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#نوحه واحد یا سنگین
#عبدالله بن حسن(ع)
عبدالله ، یتیم مجتبایم
در راهت ، هر لحظه جانفدایم
فداییِ توام ، عموی مهربان
با رفتن همه ، شد باغ تو خزان
آه ، ای سرورم ، بنگر به این ، چشم ترم
وای ، ای عموجان،ای عموجان ، ای حسین جان (۲)
خون من ، گشته آب وضویم
پیش تو ، جان من شد آبرویم
دیگر مرا عمو ، از خود مکن جدا
در راه تو حسین ، کِی میشوم فدا
آه ، مدیونتم ، عمو حسین ، قربونتم
وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان
از غمِ ، تو با این دل سوزان
جدا شد ، دستم از پیکر عمو جان
در کربلای عشق ، گشتم فدا عمو
گردیده ام دگر ، غرق بلا عمو
آه ، مثل اصغر ، پیکر من ، شده پرپر
وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان
کربلایی_مرتضی_شاهمندی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#عبدالله بن حسن ع
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
عمه جانم یا زینب رسیده وقت امتحان
دل عمو حسینم از غریبی شد نگران
ببین عمویم حسین تنها مانده بین میدان
بذار عمه برم من ، عمو شده دل پریشان
آمده جانم بر لب کن رهایم یا زینب
ای عمو جان یا حسین (۴)
من به پایت عمو جان هست خود را می گذارم
برای یاری تو ، دست خود را می گذارم
تا شنیدم صدای هَل مِن مُعینَت یا حسین
لا اُفارق گفتم تا. تنها نمونی نور عین
شدی غریب و مضطر بی کس و یار و یاور
ای عمو جان یا حسین
شُکرُ لِلّه حاجتم در کربلا روا شده
با یه تیرِ حرمله دردم اینجا دوا شده
مثل قاسم اینجا من به آرزوهام رسیدم
توی آغوش عمو ، سوی بابا پر کشیدم
داده ام جان برایت سر و دستم فدایت
ای عمو جان یا حسین
کربلایی_مرتضی_شاهمندی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG