eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
520 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات_فاطمی با یاد شمع شب‌های تار می‌آید خبر آمد که یار می‌آید عطر گمنامی شهیدان از کوچه‌ی انتظار می‌آید مجلس مادر است و آقامان از کنار مزار می‌آید مادر از دست داده‌ها! امروز گریه کردن به کار می‌آید از همان خانه‌ای که می‌سوزد مهدی داغدار می‌آید نزنی حرفی از در و دیوار چون به قلبش فشار می‌آید جلوی بانویی که حامله است چه کسی با هوار می‌آید؟ فضه دیده چطور در این باغ روی گل، پای خار می‌آید زینب از درد مادرش جان داد دختر اینگونه بار می‌آید من بمیرم که هرچه چادر را... می تکانَد... غبار می‌آید * * گفت ای بازوی کبود شده: وارث ذوالفقار می‌آید رضا_دین_پرور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فاطمیه خط به خط درس ِ ولایت پروری ست استقامت راهِ زهرایی ست(س) راهِ مادری ست غزه و لبنان و سوریه نبردش حیدری ست حملهٔ شیرانِ ایرانی یقیناً خیبری ست یاری از حق را نکن تعطیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو درس ِ -ماندن با امام- از کربلا باید گرفت رزقِ -محکم ایستان در بلا- باید گرفت محفلی سرشار از ذکر و دعا باید گرفت إذنِ فتحِ قدس را در روضه ها باید گرفت گریه کن در روضه با تحلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو بازهم لشکرکشی کرده ست ابلیس ِ جهود قتل عام مسلمین با دستِ قوم ِ بی وجود هر چه آتش هست بر می خیزد از گورِ یهود میشود برچیده با دستانِ حزب الله زود مثلِ امواجِ فرات و نیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو نفْس را از بندِ هیچ و پوچ ها آزاد کن در وجودت باورِ رزمندگی ایجاد کن باورِ دشمن-ستیزی را بیا فریاد کن پس را؛ را یاد کن تا مقامش را کُنی تجلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو هر چه باطل؛ بیشتر شرّ و حماقت میکند از فلسطین بیشتر ایران حمایت میکند محضِ این کفتارِ صهیون که جنایت میکند- غرّش ِ یک وعدهٔ صادق کفایت میکند پابه پایِ فاتح و سجّیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو لحظهٔ فتح الفتوح است و مشخص میشویم عاقبت آسوده از این قوم ِ نارَس میشویم شاهدِ مرگِ نتانیاهویِ ناکَس میشویم زائر هر سالهٔ بیت المقدس میشویم دولت حق میشود تشکیل! یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو میرویم و بر شهادتنامه امضا میرسد إذن، از فرماندهٔ کلّ قوا؛ تا میرسد و دارد نوبتِ ما میرسد این نبرد آخر به ویرانیِ حیفا میرسد تا سپاهِ حق شود تکمیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو منجی عالم می آید! میشود وقتِ قیام کعبه گفته منتظر باشید! می آید امام میرسد مولایمان با ذوالفقارِ انتقام هست بی تردید، کارِ ظالمان، دیگر تمام گشته در امرِ فرج تعجیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س بسم الله الرحمن الرحیم علی که واسه همه خوشی میخواد پس چرا خوشی به قلبش نمیاد اونی که هیزم اورده پشتِ در خوب جوااابِ لطفِ حیدرُ داد یه نفر نه دو نفر نه چِل نفر دورِ خونه ی علیِ چه خبر تا شنیدن صدایِ فاطمه رو وحشیونه هی لگد زدن به در خوب میدونستن پشتِ در زهراست میدونستن بی فاطمه علی تنهاست یه لگد محکم کرد تموم کارو هم شکست حیدرُ هم سینه ی زهرا رو توی اتیش ، میسوخت زهرا ، علی و دستایِ بسته واویلا اونی که فتح خیبر کرد ، با دست بسته کمک میخواد حالا بند دوم زبان حال همه ی کوچه شنیدن خبرُ که سوزوندن درِ بیتِ حیدرُ همه فهمیده بودن که با لگد چِل نفر زده بودن یه مادرُ کسی اما یه سراغی نگرفت که بپرسه حالِ زهرایِ منُ اونا که ندیده بودن غمَمُ حالا دیدن همه اشکایِ منُ حالا من موندم با تبِ زهرا عَجّل وفاتیِ روی لبِ زهرا مادرِ بیمار حیدرِ تنها نیمه شب میاد صدایِ ناله ی زهرا خمیدم من ، شکستم من ، مثِ زهرا رو خاکا نشستم من بُریدم من ، دویدم من ، ولی پهلوشُ شکسته دیدم من بند سوم یکی بود یکی نبودِ قصه ها برایِ علی یه واقعیته فاطمه صدات چرا در نمیاد هرچی بات حرف میزنم یه ساعته میگیرم تو بغلم سرِ تو رو نرو فاطمه توروخدا نرو تو که بهتر میدونی که هیچکسی نمیگیره اخه جای مادرُ چشماتُ وا کن پاشو که دیره حسن از شدت گریه داره میمیره چشماتُ وا کن پاشو لالایی تو بخون بازم برا زینبِ بابایی دلم تنگه ، دلم خونه ، علی با خاطره های کوچه میمونه بخواب اروم ، شدی خسته ، باید گریه کنم بعد تو اهسته بند چهارم(گودال) صبح نمیشه شبِ مهتابِ حسین شبِ و بیتو نمیخوابه حسین هنوزم تشنه که میشه نیمه شب چشم به راهِ کاسه ی ابِ حسین لباسی که بافته بودی یادته یادگاریِ توعه برا حسین هی نگاش میکنه هی غش میکنه از غمِت غریبِ کربلا حسین حرفِ پیراهن حرفِ گودالِ تنِ بی سری که تو صحرا لگدمالِ روی تل زینب داره میبینه قاتلش چجوری روی سینه میشینه بخون روضه ، بخون زهرا ، از اون انگشتی که میشه ناپیدا از اون خیمه ، از اون صحرا ، از اون خواهر که میره تو بازار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
میخ و مسمار و در و شعله ، همه در کارند که غمت را به دل شیر خدا بگذارند دردت از ناحیه ی سینه و پهلوست ولی زخم هایی که تو داری به تنت، بسیارند چند روزی وسط بستری و می بینم بچه ها بیشتر از مادرشان تب دارند قنفذ آمد وسط کوچه و خوب فهمیدند کار افتادن من را به چه کس بسپارند چهل نفر روی درِ سوخته پا کوبیدند چهل نفر که همگی فتنه گر و اشرارند آمدند بهر ، که بخندند به من بانیان زدنت ، باز پی آزارند مرتضی_عابدینی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سلام_الله_علیها ای صفا بخش ِ دلِ حیدرِ کرار، بخند هستیِ خانه‌ی من، همسرِ غمخوار، بخند دلخوشیِ همه‌ای، ناله‌ی خود را کم کن جانِ من، جانِ حسن، فاطمه، یکبار بخند دردِ پهلو و کمر، کرده زمین گیر، تو را من که دانم چه کشی، لیک به اجبار بخند گذرِ کوچه چقدر پیر نموده است تو را ای ستمدیده‌ی دستانِ ستمکار، بخند محسنت رفت، ولی جان حسین و زینب جای این خیره شدن بر در و مسمار، بخند قولمان چیز دگر بود، نه افتادن تو محرمِ رازِ علی، یار و وفادار، بخند این دمِ آخری از کرب و بلا میخوانی؟ نرود دختر تو بر سرِ بازار، بخند مرتضی_عابدینی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آهسته می‌شوید غریب شهر یثرب پشت و پناه و تکیه‌گاه و یاورش را تنها کنار نیمه‌های پیکر خود می‌شوید امشب نیمه‌های دیگرش را آهسته می‌شوید مبادا خون بیاید آن یادگاری‌های دیوار و درش را پی می‌برد آن دست‌های مهربانش بی گوشواره بودن نیلوفرش را می‌گرید اما باز مخفی می‌نماید با آستینی بغض‌های حنجرش را در خانه‌ی او پهلوی زهرا ورم کرد حق دارد او بالا نمی‌گیرد سرش را با گریه‌های دخترانه زینب آمد بوسد کبودی‌های روی مادرش را بر شانه‌های آفتابی‌اش گرفته مهتاب هجده ساله‌ی پیغمبرش را دور از نگاه آسمان‌ها دفن می‌کرد در سرزمین‌های سئوالی همسرش را علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح_و_مناجات سلام صبح‌ترین صبحِ نابِ عالمِ امکان! نبوده پیش و پس از تو به غیر شام غریبان سلام جلوهٔ ذات خدا و طورِ هو النّور! سلام عصمتِ محض و سلام ذاتِ درخشان! نماز برده تو را هل اتی و کوثر و تطهیر همیشه‌ مستِ تو است آیه آیه آیهٔ قرآن تمامِ آینه‌های شکوهِ فضلِ الهی ظهورِ پاکِ تو را بوده‌اند آینه‌گردان اگر به چشمهٔ باران، غبارِ چشم بشویند به شست و شوی خود آمد به سوی چشم تو، باران اگر به شانهٔ کوه، ابرها به گریه می‌افتند به شانهٔ تو بگریند کوه‌های پریشان علی‌ست آینهٔ حق، علی‌ست آینهٔ تو چه رازی وُ چه بگوید زبانِ گنگِ من از آن؟ دچارِ لطفِ توأیم و علی و احمد و آلش کسای مِهرِ تو بادا همیشه پرچم ایران مبین_اردستانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
افتاده از پا، از غم افتادنش بود، جان داد آنکه شاهد جان دادنش بود آتش زده بر هستی‌اش داغ جوانی فریاد زد اسماء بریز آب روانی شرمندگی را در نگاه حیدر آورد... این غسل، یک فتاح را از پا در آورد دست علی باز است، این اوج محن بود حالا به دست فاطمه بند کفن بود امشب شکسته دیدمت نخل امیدم غسلت نفسگیر است ای گیسو سپیدم درد و دل من مختصر باشد عزیزم غسال، کی خود محتضر باشد عزیزم! محروم کردی مرتضی را از وجودت... دق دادی‌ام امروز با روی کبودت... امشب کسی مانند من بی بال و پر نیست مستأصلم من، دفن کار یک نفر نیست ناصر_دودانگه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هجوم_به_بیت_ولایت خانه‌ای که ثمر از ساقی کوثر دارد آنچنان سوخت که گفتند: مگر در دارد؟ با لگد باز مکن درب جنان را که گلش در بغل شيشه‌ای از یاس معطر دارد آنچنان صاعقه افتاده به جان گل که باغبان در بغلش غنچه‌ی پرپر دارد از بلندای تب شعله‌ی آتش پیدا است نه فقط بغض احد، کینه‌ی خیبر دارد حسن از غصه‌ی آن کوچه نپاشید اگر دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس خاطری از همه‌ی شهر مکدر دارد مادری که به جهان منزلتی برتر از ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد فاطمه حیدر و حیدر همه‌اش فاطمه است کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟! فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد منصوره_محمدی_مزینان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
صدای گریه خواب از دیده‌ی همسایه‌ها برده همان‌هایی که مادر نامشان را در دعا برده همیشه نام این و آن در آغاز دعا گفته همیشه نام اهل خانه را در انتها برده نماز فاطمه باری‌ست روی دوش این عالم همان باری که روی شانه‌هایش مرتضی برده نماز فاطمه اشکی‌ست که هر قطره‌ی آن را به قصد فخر، جبرائیل تا عرش خدا برده نماز فاطمه رودی‌ست جاری در دل دنیا که هرجا رفته گویی چشمه‌ی آب بقا برده نماز فاطمه وقتی به حیدر اقتدا کرده، دل از محراب و رکن و کعبه و سعی و صفا برده بلال! آهسته رد کن اشهد ان محمد را اذان تو قرار از مادر غمگین ما برده اذان گفتی نفهمیدی چه کردی با دل زهرا نفهمیدی اذان تو دل ما را کجا برده اذان می‌گفتی و رد می‌شد از اینجا عزیزی که سلامش سال‌ها از خانه‌ی ما غصه را برده کدامین خانه؟ آری خانه‌ای که صبح و شب هر روز ملائک خاک فرشش را به قصد توتیا برده کدامین فرش؟ آری پوستین پینه داری که غبارش را مسیحا بابت دارو دوا برده من از این خانه می‌گویم که هر کس حاجت خود را درِ این خانه آورده‌ست بی چون و چرا برده درِ این خانه را عمری ملائک سجده آوردند درِ این خانه را یک روز شیطان زیر پا برده نه تنها آدمی، آتش هم از این در نشد نومید همان آتش که عمری آبروی اشقیا برده همان آتش که هُرمش تا جهان باقی‌ست در عالم نقاب از روی زشت کینه و جور و جفا برده همان آتش که کوهی مثل حیدر در دلش دارد همان آتش که رنگ از صورت آل عبا برده همان آتش که دستی شد میان کوچه ناغافل که نور از چشم حیران امام مجتبی برده :: گرفت از پشت در این شعله‌ را دستان ناپاکی غروبی سرخ، آتش را به دشت کربلا برده :: در آن شب ماه با دست خدا در خاک پنهان شد شب قدری که تقدیر جهان را در خفا برده سعید_تاج_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گریز_بکربلا زهرا س ذکر و وِرد دل غمدیده ی من این شبها گِرد هر هیات و هر روضه شده یا زهرا روزیَم گشته در این فاطمیه از غم او نالم از ناله و از غربت و از ماتم او بر تَنَم رخت سیاه ، ذکر لبم یا مادر مادری که شب و روزش شده بین بستر بستر فاطمه و پر زدن یار علی چه کند با غم زهرا دل خون بار علی آه از آن ساعت و آن روز که مادر افتاد وای از آن لحظه که با ضربه لگد در افتاد روزگار علی آن لحظه شده تیره و تار محسنش رفت ز دست و شده مولا بی یار پیش چشم علی از ساقه گلش را چیدند وای طفلان علی کشتن مادر دیدند در مدینه نه فقط ، یاس علی را چیدند کربلا هم لب عطشانِ حسین را دیدند بر غریبیِ ابوالفضل و حسین خندیدند پای سرهای بُریده ، زدن و رقصیدند بار الها برسان مُنتقمِ خونِ حسین روزیَم کن نجف و مشهد و بین الحرمین کربلایی_مرتضی_شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
عج خونه بی لبخند زهرا آسمون بی ستاره ست اینو حیدرت می دونه دنبال یه راه چاره ست بعد زندگیِ با تو به چی دل خوش کنه حیدر قلب من رو کن تصور وقتی زینب میگه مادر با چی حالت خوب می شه ای فدای اون ناز ابروت جون محسنت نگی که با نگاه به چوب تابوت کی گمون می کرد یه روزی عوض گهواره ساختن برا تو تابوت بسازم توو حیات خونه ام من شبا می پرم ز خواب با صدا خس خس نفس هات دیگه بی عصا سه ماهه نمی تونی پاشی از جات با خداحافظی تو جلو چشمام مرگ و دیدم مثله اون روز پشت در که عبامو روتو کشیدم سپرم شدی تلافی اُحد و زخمای بسیار اون نود تا زخم کجا و پهلو و شکاف مسمار شنیدم که توو حکومت قنفذ از خراج معافه اشک من میگه که این کار مزد ضربه ی قلافه قلاف قنفذ چه جوری جلو چشمام با تو لج کرد میخ در که داغ شد و بعد راهشو به پهلو کج کرد با فشار درب و دیوار داغ محسن و چشیدی نمی دونم که چه جوری میخ و از پهلوت کشیدی ناحلةُ جسم تویی که چیزی از تنت نمونده ردِ پنجه ی کیه که رُخ ماهتو پوشونده در و با هیزم سوزوندن آتیشا به بازوت افتاد بعد این که در شکستش افتادی و در روت افتاد حسن_کردی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام مرا به خانۀ زهرای مهربان ببرید به خاكبوسی آن قبر بی‌نشان ببرید اگر نشانی شهر مدینه را بلدید كبوتر دل ما را به آشیان ببرید كجاست آن جگر شرحه‌شرحه تا كه مرا به سوی سنگ مزارش كشان‌كشان ببرید مرا كه مهر بقیع است در دلم چه شود اگر به جانب آن چار كهكشان ببرید كجاست آن در آتش گرفته تا كه مرا برای جامه دریدن به سوی آن ببرید كسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود فرشته‌ها! سخنم را به آسمان ببرید نه اشتیاق به گُل دارم و نه میل بهار مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید افشین_علا کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیهاالسلام زهرا گذشت و خاطره‌‏هایش هنوز هست در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست شهری که بود شاهد اندوه فاطمه سرشارِ موجِ گریه، فضایش هنوز هست در کوچه‌های غم‌زده و بی‌فروغ شهر هرجا نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست از بوستان عترت یاسین و باغ وحی، گل رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست سوز مصیبتش نشد از سینه‌ها برون آن داغ بر دل همه، جایش هنوز هست در خانه‌ای که فاطمه چون چلچراغ بود نور و صفا به صحن و سرایش هنوز هست در آستانۀ‌ درِ آن روضۀ بهشت بانگ و نوای وا اَبتایش هنوز هست راز و نیاز فاطمه را تا شود گواه محراب هست و موج دعایش هنوز هست گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی پی می‌‏برَد که شور و نوایش هنوز هست دست ستم اگرچه فدک را از او گرفت، آن خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست رسم شهیدپروری از اوست یادگار؛ شور حسین و کرب‌و‌بلایش هنوز هست تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم مهدی- که باد جان به فدایش- هنوز هست در دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛ آیینۀ تما‌م‌نمایش هنوز هست گر نیستیم قابل دیدار او «شفق» ما را به سینه، شوق لقایش هنوز هست محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیهاالسلام گل شمّه‌ای از آیۀ تطهیر تو باشد گر آینه در آینه تکثیر تو باشد خود کیستی ای سورۀ کوثر که حسینت تا کرببلا رفت که تفسیر تو باشد بر سفرۀ نان و نمکت دست علی هم برداشت نمک را که نمک‌گیر تو باشد... در آب به تصویر کسی زل زده عباس عشقش فقط این است که تصویر تو باشد ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس عالم همه در گردش تقدیر تو باشد در خوابِ شهیدان جهان یکّه‌سواری‌ست کی می‌رسد از راه که تعبیر تو باشد مهدی_جهاندار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
از بوی گُلی قبر ، معطّر می‌گشت شب بود و امانتِ نبی، بر می‌گشت در نیمه‌ی شب ز دیده‌ها پنهان شد آن ماه که بر مدار حیدر می‌گشت... اکبر_اسماعیلی_وردنجانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیهاالسلام چنان‌ که دست گدایی شبانه می‌لرزد دلم برای تو با هر بهانه می‌لرزد... چه رفته است به دیوار و در که تا امروز به نام تو در و دیوار خانه می‌لرزد چه دیده در که پیاپی به سینه می‌کوبد؟ چه کرده شعله که با هر زبانه می‌لرزد؟ هنوز از آنچه گذشته‌ست بر در و دیوار به خانه چند دل کودکانه می‌لرزد دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست که در جواب، زمین و زمانه می‌لرزد ز من شکیب مجو، کوه صبر اگر باشم همین که نام تو آرند شانه می‌لرزد میلاد_عرفان‌پور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
زهرا گذشت و خاطره‌‏هایش هنوز هست در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست شهری که بود شاهد اندوه فاطمه سرشارِ موجِ گریه، فضایش هنوز هست در کوچه‌های غم‌زده و بی‌فروغ شهر هرجا نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست از بوستان عترت یاسین و باغ وحی، گل رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست سوز مصیبتش نشد از سینه‌ها برون آن داغ بر دل همه، جایش هنوز هست در خانه‌ای که فاطمه چون چلچراغ بود نور و صفا به صحن و سرایش هنوز هست در آستانۀ‌ درِ آن روضۀ بهشت بانگ و نوای وا اَبتایش هنوز هست راز و نیاز فاطمه را تا شود گواه محراب هست و موج دعایش هنوز هست گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی پی می‌‏برَد که شور و نوایش هنوز هست دست ستم اگرچه فدک را از او گرفت، آن خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست رسم شهیدپروری از اوست یادگار؛ شور حسین و کرب‌و‌بلایش هنوز هست تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم مهدی- که باد جان به فدایش- هنوز هست در دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛ آیینۀ تما‌م‌نمایش هنوز هست گر نیستیم قابل دیدار او «شفق» ما را به سینه، شوق لقایش هنوز هست محمد_جواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG