#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#مربع_ترکیب
واژه ها در هیجان اند علی گفتن را
صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را
ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را
بنویسید غلام علی اکبر من را
از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس
قحط عشق است،ولی دلبری ات ما را بس
تا لبت رو به پدر خنده کنان وا میشد
غنچه ی شهد بهارانه شکوفا میشد
چشم یک شهر به تو گرم تماشا میشد
در تو صد یوسف گم گشته هویدا میشد
آمدی سهم پدر شادی بی اندازه ست
با تو لبخند مسیحای پیمبر تازه ست
چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟
در تو دیده ست هرآنچه به پیمبر دیده ست
یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست
آینه مانده علی،یا علی اکبر دیده ست
تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است
شعر لالایی تو قسمت میکاییل است
از دو سر سلسله توفیق سیادت داری
حسنی هستی و معیار کرامت داری
چون ابالفضل هر آیینه شهامت داری
بر سر گم شدگان دست عنایت داری
از مزامیر جهان لحن اذانت بوده
پدرت بند دلش بند به جانت بوده
آتش بام تو فانوس بیابان ها بود
خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود
دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود
گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود
شعر بخشندگی ات ورد زبان ها میشد
چشمهایت غزلی فوق بیان ها میشد
آمده مرد مسیحی به تماشای نبی
خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی
هست در او عطش دیدن سیمای نبی
ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی
مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است
اشهدُ انكَ پیغمبری ات را عشق است
هم جوار پدرت مقصد میقات شدی
چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی
نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی
بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی
در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو
کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو
سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است
طرز جنگ آوری ات وقت خطر دیدنی است
چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است
بر لب دشمن تو اَينَ مَفر دیدنی است
آیه های رجزت داغ تر از شمشیر است
در کمان خم ابروت هزاران تیر است
گرد باد است چنین پا به رکابت باشد
دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد
صولت مصطفوی پشت نقابت باشد
لشکر کینه زده خانه خرابت باشد
کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند
چقدر گردش چشمان تو سر می شکند
گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت
سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت
تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت
رفتی و رفت به دنبال تو آه پدرت
نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد
دست بر اشک محاسن زده و می سوزد
ای که ممسوس خدایی کمی آهسته برو
پیری ام را تو عصایی کمی آهسته برو
بر دلم عقده گشایی کمی آهسته برو
دلبر کرب و بلایی کمی آهسته برو
می روی و پدر پیر زمین خواهد خورد
زخم از خنده ی این قوم لعین خواهد خورد
از نسیم تن تو دشت گلستان شده است
جای جای بدنت فرش بیابان شده است
پدرت زائر این پیکر بی جان شده است
اربن اربایی تو سهم جوانان شده است
اولین داغ حرم آینه ی یاس شده
ملتهب تر ز همه غیرت عباس شده
#حسن_کردی
#ولادت_امام_حسن_علیه_السلام
#مدح
دنیای این اطراف از چندین حرم خالی است
از چار ایوان طلایی دست کم خالی است
قم،کربلا،مشهد،دمشق و سامرا عشقند
در بین اینها جای یک باب الکرم خالی است
من آب و نان سفره های تو بزرگم کرد
من یک گدایم،دست و بالم،کاسه ام خالی است
یک می دهی "صد می ستانی از کریمی،گاه
بازار این عشاق از نرخ و رقم خالی است
اینجا گداها منصب شاهانه ای دارند
اینجا مسیر عاشقی از پیچ و خم خالی است
زائر که باشی روضه هایت فرق خواهد کرد
اینجا چرا از یک ضریح خشک هم خالی است
از هرچه خالی هست این وادی قبول اما
هرگز نگو اینجا چرا از درد و غم خالی است
من کمتر از آنم که آقا شاعرت باشم
اینروزها دور و برت از محتشم خالی است
#نادر_حسینی
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_قدر
#مدح
#مناجات
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
#رضا_دین_پرور
.
#مدح_امام_هادی
|⇦•آستان خدا کمال شما...
#مدح و توسل ویژۀ میلاد امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس سیدمهدی #میرداماد
●━━━━━━───────
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری ست در پی دلم آید
گر چه نا قابل است مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی بن محمد بن علی
نوه ی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردهٔ خانهٔ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریهٔ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
من نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟... آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود
آبرو خرج می کنی بس که
کرم سفره ات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ي ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن
با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دل های شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
#شاعر علي اكبر لطيفيان
ــــــــــــــــــ
#سید_مهدی_میرداماد
#امام_علی_علیه_السلام
#مدح
گرچه همتا و شریکی خالق اعظم ندارد
یک علی دارد که مانندش در این عالم ندارد
من نمیگویم چه دارد این علی آنقدر گویم
از خدا چیزی به عالم جز خدایی کم ندارد
نام او مشتق شد از نام خدایش تا بدانی
این علی با آن علی حرفی جدا از هم ندارد
زادگاهش خانه حق گشت تا معلوم گردد
جای گنجایش حرم از بهر نامحرم ندارد
در غدیر خم نبی فرمود این ضرب المثل را
بعد من انگشتر من بی علی خاتم ندارد
این علی مولاست بر هر کس که من مولای اویم
هر که گردد شیعهی او در دو عالم غم ندارد
هاتفی در گوش حوا گفت پیدا کن علی را
بی علی راهی بجایی توبهی آدم ندارد
هر که چون نوح نبی بر او توسل جست بیشک
دل به دریا میزند چون وحشتی از یم ندارد
دید ابراهیم باید از علی یاری بجوید
ورنه در آتش برای خویشتن همدم ندارد
گفت موسی را خدا با لن ترانی جستجو کن
دیدن ما چارهای جز دیدن محرم ندارد
مردگان را زنده کردن کار عیسی است زیرا
بیعلی تأثیر دم عیسای صاحب دم ندارد
آن مسیحی گفت زخم بیدوای فکر انسان
جز کلام دلنشین مرتضی مرهم ندارد
گفت احمد شهر علمم من علی باشد در آن
هر که وارد شد از این در حرف لایعلم ندارد
هر که در پروندهاش امضای مولا نیست بیشک
ارزشی در پیشگاه خالق اعظم ندارد
بیولای او رسالت را نباشد محتوایی
بیعلی کاخ نبوت پایهای محکم ندارد
رهرو راه علی شو تا که یابی رستگاری
راه او تنها بود راهی که پیچ و خم ندارد
خانهزاد خانهی حق شد شهید خانهی حق
این سعادت را کسی بین بنی آدم ندارد
بر سر خوان گدایش هر که بنشیند بگوید
حاجتی بر زرق و برق سفره حاتم ندارد
در جهان آفرینش جز علی آزاد مردی
همسری چون دختر پیغمبر اکرم ندارد
تا قدم در قاب او ادنی نبی زد با تعجب
دید آنجا میزبانی غیر ابن عم ندارد
گر ندارد حب دنیا شاعر ژولیده در دل
حبّ مولا دارد و از فیض عقبا کم ندارد
🔸️شاعر:
#ژولیده_نیشابوری
#امام_حسن_عسکری #ولادت #مدح
زمین شدیم ولی آسمان ما حسن است
کرانه ایم ولی بی کرانِ ما حسن است
گره گره ، همه اما امانِ ما حسن است
پر از حسن لبِ ما نوشِ جان ما حسن است
هزار شکر تمام جهان ما حسن است
رسید جلوه ای و باز یا علی گفتیم
پس از دو یا حسن از چار تا علی گفتیم
دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم
حسن حسن همه ی عمر با علی گفتیم
به فاطمه بنویسید جان ما حسن است
بساط عاشقی ام جور شد به لطف شما
و سهم سفره ی ما نور شد به لطف شما
از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما
گدای سامره مشهور شد به لطف شما
تمام عمر فقط آب و نان ما حسن است
برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند
برای پیش کشی تو جان کم آوردند
به پای بوسی تو آستان کم آوردند
قلم زدند به عمر و زمان کم آوردند
که عشق هم اگر عشق است بی گمان حسن است
گدا شدیم بگوییم این سخن ها را
نوشته اند خدایِ کرم حسن ها را
برای ما که نوشتند پر زدن ها را
به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را
هزار شکر که رزق دکان ما حسن است
به روی شانه اگر گیسویت رها بشود
عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود
حسن نماز و حسن قبلۀ دعا بشود
حسن رکوع و حسن سجده های ما بشود
میان کرببلا هم اذان ما حسن است
نوشته اند بر این خانه از قدیم : الله
که با تو جلوه کند جلوه ای عظیم : الله
عصا به دست رسیده است پیش تو کلیم الله
کلیم تا که بگوید حسن کریم الله
چه غم از این همه غم ، مهربان ما حسن است
اگرچه تکیه گه خانه ها پدر باشد
پدر همیشه همه کاره اش پسر باشد
پسر برای پدر پارۀ جگر باشد
پسر که هست گدا هم که پشت در باشد
بزرگ خانۀ صاحب زمانِ ما حسن است
✍️: #حسن_لطفی
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
امشب همهجا موج زند نور ولایت
افتاده به سرها همه دم شور ولایت
گردیده سماوات و زمین طور ولایت
از پرده در آمد مه مستور ولایت
گردیده ملک گرم ثناگستری امشب
گویند ثنای حسن عسکری امشب
برخیز و بزن خنده که گل خندهزن آمد
با خندهی گل، بر لب بلبل سخن آمد
خورشیدِ فروزنده مه انجمن آمد
فرزند رضا را حسن آمد، حسن آمد
عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است
میلاد گرامیخَلَفِ حضرت هادی است
نخل نبوی را ثمر است این، ثمر است این
چرخ علوی را قمر است این، قمر است این
فخر دو جهان را پسر است این، پسر است این
بر مُصلح عالم پدر است این، پدر است این
این شیعه و این مشعل انوار هُدایش
ای جان همه عالم و آدم بهفدایش
روئید گل تازهی آمال محمّد
یا مهرِ فروزندهی اقبال محمّد
یا صفحهی رخسار و خط و خال محمّد
یا آمده دوم حسن از آل محمّد
از سامره تابیده به عالم جلواتش
پیوسته فرستید درود و صلواتش
این گوهر ده بحر خروشندهی دین است
این کعبهی امیّد دل اهل یقین است
این عرش خداوند تعالی به زمین است
این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است
در سجده ملائک به یسار و به یمینش
تابنده بُود جلوهی مهدی ز جبینش
آینهی حسن ازلی ماه جمالش
آیات لب حضرت هادی خط و خالش
یادآور جاه نبوی قدر و جلالش
جبریل فرو مانْد در اوج کمالش
عالم همه مرهون وی و موهبت اوست
از سامره تا عرشِ خدا مملکت اوست
این اختر برج نقوی ماه تمام است
این فرشنشینی است که خود عرش مقام است
این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است
بر خَلق امام است، امام است، امام است
قدر و شرف و عزّت و جاهِ بشر از اوست
ای منتظران! حجّت ثانی عشر از اوست
ای ارض و سماوات همه، سامرهی تو
ای چرخ برین نقطهای از دایرهی تو
ای مِهر فلک ذرّهای از نائرهی تو
ای زنده دل اهل دل از خاطرهی تو
از جود تو بس خاطره داریم حسنجان!
ما آرزوی سامره داریم حسنجان!
تو یازدهم اختر منظومهی نوری
تو واسطهی عفو خداوند غفوری
تو نور خدا در شجر وادی طوری
تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری
من سائل لطف و کرم و جود تو هستم
با آن همه آلودگیام دل به تو بستم
ای فوج ملک را به درت عرض ارادت
سادات جهان از تو گرفته است سیادت
مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت
قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت
تو دست خداوند به تقدیر قضایی
فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی
قرآن به تو نازد که در او جلوهگر استی
ایمان به تو بالد که ورا راهبر استی
انسان به تو بالد که امام البشر استی
مهدی به تو در فخر که او را پدر استی
لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم
خاک قدم عسکر پیروز تو باشم
ای عادت تو جود و مرام تو عنایت
ای مهر رخت مشعل انوار هدایت
ای یازدهم اختر تابان ولایت
قرآن، سخن فضل تو را کرده حکایت
من «میثم» آلودهدل بیسر و پایم
از خویش مرانید که مدّاح شمایم
🔸️شاعر:
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_معصومه #قم_المقدسه
#مدح
ای دختر آسمان هفتم
همشیره کهکشان هشتم
بانوی گل بهار نارنج
باران همیشه در ترنم
ای ابر کرامتت همیشه
گسترده در آسمان مردم
تو چشمه کوثر ولایت
این دشت کویر برکه خم
ای نور تو نور پاک زهرا
صد آینه در شعاع آن گم
ای رحمت عام و عصمت خاص
زهرا رخِ زینبی تجسم
تو ساحل امن حق پرستی
ما بحر همیشه در تلاطم
از قدر قیامت تو این شهر
کرده ست قیام و قم شده قم
ای ساکن شهر شورِشیرین
اعجاز تو گریه با تبسم
وقتی که غم نگفته دانی
دیگر چه نیاز به تکلم
تا هست نفس ز عمق جانم
یا فاطمه اشفعی بخوانم
✍️: #یاسر_رحمانی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
وقتی هوای روضهی ما باز مادریست
حال و هوای گریهی ما جور دیگریست
وقتی که مادر همهی ماست فاطمه
حِسی که بین ماست، همانا برادریست
مداح و روضهخوان و سخنران و چایریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکریست
شاهان روزگار به ما غبطه میخورند
این نوکری خودش به خدا عین سروریست
این اشکها نشان دل بیقرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادریست
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنیست
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبریست
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همهی ما، چه مادری است!
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمهست، اگر شیعه حیدریست
زهراست آنکه در رهِ حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت... شهیده شد
🔸️شاعر:
#وحید_محمدی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#شهادت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیههای هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم میزداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانهاش شد، اهل ایمان شد
مقداد شد، میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهراتر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود، بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزردهست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی، امروز در ایران
سیدعلیها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان، کاشانه میسوزد
چون شمع، ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشیناش منبر مسجد
با خطبهای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستیاش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینهی آزرده و با زخم بازویش
با لالههای بسترش، با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد، پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانهی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشهی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعاً
مادر میآید دیدنیتر میشود قطعاً
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعاً
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کولهبارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن، هم گریه کن، هم روضهخوانش را
هم چایریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
🔸️شاعر:
#علیرضا_خاکساری
4. توآمدی که.mp3
7.46M
🌹#ولادت_حضرت_فاطمه_سلام_الله
🌹#مدح
🎤مداح #استاد_حیدرزاده
💫💫💫💫💫💫💫💫
تو آمدی
که سر آغاز داستان باشی
شروع روشنی از
خلقت جهان باشی
قسم به نور ،
که خورشید ناب یعنی تو
میان ظلمتِ شب ،
آفتاب یعنی تو
مسیر وصلِ الهیست
، پرتو نورت
بهشتِ لایتناهیست ،
پرتو نورت
بهشت بوی تو را میدهد
تبسم کن
بخند باغ جنان را
پر از ترنم کن
و عرش محوِنمازت شده
قنوت بگیر
بخوان دوباره بخوان
با خدا تکلم کن
تو ، خیر مطلقی و
شادی تو عیدالله
ذلال کوثری و
انما یرید الله
مَلک به خلقت تو
آفرین مکرر گفت
و هر که دید تو را
با تمام باور گفت
بهشت را به فضای زمین
کِشیده خدا
محمد ترین از گل
نیافریده خدا
و آمدی که شب تیره را
سحر باشی
در اوج عاطفه ها
مادرِ پدر باشی
چه مادری و چه مِهری
چه مهربان پدری
جهان ندیده
چنین دختری ، چنان پدری
گرفته عشقِ تو را
روی دست پیغمبر
چقدر بوسه
به دستت زده است پیغمبر
در امتدادِ پدر هستی و
ادامه ی او
شده است نام تو
مُهرِ شناسنامه ی او
و آمدی که
پُر از عشقِ بی نظیر شوی
شریکِ زندگیِ
حضرت امیر شوی
همیشه همدل و همراه و
همقدم باشید
همیشه دلخوشیه
لحظه های هم باشید
همیشه در غم و شادی
کنار هم باشید
قرار جان هم و
بی قرار هم باشید
شما شبیهِ دو آئینه
در مقابلِ هم
چه خوب با خبرید
از حکایت دل هم
علی کنار تو بانو
چقدر خوشبخت است
چقدر دوری از تو
برای او سخت است
که نورِ روی تو
خورشید سرنوشتِ علیست
و خانه ای که تو باشی در آن
بهشت علیست ...
#ولادت_حضرت_فاطمه_سلام_الله
#مدح
عرشیان بیقرار بودند و
قدسیان مست یار بودند و
در مسیر نگار بودند و
همه چشمانتظار بودند و.....
روی بال فرشتهها آمد
تا در آغوش مصطفی آمد
شهر یثرب ، که ریسه بندان شد
نوبت وصل روی جانان شد
مادر او خدیجه خندان شد
پدرش مصطفی غزلخوان شد
علت خلقتِ زمینو زمان
نام او را گذاشت، فاطمه جان
عشق دردانه ی خدا زهرا ست
علت خلق ماسِوا زهراست
بهجتِ قلب مصطفی زهرا ست
راحت جان مرتضی زهرا ست
شادباشِ فرشتهها به علیست
فاطمه ، هدیه ی خدا به علیست
ای سرودِ لبان میکائیل
ای تمنای قلب اسرافیل
ای به دست تو ، جانِ عزرائیل
متوسل به توست ، جبرائیل
ای تمنای آدم و خاتم
سبب آفرینش عالم
بهترین اسوه ی ز نان زهرا ست
لطف دریای بیکران زهرا ست
و شفیع پیمبران زهرا ست
مادر صاحب الزمان زهرا ست
بوسه زد مصطفی به دستانش
جان عالم ، همه به قربانش
ای تو تفسیر قدر و الرحمن
ای تو منظورِ سوره ی انسان
السلامُ علیکِ یا باران
السلام علیکِ مادرجان
گفتهای تا شفیع ما نشوی
وارد جنت خدا نشوی
میرسد یار و همصدای علی
مادرِ خوبِ بچههای علی
قُوَّتِ جانِ جانفزای علی
میرسد تا شود فدای علی
ای دعاهای مستجابِ علی
آمدی ، ماهِ در حجابِ علی
ای که هستی طلوع صبح حیات
شب میلاد تو ، شبِ برکات
عیدی ما در این شبِ حسنات
یک شب جمعه، روزیِ عتبات
سروری بر زنان اهل بهشت
مادر سیدانِ اهل بهشت
آسمانها ستارهباران شد
و تجلیِ روح قرآن شد
همه ی هستی محبان شد
فاطمه ، مادر شهیدان شد
ای گل یاس ، مادر احساس
ذکر لبهای حضرت عباس
❣﷽❣
#مولودی
#مدح
#سبک هرکسی کسی داره
یار دلنواز آمد شاه سرفراز آمد
ماه آسمان دل رضا خسرو حجاز آمد
مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد
❣حضرت جواد آمد
صاحب الزمان شاد است شاه انس و جان شاد است
چون امام هشتم پدر شده جمله شیعیان شاد است
مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد
❣حضرت جواد آمد
چون شب ولادت شد عید با سعادت شد
از شماتتِ اهل کین دل شاه طوس راحت شد
مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد
❣حضرت جواد آمد
ای جواد آل الله وارث رسول الله
سوی ما نظر کن دمی بحقِّ علی ولی الله
مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد
❣حضرت جواد آمد
اتقی الاتقیایی تو نور کبریایی تو
میوه ی دل و نور دیده ی ختم الانبیایی تو
مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد
❣حضرت جواد آمد
میر محترم مولا مفخر اُمم مولا
معنی سخا و عطا تویی معدن کرم مولا
مژده مژده ای فوج عاشقان حضرت جواد آمد
❣حضرت جواد آمد
( یوسف ملک پور)
YEKNET.IR - madh - milad imam ali 1401 - banifatemeh.mp3
7.96M
|⇦• تو را تا دیده ام....
#مدح و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
میلاد امام علی(ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
#امام_حسین علیه السلام
#مدح #روضه
#احسان_نرگسی
به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند
مرا به روضه ی ارباب مبتلا کردند
دلم خوش است گره های زندگی مرا
به حُرمتِ قسمِ «یا رقیه»وا کردند
بهشت از نظرِ آسمانیان افتاد
همین که کرب و بلای تو را بنا کردند
کبوترِ دلِ من را درست روز ازل
حوالیِ حرمِ کربلا رها کردند
منِ خراب کجا و هوای روضه ی تو..
مرا به لطف «حسن»با تو آشنا کردند
برای زخم تنت گریه کردم و دیدم
علی و فاطمه عمری مرا دعا کردند
#
جماعتی که تو را می زدند در گودال
فقط به تو نه...به انسانیت جفا کردند
کسی نگفت چرا نعل تازه آوردند
کسی نگفت سرت را چرا جدا کردند
چه ها که زینب کبری ندید در گودال..
سنان و حرمله با پیکرت چه ها کردند
.
|⇦•از هر چه هجوم...
#مدح و توسل ویژۀ #مبعث_پیامبر رحمت #حضرت_محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
از هر چه هجوم خطر بد صلوات
نزدیکترین راه به مقصد صلوات
هر قدر تو را توان برآید بفرست
بر خاتمِ انبیا محمّد صلوات
در ماهِ رجب که هست ماهِ برکات
شد باز به سوی خلق ابوابِ نجات
بخشیده شود گناه هر کس کز شوق
بر احمد و آل او فرستد صلوات
بر رهبرِ بینظیر ایران صلوات
بر شیعه ی مردِ بین میدان صلوات
نابودی خائن و نفوذی و نفاق
کوریِ یهود و عربستان صلوات
بر هِیمنه ی سپاهِ ساقی صلوات
بر نام علی آن مِیِ باقی صلوات
نفرین به گروهِ سلفی و داعش
بر شورِ مجاهد عراقی صلوات
بر فکّه و بر کمیل و مجنون صلوات
بر سبزیِ عشق و سرخیِ خون صلوات
بر فاطمه و غیرت فرزندانش
بر جمع سپاهِ فاطمیون صلوات
بر امتِ عاشق و مقاوم صلوات
بر منتظرِ حضرت قائم صلوات
بر مالکِ اشتر و سپاه قدسش
بر ذکر حسینِ حاج قاسم صلوات
بفرست بلند جای بعضی صلوات
ختمِ خوش ماجرای بعضی صلوات
ای کاش که عقل شان کمی کار کند
نابودیِ کدخدای بعضی صلوات
بر آنکه کند به ما حسودی لعنت
بر کلِّ جماعت یهودی لعنت
بر صبر غیور یمنی ها صلوات
بر حاکمِ مزدور سعودی لعنت
بر بزدل محتاج نوازش لعنت
بر هر که کند ز خصم خواهش لعنت
بر عزَّتِ در کلام رهبر صلوات
بر مدعیان اهل سازش لعنت
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مبعث_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله
#پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#حاج_محمد_بذری
#عید_مبعث #بعثت #مبعث
#رسول_الله
مداحی_آنلاین_از_هر_چه_هجوم_خطر_بد_صلوات_محمدرضا_بذری.mp3
6.98M
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مثنوی
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهواره سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این امبنین، اماسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت لک لبیک برادر میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علیاکبر به ثنا گویی او میآید
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانه او پای نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی
پدر خاک علی و پدر آب تویی!
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بینالحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت
تیغ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
أشهد أن علیاً ولی الله بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
🔸️شاعر:
#مجید_تال
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#ترکیب_بند
مژده ای ناب تر از ناب به دنیا دادند
خبر از آمدن لیلی دل ها دادند
چه مبارک سحری گشت و چه فرخنده شبی
رحمت واسعه را هدیه به زهرا دادند
حسن دوم این خانه به دنیا آمد
شکر حق باز ولیعهد به مولا دادند
باز زهرا و علی معجزه کردند امروز
بین گهواره عجب معرکه ای جا دادند
او همان است که پای عَلَمش روز ازل
آن همه معجزه را یاد مسیحا دادند
این چه عشقی است که آرامش عالم را برد
این چه شوری است خدا بر دل شیدا دادند
عالَم پیر ! نخور غم که جوانی آمد
ساقیا باده بده عشق جهانی آمد
ای دل و دلبر و دلدار سلام آقاجان
حضرت سید و سالار سلام آقاجان
بوی سیب حرم کرببلا می آید
تا صدا می زنم هر بار سلام آقاجان
دل و دین همه را روی تو نه ، نام تو برد
یوسف حیدر کرار سلام آقا جان
ای وفادارترین عشق اباعبدالله
بهترین مونس و غمخوار سلام آقاجان
نا امید آمدم اما تو امیدم دادی
آی مهتاب شب تار سلام آقاجان
ای رفیق غم و شادی و من بیچاره
بهترین محرم اسرار سلام آقاجان
کرمت سنگ صبور دل ما نوکر هاست
لطف تو بیشتر از لطف پدر مادرهاست
آتش عشق تو از عالم ذر روشن بود
دست هر کس که کسی بود برین دامن بود
نه زمین بود نه لوح و نه قلم بود ولی
نام زیبای تو در عرش طنین افکن بود
چشم واکردی و دادند به فطرس پر و بال
اولین کار تو تقدیر عوض کردن بود
روز محشر چه جوابی به ابالفضل دهد
آن که با گریه کن مجلس تو دشمن بود
وقت مردن مدد حضرت زهرا گیرد
دست آن بنده که مشهور به سینه زن بود
جاودانه است کسی که شده مست جامت
مرده آن است که یکبار نبرده نامت
تو شدی شاه و چه خوب است که رعیت هستیم
در کرم خانه تو صاحب عزت هستیم
از خدا ما چه بخواهیم ازین بالاتر
سالیانی است که جارو کش هیئت هستیم
خوب و بد بودن ما ربط ندارد به کسی
هر چه هستیم سر سفره حضرت هستیم
می خورد غبطه به ما زاهد سجاده نشین
تا که با نام تو مشغول عبادت هستیم
روی ما هیچ دری بسته نگردد هرگز
تا که پشت درِ این بیت کرامت هستیم
کوله بار گنه از شانه ما بردارند
در همان ثانیه که زیر علامت هستیم
رحمت حضرت حق باد برین چشمه نور
ما کجا این همه خیر ، این همه عشق ، این همه شور
هر نفس اهل مناجات صدایت کردند
عرشیان سجده به ایوان طلایت کردند
هر کجا تا که شنیدند بهشت ، عشاقت
هوس علقمه و کرببلایت کردند
به خدا ظرفیت معجزه کردن دارند
آن جماعت که جوانی به فدایت کردند
سال ها پیش تر از آمدنت روی زمین
انبیا تک تکشان گریه برایت کردند
عرش هم کرببلا گشته ، ملائک از بس
گریه با فاطمه بر راس جدایت کردند
نه شدی غسل و کفن ، نه بدنت شد تشییع
تن بی سر ! ته گودال رهایت کردند
یک تنه فاطمه شد گریه کن و سینه زنت
《غسلت از خون گلو ، خاک بیابان کفنت 》
🔸️شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مدح
#اعیاد_شعبانیه
#قصیده
کیستم من؟پیشوای چارم اهل یقینـم
سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین العابدینم
قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم
هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم
چون نبی مشکلگشایم، چون علی حبل المتینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
نیتم، تکبیر و حمدم، کعبهام، حجرم، مقامم
زمزمم، سعیم، صفایم، مروهام، رکنم، مقامم
هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم
هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم
هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش
هرکه ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش
هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش
من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
آسمانی هـا همه محـو مناجـات شب من
نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من
آسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من
ذات حق لبیکگـو با ذکر یارب یارب من
گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم
در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم
فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم
آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم
بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم
پیکـرم از بام هـا شد سنگ باران، صبر کردم
سینه ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم
خورد سیلی بر عذار گلعـذاران، صبر کردم
با وجود آن که بودی دست حق در آستینم
من علی بن حسین بن امیرالمـۆمنینم
من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم
شامیـان بی حیـا دادنـد دشنـام از جفایم
حلقه های سلسله خون گریه کردند از برایم
سختتر بود از زمیـن کربـلا شـام بلایم
ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم
ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم
چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم
شامیـان را بهـر استقبـال، دستهدسته دیدم
حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
عمه ها منزل به منزل چشمشان در اشک ریزی
متحـد گشتنـد اهـل شام بـا قرآن ستیـزی
وای بر احوال آن کو خوار شد بعد از عزیزی
سرخ رویی خواهرم را خواست از بهر کنیزی
گشت از غیرت عرق جاری به صورت از جبینم
من علی بنحسین بن امیرالمۆمنینم
من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم
بـا سـر پـاک پـدر بردنـد در بــزم شـرابم
پیش چشمم چوب می زد خصم بر لب های بابم
خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابم
گرچه دانستند نـور چشم ختم المرسلینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
🔸️شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
امشب خبر از عالم بالا رسیده است
روشنترین ستارهی دنیا رسیده است
این بارِ دوم است که شاعر نوشته است
خورشید خانوادهی زهرا رسیده است
دیروز نور شَبَّر و امروز هم به خاک
نور شُبیرِ حضرت مولا رسیده است
بیراهه رفتهاید اگر ای رودهای اشک!
راهی شوید، حضرت دریا رسیده است
دنبال کاروان ملائک پریده بود
جا مانده بین راهْ دلم یا رسیده است؟
شوق دلم نه شوق شِفا مثل فُطرس است
ميلش در آن هوا دو سه جرعه تنفس است
در آن هوا که بوی خدا میرسد از آن
در خانهای که نور دعا میرسد از آن
اطراف گاهوارهی طفلی که نیمهشب
لالای جبرئیلِ خدا میرسد از آن
در آن هوا که فاطمه در آن نفس کشید
آنجا که عطر آل عبا میرسد از آن
ما را دخیل بَر پَرِ قنداقهاش کنید
قنداقهای که شوق شفا میرسد از آن
در پشت درب خانهی زهرا نشستهایم
نجوای چند مرد گدا میرسد از آن
این خانهی علیست پسردار گشته است
آخر صدای گریه چرا میرسد از آن
شاید صدای گریهی... نه کودکانه نیست
جز "یا حسین" زمزمهی اهل خانه نیست
دنیا به دام نام شريفش فتاده است
دل نیست آن دلی که به او دل نداده است
روشن شدهست طبق رواياتِ اهل بيت
کار خداست؛ عشق به او بی اراده است
هرکس سوار کشتی عشقش نمیشود
سوگند میخورم که قیامت پیاده است
ما رعیتیم؛ رعیت باغ ولایتیم
امشب شب تولد اربابزاده است
شیرین شدهست با قدمش کام اهل بیت
هرچند این پسر، نمکِ خانواده است
معراج جبرئیل شبی بوده است که
در پای گاهوارهی او سر نهاده است
یک شب مرا مجاور گهوارهاش کنید
چون جبرئیل، زائر گهوارهاش کنید
جز آبِ چشم، آب حیاتی نخواستم
جز شورِ اشک، شهد نباتی نخواستم
جز معرفت به ساحت خاک قدوم او
من از خدای خود عرفاتی نخواستم
تنها کرامت قفسِ عشق، اوست او كه
من از کسی مسیر نجاتی نخواستم
یک شب که سخت تشنه شدم از خدا به جز
گریه کنار نهر فراتی نخواستم
بی حسِّ عطرِ سیبِ شبِ جمعهی حرم
هرگز زیارت عتباتی نخواستم
امشب مدینه آمده پابوس کربلا
امشب حسین آمده "حَیَّ علی العزا"
التماس دعا
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
سر خوشم باز در هوای علی
در هوای پر از خدای علی
قلم آورده ام که بنویسم
چند خطی فقط برای علی
چند خطی سفارشی نذر
برق زیبای چشم های علی
ناگهان عطر نور نازل شد
همه جا پر شد از صدای علی
و لبی غرق در تبسم شد
شکر صد بار از خدای علی
بوسه باران شد از لب ارباب
صورت مصطفا نمای علی
سیب سرخ حسین بارید از
بوسه هایش به گونه های علی
سیب سرخ بهشتیان آمد
روز زیبای هر جوان آمد
به علی جلوه ی خدا دادند
به جمالش چه جلوه ها دادند
به لبانش کمی عسل دادند
و به چشمش نمک، جدا دادند
و به تیزی ابروانش هم
خمی از تیغ مرتضی دادند
و به اشک نماز نیمه شبش
خوف دادند و هم رجا دادند
و به یمن حضور محترمش
خانه ی نور را صفا دادند
به خرامیدنش برای پدر
رنگ لبخند شوق را دادند
به علی هر چه خوبها دارند
همه را یک به یک، به جا دادند
و به حق نور عالمین آمد
پسر ارشد حسین آمد
رسم و آداب دلبری دارد
شیوه ی رزم حیدری دارد
بیشتر تا دل از پدر ببرد
قد و بالای مادری دارد
نور سیمای فاطمی دارد
خلق و خوی پیمبری دارد
بی سبب نیست اینکه حسنش با
حسن یوسف برابری دارد
شیر مرد عشیره ی خورشید
چند تا فتح لشکری دارد
مثل حیدر فقط نه یک شیوه
شیوه های دلاوری دارد
مثل عباس مرد میدان است
بین سرها علی سری دارد
اسد الله یا علی اکبر
جان ارباب ما علی اکبر
شب شب مستی و گدایی شد
باز هم هر دلی خدایی شد
باز باران نور می بارد
چه شب خوب و با صفایی شد
دل دیوانه ام به شوق علی
به هوای حرم هوایی شد
کربلا یک علی فقط کم داشت
با حضورش چه کربلایی شد
نسل خورشید با دو تا اکبر
غرق در نور و روشنایی شد
یک علی اکبرش حسینی و
یک علی اکبرش رضایی شد
یک دلم مرغ کربلایی بود
یک دلم مشهد الرضایی شد
من گدای همیشه بی تابم
یا امام الرئوف دریابم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#چارپاره
بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات
بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات
تقدیم به آن جوان رعنا که بود
سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات
گر ذکر ابوتراب بردارد علی
از چشم حریف خواب بردارد علی
سلمان محمدی شود نصرانی
از چهره اگر نقاب بر دارد علی
از خانه ی ارباب خبر می آید
بر آل علی تازه پسر می آید
در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال
انگار محمدی دگر می آید
می بارد از این جمال دلجو صد ماه
سر تا به قدم، علی میاید از راه
حق است اگر کعبه ترک بردارد
لا حول و لا قوة الا بالله
#وحید_محمدی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند
یک جهان عشق و دل و نام علیِ اکبر
یک جهان حُبُ من و جام علیِ اکبر
از ازل تا به ابد جمله ی ذرات وجود
عاشق روی دل آرام علیِ اکبر
اهل عرش و فلک و عالم قدس و ملکوت
همه روزی خورِ اِکرام علیِ اکبر
رزق و روزی خدا واسطه اش چیست به جز
صله و بخشش و اِنعام علیِ اکبر
همه جا از کرمت خوان تو گسترده شده
تا ابد سفره ی احسان تو گسترده شده
برده دل از همه ی مُلک بقا پیغمبر
جلوه کرده ز خدا در همه جا پیغمبر
اشبه الناس به پیغمبر اعظم بودی
مو نمی زد عَلیا روی تو با پیغمبر
گر نشینی به برش ، هست به حیرت جبریل
که دهد وحی خدا را به تو یا پیغمبر
تاکه شدی عازم میدان همه با هم گفتند
وای ظاهر شده در کرببلا پیغمبر
تا که دلتنگ تماشای پیمبر می شد
باز چشمان حسین ، زائر اکبر می شد
دیدنت همچو تماشا و ملاقات علی
می رسد از لب تو صوت مناجات علی
خُلق و خویت نبوی ، جام و سبویت علوی
روی زیبای تو آیینه و مرآت علی
ذوالفقار نگهت زَهره بَرَد از دشمن
هیبت حیدری ات نغمه ی هیهات علی
سفره ی بخشش و احسان تو بر جمله ی خلق
بود یادآور اکرام و کرامات علی
آرزو کرد جنان تا که ببیند رویت
گره خورده دل عالم به سرِ گیسویت
بی شمارند که از عشق تو دیوانه شدند
فارغ از جام و می و ساغر و پیمانه شدند
درِ خانه منشین راه همه بسته شده
بس که مردم به گل روی تو پروانه شدند
صد هزاران همه چون حاتم طایی آیند
جملگی طالب یک لطف کریمانه شدند
دلبرانی که دل از اهل دو عالم بردند
جان فدای تو نمودند که جانانه شدند
کاش می شد به سرِ کوی تو مهمان گردیم
جان سپاریم و فدایی تو جانان گردیم
می رود قلب حسین پای به پای دل تو
همچنین قلب حسین ، قبله نمای دل تو
کودکی بودی میلَت که به انگور افتاد
خوشه ای دست پدر بود برای دل تو
تا که در کرببلا عازم پیکار شدی
ناله ی اهل حرم شد به نوای دل تو
خیمه ای آه ز پشت سر تو محزون است
جان بگیرد ز همه زمزمه های دل تو
تا ابد ذکر تو را بر سر لب می گیرم
آخر از داغ و غم و غصه ی تو می
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امیرعلی_شریفی
آخر این بغض خفی را علنی خواهم کرد
و حرم سازیتان را شدنی خواهمکرد
من به تنهایی از این جام نخواهمنوشید
همهٔ اهل جهان را حسنی خواهمکرد
تا همه مردم دنیا بچشند از کرمش
همه را از نظر فقر، غنی خواهمکرد
همهجا از حرم خاکی او خواهمگفت
کربلا را و نجف را مدنی خواهمکرد
میشود دید چه خون دلی از غم خوردم
سنگ دل را که به یُمنش یَمنی خواهمکرد
آرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزی
وسط صحن حسن سینهزنی خواهمکرد
میل اگر داشت فدای حرمش خواهمشد
و یکی از شهدای حرمش خواهمشد
گرد و خاکم ولی از لطف کریمانهٔ او
خادم صحن و سرای حرمش خواهمشد
هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم
شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد
شاید آن روز دل سنگ بدردم بخورد
گوشهای سنگ بنای حرمش خواهم شد
حرمش را که بسازند بهحج خواهمرفت
بعد از آن وقف برای حرمش خواهمشد
مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند
هر سحر سوز دعای حرمش خواهمشد
در دل معرکه تا قلب خطر خواهمرفت
و اگر مهلکه از اوست بهسر خواهمرفت
شعر میخوانم و میجنگم و در میدانش
به نمایندگی از اهل هنر خواهم رفت
بال پرواز اگر ذکر «حسن جان» باشد
روسپیدم که به دنیای دگر خواهم رفت
دم آخر که میآید چه کنم بغضم را؟
غرق در خونم و با دیدهٔ تر خواهم رفت
روضههایی که سحر خواندم اثر خواهدکرد
به امید و مدد یار، سحر خواهمرفت
در تب آتش در سوخته پر خواهم بود
در غم پاره جگر پاره جگر خواهم رفت
سخنم را به همه با کفنم خواهم گفت
با رد تیر روی پیرهنم خواهم گفت
از دم اول از او در سخنم گفتم، پس
تا دم آخر از او در سخنم خواهم گفت
روی او را دم پرپرزدنم خواهم دید
نام او را دم پرپرزدنم خواهم گفت
خون ما را بچکانید روی خاک بقیع
که من این مژده به رگهای تنم خواهمگفت
روضهٔ دفن غریبانهٔ او را آخر
موقع دفن تنم در وطنم خواهم گفت
موقع مرگ به فریادم اگر گوش کنند
اشهدم را وسط یا حسنم خواهم گفت
#مدح
💫✨💫✨💫✨💫✨
#
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
حیا به دست تو آموخت دلبری ها را
و آمدی که امامت کنی پری ها را
تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی
گره زدی سر هر غنچه روسری ها را
تو آن خطیب غریبی که خطبه های غمت
گرفته دست دل پای منبری ها را
چنان تو هرچه که گشتم کسی به جز زینب
نکرده است ادا حقّ خواهری ها را
هوای نامه ی ممهور بردن از دستت
کشانده از مشهد تا تو پا-پری ها را
قم بدون تو سوهان روح بود و کساد
به صف کشاند حضور تو مشتری ها را
همین که گوشه ی چشمی نظر می اندازی
شفای عاجل درد ست ، بستری ها را
نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول
بیا بگو نتکانند پا دری ها را
#علی_فردوسی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مدح
#غزل
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است
هر که زانو زده در محضر تو محترم است
قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد
هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است
«بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد
آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است
عالِمان ریزه خور سفرهی احسان توئند
عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است
«مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش
بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است
قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم
یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است
شد پناهنده به منظومهی صحنت «پروین»
حرمت امن ترین خانهی اهل قلم است
وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند
شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است
#میثم_کاوسی
🌹#ولادت_امام_هادی_علیه_السلام
🌹#مدح
✍شاعر:رقیه سعیدی کیمیا
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
چه حلاوتی ، چه طراوتی ، که دمیده نو گل یاسمن
شده باغ دین محمدی ، خوش وخرم از گل این چمن
تویی چارُمین علی و ، به کُنیه شدی تو سوݥ ، اباالحسن
تو امام دین و هدایتی ، دهمین ستارهٔ انجمن
و خبر رسیده ازآسمان ، که به برج دین ، قمر آمده
قمری که تابش نور آن ، به تمام ارض و سما رسید
خبر شکفتنِ تازه گل ، به تمام عرش خدا رسید
نفحات خوش ز مدینه با ، وزش نسیم صبا رسید
همه کف زنان ، هم نغمه خوان ، که گلی ز باغ رضا رسید
شده شب تمام و دمیده نور ، شب غصه را سحرآمده
تو که از سُلالهٔ احمدی ، گل باغ دین و رسالتی
توعلی خصال و نبی مرام ، چه شکوهی و چه جلالتی
نرسد کسی به مقام تو ، که تو هادی رَه اُمّتی
شده خوش دل همه شیعیان ، که شفیع روزقیامتی
برود غم از دل هر بشر ، که سعادت بشر آمده
توکه از تبار نبوتی ، حرم تو باب کرامت است
ثمر جوادالائمه ای ، که نماد جود و سخاوت است
لقبت که مظهر کاملی ، ز چراغ و شمش هدایت است
نظری نما تو به "کیمیا" که در انتظار عنایت است
برود زیارت سامرا که صبوری اش به سر آمده
|⇦•آیه آیه همه جا...
#مدح ویژهٔ ولادت پیامبر رحمت ومهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاجمهدی رسولی •✾•
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
وقتی از حسن تو صحبت به میان می آید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان می آید
میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه
با نفسهای الهی تو جان می آید
بس که در هر نفست جذبه توحیدی توست
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید
هر چه بت بود به صورت به زمین افتاده
قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می آید
نور توحیدی تو در همه جا پیچیده است
از فراسوی جهان بانگ اذان می آید
خاکِ از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سر لوحهٔ تسبیحاتست
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
از ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جنتی از همه ی عرش فراتر داری
تو که در دامن خود سورهٔ کوثر داری
دیدن فاطمه ات دیدن وجهُ الله است
چه نیازی است که تا عرش قدم برداری
عالم از هیبت تو شوکت سرشاری داشت
اسداللهی چون حضرت حیدر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشن بخش جهان قبله دنیا هستند
ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمی و نور هدایت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست
آنکه دارد به دلش نور ولایت با توست
بی ولای علی این طایفه سرگردانند
دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست
باید از باب ولای علی آید هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
کاش میشد سحری طوف مدینه آن گاه
نجف و کرب و بلا و حرمِ ثارُالله
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•شوکت به سیادت....
#مدح ویژهٔ ولادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها
شوکت به سیادت تو باشد، زینب
جود و کَرَم عادت تو باشد، زینب
ای کاش که روز فرج آل الله
در روز ولادتِ تو باشد زینب
نماز عشق به پا میکنم به نام حسیـــــن
ز نای سینه نوا میکنم به نام حسیــــــن
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتابِ عشق تو وا میکنم به نام حسیــــــن
به نام دلبرت، اذن دخول میگیرم
طواف کوی تو را میکنم به نــــامِ حسیــــــن
به نام نامی معشوق، شُهرهاند عشاق
تو را همیشه صدا میکنم به نام حسیــــن
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا میکنم به نام حسیـــــــن
قسم به سجدهی تو اعتقاد من این است
نماز سوی خدا میکنم به نام حسیــــــن
تو آمدی که بگویی برای قرب خدا
وجود خویش، فدا میکنم به نام حسیـــــــن
دمشق و کرب و بلا هر دو تربت عشق است
شب ولادت تو وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیــــــر آزاده
اگر پیالهی ما بوی چشم تو گیرد
شود برای همیشه لبالب از باده
نوای زینِ اَبی را به هرکسی ندهند
که این مدال فقط گردن تو افتاده
اگر که باز شود دیدهها ز نور اشک
اگر قدم بگذاریم بین این جاده
کسی که دست توسل بر این سرا بزند
قدم به وادی ممنوعهی خدا بزند
حرام باد به هر عاشقی که بیاذنت
قدم برای زیارت به کربلا بزند
شناختی که من از دستهایتان دارم
بعید باشد اگر دست رد به ما بزند
همین کرامتتان شد سبب هر شب و روز
که حلقه دور نگین کَرَم گــــــدا بزند
تو قرص نان خودت را به سائلی دادی
که حق به خانهیتان مُهر هَل اَتی بزند
تَهَجُّد سحرت بس که غرق ذات خداست
حسین، تکیهی آخر بر این دعا بزند
از آن دمی که شده احترامتان واجب
به دستهای شما بوسه مصطفی بزند
ز محضر همه سادات عذر میخواهم
اگر که گفتهام آتش به قلبها بزند
خدا نیاورد آن روز را که در شهری
کسی به بیادبی نامتان صدا بزند
به غیر، حضرت زهـــــرا کسی اجازه نداشت
که دست بر گرهِ معجر شما بزند
#میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حاج_احمد_نیکبختیان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠