eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
356 دنبال‌کننده
320 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
. هرچه دارم از تو دارم چادرت شد سایه ی من، مهر تو آسایه ی من جز تو من چیزی نخواهم، لطف تو سرمایه ی من غمت شد حاصلم، دخیل تو دلم به عشقت مبتلاست، همه آب و گلم مدد یا فاطمه... ### حضرت ام ابیها، کوثر والای طاها نور چشم مرتضایی، مادر ارباب دلها تو جانی بر تنم، گدای تو منم چونان شوریدگان، ز تو دم میزنم مدد یا فاطمه... ### خطبه‌خوانِ بارشادت،هستیِ عالم فدایت ای که ماندی در ره دین، با ولایت تا شهادت به شیعه مادری، پناه حیدری شهید انقلاب، تو یاس پرپری مدد یا فاطمه... ### داغ پهلوی شکسته، روضه ی دستان بسته آتش بر خانه ی تو، بر دل دوران نشسته امید رهبرم، پناه کشورم نگاهت(حجابت) میشود، چو تاجی برسرم مدد یا فاطمه... ✍ . 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
آیات قرآن یک به یک آیات زهراست آیینه دنیا تماماً مات زهراست از پای تا سر فاطمه تنها علی بود اثبات مولا در غدیر اثبات زهراست دستاس عالم را به دستش داده بودند هستی سراسر مملو از ذرات زهراست ما که به جای خود پیمبر هم وجودش از برکت مولا و از برکات زهراست تا پای جان پای علی باشید آری این از سفارش ها و تاکیدات زهراست می سوخت پای بسترش مولا که چون شمع می دید دیگر آخرین ساعات زهراست نان پخت روز آخری با حال زارش اینها فقط یک گوشه از حالات زهراست چیزی که کامل می کند دین را نماز است آن هم که اکمالش به تسبیحات زهراست
من دردهای بیشمار از ،میخ  ِدر دارم باید که از آغوش طفلم دست بردارم پای  ِبرهنه سیلی از نامردها خوردم ای کاش میگفتم که مردی در سفردارم دنیا و اهلش باشد از آن ِشما، مردم حال  ِتماشا نیست وقتی چشمِ تر دارم من بی پدر دلبسته ی دنیا نخواهم شد اُم ِاَبیـــهایم  بــهشتی زیر سر دارم حالِ پریشان مرا دیـــگر نمیبینید "یکدست بر دیوار "و "دستی بر کمر" دارم وقتی عــلی را در کنار چاه میبینم از نامسلمانییتان خون بر جگر دارم افسوس دیگر اهل بیتم را نخواهم دید هر چند از داغ یتیمانم خبر دارم قبر مرا از مردمان مخفی نگهدارید من در درونم رنجهای بیشتر دارم.....!
تو زمین گیری و من بی کس و یارم زهرا خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خانه ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا ؟ همدم چاهمو هم صحبت نخلستانم بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟ خجل از قد تو با دیده ی تارم زهرا کفنت را جلوی چشم علی باز نکن که در آورده عزای تو دمارم زهرا شب به شب مجلس ختمی‌ست،خصوصی اما نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا
هر شب برای گریه هایت ، گریه کردم ناله به ناله پا به پایت گریه کردم هر دفعه این نه سال را که یادم آمد از ابتدا تا انتهایت گریه کردم تسکین طفلانت اگر چه کار من بود با بچه هایت هم برایت گریه کردم ای مستجاب الدعوه ای که رفته از دست با آرزویت با دعایت گریه گردم در مجلس ختمِ خودم آندم نشستم هر کوچه ای که در عزایت گریه کردم ای که به پشت درصدایت در نیامد هر بار پشت در به جایت گریه کردم تو پیرهن میدوختی و در کنارت با روضه های کربلایت گریه کردم
* فقیرم و ز شما دّر ناب می گیرم به پاس بوسه براین در شتاب می گیرم نشد که دست تهی رد شوم از این درگاه همیشه از در لطفت جواب می گیرم برای از تو سرودن به عشق محتاجم مدد همیشه من از بوتراب می گیرم هرآن زنی که تو الگوی او شوی گوید فقط ز فاطمه درس حجاب می گیرم به یاد زندگی کوتهت گل یاسین زاشک پرپر چشمم گلاب می گیرم من از شنیدن فریاد استغاثه ی تو هنوز مضطربم، اضطراب می گیرم ز داغ محسن تو گریه می کنم،گاهی سراغ از غم و درد رباب می گیرم به یاد تربت تو عکسی از بقیع تو را میان سینه ی غمدیده ، قاب می گیرم تو مهر عصمتی و آفتاب زائر توست نشان ز قبر تو از آفتاب می گیرم میان خلوت وتنهائیش «وفایی» گفت عزا ز داغ تو با آب وتاب می گیرم
بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه میشوم آماده ی گریه برای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... هاتفی از آسمان میدهد امشب ندا فاطمیه آمده ، فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه میشوم آماده ی گریه برای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... فاطمیه آمده اِی فاطمیون غیور خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری این لباس مشکی اَم باشد عطای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... من کجا و گریه در بزم عزای او کجا اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه بر جراحات عمیق فاطمه مَرهَم نهد هر کسی گِریَد میان روضه های فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند میشود ایمن زِغم تحت لوای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا بار الها جان من گردد فدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل ای که هستی در پِی رضای فاطمه میرسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه کِی می آیی تا بگیری انتقام مادرت مهدی زهرا بیا ای دلربای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه
بغض دارم در گلو شب تا سحر این روز ها می کند در مرگ من آخر اثر این روز ها بوی دود و آتش و خاکستر و مسمار در می کند حال مرا آشفته تر این روز ها هر نشانی که شود یاد آور آن روز تلخ می نماید شیعه را خونین جگر این روزها تا صدای زنگ در گاهی به گوشم می رسد بغض می گیرد مرا در پشت در این روز ها مادری تا می زند شانه به موی دخترش می شود چشمان هر بیننده تر این روز ها  چادر خاکی مادر هم  گواهی روشن است تا شود آشفته احوال پدر این روز ها ای بسا حق می دهم از شدت این غم کسی جان شود از پیکرش بیرون اگر این روز ها ما کجا و گریه کردن در عزای فاطمه (س) گر نبود از جانب بالا نظر این روز ها
Meysam Motiee - Ageh Misheh Cheshato Vakon.mp3
7.75M
🏴 🎤مداح :حاج ▪️▪️▪️▪️▪️ اگه میشه چشاتو واکن توجهی به مرتضی کن یه بار دیگه منو صدا کن زهرا،‌ به فدای دل از غصه پُرت زهرا،‌ قول میدم نسوزه دیگه چادرت زهرا،‌ زهرا پاشو،‌ مادری کن با همون قد کمون پاشو،‌ برای بی‌کسی مرتضی بمون زهرا،‌ زهرا زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... تنت رو غسلِ گریه میدم مرگمو با چشام دیدم تازه به بازوهات رسیدم ای وای،‌ چقَدر کبوده این تن نحیف ای وای،‌ چقَدر این دو سه ماه، شدی ضعیف ای وای،‌ ای وای ای وای،‌ جای سیلی روی صورت بمونه ای وای،‌ چرا حیدرت نباید بدونه؟ ای وای،‌ ای وای زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا... راحت شدی از درد بازو از اون نگاه تار و کم سو میشدی هی پهلو به پهلو مُردم،‌ با شب و غم نخوابیدن تو مُردم،‌ تا می دیدم خونِ رو پیرهنتو زهرا،‌ زهرا پاشو،‌ نبینم کبود بمونی یاسِ من! پاشو،‌ فاطمه تموم نشه واسه من زهرا،‌ زهرا زهرا، تو بری آتیش می‌گیره جون من زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من! زهرا، زهرا ✍شاعر:رضا یزدانی
. من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران . هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران . من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران . قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران . شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران . اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران . فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی کاش تو تنها نبودی در میان کافران . وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران . لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران . کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی می‌رود حالا رباب از حال بین مادران . تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران . اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام این اصول عشق باشد بین این همسنگران . «میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن . خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران . آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران . ثلث سادات جهان را پشت در انداختند گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران . هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران . این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن . من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت وای از دستان خولی ها و وای از زیوران . خیال -۲۵ مهر ۱۴۰۳ علیه_السلام سلام_الله
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز هم روضه گرفتی در کجا یابن الحسن در مدینه یا نجف یا کربلا یابن الحسن باز شاید در خیال انتقام مادری بر ظهورت می کنی دائم دعا یابن الحسن در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست نیست در دور وبرت یک آشنا یابن الحسن رسم هر بزم عزا این است که در پیش در خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا یابن الحسن پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری تا پیام تسلیت گویم تو را یابن الحسن دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام کی شود این روضه ها حقّش ادا یابن الحسن با چه جرمی روبروی چشم‌گریان حسن شد به روی مادرت سیلی روا یابن الحسن؟ مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند روبروی همسرش چل بی حیا یابن الحسن کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست شد دوشنبه مطلع کرب و بلا یابن الحسن شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا یابن الحسن زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش پیرمردی آمد و زد با عصا یابن الحسن روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين شد جدا و رفت روی نیزه ها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
شور؛ پرچم یا زهرا.mp3
2.95M
🔹پرچم یا زهرا🔹 موج پرچما این شب‌ها ذکر «فاطمه، یا زهرا» می‌بره دلای ما رو سمت عرش اعلا لحظه‌های خوب دنیاست چشمامون شبیه دریاست وقتی روی دوش می‌گیریم پرچم یا زهرا الهی که اسم تو از لبم نیفته مادرم از خوبی تو همیشه گفته چی می‌شه قسمتم، بشه دعای تو الهی که بشم، یه روز فدای تو «یا فاطمه مدد، یا فاطمه مدد» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوچه کوچه تو شهر ما گوشه گوشه می‌شه برپا خیمۀ عزای مادر توی فاطمیه هر جایی که روضه برپاست واسۀ ما بیت الزهراست پر شده تموم شهر از بوی فاطمیه سایۀ چادرت همیشه رو سر ماست دنیا خبر داره که زهرا مادر ماست می‌خوام شبیه تو، یار ولی بشم منم فداییِ راه علی بشم «یا فاطمه مدد، یا فاطمه مدد» 📝 🎙
همسایه ها بخوابید راحتر از همیشه آخه صدای زهرا،دیگه بلند نمیشه اونی که صبح و شب ناله، می زد از درد سینه اگه بار گران بوده،دیگه رفت از مدینه یافاطمه ، یافاطمه ، یافاطمه ، یازهرا علی غسّلنی فی اصیل علی کفنّی فی الیل تا نامردا نبینند علی دفنّی فی الیل علی قبر مرا مخفی، زچشم دشمنان کن وداعی در دل شب با، نیلوفر جوان کن یافاطمه ، یازهرا، یافاطمه ، یازهرا، یافاطمه ، یازهرا عزیز مهربونم،جوون قد کمونم مگه خودت نگفتی علی پیشت می مونم مرو ای همسر خسته،ببین قلبم شکسته کنار در رو سجاده، ببین زینب نشسته منم و یک مدینه، یه دنیا حرف تو سینه یادم نیار خدایا، پهلو و میخ و سینه بلند شد مادر زینب،حالا چه وقت خوابه کفن پوش سفید من، دلم برات کبابه یافاطمه ، یافاطمه ، یافاطمه ، یازهرا
. علیهاالسلام سلامِ آدم سلامِ حوّا سلامِ مریم سلامِ عیسی سلامِ یاسین سلامِ طاها به جسم زهرا به جان زهرا.. ضلالت از ما هدایت از او توسّل از ما عنایت از او اطاعت از ما ولایت از او ولایت از او اطاعت از ما خدا به قرآن کند ثنایش رسول خیزد به پیش پایش علی به حُسن خدانمایش جمال حق را کند تماشا فلک به کویش پناه دارد ملَک به سویش نگاه دارد دو آفتاب و دو ماه دارد دو عالم‌افروز و عالم‌آرا ائمّه حجّت برای امّت تو بر ائمّه هماره حجّت کنند از تو همه اطاعت چنان که از ذاتِ حق‌تعالی تو جان خود را به کف نهادی ز دست رفتی ز پا فتادی گه اوفتادی گه ایستادی رها نکردی امام خود را.. ...
رفتی و مانـــده در دلم نالۀ بی‌صـــدای تو چه زودمستجاب شدفاطمه جان دعای تو تو تا حیات داشتـی بهـــر علی گریســـتی علی به طول عمر خــود گریه کند برای تو دست خزان رسیدو زد لطمه به برگ یاس من کاش کبودمی‌شدی صورت من به جای تو بعد شهادت تو چـون وارد خانه می‌شوم می‌نگرم به هر طرف می‌شـنوم صدای تو بود من و نبود من، رکـــن همه وجود من با چه گناه پشت در شکــست دنده‌های تو روز ز پا نشســته‌ای روز دو دیده بسته‌ای شب ز چه رفــت زیر گِل روی خدانمای تو تویی که با نثار جان گشـــود بین دشمنان بازوی بســــتۀ مرا دســـت گره‌گـــشای تو هـــم ‌زره علی شدی هم‌ ســــپر علی شدی فـــدایی ره علی، علی شــــــود فـــدای تو تو زیر تازیانه‌ها دویــــــده در قفـــای من چهــــار طفل نازنین دویـــــده در قفای تو قسم به اشک ماتمت قبول کن که "میثمت" ریخته با شـــرار جــــان پارۀ دل به پای تو شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار ...
"به مِـهر و عاطفه یِ مادرانه محتاجم به روضه خوانی و آه شبانه محتاجم به لطف حضرت حق من به ذکر یاحیدر به ذکـرِ شاه زمـین و زمـانه محتاجم کسی به روی شما بی بهانه سیلی زد به لـَعـنِ قاتلِـِتان بی بهانه محتاجم چه آتشی به درِ خانه یِ علی افتاد به سوز قـلب اهالیِ خانه محتاجم مَنی که نام و نشان دارم از غلامیِ تان به یک دعای گـُل بی نشانه محتاجم نَفَس نفس نفسم نذری حسین و حسن به هر دوتا پسرت عاجـزانه محتاجم چه فاطمیه…چه شبهای جمعه…بی تابم به شاه و گـریه یِ بر نازدانه محتاجم ندارد این سرِانگـشت ها رمق…عمه به دست های تو هم مثل شانه محتاجم ببیـن شکـسته شده مثل یار دندانم به ندبه خوانی تو عاشقانه محتاجم
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد  نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد  ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف  دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد  هر چه کردم سپر درد و بلایش گردم  نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد  آه زینب تو ندیدی... به خدا من دیدم  مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد  سیلی محکم او چشم مرا تار نمود  مادر از من دو سه تا سیلی محکم تر خورد  حسن از غصه سرش را به زمین زد، غش کرد باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد  قصه ی کوچه عجیب است مهاجر اما  وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد 
در روضه های آل عبا قد کشیده ام این خانواده را ز ازل برگزیده ام همچون کبوتری که به دنبال دانه است هرجا که روضه ای شده بر پا پریده ام این جا گدا شدن به خدا اوج عزت است این را من از کلام سلیمان شنیده ام من اهل روضه ام به دعاهای مادرم گفته تو را برای همین پروریده ام دست خودم نبوده که اینجا نشسته ام ممنون لطف بانوی قامت خمیده ام لبخند من به عرش خدا میرسد اگر زهرا بگویدم که تو را من خریده ام یا فاطمه به چادر تو میدهم قسم با گریه بر شماست به جایی رسیده ام ا برکت همین دهۀ فاطمیه است عمری به زیر بیرقتان آرمیده ام انّ القلوب حرم الله یک کلام بشنو ز دل که فاطمه عشق است والسلام.😭😭😭
من خدایم که همه کوی مرا می جویند همه ذرات فلک حمد مرا می گویند من خدایم که همه راه مرا می پویند همه جانها به ید قدرت من می رویند همه چیز و همه کس در همه جا مال من است دل هر جامد و جنبنده به دنبال من است آن زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان در مکانی که مکان یاد ندارد چه مکان نه شبی بود و نه روزی و نه چرخی، نه جهان نه پری بود و نه جبرئیل و نه دوزخ نه جنان دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود ز طفیل گل او ساخته ام دنیا را من به عشق رخ او ساخته ام طاها را میل او بود بسازم علی اعلی را جبرئیل و فلک و آدم و پس حوا را از ازل تا به ابد هر چه و هر کس هستند همه مدیون رخ فاطمه من هستند به خداوندی خود فاطمه ام بی همتاست فاطمه چون من تنها، به دو عالم تنهاست در میان همه آثار که از من بر جاست همه دار و ندارم گل روی زهرا ست نه همین بهر پدر پاره ای از تن باشد فاطمه پاره ای از جان و تن من باشد 😭😭😭
ای گلِ خزانم،آتش زدی به جانم ای پرستویِ من،رفتی ز آشیانم مانده کنجِ سینه،غم هایِ بی حسابم بی تو در مدینه،سلام بی جوابم در غمت خمیدم،امیدم،رفیقِ خفته زیر گل ای فرشته رویم،چه گویم،چه کرده هجرانت به دل مرتضی و دوری،صبوری ندارم و بریده ام یادِ رویِ ماهت،بریزد ستاره از دو دیده ام یاسِ نیلوفری ... کی مرا می بری؟ وای از این غمِ جدایی ... بعد تو به عالم من دلخوشی ندارم بی تو با که گویم غمهایِ بی شمارم من که در مدینه غریب و ناشناسم سر بر آر و بشنو زهرا تو التماسم ای فدایِ چشمت نگاهم به دردِ من بوده طبیب با دلِ شکسته بخوانم شب تا سحر امن یجیب ای صفایِ خانه،شبانه،بار سفر را بسته ای با قدِ خمیده،شهیده،مگو که از من خسته ای یاسِ نیلوفری ... کی مرا می بری؟ وای از این غمِ جدایی ... در کنارِ قبرت،ببین در اعتکافم کعبه هستی و من،دورِ تو در طوافم از غمت بر آید ، زسینه آهِ سردم بی تو من که دیگر ، علیِ کوچه گردم کی رود ز یادم،غم تو،ای مانده بین کوچه ها کس خبر ندارد،زداغت،با من چه کردی کوچه ها کی رود ز یادم،که دشمن،هست تو را گرفته بود کی رود زیادم،که زینب،دستِ تو را گرفته بود یاسِ نیلوفری ... کی مرا می بری؟ وای از این غمِ جدایی ... 😭😭😭
خداحافظ ای صفای مدینه خداحافظ ای گل بی قرینه خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ نور دیده حیدر خداحافظ غم رسیده حیدر ز داغ تو خون شده دل زینب نگر بر قد خمیده حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ هستی حیدر خداحافظ نور چشم پیمبر که بودی عمری تو یاور حیدر چه سازم بی تو امید دو عالم به حال من فاطمه جان تو بنگر خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ همنشین ولایت خداحافظ کوه صبر و شهامت منم شرمنده ز روی تو زهرا که کردی حمایت زجان امامت خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ ای فدایی مکتب که روز تو شد از ستم ها چنان شب بدون تو خانه بیت الحزن شد بسوزاند ،داغ تو سینه زینب خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ ای پرستوی خسته خداحافظ یار پهلو شکسته کجا رفتی ای صفای دل من علی بی تو در غم تو نشسته خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر خداحافظ یار خوب و حبیبم به درد من بوده ای تو طبیبم کجا رفتی ای ضیاء دو عینم که بی تو کم شد توان و شکیبم خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر حسن گریداز برای تو زهرا حسین نالددر عزای تو زهرا کنار قبرت غمینم و گریان مگر گردم جان فدای تو زهرا خداحافظ هستی حیدر خداحافظ ای گل پرپر 😭😭😭😭
شالِ مشکـیِ غمِ تو به گدا قیمت داد اشکِ روضه به غلامانِ تو حیثیت داد مادرِ کـرب و بلا... مادرِ گریه... وَالله فاطمـیه به حرم حُرمت و حُـرِّیت داد مادری هایِ تو از مادرِ من بیشتر است مادرم شیر اگـر داد به این نیت داد... نیتش بود که من نوکـرِ حیـدر باشم فاطمـیه به غـلامِ تو عـُبودیت داد به حسینیه اگر آمده ام می دانم ذکرِ مادر به دلِ ساده صمیمیت داد ذکرِ یا فاطِرُ یا فاطمه یِ فاطمیه هویت داد به این نوکر و شخصیت داد روزِ رَجعت که بیاید همگان می بینند روضه یِ فاطمه بر ندبه صلاحیت داد تو زمین گیر شدی شیرِ خدا خورد زمین پوسخندی به علی نامه یِ تسلیت داد اول و آخرِ این روضه دمِ العـجـلم سمت و سو داد به این گریه و کیفیت داد 😭😭😭😭
جایی که اعتبار گدا فرق میکند حتماً اصول جود و سخا فرق میکند در خانه ی محقٌر زهرای مرضیه با آفتابْ…نوعِ عطا فرق میکند ما ریزه خوارِ سفره ی احسان حیدریم پس نحوه ی ارادت ما فرق میکند حقِ کتاب و آل نبی چون ادا نشد بغض نبی و رنگ کسا فرق میکند وقتی ملیکه ای ز زمین میشود جدا یعنی که حکم وطرح قضا فرق میکند این روزها که حال مادرمان روبراه نیست شرح شراره های عزا فرق میکند حال و هوای بیت علی درد و ماتم است درد و عزای آل عبا فرق میکند سیلی شود نصیب تمامیِ مادران؟ یا احترام فخر نسا فرق میکند؟ میخ در است و سینه ی زهرا و شعله ها این شعله ها به کرببلا فرق میکند
دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز هرچه هستم باز هم طبع گدا دارم هنوز   سفره ات را می تکانی روزی ما میرسد گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز   لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز   نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوز   خانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز   گفته ام در قبر بگذارند روی سینه ام دستمال گریه بر داغ تو را دارم هنوز   درنمازم هم به روی شانه ام شال عزاست من به یمن شال مشکیتان عبا دارم هنوز   باهمان یک دست من را یاد کن بین قنوت مستمندم بی کسم عرض دعا دارم هنوز   بازهم درخانه ام عطر فدک پیچیده است چون که از خرمای باغت چندتا دارم هنوز   هرکجا ذکر تو شد برمن حسین الهام شد درمیان روضه ات غار حرا دارم هنوز   مادر ارباب اذن کربلایم را بده در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز"
علیهاالسلام 🔹صبر🔹 برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشان‌ها را ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادان‌ها بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را چه می‌فهمد کسی این در برای شخص پیغمبر تداعی می‌کند دروازۀ عرش معلا را اگر توحیدشان را با حضور قلب می‌خواندند نمی‌انداختند امروز پشت گوش «اسری» را اگر یکبار می‌خواندند کوثر را چه می‌دیدند؟ مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را.. چه می‌بینم خدا! وا شد به جایی پای بعضی‌ها که بی‌رخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را.. دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که میکائیل از آن در می‌برد هر روز و هر شب رزق دنیا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که عزرائیل بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه که در یک تُنگ جا داده‌ست پیغمبر دو دریا را اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست خدا این بار می‌خواهد بسنجد صبر مولا را نگردید ای جماعت! قبر زهرا را نمی‌یابید! علی تنها درون سینه جا می‌داد غم‌ها را 📝