eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
357 دنبال‌کننده
320 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر صلواتی ویژه میلاد حضرت زهرا 🌷________________________ از عرش صدای ربنا می آید    آوای خوش خدا خدا می آید گفتست نبی خدا گناهش بخشد           هر کس که به فاطمه فرستد صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر چهره ی زیبای محمد صلوات           بر گنبد خضرای محمد صلوات سرتابه قدم آینه او زهراست                       تقدیه به زهرای محمد صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر آیینه جمال داور   صلوات                      بر آبروی آل پیمبر صلوات  بر فاطمه ای  که شد به شأنش نازل             از سوی خدا سوره ی کوثر صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر نور خدا عصمت کبری صلوات           بر دخت نبی ام ابیها صلوات بر آن که بود شفیعه روز جزا               همتای علی حضرت زهرا صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات     بر طلعت محبوبه ی یزدان صلوات بر روح مطهر امام و شهدا    بر فاطمه مادر شهیدان صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بردخت گرانقدر پیغمبر صلوات بر خیر فراوان و به کوثر صلوات برمادر  امام و به همتای علی بر منجی ما در صف محشر صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 به گل گلشن طه صلوات به مه سید بطحا صلوات به نکو دختر پاک احمد بلکه بر ام ابیها صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 آئینه پاک حق نما را صلوات وان پاره ی قلب مصطفی را صلوات بر مادر عزیز یازده نور جلی همسنگر میر لافتی را صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 به نام نامی زهرا و مصطفی صلوات برای ام ابیها و مرتضی صلوات ز بهر فاطمه آن افتخار کون و مکان به مادر  میر شهیدان و مجتبی صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 محبوبة حی کبریا را صلوات همتای علی مرتضی را صلوات برفاطمه، آن شفیعه روز جزا وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر سیده زنان عالم صلوات بر مایة افتخار آدم صلوات بر فاطمه، حبیبه حی ودود بر دُخت پیام آور خاتم صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃 بر سینة خون چکان زهرا صلوات بر قامت چون کمان زهرا صلوات بر روی کبودِ نازنین دخت رسول بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات
سرودولادت حضرت زهرا سبک:بوی گل سوسن و... بوی گل و سوسن و یاسمن اومد بازم روز مادر و روز زن اومد تولد مادر امام حسن اومد هلهله کن کِل بکش شاده پیمبر جشن بزرگ نزول سوره کوثر کادوی ما این باشه واسه روز مادر دم بگیر و بگو که حق یا علی حیدر یا علی حیدر مدد یا علی حیدر ... بوی گل و سوسن و یاسمن اومد اسم علی شیر خیبر شکن اومد تصویر ایوون طلا تو ذهن من اومد اونکه تو دنیا بدل نداره علیه ماهو دو نیم کرده با اشاره علیه خیبر هنوز مات اقتدار علیه عشق فقط رقص ذوالفقار علیه یا علی حیدر مدد یا علی حیدر ... بوی گل و سوسن و یاسمن اومد حرف شجاعت شده اسم حسن اومد شیر جمل واسه جنگ تن به تن اومد هزار ماشاءالله به شیر آل محمد تا حسن مجتبی به معرکه اومد فتنه رو از رو شتر به زمین زد دیو چو افتد زمین فرشته بخندد یا حسن مجتبی یا حسن آقا  🌼✨🌼✨🌼✨🌼
4. توآمدی که.mp3
7.46M
🌹 🌹 🎤مداح 💫💫💫💫💫💫💫💫 تو آمدی که سر آغاز داستان باشی شروع روشنی از خلقت جهان باشی قسم به نور ، که خورشید ناب یعنی تو میان ظلمتِ شب ، آفتاب یعنی تو مسیر وصلِ الهیست ، پرتو نورت بهشتِ لایتناهیست ، پرتو نورت بهشت بوی تو را میدهد تبسم کن بخند باغ جنان را پر از ترنم کن و عرش محوِنمازت شده قنوت بگیر بخوان دوباره بخوان با خدا تکلم کن تو ، خیر مطلقی و شادی تو عیدالله ذلال کوثری و انما یرید الله مَلک به خلقت تو آفرین مکرر گفت و هر که دید تو را با تمام باور گفت بهشت را به فضای زمین کِشیده خدا محمد ترین از گل نیافریده خدا و آمدی که شب تیره را سحر باشی در اوج عاطفه ها مادرِ پدر باشی چه مادری و چه مِهری چه مهربان پدری جهان ندیده چنین دختری ، چنان پدری گرفته عشقِ تو را روی دست پیغمبر چقدر بوسه به دستت زده است پیغمبر در امتدادِ پدر هستی و ادامه ی او شده است نام تو مُهرِ شناسنامه ی او و آمدی که پُر از عشقِ بی نظیر شوی شریکِ زندگیِ حضرت امیر شوی همیشه همدل و همراه و همقدم باشید همیشه دلخوشیه لحظه های هم باشید همیشه در غم و شادی کنار هم باشید قرار جان هم و بی قرار هم باشید شما شبیهِ دو آئینه در مقابلِ هم چه خوب با خبرید از حکایت دل هم علی کنار تو بانو چقدر خوشبخت است چقدر دوری از تو برای او سخت است که نورِ روی تو خورشید سرنوشتِ علیست و خانه ای که تو باشی در آن بهشت علیست ...
4062-1665323384629.mp3
2.24M
شب ميلاد کوثره ، شب ا... اکبره ، يکي داره دل مي بره همه گل ميدن گل مي گيرن انگاري روز مادره پرستوهاي خوش خبر خبر ميدن يار اومده حضرت زهرا مادر عترت اطهار اومده حضرت زهرا دخيلم دخيلم دخيلم * مظهر آيات اومده ، يه علي مرآت اومده ، قبله حاجات اومده مردم دنيا مادرم زهرا جدّه سادات اومده هر کي ندونه تو ميدوني هستي من ز هست توست اين دل من امانتي دو روز دنيا به دست توست حضرت زهرا دخيلم دخيليم دخيلم * اي مي من ساغر من ، تاج شاهي بر سر من ، تا تو هستي مادر من ز تو ممنونم بتو مديونم که گرفتار تو شدم هر کي دلش گرفته و با اين بي بي کاري داره امشب به اين بي بي بگه هر کي گرفتاري داره حضرت زهرا دخيلم دخيلم دخيلم * ايکه اسمت رمز بهشت ، رو دل اين بنده نوشت ، خدا با خط خود نوشت اين گداي من آشناي من بخودم بخشيده شده منکه شدم شرمنده تو به من تو آبرو دادي کاش ببينم در روز جزا بازم به يادم افتادي حضرت زهرا دخيليم دخيلم دخيلم * آسمون زير پاي تو ، دنيا روي دستاي تو، از مقام والاي تو روز ميلادت شده با يادت روز مادرهاي جهان تو مادر کهکشوني و معلم ستاره اي کن فيکون مي کني فقط توسط اشارتي حضرت زهرا دخيلم دخيلم دخيلم شاعر:مهدی عبدالکریمی حضرت زهرا (س) سرود
4_6028072250173821605.mp3
1.98M
‍ سرود ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج مجتبی رمضانی🎙 مادر یه بهاره همتایی نداره مادر همیشه هوای بچه هاشو داره عشق داره همیشه مهر ابدیشه عمری که با مادر بشه طی، حساب نمیشه هر دردی داری نوکری کن برای مادر آروم میکنه درد تو رو صدای مادر فرموده نبی میره تا عرش دعای مادر جون جونمه مادر مهربونمه مادر نور خونمه با عشق روزُ شب کن، همیشه ادب کن هرچی که میخوای، به حق مادرت طلب کن از سختی گذر کن، هی رفع خطر کن با نوکری واسه مادرت، عمرتُ سر کن تو مهربونی هیچ کی مثل مادر نباشه هرچی که داری از صدقه سر دعاشه فرموده نبی بهشت به زیر قدماشه روح اطلسی داره مقام وسیع داره قربونش برم به چه نفسی داره ذات اقدسی داره جونه جونمه مادر مهربونمه مادر ....... نور خونمه مادر مادر یعنی دنیا دست بوسشم هرجا از شیرشه که شدیم همه نوکر زهرا زهراست که مرامش دل رو زده نامش وقتی مادرم کنیزشه‌، منم غلامش روزی میرسه هرکسی یک جوری اسیره زهرا میاد و دستای نوکر رو میگیره فرموده خودش بدون ما بهشت نمیره کارش جود و تکریمه با لطفش شدم بیمه حسینش همه دنیا و همه چیمه تمومیه هستیمه جونه جونمه مادر مهربونمه مادر
سبک:استخاره... عاشقانه آل عصمت در جهان این خبر آمد نخل دین امشب ثمر داد نور حق جلوه گر آمد گل به گلشن وا شد امشب زینت دنیا شد امشب فاطمه از ره رسیده مصطفی بابا شد امشب فاطمه خوش آمدی۴ گوید این نکته منادی آمده بیست جمادی شیعیان مرتضی را آمده هنگام شادی سر زده ماهی منور بر نبی یکدانه گوهر شادمان گشته خدیجه آمده زهرای اطهر فاطمه خوش آمدی۴ شهر مکه از قدوم فاطمه وادی طور است بیت احمد غرق نور است مادر او در سرور است از سما این خبر آمد فاطمه آمد به دنیا بهر این دخت پیمبر جشن شادی گشته برپا فاطمه خوش آمدی۴ غنچه ی باغ رسالت آمده نور هدایت تازه مولود پیمبر بر همه دارد عنایت ماه روی او خدیجه خلق و خوی او پیمبر نور چشم آل طاها عطر و بوی او پیمبر فاطمه خوش آمدی۴ زهره و منصوره عذرا راضیه مرضیه زهراست گل پیغمبر اکرم فاطمه ام ابیهاست هدیه ای از سوی سرمد آمده جان محمد آن که باشد همچو حیدر بر همه عالم سرآمد فاطمه خوش آمدی۴ در شب میلاد زهرا عالمی مهمان زهراست امشب از الطاف سرمد عیدی ما دست طاهاست عیدی ما را عطا کن جمع ما را تو دعا کن ای امید اهل عالم حاجت ما را روا کن فاطمه خوش آمدی۴ شام میلاد تو زهرا آمدم بر تو پناهم ای صفابخش دو عالم از کرامت کن نگاهم بس که خوب و دلپذیری در کرامت بی نظیری در شب میلادت ای گل آمدم دستم بگیری فاطمه خوش آمدی۴
◽️ گرفتگی صدا ◽️ گرفتگی صدا: 1⃣اگر بر اثر بیماری است⬅️در این صورت تمرین را باید تعطیل کرد. 2⃣اگر گرفتگی صدا بر اثر خواندن است⬅️در این صورت تمرین کردن مشکل ندارد ولی باید با گام های پایین و اصولی باشد.
هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند «مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند»* دست‌ْپخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک‌بار سائل، کم کم عادت می‌کند فرشیان... نه، عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند مرتضی بر فاطمه یا فاطمه بر مرتضی! کیست که بر دیگری دارد امامت می‌کند؟! هرچه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمه‌ست آینه از شأن همتایش حکایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه‌ست مرتضی می‌ایستد، زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش؟! آری... شفاعت می‌کند ✍ *صائب
سلام بر تو که هم‌معنیِ سلام تویی دوام مذهب شیعه علی‌الدوام تویی دخیل یک نخ چادرنماز تو هستیم به‌ استناد روایات «فیض‌عام» تویی گره‌گشای دوعالم فقط تو هستی و بس اگر که بر لب ما ذکر مستدام تویی تویی تمام نبی و تویی تمام علی به حیرتیم که از این دوتا کدام تویی؟ قسم به ساحت «اُم‌ُ الأَئِمَّةُ النُّجَبا» که بر تمام امامان‌مان امام تویی حماسه‌ی تو که هم‌سنگ خطبه‌ی فدک است نشانه‌ای‌ست که احیاگر قیام تویی به روز حشر شفاعت فقط به عهده‌ی توست چرا که صاحب این اختیار تام تویی خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان فدای مقدم تو جان شاعران جهان بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است وجود یکسره در معرض عدم شدن است به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون" جواب خواسته‌های تو لاجرم "شدن" است به بودن تو گره خورده است بودن ما به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است برای از تو نوشتن درخت‌های جهان تمام حسرت‌شان کاغذ و قلم شدن است تویی که آینه‌ی کعبه‌ای و آن عملی که در برابر تو واجب است، خم‌شدن است کمال مرتبه‌ی شاعرانِ دوره‌ی ما در آستان تو عمان و محتشم‌شدن است عزیز می‌شود از هم‌نشینی گل، خار که فضّه‌ی تو سزاوار محترم‌شدن است رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا کسی‌که ذکر لبش بوده‌ است: "یازهرا" خبر رسیده به شب، موقع سپیده شده که روح صبح به جانِ سحر دمیده شده گناه راه ندارد به هردلی که بر آن نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش گناه‌کارترین بنده‌ها خریده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بی‌مَثَل است همان که هیچ‌کجا مثل او ندیده شده کدام فاطمه؟ آن‌که برای اهل زمین غبار معبر او سُرمه‌ی دودیده شده فضائل تو زیادند، کم نباید گفت به این دلیل غزل‌های ما قصیده شده همین‌که نام تو در شعر شاعران آمد تمام قافیه‌هایش از آسمان آمد برای بُردن نامت وضو گرفت قلم که از قبال تو نام نکو گرفت قلم تو را ندیده و یک‌عمر از تو دم زده است اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود برای ساحت خود رنگ‌وبو گرفت قلم به هیچ واژه‌ی دیگر نمی‌شود آرام که از همان اول با تو خو گرفت قلم از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت چه بغض‌های بدی در گلو گرفت قلم به نام دشمن تو می‌رسید و می‌دیدم که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم در آسمان امامت وجود تو بدر است که درک فضل تو درک فضیلتِ قدر است به‌جز تو رَختِ محبت به تن نداشت کسی توجهی به مقامات زن نداشت کسی اگر تو همسر مولا علی نمی‌بودی در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی به سینه سنگ تو را می‌زنند عاشق‌ها وگرنه مستمع سینه‌زن نداشت کسی قسم به آیه‌ی فصل‌الخطاب خطبه‌ی تو که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی اگر تقاص ستم‌های رفته بر تو نبود به زیرلب دم یابن‌الحسن نداشت کسی به نیّت فرج عاجل امام زمان دعا کنیم برای دل امان زمان زمانه‌ای‌ست که شأن امام گم شده است هزار رکن در این یک مقام، گم شده است غبار شبهه نشسته‌ست روی آینه‌ها چرا که فرق حلال‌وحرام، گم شده است چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی میان این همه "دنبال نام" گم شده است چنان بدون تو بی‌ارزش است این دنیا که بین پیر و جوان احترام، گم شده است نشسته‌ایم که صبح رسیدنت برسد نشسته‌ایم و شکوه قیام، گم شده است مگر که چشم امید زمین به غیر از تو در انتظار ظهور کدام گمشده است؟ بیا که بی تو شب عید را نمی‌دانیم! که ماه بر سر این پشتِ‌بام، گم شده است به شامِ تار، پگاهِ ظهور، خاتمه است می‌آید آن‌که دعای‌ِ قنوتِ فاطمه است ✍
سلام خدا و رسول گرامى به اوج مقام تو كه مستدامى سرآغاز حُسنى و حُسن ختامى تو حجی، منایی، تو بیت الحرامی فراتر ز توصيف ما در كلامى سلام اي مُطهر، سلام اى طهورا سلام اى تولا، سلام اى تبرا سلام اى كنيز تو حوا و سارا سلام و تحيات ما بر تو زهرا به اميد لطف و جوابِ سلامى به منظومه‌ی وحى بارى تعالى عيارى تو بر ليلة القدر و طاها عيانى تو در كوثر و نور و اسرا تو شأن نزولى به إنّا هَدَيْنا تو منظورش از يُطْعِمُونَ الطَعامى روا شد پس از تو، همه آرزوها شكسته شد از شوق، بُغض گلوها شده بسته لب‌هاى آن ياوه‌گوها صدا زد پيمبر فداها ابوها صدا زد كه تو واجبُ الاحترامى به تو عارفانى كه مشتاق نورند به تو عاشقانى كه مست حضورند به تو ديدگانى كه از غم به‌دورند به تو دخترانى كه زنده به‌گورند فرستاده‌اند عاشقانه پيامى بيا تا درخشان كنى انجمن را بيا تا نمايان كنى شأن زن را بگو راه و رسم مقرب شدن را ولاى على و حسين و حسن را… تو روحِ قوام و تو اصلِ دوامى زدى پرچم اقتدار على را سبب مى‌شوى افتخار على را تو چرخانده‌اى ذوالفقار على را بنازم كه خواندى شعار على را عليٌّ اميرى، عليٌّ امامى نگيرى زما لذت خادمى را بنوشان به ما خدمت دائمى را عنايات سبز بنى هاشمى را نوشتى اگر مصحف فاطمى را بياور ز ما هم درآن زمره نامى دعا می‌كنيم و اجابت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم همه از تو برگ شفاعت گرفتيم درِ خانه‌ی تو اقامت گرفتيم براى كنيزی، براى غلامى الا ای فراتر ز پندار دل‌ها بگو چیست جز عاشقی کار دل‌ها پر از عطر یاس است گلزار دل‌ها شهید نگاه تو سردار دل‌ها سرافراز شد با تو در هر قيامى نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون بشارت به دل‌هاى ما داده اين خون به‌زودى شود كاخ ظالم دگرگون به فرمان تو لشگر فاطميون به وقتش بگیرد چنان انتقامى شب و روز ميلادت ابر بهاريم از آرامگاهت نشانى نداريم چه مى‌شد بياييم و قدرى بباريم كنار مزار شما گُل بكاريم كه بر زخم دل‌ها شود التيامى به ياد تو هستيم بانوى اسلام كنار مزار شهيدانِ گمنام دعا كن نمانيم اين‌گونه ناكام شود جان ما هم فدايت سرانجام تو مام شهيدانِ والا مقامى ✍ ، و
تمام خلق را در سایه‌ی نام تو جا داده‌ست تویی کامل‌ترین خیر کثیری که خدا داده‌ست به وصف خُلق و خویت کنیه‌ی اُمُّ الْهَنا داده‌ست دليل خلق دنيا را به دست مرتضی داده‌ست و ما ادراک ما حیدر و ما ادراک ما زهرا مَتىٰ ما تَلْقَ مَنْ تَهوىٰ، دَعِ الدُّنيا وَ اَهْمِلْها* خدا غرق تماشا می‌شود راز و نيازت را شميم عرش دارد بوى عطر جانمازت را نصيب شيعيان كردی دعای چاره‌سازت را ندیده هیچ‌کس در حجب و عفت هم‌ترازت را کلیمی‌ها ز نور چادرت اسلام آوردند پس از آن بر ولی اللهِ اعظم اقتدا کردند به چشمش دیده «اُمِّ اَیْمَن» اعجاز اجابت را همیشه بردن نامت روا کرده‌ست حاجت را روایت گفته روزی می‌دهی بر ما شفاعت را قیامت می‌کند روزی جلال تو قیامت را تو را مادر صدا کردم برایم مادری کردی تمام عاشقانت را حسینی بار آوردی تویی زهرای مشتق‌گشته از نور خداوندت به جنت روشنی بخشیده زیبایی لبخندت برای اهل عالم نیست الگویی همانندت به ما درس کرامت داده خیرات گلوبندت هزاران حاتم طایی فدای وقف‌های تو گره وا می‌كند از كار عالَم ربناى تو ✍ *مصراع از جناب حافظ (ترجمه: هرگاه می‌خواهی ملاقات كنی كسي را كه دوست می‌داری، دنيا را ترک و رها كن)
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر که نورش لیله‌ی قدر است و از ادراک بالاتر طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد قدم رنجه نموده در جهان تأثیر بگذارد قدم بر روی چشم آیه‌ی تطهیر بگذارد جهان پُر نور شد از روشنای صبح لبخندش مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش خدیجه در سلوک نور، وقتی رهسپارش شد در آغوشش گرفت و سال‌ها خدمتگزارش شد خدا بر گنج عصمت دُرُّ و مروارید بخشیده به یُمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد همان آیینه‌ای که مادر اسماء حسنی شد خدا پرده‌نشین منزلش کرده است عصمت را به او بخشیده بین رقعه‌ای حکم شفاعت را بهشت از عطر بانو وام می‌گیرد شمیمش را پیمبر بوسه می‌زد دائماً دست کریمش را قَدَر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش گلی نازکتر از گل، خلق کرده خیل حورا را همان نوری که بخشیده‌ست معنا لفظ "زهرا" را تلألو داشته روزی سه دفعه زُهره بر حیدر تجلی می‌کند کوثر فقط بر ساقی کوثر سپیده‌دم سپید و ظهر، زرد و عصرها حمرا بخوان روح القدس ذکرِ: "وَ ما ادراک ما زهرا" چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد که از نور حسینش این تجلی در جبین دارد نگین بارگاه عرشی‌اش یاقوت حمرا شد زبرجد میوه‌ی این شاخسار سبز طوبی شد شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین تمام دردها را نام بانو می‌دهد تسکین خبردار است زهرا از "بما کان" و "بما کائن" تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن "الهی بعلیٍ" را صد و ده بار میخواند قنوتش نیمه شب "الجار ثم الدار" میخواند خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه می‌نازد که با اکسیر چشمش از غباری فضه می‌سازد به زیر پای او فرش از پَرَش جبریل گسترده یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهرا نباشد واژگان خاکی ما در خور زهرا سیاه چادرش باشد شب شعر غزل‌خیزی به غیر از چادرش هرگز نباشد دست‌آویزی بگو نورٌ علی نور است، چون چادر کند بر سر شکوه ریشه‌های چادر او پهن در محشر تمام عالم هستی، شبیه مرد نابینا همیشه دور از درک وجود نوری زهرا عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو ظهور علم یعنی صفحه صفحه مُصحف بانو مَلَک از مریم چشمان او انجیل می‌خواند نبی با مصحف پیشانی‌اش ترتیل می‌خواند نگو که سرور مریم بگو که "بل هیَ اعظم" همان که خلقتش بوده‌ست قبل خلقت آدم برای خاک‌بوسی درش روح الامین آمد به حال "اُدخلوها بِسلامٍ آمنین" آمد ملائک صف به صف خدمتگزار خانه‌ی بانو که عزرائیل هم اذن شرفیابی گرفت از او مقامات نبوت با کراماتش شود کامل به نانِ دست‌ْپخت او تمام انبیا سائل حکایت می‌کنم آن جود مافوق تصور را بگویم از عنایاتش، بخوانم روضه‌ی حُر را به این درگاه هر کس منتسب شد، مرتبت دارد که فرمودند صد جا مِهر زهرا منفعت دارد قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را که تشریفش گلستان می‌کند راه عبورش را شفیعی که سوار ناقه‌ای از نور می‌آید رخش زیر پَر حوریه‌ها مستور می‌آید * * شفق، ناخوانده مهمان رُخِ آن ماه طلعت شد چنان که ماه، روی خاک افتاد و قیامت شد جلال گوشواره بر زمین افتاد و خاکی شد شکست و ابتدای ماجرای دردناکی شد لگد می‌خورد بر احساسِ مانند گل یاسش امان از دست آن همسایه‌های قدرنَشناسش خبر از ماجرای کوچه تنها قاصدک دارد حسن با کوچه و دیوار رازی مشترک دارد ✍حجت‌الاسلام
به نام نامی زهرا، به نام مادرها سلام ما به امام تمام مادرها که فاطمه‌ست همیشه امام مادرها به لطف فاطمه هستم غلام مادرها غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند هزار شکر، نوشتند نوکرش باشیم هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم گدای خانه‌ی او تا به آخرش باشیم اجازه داد به ما، حلقه‌ی درش باشیم به روی شانه‌ی خود دست رحمتی داریم غلام فاطمه‌ایم و چه عزتی داریم بهشت زیر قدم‌های مادرانه‌ی اوست بهشت گوشه‌ی دنجی ز آشیانه‌ی اوست بهشت زمزمه‌های شب و شبانه‌ی اوست بهشت گرمی نان و تنور خانه‌ی اوست قسم به گردش دستاس و گرمی نانش نشسته‌ایم سر سفره‌های احسانش تنور عالمیان گرم شد به برکت او شدند خلق، خلائق همه به علت او قسم به شوکت زهرا، قسم به عزت او به عرش و فرش می‌ارزد فقط دو رکعت او سلام ما به قیام و قعود و یا رب او سلام ما به قنوت و به سجده‌ی شب او به حب فاطمه اینجا که راهمان دادند ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند به زیر چادر زهرا، پناهمان دادند برات اشک به غم‌های شاهمان دادند شدیم گریه‌کنِ روضه‌ی حسین و حسن یکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن... ✍
زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که  سراسیمه جنان بهر زیارت بر جنان آمد ؟! همان که چون شب قدر است قدرش تا ابد پنهان همان که چون خدا دارد نشان در بی نشان آمد نماید نوش جان قرآن ، سه جرعه آیه ی کوثر بگو بر ابتران نسل ِ رسول انس و جان آمد بزن بر طبل شادی شیعه ی اثنی عشر امشب دلیل محکم حق بودن ِ آیینمان آمد مبارک باشد عید سهله ای ها ، جمکرانی ها که امشب الگوی آقای ما صاحب زمان آمد خدا پر کرده از عطر گل یاسش دو دنیا را دهد جور دگر امشب جواب مادری ها را به عشق تو خدا بخشید بر فردوس، کوثر را نمی بیند دو عالم تا قیامت از تو بهتر را تو دنیا آمدی گویی ، فقط کفوت علی باشد نباید با کسی جز تو ، برابر کرد حیدر را برای شرح قدری از ، کتاب قدر تو مادر یقین دارم خدایت آفریده روز محشر را نگاهت نه ، خودت نه ، رشته ای از چادرت کافی است کند تا که مسلمان در شبی ، یک ایل ، کافر را مقام چادر تو نه ،مقام چادر فضه به مِن مِن بی شک اندازد زبان اهل منبر را کسی که خورده شیر پاک ، غیر از روز میلادت نداند روز مادر مطمئنا روز دیگر را سلام ای بهترین چاره ، سلام ای بهترین یاور چه بیچاره است آن کس که ، نمی گوید به تو مادر خوشا بر آنکه یار او ، شود زهرای مرضیه قرار او ، بهار او شود زهرای مرضیه کسی که چون خدیجه ، خرج دین دار و ندارش شد همه دار و ندار او شود زهرای مرضیه و تنها حکمت تنهایی مولای ما این است که تنها بی قرار او ، شود زهرای مرضیه یقین دارم که بر عهده ، بگیرد کل عالم را کسی که عهده دار او ، شود زهرای مرضیه خوشا بر آن شهید ِ مادری ِ بی پلاکی که همه ایل و تبار او ، شود زهرای مرضیه امید ِ زندگی بخشد جهان را جمعه تا جمعه جهانی که مدار او ، شود زهرای مرضیه جهان یک جمعه می بیند امید آخر ما را خدا رسوا نماید قاتلین مادر ما را علی گویان ِ عالم را ، شفاعت می کند زهرا علی گویان ، قیامت را ، قیامت می کند زهرا هزار و چهار صد سال است با این قبر پنهانش ز آن دو دارد اظهار برائت می کند زهرا الا ای شیعه بعد از هر ، نماز خویش لعنت کن همان ها را همان ها را که لعنت می کند زهرا اگر لب تر کند بانو ، علی محشر کند بر پا به سلطان ولایت هم ، ولایت می کند زهرا اگر عیسی سخن گفته است در گهواره ای مردم تکلم روزها قبل از ولادت می کند زهرا خدا هر وقت می نازد به خود گویند عرشی ها یقینا در زمین دارد عبادت می کند زهرا همانند خدایش بی همانند است این بانو نگو فخر زنان ، فخر خداوند است این بانو منم مدیون ِ چشمان ِ حسین و مجتبی مادر مسلمانم مسلمان ِ حسین و مجبی مادر صفایم کربلا گشت و ، مدینه مروه ام باشد منم یک عمر حیران ِ حسین و مجتبی مادر اگرچه دامن آلوده ، اگر چه روسیاه اما بُوَد دستم به دامان حسین و مجتبی مادر گهی یاد حرم گریم ، گهی یاد کفن گریم پریشانم پریشان حسین و مجتبی مادر دوشنبه در مدینه یا ، شب جمعه دم مقتل صدایم کن مرا جان حسین و مجتبی مادر به جان حضرت حیدر ، مرا هم در صف محشر بخوانم دیده گریان ِ حسین و مجتبی مادر زبان از شرح غم های دو آقازاده ات شد لال بمیرم از کدامین غم ، غم آن کوچه یا گودال ؟
عرشیان بی‌قرار بودند و قدسیان مست یار بودند و در مسیر نگار بودند و همه چشم‌انتظار بودند و..... روی بال فرشته‌ها آمد تا در آغوش مصطفی آمد شهر یثرب ، که ریسه بندان شد نوبت وصل روی جانان شد مادر او خدیجه خندان شد پدرش مصطفی غزل‌خوان شد علت خلقتِ زمین‌و زمان نام او را گذاشت، فاطمه جان عشق دردانه ی خدا زهرا ست علت خلق ماسِوا زهراست بهجتِ قلب مصطفی زهرا ست راحت جان مرتضی زهرا ست شادباشِ فرشته‌ها به علیست فاطمه ، هدیه ی خدا به علیست ای سرودِ لبان میکائیل ای تمنای قلب اسرافیل ای به دست تو ، جانِ عزرائیل متوسل به توست ، جبرائیل ای تمنای آدم و خاتم سبب آفرینش عالم بهترین اسوه ی ز نان زهرا ست لطف دریای بی‌کران زهرا ست و شفیع پیمبران زهرا ست مادر صاحب الزمان زهرا ست بوسه زد مصطفی به دستانش جان عالم ، همه به قربانش ای تو تفسیر قدر و الرحمن ای تو منظورِ سوره ی انسان السلامُ علیکِ یا باران السلام علیکِ مادرجان گفته‌ای تا شفیع ما نشوی وارد جنت خدا نشوی می‌رسد یار و هم‌صدای علی مادرِ خوبِ بچه‌های علی قُوَّتِ جانِ جان‌فزای علی می‌رسد تا شود فدای علی ای دعاهای مستجابِ علی آمدی ، ماهِ در حجابِ علی ای که هستی طلوع صبح حیات شب میلاد تو ، شبِ برکات عیدی ما در این شبِ حسنات یک‌ شب جمعه، روزیِ عتبات سروری بر زنان اهل بهشت مادر سیدانِ اهل بهشت آسمان‌ها ستاره‌باران شد و تجلیِ روح قرآن شد همه ی هستی محبان شد فاطمه ، مادر شهیدان شد ای گل یاس ، مادر احساس ذکر لب‌های حضرت عباس
مدح خوانی و توسل ویژه ولادت حضرت زهرا(س)، محمدرضا طاهری شب شبِ عشق شب نور شبی بالاتر شبی از صبح ملاقاتِ خدا زیباتر از دلِ عرش شبِ حادثه پیغام رسید حاصلِ سیبِ بهشتی به سرانجام رسید جبرئیل آمده پیداست که او خوش خبر است کوثر آورده و یا سورۀ قدری دگر است آمد از عرش که نازل بکند کوثر را سورۀ آمدنِ مادرِ پیغمبر را یا محمد غم دورانِ یتیمی سر شد ابتر آن است که محروم از این کوثر شد هرچه خیر است در عالم همه دادیم به تو غم به دل راه نده فاطمه دادیم به تو فاطمه کیست که اسرار به او گفته شده توبۀ آدم از این نام پذیرفته شده سوره ها بی نفسِ فاطمه تفسیر نداشت یا اگر داشت دگر آیۀ تطهیر نداشت برکت اوست که اسلام دوام آورده ست کیست جز او که به دنیا دو امام آورده ست! نسل در نسل علی نورِ امامت با اوست صحنه گردانیِ فردایِ قیامت با اوست او که از آسیه و مریم و حوا سر بود دستش آیینه ای از بوسۀ پیغمبر بود به خدا میرسد آن راه که در پیش گرفت عالمی را خبرِ رختِ عروسیش گرفت او که آزاد شود بنده زِ گردنبندش در صف حشر شفاعت بکند لبخندش به فقیران و اسیران برسد افطارش و به فریادِ دلِ ما _ فتمت من نارش هرکجا او برود ، نور و حیا آنجایند در تماشایِ حجابش همه نابینایند بر بلندایِ یقینش دلِ شک میسوزد سر سجاده ی او بالِ ملک میسوزد عرش را هر شب از عطرِ نفسش پر میکرد به نمازش که خداوند تفاخر میکرد خشت بر خشت اگر خانه ی او از گل بود در جهازش ولی از عشق هزاران دل بود خانه ای را که نیامد به جهان تکرارش غرقِ تسبیح خدا بود در و دیوارش خانه ای را که ملک سجده به بامش میکرد مصطفی اول هر صبح سلامش میکرد تشنه لب آمده ام تا که دریا برسم همه را گفتم و گفتم که به اینجا برسم احترام دلِ زهرا به همه واجب بود او فقط کفو علی ابن ابیطالب بود فاطمه کیست، نه افسانه و نه آمال است این همه فیض فقط حاصل هجده سال است ظلمت کفر از این نور به تشویش گذشت فاطمه در ره مولا زِ جوانیش گذشت او جوان بود ولی پیر خرد در بندش گشته ام نیست نگردید پی مانندش آن زمان که همه پیران به ره کج رفتن و به بیراهه به جای سفرِ حج رفتن یک جوان بود که جبرانِ خطای همه بود یک نفر پای علی ماند که او فاطمه بود مثلِ زهرا کسی اینقدر دلش محکم نیست انقلابی تر از او در همۀ عالم نیست چهارده قرن گذشته ست از این دست به ما انقلابی که به پا کرد، رسیده ست به ما این چهل سال دمی راه به ما بسته نشد فاطمه لحظه ای از گفتنِ حق خسته نشد مومن آن است که در عشق حماسی باشد خنده و گریۀ عشاق سیاسی باشد انقلاب از پی تجدید نظر هرگز نیست غیر خونِ شهدا هیچ خطی قرمز نیست خونِ اولادِ علی در رگ ایرانی هاست کشورِ فاطمه لبریزِ سلیمانی هاست این مسیریست که در پیشِ نگاهِ همه است حاج قاسم شدن از پیرویِ فاطمه است نوبتِ نسلِ جوان است نفس تازه کند خویش را در همه آفاق پر آوازه کند عرصه هر بار که شد تنگ جوان ها بودن مغز فرماندهی جنگ جوان ها بودن همچنان سبز و برومند جوان ها هستند عده ای نیز ببینند جوان ها هستند طی این مرحله از راه توان میخواهد بارِ مسئولیت امروز جوان می خواهد برگِ رایِ تو اگر زینت ایران باشد مجلس ما پس از این مجلسِ خوبان باشد فاطمه آمد و الگویِ جوان داد به ما او جلودار شد و راه نشان داد به ما ما در این راه مسیری به خدا میجوییم آخرین بیت زِ دلتنگیِ خود میگوییم عمرِ ما رفت بگو فرصت دیدار کجاست ای نسیم سحر آرام گه یار کجاست ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸 #
گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسيارش كان چه خواهی عطا كند زهرا خانه ی وحی را ز رخسارش رشک غار حرا كند زهرا بضعه ی مصطفی بُوَد آری جلوه چون مصطفی كند زهرا نه عجب گر به شأن او گويند خاک را كيميا كند زهرا اين مقام كنيز او باشد تا دگر خود چه ها كند زهرا چهره پوشد ز مرد نابينا تا بدين حد حيا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا جان خود را و محسن خود را در ره دين فدا كند زهرا تا سه شب قوت خانه ی خود را بر مساكين عطا كند زهرا روز محشر كه از شفاعت خويش حشر ديگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چيند دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر ز رحمت بسيار حاجت ما روا كند زهرا
دوبیتی فاطمه ای که باعث خلقت ماسوا بود دختر خاتم رسل همسر مرتضی بود ام الائمه الهدی قدم نهاده در جهان شاد زِ مقدمش دل خاتم الانبیا بود ▪️ مژده یاران به جهان دختر احمد آمد شاد باشید که محبوبه ی سرمد آمد جای بِگرِفته به دامان خدیجه، زهرا فاطمه نور دو چشمان محمد آمد ▪️ گوهری گشته عطا از سوی داور به نبی تا شود زَامر خدا همسر و همتای علی در جهان اُمِّ اَبیهاش محمد فرمود کوثرش خوانده به قرآن صمد لم یزلی ▪️ نوگل باغ رسالت فاطمه خیر النساست شافعه بر امّت مرحومه در روز جزاست بارها گفتا محمد اُمِّ اَب بر دخترش مادر شُبِّیر و شَبَّر همسر شیر خداست ▪️ پیمبر گر یگانه دختری دارد فقط زهراست علی گر در جوانی همسری دارد فقط زهراست چنان بی پرده می گویم بدون هیچ تردیدی خدا اندر صدف گر گوهری دارد فقط زهراست ▪️ شد تولد دختر نیک اختری اندر جهان از خدیجه زوجه ی پیغمبر آخر زمان باشد او دخت محمد نام او زهرا بود همسر شیر خدا یعنی امیر مؤمنان ▪️ ای حبیبه به خدای ابدی و ازلی فاطمه دخت رسول قرشی مدنی حاصلی گرچه تو بر گفته ی لولائیه شد علی خلق برای تو و تو بهر علی ▪️ امشب به پیمبر ز سوی حق شب اعطاست آن هدیه ی حق فاطمه صدیقه ی کبراست زهراست ز لاهوت ولی آمده ناسوت کز قول نبی فاطمه انسیه ی حوراست ▪️ عالم همه جسم است و بر او فاطمه جان است کز چهره ی او نور خداوند عیان است اِعطا شده کوثر به نبی از سوی دادار کاو باعث ایجاد همه کون و مکان است ▪️ فاطمه! ای حبیبه ی داور ای عطا از خدا به پیغمبر قَسَمَت می دهیم به معصومین دست ما را بگیر در محشر
شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را منافقها به خون آذین نمودنداهل ایمان را هراسانند از نام تو و از زائرانت هم ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرا به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را هنوز از انتقام سخت می گوییم و می خواهیم بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
تا شهادت تا به تن جان هست بی پروا در این خط می رویم با دلی لبریز از شوق شهادت می رویم دست و پا و سر فدای عین نام پاک عشق ما پی قربان شدن اصلا زیارت می رویم رد شدن از جسم خاکی فرصت پرواز ماست رسته ایم از خاک و تا کویِ سعادت می رویم کی شود در جان ما از بمب بیمی رخنه گر ما که در معبر به جانی پر صلابت می رویم خاک سهم خاک بازان،پاکبازان را چه غم؟ ما به شوق پر زدن تا بی نهایت می رویم حضرت دلدار ما را خوانده تا کویِ حضور اَمر او بر چشمهای ما، اطاعت می رویم پای درسِ حاج قاسم عشق را آموختیم تا شهادت تا شهادت تا شهادت می رویم
تقدیم به شهید والامقام جز ردّ قدم‌های تو اینجا اثری نیست این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست یک لحظه در این معرکه از پا ننشستی گفتی سفر عشق به جز دربه‌دری نیست یک عمر شهیدانه سفر کردن و رفتن هم‌قافله با عشق و جنون، کم هنری نیست دنبال شهادت همۀ عمر دویدی گفتی که در این عالم خاکی خبری نیست آن‌قدر سبکبار سفر کردی از این خاک آن‌قدر که بر پیکر پاک تو سری نیست تو کشتۀ این عشق، نه تو زندۀ عشقی بر تربت تو جای غم و نوحه‌گری نیست باید که به حال دل خود نوحه بخوانم: سهم من جا مانده به جز خون‌جگری نیست از خود نگذشتم که به یاران نرسیدم جز خویش در این بین حجاب دگری نیست گفتند که باز است در باغ شهادت... برخیز! به جز اشک رفیق سفری نیست امشب شب قدر است اگر قدر بدانی برخیز! مبارک‌تر از امشب سحری نیست ✍
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است بحر آرام دگر باره خروشان شده است ساحل خفته پر از لولو مرجان شده است دشمن از وادی قرآن و نماز آمده است لشکر ابرهه از سوی حجاز آمده است با شماییم شمایی که فقط شیطانی است (دین اسلام نه اسلام ابوسفیانی است) با شماییم که خود را خبری می دانید و زمین را همه ارث پدری می دانید با شماییم که در آتش خود دود شدید فخر کردید که هم کاسهء نمرود شدید گرد باد آتش صحراست بترسید از آن آه این طایفه گیراست بترسید از آن هان! بترسید که دریا به خروش آمده است خون این طایفه این بار به جوش آمده است صبر این طایفه وقتی که به سر می آید دیگر از خرد و کلان معجزه بر می آید سنگ این قوم که سجیل شود می فهمید آسمان غرق ابابیل شود می فهمید پاسخت می دهد این طایفه با خون اینک ذولفقاری زنیام آمده بیرون اینک هان!بخوانید که خاقانی از این خط گفته است شعر ایوان مدائن به نصیحت گفته است هان بترسید که این لشکر بسم الله است هان بترسید که طوفان طبس در راه است یا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنیم روز خوش بی تو ندیدیم به عالم چه کنیم پاسخ آینه ها بی تو دمادم سنگ است یا محمد(ص)! دل این قوم برایت تنگ است بانگ هیهات حسینی است رسیده از راه هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ✍️:
◼️✨◼️ شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را منافقها به خون آذین نمودنداهل ایمان را هراسانند از نام تو و از زائرانت هم ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرا به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را هنوز از انتقام سخت می گوییم و می خواهیم بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را مهدی_طهماسبی ▪️▪️▪️▪️▪️✨ بگذار که در معرکه بی‌سر گردیم با لشکر آفتاب برمی‌گردیم هنگام شهادت است آغاز حیات «ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم» ✍ یوسف_رحیمی ✨✨✨✨✨🏴 🏴 إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ 🇮🇷 شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی زائران گلزار شهدای کرمان تسلیت عـــــرض می‌نماییم. 🚩 لبیک یاحسین علیه السلام 🇮🇷
شهادت بهترین راه است آری بهترین پایان چه فرقی می‌کند بغداد باشد یا همین کرمان چه بر من آمده امشب که خواب از خاطرم رفته تورق می‌کنم تاریخ را در دفتر انسان همیشه ظلم بوده،شمر بوده، کربلا بوده همیشه بوده در تاریخ رد پای خون‌خواران پی راه نجات‌ از آسمان افتاده‌ام امشب تورق می‌کنم تورات و انجیل و سپس قرآن نجاتی هست آری انتقامی هست ای آدم به دست صالحان در عاقبت می‌افتد این فرمان بیا حق را بگو و حنجرت را نذر راهش کن بیا تا حق بگیرد باز در اندیشه‌ات جریان خیابان را اگر دیدی که سرخ‌ از خون یاران است شبیه کوه باش و باش مردی در دل میدان مقاوم باش در راه و بسوزان ناامیدی را خدا را یاد کن در لحظه‌های سختی و هجران شهادت هست یعنی آسمان بر ما نظر دارد شهادت هست یعنی باز برکت باز هم باران شهادت هست پس ما زنده‌تر خواهیم شد آری شهادت هست تا غم‌های این دنیا شود جبران پی حق باش تا وقتی که جان در پیکرت داری شهادت می‌دهد آن وقت بر تو بار دیگر جان شهادت راه خود را تا تو پیدا می‌کند آخر چه فرقی می‌کند بغداد باشی یا همین کرمان ✍️:
از مزارت نیز می ترسند، یعنی زنده ای سیف الاسلامی و تا روز ابد بُرّنده ای نور تو خاموش خواهد شد مگر ؟واحیرتا! خون تو می جوشد و تا قرن ها پاینده ای اسم تو رمزِ جهانی می شود ،تردید نیست اسم تو حک گشته بر سربند هر رزمنده‌ای خاطراتی تلخ دارد  قصه ی انگشترت آه... یعنی مثل ارباب خودت بخشنده ای! حاج قاسم! خون تو کار خودش را می کند حاج قاسم از تو می ترسند،یعنی زنده ای
کرمان خونِ دل ما، آب وضو خواهد شد سجاده‌ی سُرخ ما، رفو خواهد شد هرکس که به آئینه‌ی ما سنگ زده با پاسخ سخت، روبه‌رو خواهد شد ✍