#قلم_قرآنی
داشتم فشار خون میگرفتم و با بیمارا حرف میزدم
پیرمردی که بابا بزرگ صداش میزدم اومد تا فشارش رو بگیرم در همین حین از مشکلات جسمیشون میپرسیدم و راهکار میدادم ...
یکی از مشکلات که ایشون بیان کرد گفتند که حافظه ام ضعیف شده و من هم پیشنهاد داد تا قرآن بخونن ناگهان اشک در چشمان پیرمرد حلقه زد و آرام آرام از چین و چروک های اطراف چشمش پایین آمد
من هم که هم ناراحت شده بودم و کنجکاو ، جویای علت ناراحتی ایشون شدم
و گفتند که من سواد خواندن قرآن را ندارم ..
گفتم اینجا دوره قران ندارید ؟
گفت نه نداریم گفتم کسیو نداری برات قران بخونه ؟
گفت نه دخترم
ادامه داد و گفت ارزومه بتونم قران بخونم و صدای قران رو بشنوم
اینجا بود که جریان رو برای رفقای جهادی شرح دادم و تصمیم گرفتیم آرزوی این پیرمرد مهربان رو برآورده کنیم ...
🔹️بحمدالله به کمک خیرین محترم قلم قرآنی تهیه و تحویل گردید.
تصاویر فوق هم گزارش تحویل این قلم به این عزیز بزرگوار میباشد ...
قرارگاه جهادی شهید عباس دانشگر
بسیج دانشجویی شهرستان قائنات و زیرکوه
کانون شهید دانشگر خراسان جنوبی (قائنات)
┏━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┓
eitaa.com/jahadi_qaen
eitaa.com/basijqaenat
┗━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┛
⚜️ 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹⚜️