eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
522 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
دمی با گریه می بوسید رگ های پریشان را دمی غمگین به دامن میگرفت آیات قرآن را اگر از کل صحرا بوی سیب و لاله می آید معطر کرده ردّ خون تو خاکِ بیابان را یکی با نیزه میرقصد، یکی عمامه میدزدد چگونه خواهرت تاب آورد اینقدر عصیان را سیه پوش غم است آن روزگاری که چنین دیده است جدا از آسمان، خورشید روشن، ماه تابان را تو ای خونِ خدا با قافله همراهی و زینب نبیند کاش ردِّ خونیِ سمِّ ستوران را برای اشک امت تا دم محشر همین بس که مسیحی قرض کرد از نامسلمانان مسلمان را فاطمه_معصومی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است صبور باش که این حرف آخرم سخت است دگر زمان جدایی شده، دعایم کن سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است برو برای اسارت دگر مهیّا شو که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی غریب ماندن زنهای این حرم سخت است تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی برای دخترک ناز پرورم سخت است بگو رباب حلالم کند که می دانم به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است به زیر حنجره ام بوسه می زنی، امّا بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است خدا به داد دلت می رسد، که در بر شمر به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است علی_صالحی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
قلبی که با حضور شما پا نمی شود محبوب خانواده ی زهرا نمی شود انسان بی حسین چو بیمار لاعلاج دردش به هیچ وجه مداوا نمی شود عین هزار سال رکوعش قبول نیست قدی که سمت کربلا تا نمی شود تنها نه اینکه زنده کند مرده را حسین بی مهر او مسیح, مسیحا نمی شود همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست جز او کسی به دوش نبی جا نمی شود روزی به روی سینه ی احمد نشسته بود امروز, شمر از بدنش پا نمی شود می خواست از گلو سر او را جدا کند خیلی تلاش می کند… اما نمی شود جز آن که از قفا ببرد از حسین سر از کار قاتلش گرهی وا نمی شود امیر عظیمی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
در عجب باشد جهان از وسعت این قتلگاه جا گرفته در دل آن، هم زمان چندین سپاه نیمه جان بودی که بر روی تنت می تاختند نیمه جان بودی که آتش رفت سمت خیمه گاه زینبت از روی تل می دید بی لشکر شدی حرف ها با زینب خود می زدی با هر نگاه اکبر و قاسم، بُرَیر و مسلم و جون و حبیب ... نیست دیگر هیچ سرداری در این آوردگاه خیمه ها می سوزد و پای برهنه می دوند روی خاشاک بیابان، کودکان بی پناه رو سپید عالمی، افسوس در عصر دهم دوره ات کردند در گودال مشتی روسیاه گوشه ی گودال مادر بود و جسمی چاک چاک آسمان با هر "بُنَیّ" زیر لب می گفت: آه در نگاه تو چه سِرّی بود، کشتی نجات! هر که می آمد ته گودال، می شد سر به راه احسان_نرگسی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ديگر رسيده قصه به آخر، جدا شدن سخت است خواهري ز برادر جدا شدن با دلهره كنون كه بغل مي كني مرا يعني فراق، با دل مضطر جدا شدن پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن تو از مدينه ياد ز يحيي كني چرا؟ يعني رسيده است دم سر جدا شدن؟ بگذار تا گلوي تو را بوسه اي زنم حيف است حنجر تو به خنجر جدا شدن تو مي روي و غصه ي من مي شود شروع از دختران فاطمه معجر جدا شدن... پيش نگاه غمزده ي كودكان تو يكسر سر شهيد ز پيكر جدا شدن... از ما زنان بپرس زماني كه تنگ شد درد آور است النگو و زيور جدا شدن... رضا رسول_زاده واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه ی ربودن معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد - هیزم می آورند حرم را خبر کنید- این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد محسن_ناصحی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مادرم خورده زمین تا که تو را دیده، چرا؟! قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا؟ به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا؟ بوسه بر زیر گلوی تو فقط حق من است نیزه ای حق مرا خورده و بوسیده چرا مگر این آب روان مهریه زهرا نیست؟ پسر مادر من با لب خشکیده چرا؟ آسمان را لب عطشان تو گریانده و شمر پیش تو آب زمین ریخته خندیده چرا؟ نکند شمر دوباره به تنت سر زده است بند بند تن عریان تو پاشیده چرا؟ همه ی حرف من این است که با خنجر کند گل پرپر شده ی باغ مرا چیده چرا؟! هر چه کردم نشد آخر که بلندت بکنم آه بر روی زمین جسم تو چسبیده چرا؟ آفتاب از تن عریان شده ات شرم نکرد؟ به تن بی سر تو یکسره تابیده چرا؟ به تو وابسته ام و بعد تو دق خواهم کرد به تو احساس مرا کوفه نفهمیده چرا؟! ابراهیم_لالی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بعد یک عمر که با بودن تو سر کردم حال باید تک و تنها به حرم برگردم من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم پس نخور غصه شبیه تو رشادت دارم من بمیرم اگر این عشق هلاکم نکند سایه ات را ز سرم کاش خدا کم نکند دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم تو بمان خیمه خودم میروم و مى جنگم با تو هستم پسر فاطمه! خواهش کردم از کنارم نرو مثل همه! خواهش کردم طاقتم نیست ببینم سرت افتاد زمین اینقدر آه نکش، خواهرت افتاد زمین خواهرم، عاطفه ى خواهریم را چه کنم؟ پیرهن بافتهء مادریم را چه کنم؟ دیدم از دور کسى چکمهء خود پا مى کرد زیر حلقوم تو را شمر تماشا مى کرد حاضرم رو بزنم، چنگ به رویت نزنند موى خود را بکنم، پنجه به مویت نزنند رضا دین_پرور واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
خوابِ سنگین دیده است دنیا..برایِ ما دو تا لرزشی افتاده گویا در صدایِ ما دو تا از زمانی که به دنیا آمدم عاشق شدم آفریده شد جهان اصلاً برایِ ما دو تا صبر کن تا بوسه ای برگیرم از زیرِ گلو امر..امرِ مادر است ..خیرالنسایِ ما دو تا اندکی آهسته تر ..آقایِ مظلومان حسین عالمی محوِ وداع شد در هوایِ ما دو تا حرفِ رفتن را نزن ..قربانِ صحبت کردنت گرچه که افلاکیان هستند فدایِ ما دو تا یادگاری دارم از مادر برایت ..پیرهن خاطراتی زنده شد در ذهن هایِ ما دو تا بی کفن می مانی ای سروِ رشیدم رویِ خاک می رود غارت ..عزیز دلِ رِدایِ ما دو تا لحظه هایِ سخت و جانفرسا شده کو مادرم یک نگاهِ فاطمه باشد دوایِ ما دو تا می روی..من پرچمت را می برم بالا حسین هست این وادی یقیناً کربلایِ ما دو تا واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تشنه‌ام دید ولی حرمله آبش را خورد شمر همراهِ سنان بود شرابش را خورد خنده‌ی ابن زیاد است خدا رحم کند مستیِ زجر زیاد است خدا رحم کند حاضرم جان دهم اما بدنت را نکِشند دهنم خُرد شود پیرهنت را نکشند وای در پیشِ حرم داغِ عمو راحت نیست تیغ اگر کُند شود پشتِ گلو راحت نیست این همه نعل فقط پشت تو را میشکند ساربان گفته که انگشت تو را میشکند حسن_لطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اذان بگو که شهیدان همه به صف شده‌اند که تیرها همه آمادهٔ هدف شده‌اند پیمبرانه به تکبیر باز کن لب را که از صدای تو ذرّات در شعف شده‌اند برای چرخ زدن در حوالی خورشید مدارهای سراسیمه جان به کف شده‌اند به یُمن بارش احساس در مساحت ظهر غبارها ز رُخ دشت برطرف شده‌اند و کربلا شده دریایی از حماسه و شور و ریگ‌های بیابان همه صدف شده‌اند نماز عشق فقط سجده‌ای پر از خون است اذان بگو که شهیدان همه به صف شده‌اند پروانه_نجاتی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بوی پیراهن تو پشت سرت ما را کشت... گریه ی خواهر تو پشت سرت ما را کشت.. تو چه کردی دَم آخر که پی رفتن تو ناله ی اهل حرم پشت سرت ما را کشت.. داغ عباس چه آورد شَها بر سر تو گریه و ناله ی تو بر قمرت ما را کشت... بین آن هلهله و کف زدن و شادیشان وَلدی گفتن تو بر پسرت ما را کشت... هرچه گفتند و شنیدی به کناری اما ناسزا گفتنشان بر پدرت ما را کشت... تا که با پیرهنت خون سرت را بردی خوردن تیر سه سَر بر جگرت ما را کشت... با وجود همه ی دیو و دَدان در گودال پرسه شمر و سنان دور و برت ما را کشت... جلوی مادر و خنجر زدن پی در پی عوض زیر گلو ، پشت سرت ما را کشت... سید_میثم_میر_غضنفری واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مناجات_محرمی وداع اگر اشاره ای کند صد گره وا کند حسین اگر که تر کند لبش درد دوا کند حسین به ناز می خرد مرا به عرش می برد مرا  اگر که قسمتم شبی کرب و بلا کند حسین  به مجلس عزای او بدین امید آمدم  که این دل شکسته را ز غم رها کند حسین  فخر کنم به عالمی رها شوم ز هر غمی  اگر که نوکر خودش مرا صدا کند حسین  جامه‌ی غم برم کنم، چه خاک بر سرم کنم؟  اگر ز نوکران خود مرا جدا کند حسین  قسم به نور مهدی اش، رسم حضور مهدیش  بهر ظهور مهدیش اگر دعا کند حسین  گهی نهیب می زند گهی نبرد می کند  گهی نظر به خواهر و به خیمه ها کند حسین  چه دیده چشم اطهرش؟ که در وداع آخرش  به خواهرش سفارش رقیه را کند حسین  قاتل پر ز کینه اش نشسته روی سینه اش  به زیر خنجر عدو شکر خدا کند حسین  تنش به خاک کربلا سرش بریده از قفا  ببین به روی نیزه ها چو نی نوا کند حسین  شب و هزار و یک خطر قافله رفت بی خبر  ندانم از چه رو نظر سوی قفا کند حسین  گمان کنم ز ناقه ها فتاده است دختری  که خون ز چشم خود روان به نیزه ها کند حسین سیدمجتبی_شجاع واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع چنان اسفند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌بیند مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا برادر، دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است اگر امشب شب قدر است، قرآن‌ها چرا فردا... همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا ببین شش‌ماهه‌ات بی‌تاب در گهواره می‌گرید علی از تشنگی جان می‌دهد امروز یا فردا ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را همانانی که می‌افتند زیر دست و پا فردا برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است قیامت می‌شود وقتی بگوید یا اخا فردا برادر! خوب می‌خواهم ببینم روی ماهت را هراسانم که نشناسم تو را بر نیزه‌ها فردا به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می‌مانم تمام هستی من، می‌روی بی من کجا فردا؟ میلاد_عرفان_پور واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع "گفت: ای گروه! هرکه ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما... تا دست و رو نشُست به خون، می‌نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما این عرصه نیست جلوه‌گه روبه و گراز شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان آشنای ما برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما یزدان ذوالجلال به خلوت‌سرای قدس آراسته‌ست بزم ضیافت برای ما..." نیر_تبریزی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع دلم برای داغِ تو مذاب شد حسین جان که خانه‌ی دو چشم من خراب شد حسین جان به گریه‌های خواهرت به صبح گو طلوع مکن که قلب زینب از غمِ تو آب شد حسین جان صدای پای پاسبان خیمه‌ها هنوز هست هزار شکر کودک تو خواب شد حسین‌جان کنار اصغرت ببین سکینه زار می‌زند که روضه‌خوانِ خیمه‌اش رباب شد حسین‌جان خدا کند نماند و نگویدت میانِ شام لبت ز خیزران چرا کباب شد حسین‌جان کنارِ رأس تو چرا قمار می‌کنند وای نصیب طشت تو چرا شراب شد حسین‌جان حسن_لطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد وقت جوابِ هم‌سفران بر امام شد پاسخ‌دهنده اوّل آنان «زُهیر» بود كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ» مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش ما عزممان همین و نه جز این قیام شد و‌آن‌‌گه «بُریر» دادِ سخن داد آن‌چنان ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد منّت به ما نهاده خدا با وجود تو ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد فخر است قطعه‌قطعه شدن پیش روی تو طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد! پس بهر دل‌نوازیِ فرزند فاطمه گاهِ سخن ز «نافع» شیرین‌كلام شد گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما با رهبریت، محنت ما بی‌دوام شد ما دوستیم با تو و با دوستان تو دشمن به آن‌كه دشمنی‌ات را مرام شد ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد... مهدی_خطاط واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود لهیب تشنگی‌ات، روح دشت را می‌سوخت فرات موج‌زنان گرچه در کنار تو بود به رزم، قصد فنای جهان، گرت می‌بود نه آسمان، نه زمین، مردِ کارزار تو بود اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد ز خون پاکِ دلیران جان‌نثار تو بود به جای ماند اگر نامی از جوانمردی ز پایمردی یاران نام‌دار تو بود به پیشواز اجل آن چنان کمر بستی که مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود شُکوه نام بلند تو، جاودان باقی‌ست که سربلندی و آزادگی، شعار تو بود به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم گلی که از چمن حُسن، یادگار تو بود اگرچه گلشنت ای باغبان به غارت رفت خزانِ باغِ تو، آغازِ نوبهارِ تو بود درخت عدل و مروّت که آبیاری شد رهین منّت شمشیر آبدار تو بود به جز دل تو که بود از وصال، خرّم و شاد جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود به غیرِ داغ محبت به دل نبود تو را اگرچه سینهٔ هر لاله داغدار تو بود... ذبیح_الله_صاحبکار واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع امشب نشست آتش هجران به سینه ام آئينه ریخت شعله ی سوزان به سینه ام افتاده است جوشش دریا به دیده ام آمد ز داغ هجمه ی توفان به سینه ام اَمَن یُجیب نقش لبانم برای وصل یعنی که هست آیه ی قرآن به سینه ام تا که خموش آتش هجران کنم به دل افتاده اشک بی سر و سامان به سینه ام در وصل یار از شب هجران گذر کنم دارم ز شوق صبح درخشان به سینه ام می سوزم از فراق در این دشت بی کسی زیرا که هست آه پریشان به سینه ام دستم گرفت تا به وصالش رسد دلم دارد حبیب دیده ی احسان به سینه ام من قلب خویش جانب کرب و بلا برم زیرا که هست آتش پنهان به سینه ام مهر حسین بر دل زارم نشسته است یعنی که هست محنت مهمان به سینه ام امشب حسین غرق مناجات با خداست اکنون ازوست جلوه ی تابان به سینه ام فردا به خاک چهره گذارد امام عشق گرید ز داغ دیده ی گریان به سینه ام از خیمه گاه ناله ی ماتم نمی رسد فعلا" که نیست آتش بحران به سینه ام فردا ولیک شعله شود داغ کربلا افتد ز آه آتش طغیان به سینه ام وقتی که کفر هجمه به ایمان بیاورد باید نوشت غربت ایمان به سینه ام «یاسر» کشید عکس پریشان عشق را ناگه نشست چهره ی جانان به سینه ام محمود_تاری واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع هر که را نیست سر دادن سر، برگردد زآن‌که خورشید در این معرکه بی‌سر گردد دست او مثل اباالفضل می‌‌افتد بر خاک با حسین‌بن‌علی، هر که برادر گردد زهر در قلزم اگر بود، به جان می‌‌نوشید مالک این‌گونه فقط مالک اشتر گردد زندگی کردن او، در گرو مردن اوست لاله پیوسته بر آن است که پرپر گردد.. ظهر فردا، که زمین آرزوی مرگ کند و زمان سعی نماید به عقب برگردد.. ظهر فردا، که دو خورشید بر آید به افق و زمین روشنی‌اش چند برابر گردد ظهر فردا، که سر دوست دمد بر نیزه ظهر فردا، که جهان عرصۀ محشر گردد هر که را نیست سر کشته شدن! در دل شب، بی که حرفی بزند برگردد، برگردد علیرضا_اطلاقی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود لهیب تشنگی‌ات، روح دشت را می‌سوخت فرات موج‌زنان گرچه در کنار تو بود به رزم، قصد فنای جهان، گرت می‌بود نه آسمان، نه زمین، مردِ کارزار تو بود اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد ز خون پاکِ دلیران جان‌نثار تو بود به جای ماند اگر نامی از جوانمردی ز پایمردی یاران نام‌دار تو بود به پیشواز اجل آن چنان کمر بستی که مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود شُکوه نام بلند تو، جاودان باقی‌ست که سربلندی و آزادگی، شعار تو بود به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم گلی که از چمن حُسن، یادگار تو بود اگرچه گلشنت ای باغبان به غارت رفت خزانِ باغِ تو، آغازِ نوبهارِ تو بود درخت عدل و مروّت که آبیاری شد رهین منّت شمشیر آبدار تو بود به جز دل تو که بود از وصال، خرّم و شاد جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود به غیرِ داغ محبت به دل نبود تو را اگرچه سینهٔ هر لاله داغدار تو بود... ذبیح_الله_صاحبکار واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم حسن_لطفی