eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
524 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاعیه اطلاعیه اطلاعیه با سلام و احترام؛ به استحضار مي رساند بر اساس توافق به عمل آمده في مابين بنياد دعبل خزاعي و سازمان بيمه سلامت ايران، ستايشگران مستمر اهل بيت عليهم السلام بالاي 50 سال كه در پاسخ به نامه شماره 403129 / 1400353 توسط اداره كل تبليغات اسلامي استان به بنياد دعبل خزاعي معرفي شده اند با شرايط ذيل امكان بهره مندي از بيمه درمان تكميلي را خواهند داشت: 1- صرفا ستايشگران بالاي 50 سال كه هيچ گونه مزاياي خدمات بيمه اي ندارند و نيز بازنشسته نيستند مي توانند از خدمات بيمه سلامت بهره مند شوند. 2-فراخوان پيش ثبت نام متقاضيان از تاريخ 30 بهمن ماه 1400 لغايت 12 اسفند ماه اعلام ميگردد. 3-احراز شرايط لازم در متقاضيان، مطابق نظام استحقاق بنياد دعبل خزاعي و در شوراي استاني خدمات بنياد (نامه شماره 375779 / 1400353) در نيمه دوم اسفند ماه بررسي شده و "در صورت تاييد شرايط متقاضي بيمه سلامت در شوراي استاني خدمات بنياد دعبل خزاعي" مراحل بعد طي خواهد شد. 4- حق بيمه ستايشگران بالاي 50 سال از طرف بنياد پرداخت ميشود و با توجه به الزام بيمه شدن افراد تحت تكفل بيمه شده در بيمه سلامت، "حق بيمه افراد تحت تكفل توسط خود ستايشگران پرداخت خواهد شد" . 5- مطابق توافق بنياد دعبل خزاعي و سازمان بيمه سلامت ايران، افراد تحت پوشش خدمات اين بنياد مي توانند حق بيمه اعضاي خانواده خود را در اقساط ماهانه پرداخت نمايند. تبصره: در صورت عدم پرداخت حق بيمه اعضاي خانوار، افراد از پوشش بيمه سلامت خارج خواهند شد. 6- تكميل اين فرم به منزله پيش ثبت نام مي باشد و صحت سنجي اطلاعات وارده توسط كميته هاي استاني خدمات بنياد دعبل خزاعي، صورت خواهد پذيرفت. 7- در صورت تاييد اطلاعات وارد شده توسط بنياد دعبل خزاعي، بيمه افراد اوايل سال 1401 برقرار خواهد شد. 8- حق بيمه افراد در سال 1401 از طرف سازمان بيمه سلامت تا كنون ابلاغ نشده است لكن به استحضار مي رساند با توجه به اينكه حق بيمه هر نفر از اعضاي خانوار در سال 1400 ماهانه 716.000 ريال بوده و با توجه به احتمال افزايش 28 درصدي در سال آينده، حق بيمه هر نفر حدودا 850.000 ريال مي باشد كه مبلغ دقيق آن پس از ابلاغ سازمان بيمه سلامت ايران، متعاقبا اعلام خواهد شد. 9- در اين شيوه امكان بازنشستگي وجود ندارد . اميد است با دستور مساعدت جنابعالي جهت استفاده از ظرفيت هاي آن اداره كل محترم براي اطلاع رساني حداكثري اين طرح، گامي موثر در راستاي حمايت از ستايشگران نيازمند برداشته شود. واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد علی_اکبر_لطیفیان
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز حضرت عشق در پناه خدا بسلامت برو سفر آقا آمدیم از برای بدرقه ات همه ایل ما فدای شما راهی شهر مکه ای خیر است حجتان بی خطر بدون بلا دختران تو یک به یک مریم پسران تو یک به یک عیسی قاسم آورده با خودش نجمه اکبر آورده با خودش لیلا همه سیراب مشک آب عمو همه مدیون غیرت سقا چه حیایی چه عصمتی دارد جان فدای سه ساله ات آقا میفرستی رباب را مروه شیرخواره میاوری به منا خواهرت را خودت سوارش کن محملش را درست کن اینجا ذره ای خاکی است چادر او گریه اصلا برای چه حالا؟! نکند رفته ای به روز دهم نکند رفته ای به کرببلا در شلوغی مفرط گودال تشنه ای ذبح میشود تنها بدنش زیر نیزه ها مانده سرش اما به دامن زهرا پیش چشم حسین یک لشگر میرود سمت خیمه ی زن ها گوشواره زگوش می افتد چند خلخال میرود یغما وای از قتل عام آل رسول وای از داغ روز عاشورا سیدپوریا_هاشمی
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را مهدی_مقیمی
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت زودتر از همه آب آور خود را برداشت مشک‌ها را که علمدار روی ناقه گذاشت یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت دور او اهل حرم که همگی جمع شدند صدقه داد و سپس خواهر خود را برداشت خواهرش زودتر از پوشیه ها، معجرها پیرهن بافته‌ی مادر خود را برداشت إن یکادی بنویسید بلا دور شود ساربان دید که انگشتر خود را برداشت بی‌سبب نیست عبای نبوی را می‌خواست شِبه پیغمبر ، علی اکبر خود را برداشت آب پشت سرشان امّ بنین می ریزد آنقدر سوخت که خاکستر خود را برداشت محمدجواد_پرچمی
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز جدايي از مدينه باورم شد حرم غمخانه ی صاحب حرم شد همه حجاج زهرا بار بستند به اين رفتن دل عالم شكستند به ناقه مادري‌ و شير خواري شود آماده ی اُشْتُر سواري تمام مشك ها پُر آب باشد كمي آرام ، اصغر خواب باشد كناري نجمه مست روي قاسم زند شانه سر گيسوي قاسم تماشا مي كند با قلب شيدا قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا ولي يك سو همه تصوير اين شب شده وقت پريشاني زينب سر او بر سر دوش حسين است پناه او در آغوش حسين است شده ذكر لبش با چشم گريان عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان تمام آرزوهايم تو هستي منم مجنون و ليلايم تو هستي همه شب روي سجاده نشينم الهي اي حسين داغت نبينم تمامي امانت هاي مادر ميان بسته پيچيدم برادر (( جواب سيد الشهدا )) دلم را آب كردي گريه كم كن مرا بي تاب كردي گريه كم كن شده وقت سفر اي نور ديده نشين بالاي محمل اي رشيده محارم دور محمل بي قرارت ابوفاضل بود چشم انتظارت يل ام البنين زانو گرفته علي اكبر به پاي ناقه رفته به روي معجر تو حرز بستم خودم تا آخرش پاي تو هستم همه رفتند اما غرق احساس پيامي آمد از مادر به عباس زمان حرفهاي آخرين شد وصيت خواني ام البنين شد صدا زد مي روي اي نور عينم ولي جان تو و جانِ حسينم برو اما بدان شير نبردي مبادا بي حسينم باز گردي بيا تا خوب من رويت ببوسم بلندي هاي ابرويت ببوسم به خلوت بوسه هايم درس دارد حيا كردم ، حسين مادر ندارد قاسم_نعمتی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها! شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهی به دنبال این کاروان بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان غلامرضا_سازگار
اجل چون سایه‌ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود میثم_مؤمنی_نژاد
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود دارد غریب و خسته یارِ مهربانم میرود دار و ندارم از وطن رخت سفر را بسته و سست است زانوانم و تاب و توانم میرود ای شهر پُر اندوه، ای کابوس ِ کوچه الوداع با خاطراتِ از مدینه مرثیه خوان میرود مقصد به ظاهر کعبه اما راهیِ مقتل شده پشت سرش اشکی روان از دیدگانم میرود آورده با خود هر چه دارد را که قربانی کنَد خورشید و ماه و کهکشان و آسمانم میرود وقتِ اذان زل میزند تا بر علیِ اکبرش(ع) یک بغض دردآلود، در صوتِ اذانم میرود در هر قدم با غصه و دلشورهٔ زینب(س) مدام یک داغِ دائم شعله ور در استخوانم میرود بر خاک می نشیند و تا آب می نوشد حسین(ع) جان میدهم! آرامش از روح و روانم میرود این کاروان با آه بسته بند محمل را اگر- بند دلم شد پاره چون جانِ جهانم میرود بیتابم و دلواپسم! تندی نکن! آرامتر... «ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود»! مرضیه_عاطفی
با موضوع حرکت کاروان از مدینه به سمت کربلا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه دار صبح و مساء خیمه ات کجاست ای آخرین امیر خدا خیمه ات کجاست تا کی درون خیمه ی خود غرق ماتمی تا کی بدون مستمع و یار و همدمی داری خودت هزار غم و محنت و بلا اما شکسته قلب تو از درد شیعه ها می بینی هر گناه مرا در شبانه روز اما به روی من تو نیاورده ای هنوز من می کنم‌ گناه و تو شرمنده می شوی بر ظلمت دلم مه تابنده می شوی آقا ببخش شیعه ی پر اشتباه را عمری نکرده لایق وَصلَت نگاه را آقا مرا انیس غم خیمه ات نما با روضه های کرب وبلا پاک کن مرا گویی دوباره مجلس روضه به پا شده چون که حسین راهی کرب وبلا شده گر رفته است نیمه شب و بی صدا حسین با خانواده اش شده راهی چرا حسین همراه برده اصغر دردانه را چرا برده رباب و زینب و ریحانه را چرا تا اکبر است و قاسم و عباس در برش هرگز نمی شود اذیت قلب خواهرش وای از زمان بی کسی ِ پنج ماه بعد زینب شود اسیر،به دستور ابن سعد رأس حسین را به سر نی ببیند و از پاره های حنجر او بوسه چیند و تا شهر شام همسفر حرمله شود پاسخ به آه او کتک و هلهله شود در پیش روی او ز لب خورده خیزران در مجلس شراب عدو خون شود روان آقا به حقّ عمّه ی قامت کمان بیا بر انتقام، حضرت صاحب زمان بیا علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
گردهمایی بزرگ مداحان اهل بیت علیهم السلام شهرستان خمینی شهر به مناسبت عید مبعث رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در دارالقران اهلبیت(ع) با حضور مدیر کل محترم تبلیغات اسلامی استان اصفهان و امام جمعه محترم شهرستان و فرمانده محترم ناحیه مقاومت بسیج سرهنگ کریمیان و مداحان اهل بیت(ع)ومیهمانان گرامی مداح از کانون مداحان استان اصفهان آقایان منصوری و میرباقری و فغانی پور وازکانون وبسیج مداحان نجف آبادآقای محمدی وهمراهان. اداره تبلیغات اسلامی و کانون مداحان و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد چشمی نمانده است تماشا کنم تو را این دیده را فراق حریم تو کور کرد از لطف مادری‌ ست نمک‌گیرتان شدم با اشک روضه کامِ مرا هم که شور کرد گاهی ز کوفه گفت، گهی از مدینه گفت با قصه‌های روضه مرا با شعور کرد آباد باد خانه‌ی آن ذاکری که با یک یا حسین، قلب مرا غرق نور کرد دیدم میان هروله از من جوان‌تر است پیری که خاطرات حرم را مرور کرد واحد، زمینه، روضه و منبر به جای خود باید تمام مجلس‌تان را به شور کرد لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد لطفی فرای آنچه سلیمان به مور کرد اصلا دخیل شاه خراسان شویم تا ... شاید جواز کرب و بلا را صدور کرد ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین چند جمله مقتل است، به ذهنم خطور کرد من یک سوال دارم و آن هم چرا دگر باید که نعل تازه به پای ستور کرد هر اسب چهار نعل و هر اسب هم دوبار هشتاد نعل تازه ز جسمت عبور کرد با اشک روضه، منتقمش را صدا بزن شاید به حرمت غم عظمی ظهور کرد محمدجواد_شیرازی
شهادت آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟ جانم به لب رسیده پدر جان سرت کجاست؟ جسمت اسیر فتنه‌ی یغماگران شده پیراهن امانتی مادرت کجاست؟ از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی بابای با محبّتم! انگشترت کجاست در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت خاکم به سر عمامه‌ی پیغمبرت کجاست؟ سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟ ما را میان این همه دشمن نظاره کن دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست مصطفی_متولی
مناجات مثل دیواری که با یک لرزه بی شیرازه شد پاره های قلب من از هجر..،بی اندازه شد آنقَدَر پای فراق کربلایت گریه کرد مثل یعقوب نبی این چشم،پر آوازه شد از حسینیّه ندیدم خانه ای خوش‌ساخت‌تر آن بنایی که به نامت خورد..،تازه سازه شد هرکه ذیل ظلِّ بیرق‌ رفت..،ترفیعی گرفت پرچم‌َت را "در" که بالا بُرد..،سردَروازه شد سنِّ من!یعنی زمانی که حرم بودم حسین طول عمر نوکرت تعریف در این بازه شد بس که سُمِّ اسب روی سینه ی تو تاخته‌است... با زمین این پیکر کوبیده هم‌اندازه شد بردیا_محمدی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
‌✍🏻یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره 🔻بسم‌الله الرحمن‌الرحیم ، وسیله‌ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بی‌رابطه‌ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه‌ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم». 🔹بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - می‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یی بی‌پایان از ادعیه‌ی مأثوره‌ی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت می‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه می‌سازد. 🔹مناجات مأثوره‌ی ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی‌یی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمی‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. 🔹این مناجات، نمونه‌ی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا. 🔹مناجاتهای پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف ، مناجاتها را انشا فرموده است. 🔺خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. ۶۹/۱۰/۱
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَین ، اَلْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اِسْتِهْلاَلِهِ وَ وِلاَدَتِهِ بَكَتْهُ اَلسَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لاَبَتَيْهَا - قَتِيلِ اَلْعَبَرَةِ وَ سَيِّدِ اَلْأُسْرَةِ... از ازل بر همه این نکته مشخص باشد عشق از یمن وجود تو مقدس باشد با تو جمع عدد عشق مخمس باشد تو همه عشقی و عشق تو مرا بس باشد تا ابد بر دل عشاق حکومت داری بر همه انفس و آفاق حکومت داری پای عشق تو دل حور و ملک می ریزد عشوه کم کن که بهم چرخ و فلک می ریزد بسکه از نام دلآرات نمک می ریزد از سما زمزمه ی کنت معک می ریزد آسمان تا به زمین از دم تو لبریز است ذکر طوفانی تو ذکر جنون انگیز است اول ماه ، عجب ماه تمامی دارم نوکر کوی حسینم چه مقامی دارم هر نفس محضر ارباب سلامی دارم خوش به حالم که من اینگونه امامی دارم شاکر لطف خدایم که حسینی هستم سالها دل به دم و نوحه و هیئت بستم گرچه هر گوشه ی این شهر نوای درد است یادمان رفته که نام تو شفای درد است دوری از کوی تو والله بلای درد است کم کنی از سر این شهر تو سایه ؛ درد است نعمت روضه ی خود را تو نگیری از ما پادشاهی ز شما ، شغل فقیری از ما زاده ی اشکم و در تاب و تب بارانم سالها در غمتان در طلب بارانم روضه دل شکنت شد سبب بارانم باز هم یاد حرم یاد شب بارانم لااقل کاش شبی خواب حرم می دیدم بر سرم سایه ی زیبای علم می دیدم خبر آمدنت بوی بهار آورده جبرئیل آمده و عشق به بار آورده باز هم گریه برای دل زار آورده خبر از سوره ی بر نیزه سوار آورده مرتضی گریه کنان شانه به موی تو زند مصطفی آمد و بوسه به گلوی تو زند حسین رحمانی
شراب آلوده می‌داند تَهِ پیمانه می‌چسبد خمارِ باده می‌فهمد شبِ میخانه می‌چسبد گداییِ در این خانه تشریفی به ما داده... که تنها بر لبِ ما ساغرِ شاهانه می‌چسبد حرم شد خانه‌ام وقتی ، سلامت کردم و دیدم زیارت‌هایِ ما حتی میانِ خانه می‌چسبد سرِ سال است رو بر تو زیارت‌نامه می‌خوانم زیارت‌نامه خواندن با دلِ دیوانه می‌چسبد سلام‌الله ای دل   آتشِ صبح اَزَل آمد مبارک باد یازهرا که اَحلی مِن عسل آمد اگر شعریم اگر شوریم ؛ مُرَکب یا قلم هستم اگر با شهریار و مُقبِلیم و مُحتشم هستیم همه از آستان آسمانی نجف داریم که هر دَم ؛ دَم به دَم با صاحبِ تیغِ دودَم هستیم دمِ ما یاعلی و بازدم‌هامان حسین است و... اسیرِ این دَم و دیوانه‌ی این بازدم هستیم  پس از یک عمر فهمیدیم این دل بارگاهِ توست در این قابی که میبینم حرم را ؛ در حرم هستیم خدا را شُکر بختِ روز و ماه و سال مایی تو همیشه تا همیشه حالِ حَوِل حالِ مایی تو تو گوشه گوشه در دل  شُعله شُعله در جگر هستی تو از پیراهنم حتی به من نزدیکتر هستی الف با میم  و با عینی و با فایی و با حایی چگونه اینهمه هستی چگونه اینقدر هستی تو با منظومه‌ی هفتاد و دو خورشیدی‌ات عمریست مدارِ چرخش دیوانه‌های دربدر هستی «اگر غم لشگر انگیزد که خونِ عاشقان ریزد» دعا هستی دوا هستی قضا هستی قَدَر هستی چنان روشن شده عالم بگو خورشید برگردد محال است از حریم تو کسی نومید برگردد نگاهی کُن به دامانت دخیلِ تو خلیل اینجاست کنارِ سجدگاهِ ما جبینِ جبرئیل اینجاست  جلال‌الله در چشمت جمال‌الله در رویت جمال اینجا جمیل اینجا جلال اینجا جلیل اینجاست نه از سینایِ موسایم  نه از اَنفاسِ عیسایم کفایت می‌کند ما را کَرَم تا که کَفیل اینجاست گِره خورده است با نامت سرِ مژگانِ ما یعنی... که آبِ سلسبیل اینجا که یک شعبه زِ نیل اینجاست خدا را شُکر قلبِ ما صدای کربلا دارد فقط حال و هوایم را هوای کربلا دارد (حسن لطفی ۹۹/۰۱/۰۸)
تکه به تکه دلم حکایت عشق است شعله به شعله پُر از حرارت عشق است دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی در جگرم آتش محبت عشق است هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است هرچه که پروانه داشت شمع  از او برد غارت عشق است این و ‌عادت عشق است کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم حیِ علی‌العشق که قیامت عشق است حضرت عشق آمده است کیست حسین است آنکه شبیه‌اش نبود و نیست حسین است سوخته دل ، در  بساط آه ندارد خرمن آتش زده نگاه ندارد آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست عاشق بیچاره که گناه ندارد زندگیِ بی حسین تلخی محض است چون غم آن برکه‌ای که ماه ندارد «شُکر خدا را که در پناه حسینیم عالم از این خوبتر پناه ندارد» نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد  گفت پیمبر که  سینه چاکِ حسین است بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است آنچه نماند برای ما دل و دین است نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد گردش خورشید در مدار زمین است شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز  کوچه‌ی ما بهتر از بهشت برین است محمل لیلی گذشت باز ندیدش قسمت مجنون نوشته‌اند چنین است با حرم و بی حرم همیشه اسیریم عاقبت عاشقی همیشه همین است دست خودم نیست اگر که عاشق اویم آنکه سیه کرده روزگار من این است بسته به زنجیر آن دو  زلف دوتائیم شکر که دیوانه‌های کرببلاییم مثل حسین علی بجان علی نیست هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست عاشق او هم شدن به برکت مولاست بر سر هر سفره‌ای که نان علی نیست کرببلا را به ما هوای نجف داد راه حرم جز از آستان علی نیست جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید لایق جلوه در آسمان علی نیست کرببلا گفت که هیچ نیرزد شکل نمازی که با اذان علی نیست فاطمه گفتا بگو با دل آگاه اشهد ان علی .... علی ولی الله خانه خرابیم اگر خراب حسینیم شُکر دعاهای مستجاب حسینیم فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند گفت بیایید  انتخاب حسینیم قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد جرعه‌ی لاجرعه‌ی شراب حسینیم خانه‌ی ما کربلاست شارع العباس معتکف بارگاه باب حسینیم با ملک الموت هم که کار نداریم فاطمه فرموده  در حساب حسینیم لطف حرم شامل کبوتر ماشد مادر سادات باتو  مادر ما شد زخمی لب تشنه در برابر زینب آه که کشتی مرا برادر زینب تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت خاک دوعالم نشست بر سر زینب داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر حنجر تو خون شده است وحنجر زینب روبه یتیمان نگاه آخر تو بود رو به شریعه نگاه آخر زینب آمده پایین پای جسم تو خواهر آمده بالاسرتو مادر زینب جُون تو هستم که غیر آه ندارد «خواجه مگر بنده سیاه ندارد» (حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۶) واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح آمدی خاک آسمانی شد شب این کوچه کهکشانی شد عشق را چشمهات بانی شد زندگی تازه زندگانی شد چشمهایت طلوع دلبری است با تو دنیا جهان دیگری است خالقت تا تو را به زهرا داد نفس تازه ای به مولا داد جان ما جان پناه ما را داد قدمت آبرو به دنیا داد ذکر صبح و شبم حسین حسین همه تاب و تبم حسین حسین ای مسیح دوباره دنیا برق چشمت ستاره دنیا سد راه شراره دنیا عشق تو راه چاره دنیا زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ غیر مهرت به سینه جا نشود گره ای نیست با تو وا نشود دل ما از حرم جدا نشود هیچ جا مثل کربلا نشود دل جبریل با نماز شماست قبله مایل به جانماز شماست با تو حال و هوایمان خوب است در کنار تو جایمان خوب است نوکری ات برایمان خوب است امتحان کن وفایمان خوب است با تو حال همیشه ام عالی ست نوکرم کار و پیشه ام عالی ست من و این روزگار حیرانی لحظه هایی تمام بارانی هست امیدم در این پریشانی به تو که عزت کریمانی تا ابد از تو چاره می جویم یا امیری حسین می گویم کوچه ی عشق بی تو ماتم داشت کعبه بی کربلای تو غم داشت شهد لبهات عطر زمزم داشت کام ما تربت تو را کم داشت دل ما را گره بزن به ضریح عشق ما معتکف شدن به ضریح یطعمون الطعام شیوه ی توست دوستی با غلام شیوه ی توست ادب و احترام شیوه ی توست بخشش با مرام شیوه ی توست در دلم جز تو مهر غیری نیست جز درِ خانه ی تو خیری نیست شد دوباره دلم هوایی تو در دلم شوق هم نوایی تو آرزومند کربلایی تو چشم ما و گره گشایی تو از نسیمت فرشته میبارد آسمانت همیشه غم دارد منم و عطر روضه های حسین سینه ام می تپد برای حسین روی چشمم همیشه جای حسین رگِ قلبم بگو فدای حسین پرچمت سایه سار دلتنگی ست روضه هایت بهار دلتنگی ست عاشق سرجدا مگر داریم ذبح سر از قفا مگر داریم سرِ بر نیزه ها مگر داریم لشکری بی حیا مگر داریم نیزه ها با تنت چه ها کردند پیش زینب سرت جدا کردند حسن_کردی
مدح بارِ دیگر، در تنِ بی‌جانِ من، جان می‌رسد روحِ ویران گشته ام، دارد به سامان می‌رسد ماهِ کامل را ببین در آسمانِ عاشقی، در همین ایامِ آغازینِ شعبان می‌رسد مژده ای دلدادگانِ راهِ سبزِ عاشقی! معنیِ آزادگی، معنای ایمان می‌رسد یا حسین بن علی!، درهم بخر عشاق را کِی به این خشکی زده، یک جرعه باران می‌رسد بی نواییم و سرِ خانش به رحمت می‌رسیم از مسیرِ فیضِ او در سفره‌ها نان می‌رسد دل بده بر آستانِ لطفِ اربابِ کرم غم مخور! هجران و غم، روزی به پایان می‌رسد خوش به حالِ آن بهاری که سرآغازش تویی روزیِ امسالِ ما بی‌شک، فراوان می‌رسد عادل_حسین_قربان
مدح شب رحمت، شب رأفت ، شب لطف مکرّر شد زمین از مقدم این گل معطّر شد منوّر شد ملائک صف به صف تبریک می گفتند احمد را علی لبخند میزد حضرت صدیقه مادر شد به روی شهپر جبریل تا روی زمین آمد سپس گهواره اش دست علی ، دوش پیمبر شد نفسهایش معظّم کرده شعبان المعظّم را چه نعمت ها که در این شب به لطف او مقدّر شد به عمری سجده و ذکر و دعا درمان نشد دردش که فطرس از پر قنداقه او صاحب پر شد نگاهش زندگی بخشید حرّ بن ریاحی را به او هر کس که خوب عرض ارادت کرد ابوذر شد تمام انبیا در حسرت شأن و مقام او چه مولودی که مادر فاطمه، باباش حیدر شد پیمبر بوسه می زد دم به دم دست و دهانش را نمی دانم چرا روز تولد چشم او تر شد محمود_یوسفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا