eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
522 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
ع کسی که انبیا هم عاجزند از درکِ تفسیرش چگونه میتوان با شعرِ ناقص کرد تصویرش؟! چنان عشقش جنون می آورد در دل ، جوانان را که آخر یوسف برنا ز حسرت میشود پیرش تمامِ معنیِ قرآن به خالِ هندویش بند است چه معنا می دهد «با» ، گر نباشد نقطه ی زیرش؟! به این تدبیرِ ناقص دل مبند ای دل ، ببین اینجا گره خورده قضا هم بر سرِ زنجیرِ تقدیرش همین که می رود بر مأذنه ، محشر به پا گردد که شیطان می کند میلِ نماز از شوقِ تکبیرش عجب مشمار اگر باد از نجف بیرون نمی آید به دام افتاده حتّی باد در زلفِ گره گیرش ز جانم حُبِّ حیدر را جدا نتوان نمود ، آری محال است اینکه شِکّر را جدا سازند از شیرش چه اعجازیست یا رب در کلامِ عرشیِ حیدر که می میرند مشتاقانِ او از فرطِ تأثیرش به اشک‌ِ شورِ چشمِ خویش آخر پاک شد عاصی که سگ را نیست جز دشتِ نمک راهی به تطهیرش عاصی_خراسانی «علی_مقدم» کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح اگر مدحش کنم ترسم که در حقش جفا باشد که مدح ذات یکتایش فقط کار خدا باشد چه باید گفت از شان و مقامش تا سزا باشد کسی که جای او بر شانه های مصطفی باشد کسی که قد یک ارزن ندارد ترسی از دشمن کسی که همدم و همرزم او خیرالنّسا باشد به فرمان علی خورشید بر می گردد از مغرب¹ جهان را تحت فرمان دارد و فرمانروا باشد تحیر می کند دشمن ز تیغش آنچنانی که سرش می افتد و پیکر کماکان روی پا باشد خودش که جای خود دارد کسی حتی اگر حاجت بخواهد از غلام خانه‌اش حاجت روا باشد شراب تو نمی‌گیرد مرا شرمنده ای ساقی شراب شیعه بایستی از انگور طلا باشد محمد در غدیر خُم به مردُم گفت ای مردُم! پس از من این علی آقا و مولای شما باشد صراط مستقیمی که بدون حب او باشد اگر سمت خدا باشد یقینا ناکجا باشد² سپس دست امیرالمومنین سمت خدا رفت و ندا از آسمان آمد صفا باشد صفا باشد ندارد حاصلی عمرش به جز آه و پشیمانی کسی که لحظه‌ای از احمد و آلش جدا باشد کجا بی نور خواهد ماند ای خورشید عالم تاب؟ کسی که ذره ای هم با نگاهت آشنا باشد ندارم هیچ امیّدی به اعمالم در این دنیا در آن دنیا علی! دستم به دامان شما باشد ‌‌ محمد_مهدی_هرمزی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع هرآنکس حُبِّ حیدر را تمنا میکند هر دم دلش را جایگاه عشق مولا میکند هر دم کسی کز اشیاق دل نظر بر دُرّ می اندازد ثواب روُیت روی علی را میکند هر دم نجف عاشق ترینها را به سوی خویش میخواند نجف رفته هوای کوی مولا میکند هردم علی‌‌‌‌ حُبّهُ جُنَّه قَسیمُ النّار والجَّنَه ولایش جنت و دوزخ مُجزّا میکند هردم رسول الله که افلاک تحت منظرش باشد خدا را در جمال او تماشا میکند هردم به یک شب در چهل منزل مگر میشد یکی باشد علی هست انکه حل این معما میکند هر دم شگفتی آفرین باشد ولی المومنین باشد خداوند تعالی را هویدا میکند هردم به ایوانش اگر رفتی مباشی کمتر از خورشید که خورشید ارتزاق نور از اینجا میکند هردم تمام آفرینش چشم بر دست علی دارد ولی مولا نظر بر دستِ زهرا میکند هردم محمد_جواد_مطیع_ها کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مدح نفس و داماد و پسر عم خود پیغمبری فاتح بدر و حنینی و امیر خیبری رازقی و غالبی و قاهری و صفدری میری و سرلشکری و یک تنه یک لشکری از خیال و شعر و عقل و درک آدم برتری مرتضی و بوترابی و علی و حیدری ای قسیم النار والجنة که شاه محشری بنده دین توام که عبد حی داوری یا علی یا دین تو یا هیچ دین دیگری تا صراط مستقیمت هست، این و آن چرا؟ با وجود تو، ابوبکر و عمر ، عثمان چرا؟ تا تشیع هست ، دیگر مذهب و ادیان چرا؟ در کنار روی ماهت ، یوسف کنعان چرا؟ پهلوان وقتی تو هستی ، رستم دستان چرا؟ ذوالفقارت هست وقتی ، هجمه ی طوفان چرا؟ تاکه انگور ضریحت هست، تاکستان چرا؟ چون که دردت هست ، قربانت شوم، درمان چرا؟ تا غدیرت هست ، فطر و مبعث و قربان چرا؟ ای به قربان غدیرت سینه های بیقرار جان نثارم،جان نثارم،جان نثارم،جان نثار پا سر چشمم گذار و تا قیامت بر ندار ای که اوصافت نمی‌گنجد به تسبیح و شمار ساقی کوثر توهستی و منم مست و خمار ای ولی الله الاعظم ، ای امیر لافرار لشکری را میکنی با خشم چشمت تار و مار از کتاب مدح تو یک جمله گویم از هزار: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار محمد_کابلی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع عقل حیرت میکند تا میرسد خیر از علی مثل اعجازی که دیده صاحب دیر از علی غیر "لا"یی که زمان" لا اله" ش گفته است گوش سائل کی شنیده پاسخ خیر از علی سالها قبل از عروجش پارکاب شاه بود تا مسیح آموخت سبک و شیوه ی سِیر از علی مدتی با کفتر بام نجف هم دانه شد تا بیاموزد سلیمان، منطق الطیر از علی عالیه_جعفری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع شروع کار میگویم همه حسن ختامم را به صد جنت نمیبخشم سر موی امامم را فقط دور سرش گشتم ببین حج تمامم را سوی ایوان او خواندم نماز صبح و شامم را که من توحید میفهمم مسلمان است عنوانم من از اسلام چیزی جز ولای او نمیدانم خدایی،بندگی باهم در این قامت تناسب داشت خدا بر حیدر کرار بیش از خود تعصب داشت اگر سجده نمیکردم براو جای تعجب داشت و جبریل از همان اول ز دست او تقلب داشت هزاران سال نوری قبل تر از خلقت آدم خود روح القدس هردم به او میگفت استادم! دعا کن ساقیا مارا دعایی که علی باشد دوا کن دردهایم را دوایی که علی باشد سرم را گرم کن هرشب به جایی که علی باشد خدارا دوست دارم من خدایی که علی باشد خدایا شاهدی مولا شده سبّوح و قدوسم تورا انگار بوسیدم ضریحش را که میبوسم بگو شاهی که روی خاک خوابیده کجا دیدی امیری که لباس کهنه پوشیده کجا دیدی بگو حاکم که نان جو پسندیده کجا دیدی بگو سلطان که با محتاج جوشیده کجا دیدی همان فرمانده جنگی که یلهای عرب را زد یتیم کوفی آمد شب به شب بر شانه اش پا زد سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع بردار از مقابل چشمت حجاب را کتمان مکن برادر من آفتاب را دلسوزی مرا بپذیر و به دل مگیر از این زبان مرنج و رها کن عتاب را طاعت که بی قبول ولایت قبول نیست پس بیش از این بیا و نسوزان ثواب را حبل المتین یکی ست ای افتاده قعر چاه همت کن و بگیر دو دستی طناب را نشناختی امام مبین را چه فایده؟ گیرم هزار مرتبه خواندی کتاب را از هفت خان حق و حقیقت عبور کن باید بدست آوری آن درّ ناب را قدری به حس شرم دم مرگ فکر کن چون بنگری شمایل عالیجناب را سویی نعیم و سوی دگر آتش جحیم دست خودت سپرده خدا انتخاب را مولای ماست ساقی میخانه بهشت از کوثرش بنوش و رها کن سراب را آخر که را گذاشته ای در کنار که؟ با دیگران قیاس مکن بوتراب را سید_جعفر_حیدری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع کم کم سپیده سر زد و پایان ظلمت بود شرط عبودیَّت شروعِ کار خِلقت بود از ابتدا هم مبحث اصلی..،ولایت بود هنگامه ی تابیدن نور امامت بود دست خدا این نور را بی مُنتَهایش کرد او را امیرالمومنین،"حیدر" صدایش کرد دنیا به دنبال شرابی بود..،ساغر داد از شربتِ جوی بهشتِ عرش بهتر داد چشمی که او را دید عقل خویش را پر داد یا حیدر و یا مرتضی و یاعلی سر داد در عالم ذَر هرکسی قالوا بَلیٰ می گفت باید صد و ده مرتبه یا مرتضی می گفت شب بود..،رنگِ چهره اش صبحی سپید آورد آئینه ، نور عرش را در خطِّ دید آورد ما را به جبرِ چشمهای خود کشید..،آورد دستی به گِل بُرد و تَشَیُّع را پدید آورد پس خِلقَت باقیِ مخلوقات کار اوست سُکّانِ انسان‌ساختن در اختیار اوست نور تَعقُل،عقلِ کُل را پای کار آورد طوبای جنَّت میوه ی رحمت به بار آورد بِنتِ اسد شیری به میدانِ شکار آورد فریاد زد جبریل: صاحب‌ذوالفقار آورد با خِلقتش بر رِجسِ شیطان آب پاکی زد کعبه برایش سینه ی خود را چه چاکی زد اسطوره یِ رَبّانیِ بی باک ها حیدر آقایِ فرزندانِ صُلبِ‌پاک ها حیدر خاکی ترین بابایِ اهلِ خاک ها حیدر سِرِّ نهانِ خلقتِ افلاک ها حیدر غیرِ خدا ، تنها نبی از راز آگاه است سیبِ شب معراج در دست یدالله است بال ملائک منبر روز اَلَستش شد نون و قلم را خواند..،لوح نور مستش شد لب را که وا کرد آسمان ها پای‌بستش شد بت خانه ها مخروبه ی ضربات دستش شد با یک نظر از خاک تا عرشِ مُعَلّی رفت دوش نبی را هرکه بالا رفت،بالا رفت هنگامه ی پیکار چشمش برق‌ها می زد در معرکه ها بی محابا تیغ را می زد دُلدُل‌سوارانه به میدان بلا می زد وقتی فلانی با فلانی داشت جا می زد جز او کسی آماده ی خفتن به بستر نیست غیر علی وقت خطر یار پیمبر نیست در یا علی مُهر وقار یا صمد خورده بر لوحِ غیرت ذکرِ یا حیدر مدد خورده سیلیِ بعد از صبرِ او را عَبدُوَد خورده دروازه ی خیبر به نام او سند خورده وقتی به روی شانه ی هایش درب بالا ماند لب ها ی قلعه از تعجب تا ابد وا ماند شهرِ تَفَکُّر احمد و حیدر درِ آن است این تیغِ با تدبیرِ دین در جنگ ، بُرّان است با ذوالفقارش در دل میدان رجزخوان است شاگرد رزم بی محابایش حسن جان است فرزندِ خود را در شجاعت بی نظیرش کرد شیرجمل را شیرِ آل الله شیرش کرد حُبِّ علی آغاز قانون اساسی شد هرجا ولایت بود از او اقتباسی شد مشق ولی زیباترین درس کلاسی شد یک "مرتضی" راه است تا "حیدرشناسی‌‌" شد شاءن مقامِ او نمی گنجد در این دفتر "حیدر که جایِ خود،وَ ما اَدراکَ ما قنبر" نوحِ نبی در مکتبش طفل دبستان است پای جهالت از کلام او گریزان است بی نقطه خطبه خوانی اش آغاز جریان است "نهج البلاغه" انشعاب نورِ "قرآن" است نَصِّ "خدا" را لفظِ "حیدر" می کِشد بالا نامِ "برادر" را "برادر" می کشد بالا عشقِ علی قلبِ تمام خَلق را اَفشُرد ابلیس را حتی ز سلک نحس خود آزرد هرکس به جایی راه بُرد از کویِ مولا بُرد سلمان مسلمان شد اگر،نان علی را خورد قطعا تو مِنّا اهلِ بیتِ این ولی باشی وقتی نمک‌پرورده ی دستِ علی باشی دارد نمک ذکر شب او وُ شِکَر روزَش شوق عبادات سحرگاهی در روزش پوشیده رختی از لباس نور بر روزش این ردِّ الشمسَش بوده سرگرمی هر روزش وقتی دو دستِ ربناخوانش به کار افتاد خورشید عالم‌تاب از دور مدار افتاد حیدر نشان بی نشان ها را بلد بوده طیِّ طریق لامکان ها را بلد بوده پیچ و خم رنگین کمان ها را بلد بوده حتی زبان بی زبان ها را بلد بوده او کُنهِ لفظِ هر صدا را درک می کرده تنها علی ناقوس ها را درک می کرده در آسمانش ماه و اختر می شود پیدا بالای بام پلکِ او پر می شود پیدا از خاک نعلینش ابوذر می شود پیدا بین حریمش ظرف ساغر می شود پیدا مستان به انگور ضریحش اقتدا کردند بین حرم مستی خود را برملا کردند دیوانه‌ها اغلب ز دست زندگی سیرند عشاق تا لب تر کند معشوق،می میرند آنان که با سجاده و محراب درگیرند ایوان طلای مرتضی را قبله می گیرند باید به عشق یار از اغیار رو گرداند سمت علی باید نماز عاشقی را خواند یا مرتضی ! تو پادشاه مُلک ایمانی در اوج عزت همنشینِ با گدایانی تو بانی لبخند شب های یتیمانی دارم به تو رو میزنم،رو برنگردانی حال مرا این روزها قدری رعایت کن خیلی نجف‌لازم شدم آقا عنایت کن وضع مرا هنگام شب درهم کنی بد نیست بندِ عبادات مرا محکم کنی بد نیست قد مرا وقت گدایی خم کنی بد نیست بین رکوعت گوشه‌چشمی هم کنی بد نیست من منصبی جز منصب نوکر نمی خواهم من بارها گفتم که انگشتر نمی خواهم عیسی توسل کرد بر ذکرت،مسیحا شد موسی به طورِ تو پناه آورد،موسی شد هرکس که گُم شد در شبِ قدرِ تو،پیدا شد باید که "کوثر" بود تا هم کُفوِ "دریا" شد کشفِ ولیُّ‌الله از ما برنمی آید این کار جز از دست زهـرا برنمی آید بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع مانده عالم از ازل بر عهد و پیمانِ علی(ع) جان به عالم داده و جانم به قربانِ علی(ع) عقل، از درکِ مقاماتش کماکان عاجز است هست غیرِ قابلِ توصیف، ایمانِ علی(ع) بد گرفتارم به درد معصیت، درمان کجاست؟! بیقرارم! سخت محتاجم به درمانِ علی(ع) این مسلمانی ندارد رنگ و بویِ واقعی مثل سلمان! کاشکی باشم مسلمانِ علی(ع) با نگاهش میشود معلوم اقلیم ِ بهشت مرز دوزخ میشود تعیین به فرمانِ علی(ع) عاشقِ إنسيةُ الحورا شد و دیدم خودم حرزِ "یازهرا(س)مدد" را بر گریبانِ علی(ع) "هل أتي" میخوانم و خوش میشود حالِ دلم جذبه دارد بسکه آیه آیه قرآنِ علی(ع) آمد از سمت خدا حکم ولایت آنچنان "قُل هوَ اللهُ أحد" شد مست و حیرانِ علی(ع) رفت بالا، مقتدر...دستانِ شاهِ لافتی دلبری کرد از جهان، حُسنِ نمایانِ علی(ع) هجده ذی الحجه منّت بر سرِ عالم گذاشت قلبِ شیعه شد کنار برکه، از...آنِ علی(ع) خطبه را خواند و پیمبر(ص)گفت در واقع چنین اهلِ عالم! بعد از این جانِ من و جانِ علی(ع) دینِ کامل در غدیرِ خم به دست ما رسید این هم از عالی ترین انواعِ احسانِ علی(ع) روزِ اطعام آمد و هنگام ِ سائل پروری ست سائلم! خوردم خدا را شکر از نانِ علی(ع) زائر از انگورِ جنّت خورد ایامی که شد زیر ایوان نجف هر صبح مهمانِ علی(ع)! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع نه در کاخ و نه در حجره نه پشت میزها گم بود علی  با کفش های وصله دارش بین مردم بود کسی که جلوه ی اخم خداوند است اخم او بروی مستمندان صورتش غرق تبسم بود زره بی پشت می پوشید در میدان جنگ اما زره شبها به پشتت کیسه ی خرما و گندم بود به بیت المال برگرداند مال مفت خورها را اگر پای زنان خلخال اگر بر اسبشان سُم بود علی آن آیت الهی که در چشم خدابینش زن مکاره ی دنیا شبیه خوک و کژدم بود علی حاکم شد و تنها برای آهن داغش، میان سایرین اقوام را حق تقدم بود علی را کم کنی از دین چه می ماند که دین بی او چنان شیر بدون اشکم و بی یال و بی دم بود بگو با کورها و با کران غیر از ولای او کدامین نعمتش منظور اتممتُ علیکم بود؟ شما گرد و غباری در بیابان عدم بودید خدا با صوت او در طور مشغول تکلم بود به شأنش آیه های هل آتی می آمد از قرآن شما هم شأنتان قبر و تکاثر بود و زُرتُم بود شما اشترچران بودید و فرزند ابوطالب میان عرشیان سرگرم تعلیم و تعلم بود یکی در غار با پیغمبر اما زهره ترکانده علی در زیر تیغ چل نفر در خواب چندم بود به ذکر یا علی آرام نوح از عرشه ی کشتی نظر می‌کرد و دنیا با عذابش در تلاطم بود همو که در رکوعش عرشیان سائل شدند آری همو که در نمازش تیرها در پای او گم بود علی با دست خود علامه را کوثر تعارف کرد_ و خصمش در جمل بر پشکلی گرم تیمم بود فضیلت های او بغض نمک نشناس ها می شد همان بغضی که صبحی تیغ شد یک روز هیزم بود شبی در خواب دیدم قنبرش بین بهشتی ها تو گویی قرص ماه کاملی در بین انجم بود تمام دین همان انگور حک روی ضریح اوست که از ظهر غدیر این خوشه ی مستانه در خم بود سعید_تاج_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع هر چند که از علی(ع) سرودن سخت است هر کس که علی(ع) گفت خیالش تخت است «عالم همه قطره است و دریاست» علی(ع) هر دل که دم از علی(ع) زَنَد خوشبخت است صفیه_قومنجانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مسيح بر فلك و مرتضي علي به تراب دلم ز آتش اين غصه بود بسكه كباب سوال كردم از اين ماجرا ز پير خرد چو غنچه لب به تكلم گشود و داد جواب كه قدر هر دو به ميزان عدل سنجيدند علي گران تر از او بود در همه ابواب بماند كفه ي ميزان مرتضي به تراب به آسمان چهارم مسيح كرد شتاب اهلی_شیرازی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علی ع در مُلکِ او  ملائکه‌ها را ملیکه هست بر عرشِ او همیشه خدا را اریکه هست گفتند علی که عین نبی نیست بلکه هست باید خدا شوی که بدانی علی که هست ما عاشقیم عاشقِ او  کردگار هم ما هیچ آبرو همه از خاک او بَرَند ما هیچ اولیا دمِ تیغش گلو بَرَند ما هیچ انبیا به درش آرزو َبرَند هیهات ؛ نامِ نامیِ او بی وضو بَرَند مَسند گرفته‌اند از او  اعتبار هم دستش گرفته بود اگر مصطفی به دست بوسه زدند قبل همه انبیا به دست دستش که دید گفت خدا مرحبا به دست آنجا گرفت دست علی را خدا به دست حق با علی است  خاتمِ مَکّی تبار هم مولا که پا به دوش پیمبر گذاشتند  بتهای کعبه بر قدمش سر گذاشتند سر را به پای خواجه‌ی قنبر گذاشتند اصلا برای کعبه چرا در کذاشتند وقتی که کعبه سینه دَرَد  پرده‌دار هم از ما بپرس این دل سرکَش چه می‌کند در تاب گیسوان مشوش چه می‌کند با مشت کاه حضرت آتش چه می‌کند از عَمرووَد بپرس که ضربش چه می‌کند حیرانِ تیغِ اوست  میان مزار هم میدان که هیچ  کوه هم از هیبتش شکست نوشید هرکه تیغِ علی ، گشت مستِ مست مرحب که چرخ می‌زد و می‌ریخت پا و دست تیری به پاش بوسه زد و  شد علی پرست سر می‌زند دو اَبروی او  ذوالفقار هم رَم کرده بود لشکر کفار  می‌دوید در پیش شیر بی سر و دستار می‌دوید هرکس که خورد ضربه‌ی کرار می‌دوید هر نیمه‌اش به یک طرف اینبار می‌دوید چیزی نماند از همه  حتی غبار هم شیطان علی ندید و به آدم محل نداد اصلا بجز علی به کسی هم  محل نداد وقتی که بود فاطمه  بر غم محل نداد زهرا کنار او به دوعالم محل نداد مارا محل دهید و دلی بی‌قرار هم نانْ خشکِ جو به آب بزن از گلو رَوَد چاهی بکن که آب خوشش کو به کو رَوَد همبازی یتیم  به دوشت بگو رَوَد آنقدر وصله زن به عبایت ز رو رَوَد محوِ علی است  حضرتِ پروردگار هم با کور و با جزامی و با بینوا نشست شاهی که قبل خلقِ جهان  با خدا نشست نُه سال پیش فاطمه‌ی باوفا نشست یک عمر بعد فاطمه غرقِ عزا نشست او را که کُشت غربتِ او  انتظار هم در می‌زدند ... فاطمه رنجور و خسته بود بر روی مرکبی که به سختی نشسته بود شاید برای فاطمه‌ای که شکسته بود در واکنند ... هرچه که در بود بسته بود پیرش نمود کوچه  غمِ روزگار هم حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع در یک کلام، سوره ی زلزال و عنکبوت فرموده: بی ولایت او می کنی سقوط لبخند اوست علت سر سبزی شمال آه ... علیست علت سوزِ کویر لوت علّامه های دهر گرفتند سال ها بعد از شنیدن سخنش روزه ی سکوت خود را زمان خاکسپاری خود رساند جبرییل دید و گفت: به او "حی لایموت" مشغولِ پخش کردن رزق ملائک است وقتی ز قاب قوس خدا می کند هبوط شیرین شدند بعد قبول ولایتش حتی و انار و انبه و انگور و شاه توت یوسف مدد گرفت ازو در درون چاه یونس مدد گرفت ازو در درون حوت قنبر، عبای پشمی او را تکان مده بندیم روی دامن آن شاه ما به فوت همراه  با  ولایت او  می شود قبول تکبیر،حمد و سوره،رکوع،سجده و قنوت در سایه سار حصن حدیث ولایتش ما را قبول کرد به آن شرط و این شروط آه ای زبیر پشت به نان علی مکن آن سفره های چرم چه دارند !؟زَغنبوت محشر به شیعیان علی غبطه می خورند عاد و ثمود و ناصریان و یهود و لوط یادش بخیر کلب سرایش شدیم ما راهی شدیم سمت نجف از مسیر کوت روزی که می رویم  ازین دشت ماه خیز روزی که می زنیم به پای غمش فُلوت امید بسته ایم بگوید به ما أجل در ساق عرش جلوه ی مولاست رو به روت.... علی_اصغر_یزدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع ایوان تو برده است دل شاه و گدا را حیران تو کرده است خدا آینه ها را ایوان نجف سر در ایوان بهشت است یعنی به علی داده خدا عرش عُلا را هستند گدای تو شریفاً و وضیعاً هستند غلام تو صغاراً وکباراً قَدهامَتِ الاوهام ، و قد ذلت الاقدام هرکس به نجف آمده دیده است خدا را عیسی که نشسته است به امّید شفایی موسی که شکسته است در این طور عصا را تا نام علی را پدرم خواند به گوشم دادم به هوای تو دل بی سر و پا را عمری است گواهند طپش های دل من با یاد تو پرپر زدم ایوان طلا را انگار هوای نجف افتاده به جانش پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را ما بی حرمت آه کشیدیم ، نسیما ! بردار و ببرسمت نجف این همه ... هاآآآآآآآ را امشب به سرم زد که مدیح تو بگویم با آن که ندارم جگر مدح و ثنا را تا آن که مدد از تو گرفتم که قلم ریخت در گوش من این زمزمه ی روح فزا را قربان حبیبی که به یک گوشه ی چشمش دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را قربان نگاری که ازاو زودتر از ما جبریل خریده است به جان درد وبلا را قربان طبیبی که به یُمن نفس او هرکس که رسیده است گرفته است شفا را قربان امیری که سرخوان قناعت با نان جُوی ساخته لیلاً و نهارا ً قربان غریبی که به تاریکی شب ها بردوش کشیده است غذای فقرا را ناز قد و بالاش ، که تاصبح قیامت خم کرده رکوعش قد محراب دعا را با شهد بیانی به گوارایی کوثر کرده است اسیر لب خود آب بقارا دور و برِ هردانه ی انگور ضریحش عالم همه مست اند " وَ ماهُم بِسُکاری " ساقی که علی باشد یعنی به نگاهی درجام جهان ریخته انوار هُدی را یارب به تو سوگند مبادا که بگیری ازخاک سرِکوچه ی حیدرسر ما را "طوبی لَکَ" ای مهر ولایت که درآفاق حکم تو گرفته است همه ارض و سما را تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد ای ماه سمرقند نداری تو بخارا ! گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان "مَن ماتَ عَلی حُبّ" تو آید به چه کارا؟ فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را؟ درویشم و بردوشم کشکول گدایی است چندی است که آتش زده ام رخت ریا را با سوز غم عشق تو مرهم نستانم با درد تو انداخته ام دور دوا را بگذار نمازم را سمت تو بخوانم برهم نزن ای قبله ی من قبله نما را تامعنی "الله صَمد" را بشناسی کافی است ببوسی در این صحن و سرا را تا دوستی اش اصل نماز است ، مؤذن بی نام علی نعره نزن "حَیّ علی" را احرام نبندید ، بمانید و نگیرید بی سعی و صفای حرمش راه مِنا را توحید علی را احدی درک نکرده است چشمان علی جور دگر دیده خدارا والله که هرکس ز علی روی بتابد یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را او بود که در خانه ی توحید فرو ریخت بر خاک مذلّت هُبل و لات و عُزی را او بود که برداشت چو کاهی درخیبر او بود که آورد به قاموس فَتی را حیثیّت ما درعدم ماست وگرنه درحضرت خورشید چه قدری است سُها را ؟ سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد تاتیغ تو چرخید یمیناً و یساراً اعناق صنادید عرب را توشکستی بازوی تو آموخت به شمشیر غَزا را از هیبت نام تو بلرزد دل هستی تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را برگشت به ایمای توخورشید به مشرق پلک تو به هم ریخت قدررا و قضا را روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر مرحب چه شناسد جگرشیرخدا را والله که در معرکه ها حیدر کرّار اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را شآن تو بریده است زبان شعرا را تا هست به فرمان تو مِنهاج بلاغت باید که ببندند دکان فصحا را ما هرچه که گفتیم علی برتر ازآن است مانده است قلم مدح امیرالامرا را غیر از اَحَد و احمد ما فوق علی نیست گشتیم "عَلی فَوق ، ومَن تَحتَ ثَری را کفراست بگویید که غالی شده ام من بربنده ی حیدر نزن این تهمت ها را این ها رشحاتی است که وام از توگرفتم ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را گر مست و غزل خوان ولای تو نبودم درمن چه کسی ریخته این شور و نوا را ما بی تو چه داریم به جز رویِ سیاهی ما با تو نداریم غم روز جزا را ازعشق تو عمری است که درجوش و خروشم بگذار بمانم به همین حال خدا را عباس_شاه_زیدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع ای آشنای هر دل آگاه، یاعلی ای سر رسیده گاه بزنگاه، یاعلی کوه‌است بار عشق و منم کاه، یاعلی با مرگ می‌رسی اگر از راه، یاعلی جان مرا بگیر و بیا، آه، یاعلی ای یکّه تکیه‌گاه همه بی‌پناه‌ها ای همدم همیشگی روسیاه‌ها ای مقصد نهایی و حتمی راه‌ها ای خیره بر کرامت عامت نگاه‌ها هفت آسمان گدا و تویی شاه، یاعلی آدم نبود و نور خدا بود برملا پس کردگار خواست که نورش شود دوتا یک‌ حصّه مصطفیٰ شد و یک حصّه مرتضیٰ خورشید آفریده شد از روی مصطفیٰ روشن شد از فروغ رُخَت ماه، یاعلی از توست شور عالم هستی بدون شک زین‌سان یکی‌ست ابجد نام تو با نمک گردد به گرد درگه تو روز و شب ملک ای نور نور، ای سبب خلق نُه فلک ای جلوه‌گاه عالیِ الله، یاعلی عالمْ تمامْ فانی و باقی بقای توست عرش عظیم و جنّت و دوزخ برای توست یا مرتضیٰ، رضایت حق در رضای توست مقصود از آفرینش عالم، ولای توست کِی می‌شود محبّ تو گمراه، یاعلی؟ توحید، با نگاه تو برجسته می‌شود زندیق، با تو عارف وارسته می‌شود هرکس که بی‌تو زیست، دلش خسته می‌شود دوزخ بدون شک دهنش بسته می‌شود گویند اگر تمامی افواه؛ یاعلی نامت چه دلرباست، کلامت چه دلبرست یک قطره از فضائل تو حوض کوثرست از موج‌ شوق تو، دل ما بحر احمرست از عمر نوح، زندگی‌اش پربهاترست آن‌کس که گفت نهصد و پنجاه؛ یاعلی از تو بنای دین محمّد ثبات یافت هرکس تو را نیافت، چه نفع از صلات یافت؟ از نام دلربای تو عالم حیات یافت از ذلّت و غریبی و ظلمت نجات یافت یوسف که گفت در تهِ آن چاه؛ یاعلی فخری که مستحقّ مباهات کردن‌است طوق محبّتی‌ست که ما را به گردن‌است شاهنشها، وفای تو چون روز روشن‌است با ما چنان مکن که سزاوار دشمن‌است ما سر نهاده‌ایم به درگاه، یاعلی روی دفینه‌‌‌‌، مار درازی به خواب بود؟ یا پیچ و تاب زلف تو بر رخ حجاب بود؟ از وصل تو هرآنچه که دیدم سراب بود کاشا بنای هجر از اوّل خراب بود گنج تو رنج داشت به همراه، یاعلی فیضی که داده‌ای تو به ما، هیچ‌کس‌ نداد یعنی کسی به غیر تو ما را نفس نداد نور تو میوه داد به ما، خار و خس نداد ما را ربود عشق تو از ما و پس نداد شیواترست قصهٔ کوتاه، یاعلی! سید_مهدی_طباطبایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG