eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
523 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
146 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم عصر فردا ته گودال تو را می بینم آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری! از من خسته به والله! زمین گیر تری! مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن ته گودال به چشم تر من رحمی کن من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟ نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم! بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم خنجری کُند به پشت سر تو می بینم بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟ چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم! تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم! مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم قاسمی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ بدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می شوم با تازیانه ها ز تنت دور می شوم زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند خلخال ها روانه ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می برد مرا فریادهای حرمله سر می برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد کردی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
زمین یک آهِ شعله ور درآورد غم ِ تو اشکِ پیغمبر(ص) درآورد تنت را تیرباران کرد و دیدم دوباره نیزه ای دیگر درآورد بمیرد حرمله(لع) که با تبسّم؛ سه شعبه زد به سمتت! پر درآورد رسید و پیکرت را غرقِ خون دید دلِ مادر سر از محشر درآورد یکی آورد با خود نعلِ تازه یکی پیراهن از پیکر درآورد نشست و با غضب از دستت ای وای هم انگشت و هم انگشتر درآورد نمی‌دانم چه شد که خنجرِ شمر(لع) زد و از حنجرِ تو سر درآورد! عاطفی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
پَر پَر زدی و بال و پَر تو رها نشد آه…ای غریب، راه گلوی تو وا نشد در ازدحامِ زخمِ تنت نیزه جا نشد از روی سینه تو چرا؟! شمر پا نشد با دست و پا زدن نفست تنگ می شود بی حالی و نصیب سرت سنگ می‌شود دیدی هِلال آب نیاورد و دیر شد دیدی که کهنه پیرُهنت غرق تیرشد دیدی تمام پوشش تو یک حصیر شد زینب کنار جسم تو یکباره پیر شد طاقت بیار، لشکرت ای شاه می رسد طاقت بیار ، مادرت از راه می رسد ای کاش چوب کفر به ایمان نمی زدند با خیزران به قاری قرآن نمی زدند آتش به خیمه های پریشان نمی‌زدند نیزه به پهلوی تو حسین جان ،نمی زدند از نعل ها سراغ تنت را گرفته ایم از دست "بوریا" کفنت را گرفته ایم یک عده روی غارت سر شرط بسته اند یک عده روی خُود و سپر شرط بسته اند یک عده روی مشک قمر،شرط بسته اند ای وای...روی زیور و زر شرط بسته اند من تازیانه می خورم و تو نفس بگیر برخیز و معجری که ربودند پس بگیر اصلا کسی به آینه سنگ جفا نزد! آن پیرمرد روی تنت با عصا نزد! در قتلگاه هیچ کسی دست و پا نزد! با نیزه بر گلوی تو آن بی حیا نزد! مادر دوباره مونس و تنها کَسَت شده بر گرد سمت خیمه که "دلواپست" شده یزدی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفته‌ام امشب کنارِ آهِ تو آتش گرفته‌ام پیرت شدم نگاه به این پیرزن بکن امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن امشب غنیمت است برایم چه می‌کُنی آقا شکسته است صدایم چه می‌کُنی امشب نشسته‌ای ولی از من جُدا چرا ای جانِ خیمه پشت‌سرِ خیمه‌ها چرا امشب به پشتِ خیمه چرا خار می‌کَنی این خاک را برایِ که اینبار می‌کَنی با این قلاف قبرِ که را می‌کُنی درست این قبر کوچک است چرا می‌کُنی درست یک پلک هم به هم نَزَنم تا نرفته‌ای گیسویِ خویش را نَکَنم تا نرفته‌ای گفتند عمه دخترکان: نامه آمده است عمه عمو کجاست امان‌نامه آمده است از پیشِ پاسبان حرم آمدم حسین از سمتِ مهربانِ حرم آمدم حسین گفتم به خیمه موقعِ هنگامه نیست نیست بس‌کُن رباب حرفِ امان‌نامه نیست نیست یگ گوشه رفته تا نخِ قنداقه وا کُنَد پیراهنی که تازه خریده است تا کُنَد هِی دستهایِ کوچکِ مهتاب را نَبوس بس‌کن رُباب بچه‌ی در خواب را نَبوس از مَشک ، تازه خورده کمی آب می‌پَرَد آرام بو کُنَش گُلَت از خواب می‌پَرَد امشب دلم برایِ حرم شور می‌زند اصلاً دلم برای خودم شور می‌زند مادر که رفت بعدِ پدر هم حسن نماند از پنج تا کفن به خدا یک کفن نماند امشب نشسته‌ام که خودم را کفن کنم فکری برایِ آنهمه دستِ بزن کنم امشب که فکر می‌کنم از حال می‌روم فردا چقدر بر سرِ گودال می‌روم امشب زِ درد بر جگرم دست می‌زنم فردا چقدر بر کمرم دست می‌زنم امشب زِ خاک خار اگر جمع می‌کنیم فردا میانِ تیغ ، پسر جمع می‌کنیم امشب غبار از سرِ گیسوت می‌کِشم فردا غروب نیزه زِ پهلوت می‌کِشم امشب کنارِ مادر خود می‌خورم زمین فردا غروب با سرِ خود می‌خورم زمین لطفی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
حضرت_زینب_س_ الهی سایه‌ات با من بمونه برام با تو فقط بودن بمونه لباس کهنتو تَن کردی اما دعایی کن که پیراهن بمونه ببین پیرم ببین پیرِ گلوتم ببین جونم که درگیرِ گلوتم نرو پنجاه ساله صبر گردم اسیرِ بوسه‌ از زیرِ گلوتم گلو بوسیدم اما سوخت زینب از این آتیش سراپا سوخت زینب گمونم آتیشِ دیوار و در بود عزیزم مثلِ زهرا سوخت زینب می‌خواستم چاک پیرهن رو ببوسم لباس و خود و جوشن رو ببوسم زدم بوسه به این حنجر ولی حیف نذاشتی پشتِ گردن رو ببوسم دارم دنبال تو بی بال میرم بدنبالت فقط از حال میرم بمون پیشه یتیما سخته امشب بزار من جایِ تو گودال میرم نه تنها نیزه‌ها شونو آوردن با چمکه ردپا شونو آوردن تو اینا چارصدتا پیرمَرده عصاشونو عصاشونو آوردن* عزیزم تیرشونو کُند کردند سلاحِ پیرشونو کند کردند تو رو باصبر میخوان سر ببرن لب شمشیرشونو کُند کردند *مقاتل تا ۴۰۰ پیرمرد مفتی در لشکر عمرسعد ذکر کرده‌اند لطفی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
یک لحظه خلوت کرده ای مشغول قرآنی یک لحظه مشغول سخن در جمع یارانی گاهی بفکر کندن خار بیابانی گاهی هم از دلشوره ی زینب پریشانی امشب شب سختی است امشب در دلت غوغاست گاهی می‌آید نغمه ی لبیک یارانت گاهی می‌آید گریه ی زن ها و طفلانت گاهی صدای اصغرت کرده پریشانت امشب غم عالم نشسته در دل و جانت امشب شب سختی است آری امشب عاشوراست بر شانه ی بابا رقیه می گذارد سر خوابد علی اصغر در آغوش علی اکبر خوابیده اند آرام اهل بیت پیغمبر زیرا که بیدارست چشم ساقی لشگر تا کی چنین آرامشی در کربلا برپاست؟ فردا به پا خواهد شد اینجا محشر کبرا فردا شود صحرا زخون عاشقان دریا فردا حسین است و خودش، تنهاترین تنها بی لشگر و بی اکبر و بی یار و بی سقا فردا صدای العطش تا عالم بالاست یک دم بروی خاک افتد دست سقایش یک دم حسین است و جوان ارباًاربایش فکر حرم لرزه می اندازد به اعضایش ای کاش برخیزد فقط عباس از جایش آری حسین است این عزیز حضرت زهراست نازل شده گویا دوباره سوره ی زلزال برگشته دیگر ذوالجناح از دشت خونین یال افتاده جسم چاک چاکی در دل گودال سر می بُرند و یک زن اینجا می رود از حال از سینه اش برخیز ملعون! مادرش اینجاست بالای تل از هوش رفته، خواهر افتاده آتش به مو و معجر یک دختر افتاده دیدند یک انگشت بی انگشتر افتاده زیر سم اسبان دشمن پیکر افتاده یک پیرزن میگفت سر هم در تنور ماست پایان نیابد ظهر فردا ماجرا باقیست آتش به جان خیمه ی آل عبا باقیست هم رفتن سرها به روی نیزه ها باقیست هم کوچه و بازار... هم شام بلا باقیست زین پس شروع کربلای زینب کبری ست... تاج محمدی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شب_عاشورا می‌شود روشنی ِ خیمه بمانی تا صبح؟ مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح می‌شود رَحم كنی حرفِ جدایی نزنی تا پیِ ِ چاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح منتت دارم و می‌خواهم اگر راهی هست مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح چه به روزِ تو می‌آرند خدا می‌داند زنده نگذاردم این دل‌نگرانی تا صبح روبرویِ تو اگر گریه اَمانم بدهد بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح دهـنِ خشک و لبِ پُر تَرَكَت نگذارد دلِ رنجورِ مرا تاب و توانی تا صبح بُغض پا پیچِ گلویم شده و می‌ترسم كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح هول كردم به زمین خوردم و می‌خواهی خاک از چادر زینب بتكانی تا صبح بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق لحظه‌ها می‌رود و نیست زمانی تا صبح می‌شود فاتحه‌ی پوشیه و روسریِ خواهرِ خون‌جگر از پیش بخوانی تا صبح چشمِ بارانی‌تان می‌دهد امشب خبرم از بَلایی كه قرار است بیاید به سرم وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر می‌خورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر سرِ شش‌ماهه‌ی تو می‌شود آویز به پوست ارباً ارباست علی‌اكبرِ تو فردا عصر می‌بَرد لشكری از نیزه حوالیِ حرم تكه‌تـكه تـنِ آب‌آورِ تـو فردا عصر تك و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟ دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر چنگِ یک مُشت سنان در طمعِ گیسویت می‌زند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر چكمه‌ای سرخ می‌افتد به رویِ سینه‌ی تو خنجری كُنـد رویِ حنجرِ تو فردا عصر سخت دعواست سرِ جایـزه‌ی بیشتری بینِ گودال برایِ سرِ تو فردا عصر آخرین‌خواهشم این است دعا كن برسم زودتر از نفسِ آخر تو فردا عصر شریف تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شب_عاشورا چه حالِ پُر ملالی داره زینب اگه دستای خالی داره زینب میره خیمه به خیمه تا بدونن برا فرداش چه حالی داره زینب میون این خزونِ عشق و مردی یکی داره میره به خیمه گردی داره میاد بگوشش از رُبابش چرا مادر چرا باز گریه کردی بخواب مادر بخواب با خوندن من بخواب جونِ عمو رو دامنِ من نزن اینقد زبونت رو رولبهات نکِش ناخنت و رو گردنِ من یکی داره تو تنهایی میخونه یه دختر داره بابایی میخونه موهاشو عمه می‌بافه دوباره براش با اشک لالایی میخونه تویِ خیمَش ببین دلگیره قاسم زبون میگیره فردا میره قاسم اگه تو کوچه با بابام نبودم تقاصِ کوچه رو می‌گیره قاسم مبادا زیرِ دست و پا بمونی مبادا زنده بی بابا بمونی داره قاسم به عبدالله میگه اگه رفتم مبادا جابمونی نبودم من تو پَهلویِ عمو باش کنارش باش بازویِ عمو باش اگه دیدی که اسبا رو میارن رویِ سینش فقط رویِ عمو باش میگه زینب با اون غمهاش عباس امیدِ خیمه‌هامون ، کاش عباس یه بار خواهر بگی زینب فدات شه یه بار خواهر بگو داداش عباس دلِ گلها میلرزه با عمو نه همه تو خیمه‌اند اما عمو نه حرم خواب است بی خوابه حرامی همه تو خیمه‌هان اما عمو نه غمی که اوج غمهامه آوردن یه دردی که رو دردامه آوردن رُباب خوابونده تازه اصغرش رو نگید پیشش امون‌نامه آوردن منو خیمه به خیمه دیدی آقا برا یاری چه ناامّیدی آقا ببین خونی شدن دستات عزیزم چرا شب خارها رو چیدی آقا بیا بردار از خاکا سرت رو نگاهی های هایِ خواهرت رو می‌ترسم بعد این زنده نباشم بیا امشب ببوسم حنجرت رو بمیرم بی کسی مادر نداری مگه خواهر مگه خواهر نداری بده انگشترت رو تا نگم که چرا انگشت و انگشتر نداری بیا ای سایه‌ی اطفال برگرد از این صحرای بداقبال برگرد ببین زینب داره میمیره امشب بیا از سمتِ اون گودال برگرد لطفی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
گودال_قتلگاه پَر پَر زدی و بال و پَر تو رها نشد آه…ای غریب، راه گلوی تو وا نشد در ازدحامِ زخمِ تنت نیزه جا نشد از روی سینه تو چرا؟! شمر پا نشد با دست و پا زدن نفست تنگ می شود بی حالی و نصیب سرت سنگ می‌شود دیدی هِلال آب نیاورد و دیر شد دیدی که کهنه پیرُهنت غرق تیرشد دیدی تمام پوشش تو یک حصیر شد زینب کنار جسم تو یکباره پیر شد طاقت بیار، لشکرت ای شاه می رسد طاقت بیار ، مادرت از راه می رسد ای کاش چوب کفر به ایمان نمی زدند با خیزران به قاری قرآن نمی زدند آتش به خیمه های پریشان نمی‌زدند نیزه به پهلوی تو حسین جان ،نمی زدند از نعل ها سراغ تنت را گرفته ایم از دست "بوریا" کفنت را گرفته ایم یک عده روی غارت سر شرط بسته اند یک عده روی خُود و سپر شرط بسته اند یک عده روی مشک قمر،شرط بسته اند ای وای...روی زیور و زر شرط بسته اند من تازیانه می خورم و تو نفس بگیر برخیز و معجری که ربودند پس بگیر اصلا کسی به آینه سنگ جفا نزد! آن پیرمرد روی تنت با عصا نزد! در قتلگاه هیچ کسی دست و پا نزد! با نیزه بر گلوی تو آن بی حیا نزد! مادر دوباره مونس و تنها کَسَت شده بر گرد سمت خیمه که "دلواپست" شده یزدی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
لطفا به غیر از شب و روز عاشورا از این اشعار استفاده نشود تيز ميكرد سر خنجر خود را نامرد حرمله گفت كه اي شمر بيا آماده است ................ تيغ را از سر رگهاي گلو برداريد دست از كندن عمامه او برداريد نيزه ها را نفشاريد ميان دهنش اينقدر پا نـكـوبـيد مـيـان بـدنـش پيكرش را به دم هروله مصلوب نكن زخم او را به كف چكمه لگد كوب نكن گردنش را جهت مهره سر تا نكنيد نيزه ها را وسط حنجر او جا نكنيد ......... دست و پا میزنی و دست به پهلو دارد مادر تو نگران چشم به این سو دارد یاد شانه زدن موی سرت افتادم بی حیا شمر چرا پنجه به گیسو دارد کاش ذبحت نکند پیش من از پشت سرت دل زینب به چه اندازه به تو خو دارد ؟ دل زینب به چه بسیار به تو خو دارد بی خیال است نگاه نگران ما را مست مست است که بند خود آهو دارد من فقط فکر فراق شب  و دوری زتوام خوشبحال زن خولی گل خشبو دارد هم برای تو هم دختر تو می گویم دردسر دارد هرآنکه به سرش مو دارد دخترت پیر شد از داغ ولی هیچ نگفت مثل زهرا چقدر دختران   تو ُ   دارد مانده ام من زچه رو تا که زمین می افتد وقت برخاستنش دست به زانو دارد از همان لحظه که از خواب پرید از وحشت دخترت ناله ی ای عمه پدر کو دارد یاسر مسافر ...................... چقدر نيزه و شمشير به رويت زده اند تو بهم ريخته اي چنگ به مويت زده اند ريز ريزي! بـدنت جمع بـه يك جا نشـود چـقـدر تـيزي خـنـجر به گلـويـت زده انـد .............. بـرخيز به پاي پـيـكرش خنده نكن بر حال و هواي آخرش خنده نكن زهرا به مـيـان قـتـلگه مهمان است ايـنـقـدر كـنـار مادرش خـنـده نـكـن مجید قاسمی ............... این تیغ ها نظام تنت را به هم زدند تر کیب صورت و بدنت به هم زدند تیزی نیزه های پر از خشم شامیان تصویر کهنه پیرهنت را به هم زدند تنها هجوم نیزه و شمشیر بس نبود با سنگ شیوه ی زدنت را به هم زدند باران سنگ های پر از بغض مرتضی دندان و دنده و دهنت را به هم زدند وقت هجوم و غارت جسمت حسین من آری حرامیان کفنت را به هم زدند رحمی نشد به پیکر بی جانت ای حسین با نعل تازه جسم و تنت را به هم زدند وحید محمدی .....................  من به روی تل،برادر بر زمین آن گل خونی پرپر بر زمین کار خود کردند آخر کوفیان پیکرش زخمی شد آخر بر زمین کاری از من بر نمی آید دگر شاه من افتاده دیگر بر زمین قتلگاهش پر شد از ابزار ذبح تیغ و تیر و نیزه . . . خنجر بر زمین انقدر بد می برید ، افتاده بود تکه ی خونی حنجر بر زمین سر به روی نیزه در شام بلا چند فرسخ آن طرف تر بر زمین فاطمه افتاده در گودال او باز هم افتاده مادر بر زمین ما میان جمع نا مَحرم،حسین یک طرف من سوی دیگر بر زمین... دخترت مانده به زیر دست و پا مو پریشان است و معجر بر زمین هی دعا کردم نیفتد سر ولی چند باری خورد این سر بر زمین یاسین قاسمی .................   دست بر قبضه ی خنجر زد وآمد سویش بین گودال دو زانو شده رودر رویش دست را بر بدنش میزد و با خیره سری امتحان کرد به رگهای گلو چاقویش سایه ی پنجه دستی طرف سر آمد تا که بر هم بزند حالت در گیسویش سنگ را مثل سر نیزه تراشش دادند تا که جاگیر شود بر لبه ی ابرویش آن قدر خون ز هر روزنه ای جاری بود که نشد تکیه نماید به سر زانویش لشکر او وسط علقمه از هم پاشید آنکه بر خاک شده هم علم و بازویش رمقی نیست دگر؛نیزه وسنگش نزنید این روا نیست کسی پا بنهد بر رویش خنجر آماده شد و فاطمه از راه رسید و فضا پر شده از رایحه ی خوش بویش رفت تا نیزه زپهلوی حسینش بکشد تازه شد در نظرش درد سر پهلویش مجید قاسمی ....................................   شمر بس كن، تو قـــتـلگـــاه نـــــرو دخترش ميــكــنــد نــــگـــاه نــــــرو دستْ به خنجر به سمتِ شاه نــرو رويِ اين جسم ِ پــــاره راه نــــــــرو اين كه افتاده نور ِ عين ِ من اســــــت خواهرش هستم و حسين من است نـــيـــــزه را از رويِ پــــرش بـــردار چــكــمــه ات را ز پــيــكرش بــردار تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
محرم س اسارت چه‌کنم این‌قدر احسان و محبت را باز تابه‌کی شکر کنم این‌همه نعمت را باز رزق‌من تربت اصل تو نگردید حسین می‌کشم منت جاروکش هیئت را باز من اگر گریه به غم‌های تو آقا نکنم خویش را در دل زهرا به‌خدا جا نکنم پدرم خادم‌تو، مادر‌ من خادمه‌ات ناخلف باشم اگر نوکریت را نکنم دلم از روز ازل تنگ تو بوده‌است حسین به لبم ذکر تو، آهنگ تو بوده‌است حسین در صف سینه‌زنان این‌همه سال از عمرم آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده‌است حسین ای که در آینه‌ی جام بلا رب دیده خمره‌ای از شرر و داغ لبالب دیده دیده‌ای تو تن صد‌پاره‌ی اکبر اما کس ندیده‌است به‌خود آنچه که زینب دیده پای‌نی دیدن حال سر تو پیرم کرد روی‌نی، وضعیت حنجر تو پیرم کرد در مسیری که سرت را همه با سنگ زدند پیری زودرس دختر تو پیرم کرد تو شرار دل افروخته را می‌فهمی چون خودت سوخته‌ای، سوخته را می‌فهمی ای که نی پیرهنت را به تنت دوخته است به تنم پیرهن دوخته را می‌فهمی عظیمی تلگرام مخصوص آدرس هیئت و مجالس مذهبی @Navaiheiath اینستاگرام آدرس هیئت و مجالس مذهبی گزارشات و غیره https://www.instagram.com/p/CDKE8iHFBDq/?igshid=av6r7es95rqj واتساپ گزارشات https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا شعر احادیث و روایات https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr لینک تلگرام شعر احادیث و روایات https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr