eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
353 دنبال‌کننده
320 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•شأن تو در اندیشه ما... و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج احمد نیکبختیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنین یا عَلِیَّ بْنَ اَبیطـالِب" ﺷﺄﻥ تو در اندیشۀ ما جا شدنی نیست درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد ماییم و دلی مست در ایوان طلایی احسنت ! چه معماری انگشت نمایی تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از برکت نام تو اَذان نیز اَذان شد سردار بجز میثم تَمار نداریم ما غیر علی با احدی کار نداریم از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟ گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟ از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟! هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست نام تو شده قدرت بازوی پیمبر در غَزوه اَحزاب تویی یک تنه لشکر یک ضربه ات از کل عبادات فراتر با فاطمه شد قدرت تو چند برابر غیر از تو علی هیچ کسی حِصن حَصین نیست یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست باید که به رخ ها بکشانی هنرت را آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را رِندی کن و یک گوشه رها کن سِپرت را صِفین محیاست بیاور پسرت را چَشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل :مجید تال ↫
14001225eheyat-nikbakhtian-madh.mp3
3.11M
|⇦•شأن تو در اندیشه ما... و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج احمد نیکبختیان •✾
|⇦•سلامُ الله علیٰ... و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سلامُ الله علیٰ مَن عِـندهُ اسـرار یزدانش تعالیَ‌الله از این منزلت، زین رتبه و شأنش سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب، آری شهادت می‌دهد بر عـلم او آیات قـرآنش مُنـوّر کرد بیت الله را در شـام آغـازش مُشرف کرد بیت‌الله را در صبح پایانش کَلیم اللّه را دیدم کنار وادی طورش خَلیل اللّه را دیدم یکی از ریزه خوارانش صَفیُّ اللّه مـی‌فـرمــود :هـذا قُـرَّهُ عَـیـنـی ذَبیحُ اللّه می‌فـرمود: ای جانم به قـربانش اگر چشمش بیفـتـد بر جـمال بی‌مثال او ز یوسف چَشم می‌بندد یقیناً پیر کنعانش توسل کرد شیخ الاَنبیا بر حضرتش، فوراً به ذکر یا علی مولا تَرَحُم کرد طوفانش کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم که گردید آتش نمـرودیان، آناً گـلستانش عیانش را نفهـمیدند این مردم و پیغـمبر چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟ چه بابایی! ابوطالب، سلام‌الله علیه آنکه بود سنگنین‌تر از ایمان کل خلق، ایمانش چه بانویی! که قرآن را مُزَیَّن کرده با کوثر ندارد کُفو این بانو به غیر از شاه مردانش دو آقا زاده دارد، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان دلم را برده این لؤلؤ، و مجنونم به مرجانش چه کرده با عطای لقمۀ نانی، که در قرآن به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش تمام انبیا بهر تبرک اذن میگیرند که بردارند لقمه نانی از سر خوانش سلام‌الله! علی مالک که فانی گشت در عشقش سلام‌الله! علی قنبر که گردید از غلامانش خودش که جای خود، ما را نکن تکفیر با این حرف به اِذن‌الله «کُن» می‌آید از امثالِ سلمانش به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟ که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا الهـی جـان عـالـم بـاد قـربان نـمکـدانش شنیدم از نبی، مولا به محشر میرود منبر شنیدن دارد آن منبر که او باشد سخنرانش یقیـن دارم سعادتمند می‌گـردد یقین دارم اگر بر سجده افتد پیش پای او با توبه شیطانش چگونه میتوانم از غلامی دم زنم اصلاً؟ در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش جنان را دوست دارم تا شوم مهمانِ مولایم به این امّید که گردم یکی از ریزه‌خوارانش نلرزد دست و پایش، نه، نیاید خم به ابرویش تمام خلق اگر مَرحَب شود آید به میدانش کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش نجف، آری به قدری صاحب قدر است که باید زند طعنه به یاقوتِ جنان، ریگ بیابانش خداوند اختیار مطلـقـش داده که می‌باشد تمام عالم کون و مکان در تحت فرمانش به اِذن‌ِالله تام الاختیار است و دهد فرمان زمین را بهر رویاندن، سَما را بهر بارانش مَلَک را واجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید فلانی را کن احیـا و فـلانی را بمیرانش مقـامش را بنـازم، در کتابُ الله می‌بیـنم قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش بلا تردید خورشید فلک مستور می‌گردد اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش خدا در عالم بالا شبیهی آفرید ازاو‌ زیارت میکندفوج‌ملک‌ درعرش رحمانش نظر کردم به عرش و فرش و کرسی و قلم، دیدم به دست حـیـدر کـرار باشد کلّ ارکانش اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر میگفتم خدا مبهوت مانده بهر تشریفات اسکانش بنازم آن مَلاحت را که هنگام نظر کردن به جای تیر، جان می‌ گیرد از پیکان مُژگانش خدا را؛ آرزو کردم یـتـیـم بی‌کسی بـاشم چو دیدم طفل بی‌بابا نشسته روی دامانش نمی‌سوزد در آتش، آنکه دارد حُبّ مولا را اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش نمی‌ترسـم من از یَومَ یَفِرُّ المَرءِ مِن اُمِّهِ نه چون پاکم، چون این آقاست آن جاپای میزانش فقط راه امیرالمـؤمنین عرفان بالله است کسیکه بی‌علی عارف شود لعنت به عرفانش چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کردند و رفتند از پیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش رها کردند باب علم را، رفتند این جُهّال پیِ آن کس که دَلّال است بهر چهارپایانش خلایق هر چه لایق أنکه پاکی را نمیخواهد همان نامرد مَنحوس حرامی باد ارزانش محمد علی قاسمی خادم
14001125eheyat-bazri-madh.mp3
4.52M
|⇦•سلامُ الله علیٰ... و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمد رضا بذری•✾•
. انقلاب اسلامی ایران دهه ی فجر انقلاب آمد رفته ظلمت، چو آفتاب آمد بهمن آمد مه ولایت و عشق مه برپایی و عنایت عشق بهمن آمد وقت تماشا شد رهبر عشق ما هویدا شد بهمن آمد، امام ما آمد عطر خوش بر مشام ما آمد بهمن آمد مه خمینی شد همه دلها ز او حسینی شد فجر پیروزی ولایت شد بر همه این چنین عنایت شد رهبری پاک و بی نظیر آمد روبهان رفته اند و شیر آمد همه دلها ز او شده تسخیر رفته بر باد پستی و تزویر بس جوان‌ها که شهید گردیدند نزد زهرا رو سپید گردیدند رفت ظلمت دمید نور امید سر زد از آسمان دین خورشید دشمن از کار عشق حیران است همه دل ها یاد شهیدان است بعد چندی امام امت رفت نورچشم تمام امت رفت بعد از او هم علی ولی گردید رهبر ما سید علی گردید پیروان رهبر فرزانه گرد او گشته همچو پروانه او بود هادی ره امت عزت و افتخار این ملت گرچه ما جمله حیدری هستیم رهرو راه رهبری هستیم
کعبه امشب ز قدومت شده گلشن فاطمه بنت اسد چشم تو روشن نوری سرزده ز کعبه حیدر آمده ز کعبه حیدر علی علی حیدر۲ خانه ی کعبه شده چون وادی طور فاطمه بنت اسد در شادی و شور بوسد روی ماه حیدر مست یک نگاه حیدر حیدر علی علی حیدر۲ ختم مرسلین بود در انتظارش ریزد اشک شوق و گشته بی قرارش مرتضی آمده از راه گشته جان رسول الله حیدر علی علی حیدر۲ عالم از یمن وجودش باطراوت می کند بهر نبی قرآن تلاوت جشنی به پا شده امشب شادان طاها شده امشب حیدر علی علی حیدر۲ نفس پیغمبر اکرم اومد امشب نور چشم همه عالم اومد امشب نور حی سرمد آمد جانان محمد آمد حیدر علی علی حیدر۲ همه عالم بدونن حیدری هستم من ز جام عشق مولا علی مستم بر حیدر بود درودم مهرش در همه وجودم حیدر علی علی حیدر۲ ای که چون فاطمه ات خیر کثیری گشته ام مهمان تو دستم بگیری امشب من به تو پناهم کن از مرحمت نگاهم حیدر علی علی حیدر۲ صحن و ایوان طلای تو بهشتم مهر و حب تو عجین با سرنوشتم حیدر آرامش جانم نام تو روی لبانم حیدر علی علی حیدر۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحگاهی در حریم بوتراب مانده بودم با سوالی بی جواب  رو به ایوان گفتمش _ قرآن به دست _ یاعلی! میزان تویی یا این کتاب؟ در دلم افتاد که: قرآن بخوان خود مشخص می‌شود قول صواب از نبا، از آل عمران، مائده خط به خط تا «ناس» از «ام‌الکتاب» هرچه می‌خواندم به حیدر می‌رسید نور می‌بارید از آن آیات ناب  آیه بعد از آیه، نورٌ بعد نور آفتاب آمد دلیل آفتاب مصحف نار است بی‌شک مصحفی کز دلش بیرون نیاید بوتراب  خاک بودم پیشت افتادم به خاک یا امیرالمومنین روحی فداک من که سرتا پا پر از درخواستم هر چه را دارم از این در خواستم  من غلام خانه‌زاد حیدرم این غلامی را ز قنبر خواستم نوکری نه، بلکه اینجا رو زدم پادشاهی را ز نوکر خواستم  با علی دنیای خود را ساختم هر چه را میخواست حیدر، خواستم  تا بیندازم به پای مرتضی از خداوند علی سر خواستم  لب نیالودم به هر پیمانه‌ای ساغر از ساقی کوثر خواستم هر زمان در زندگی خوردم زمین  یا علی گفتم زجا برخواستم من خدای بی علی را کافرم از علی، الله اکبر خواستم  ای برای دین و ایمانم ملاک  یا امیرالمومنین روحی فداک  ما گرفتاریم ای جان نجف! جان نوکرها به قربان نجف حاضریم از زندگی‌مان بگذریم یک سحر باشیم مهمان نجف رزق ما هر صبح بعد از هر نماز می رسد از سمت ایوان نجف چترها را بسته‌ایم و دیده‌ایم عشق را در زیر باران نجف ما گرفتار شیاطین گشته‌ایم رحم کن بر ما سلیمان نجف! آرزو دارد سگ اصحاب کهف تا شود یک روز دربان نجف  من یقین دارم که مهمان خداست هر کسی گشته است مهمان نجف  دیده ام پروردگار خویش را  در شکوه صحن سلطان نجف با خدا داری هزاران اشتراک کعبه از عشق نجف شد سینه چاک  یا امیرالمومنین روحی فداک روز خیبر بود و وقت کارزار تیغ در دستان مرحب بی قرار روز اول، اولی رفت و گریخت دومی تا رفت میدان، الفرار روز دوم می‌رود آنکس که شد هم پیمبر عاشقش هم کردگار نبض جنگ افتاد در دست علی چون به دست کاردان افتاده کار دیگر اکنون روز رزم حیدر است خون مرحب نوش جان ذوالفقار مرگ تنها چاره‌ی بیچاره‌ایست که به خشم مرتضی گردد دچار با نگاهش لشکری را زد به هم شیر حق شمشیر میخواهد چه‌کار؟ مرگ جا می‌ماند از چشمان او پشت پایش می‌دود گرد و غبار فرق دارد در اُحد زخمی شدن یا که ترجیحِ فرارِ بر قرار فرق دارد، خواب در آغوش مرگ یا فرار از ترسِ مُردن سوی غار فرق ایمان علی با آن سه‌تا فرق بین جبر بود و اختیار این قیاس اصلا قیاس باطلی است حضرت دریا کجا و شوره‌زار؟ هر خلافت هر زمان و هر کجا  بی علی هرگز ندارد اعتبار گفته این را دشمنش هفتاد بار از شما هرکس جدا شد، شد هلاک یا امیرالمومنین روحی فداک  کیست حیدر؟ در شجاعت بی بدل کیست مولا؟ در وفا ضرب المثل شانه‌هایش شاهد انفاق او شاهد جنگ آوری هایش جمل در اذان خود شهادت می‌دهم عشق بر حیدر بود خیرالعمل تا ابد هم دل نخواهم کند ازین دُرّ نایابی که دارم از ازل تا نبینم روی ماه مرتضی من نخواهم داد جان دست اجل   بی علی هر کار خیری هم کنی گوییا که چک کشیدی بی محل خسته از دنیا که باشم می‌روم تا مرا مولا بگیرد در بغل شیعه بودن افتخار انبیاست من محب او که هستم لااقل! تا تو را دارم نگردم بیمناک یا امیرالمومنین روحی فداک شعر وقتی وصف یار فاطمه است واژه ها در اختیار فاطمه است من چه گویم از علی بی فاطمه؟ از علی که بی‌قرار فاطمه است فاطمه دار و ندار مرتضی مرتضی دار و ندار فاطمه است گفت «لولا فاطمه» یعنی بدان کل خلقت بر مدار فاطمه است هر که رو در روی ظالم ایستاد تا قیامت در کنار فاطمه است روز محشر هر که دنبال کسی است چشم ما در انتظار فاطمه است بار عشق مرتضی برداشتن کار هر کس نیست، کار فاطمه است عشق زهرا! لیس معشوقی سواک یا امیرالمومنین روحی فداک   
شعر شهادت حضرت زینب (س) برای تسلیت به امام زمان (عج) دلم گرفته از این انتظار طولانی به پشت پرده غیبت چقدر می‌مانی سرم فدای قدم‌های تو بگو امشب کجا برای غم عمه روضه میخوانی؟ فدای شال سیاهت که دور گردن توست چقدر مثل دل عمه‌ات پریشانی  به یاد غربت زینب دو دیده‌ات خون است دلت شکسته‌ترین شد امامِ بارانی به گوشه‌ای ز نگاهت بیا بخر ما را به پای درد دل عمه‌ات ببر ما را ⚑⚑⚑⚑