یک دور همی با طعم لطیف عشق💝
ویژه رحمتهای الهی؛ دختران سرزمینم💫💫💫💫💫
همراه با معرفی بانوان برتر اصفهان🌸
و جشن و شادی برای تولد بانوی پاکی ها، حضرت زهرا😍✨✨✨
اطلاعات کاملتر داخل عکس
@kanoon_entezar
کلاس عرفان امام زمان این هفته برگزار میشود
چهارشنبه ساعت 10 تشریف بیارید تالار معارف
منتظرتون هستیم... مکان کلاس این هفته امکان داره تغییر پیدا کنه که متعاقبا اعلام خواهد شد🌺
اعمال صالح زیادی وجود دارد اما عمل صالحی که باعث عصبانیت کفار بشود ،چیز دیگریست👌
«وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْكُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» توبه/۱۲۰
⭕️و به هر جبههای که خشم دشمنان بیدین را برانگیزد، قدم بگذارند و حتی هر ضربهای که به دشمن بزنند، در ازای تکتک اینها، کار خیر برایشان ثبت میشود.
✅قطعا تک تک قدم هایی که برداشته بشود در این مسیر باعث میشود دشمنان اسلام ،دلسرد و عصبانی بشوند از این حمایت مردم
#دهه_فجر
#فجر_سلیمانی
#انتقام_سخت
#انتخابات
🆔️ @kanoon_entezar
#درسنامه_منتظران
#فرازپانزدهم
📌عَلَى مَرْضَى الْمُسْلِمِينَ بِالشِّفَاءِ وَ الرَّاحَةِ
«بر بيماران درمان و آسايش كرامت نما»
☑به فكر گرفتاران بودن به صورت كلی وبه صورت خاص مریضان جسمی و روحی ونیز اموات كه دستشان از دنیا كوتاه است، خصلت پسندیده ای است كه از ناحیه امام در این دعا به ما آموزش داده میشود.
✅چه بسیار افرادی كه با دعای حضرت شفا یافتهاند واز امراض جسمی راحت شده اند و چه بسیار امراض وبلاهایی كه از جامعه مسلمین به واسطه همین دعای حضرت، دفع شده است لذا وظیفه انسانی واسلامی حكم میكند كه شكر گذار این نعمت بزرگ بوده و ما هم به صورت فردی و اجتماعی برای سلامتی و طول عمر حضرت دعا كنیم.
🔶دعای "اللهم ارزقنا توفیق الطاعه" درسنامه گرانبها و آموزنده ی اوصافی است که مطلوبِ آخرین ذخیره الهی است.
🔹 این دعا سرچشمه همه صفاتی است که برای منتظران راستین آن حضرت شایسته است.
#دعا
🆔 @kanoon_entezar
#حضرت_زهرا
#مدح_حضرت_زهرا
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان
با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان
مدح آن ممدوحۀ محبوبۀ داور بخوان
با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان
با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان
هر چه زیبا خوانده ای امروز زیباتر بخوان
ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن
روح احمد لیلة القدر خدا را مدح کن
جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل
دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل
مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل
گوهر دریای غفران را گرفته در بغل
هستی دادار منّان را گرفته در بغل
هر چه گویی بهتر از آن را گرفته در بغل
یا محمّد (ص) یا محمّد (ص) عصمت کبراست این
بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این
این ز پا تا سر تجلاّی جمال داور است
این نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است
این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است
بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است
چارده معصوم را شخصیّت او محور است
جز محمّد (ص) از تمام انبیا بالاتر است
ذات حق با آیه ی قرآن ثناها گویدش
اوّلین شخصیّت عالم فداها گویدش
مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او
ذات ربّ العالمین مظهر ندارد مثل او
مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او
نخل سر سبز نبوّت بر، ندارد مثل او
شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او
شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او
هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است
مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است
آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است
دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است
مصطفی فخر نبوّت افتخارش فاطمه است
مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است
دستیارش نه همه دار وندارش فاطمه است
ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است
در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است
گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است
فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین
فاطمه یعنی بهشت رحمةٌ للعالمین
فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین
فاطمه یعنی چراغ آسمانها در زمین
فاطمه یعنی یداللّهی دگر در آستین
فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین
فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا
فاطمه یعنی کتاب الله کلّ انبیا
فاطمه در فلک هستی ناخدایی می کند
فاطمه در روز محشر کبریایی می کند
فاطمه از شیر حق مشکل گشایی می کند
فاطمه در چشم حیدر خودنمایی می کند
فاطمه در بندگی کار خدایی می کند
فاطمه بر شیعیان لطف نهایی می کند
فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان
فاطمه یعنی ز رأفت همنشین با خاکیان
کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود
کیست زهرا کعبۀ جان قبله ی اهل سجود
کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود
کیست زهرا برترین محبوبۀ حیّ ودود
کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود
کیست زهرا خیمۀ سبز ولایت را عمود
کیست زهرا آفتابی کبریایی طلعت است
کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است
ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه
ای تمام انبیا مات جلالت فاطمه
ای امیرالمؤمنین محو کمالت فاطمه
ای ملایک بندۀ صفّ نعالت فاطمه
ای تمام وحی در موج خیالت فاطمه
ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه
طاهره، انسیّه، حورایی نمی دانم که ای
فاطمه، صدّیقه، زهرایی نمی دان که ای
عقل و هوش و دانش و افکار خود را باختیم
با کمیت و هم تا آنسوی هستی تاختیم
یا به مضمئن یا به ایراد سخن پرداختیم
دست ها بر رشته های چادرت انداختیم
شعرها خوانده غزل، قطعه، قصائد ساختیم
عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم
حور، انسان، یا ملک، یا فوق اینان چیستی؟
کیستی تو کیستی تو کیستی توکیستی؟
من نمی گویم غلام دختر پیغمبرم
من نمی گویم که بنشانی کنار قنبرم
من نمی گویم بلالت پا گذارد بر سرم
من نمی گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم
من نمی گویم بسوزان تا کنی خاکسترم
لیک می گویم قبولم کن گدای این درم
دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی
دوزخی هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی
روسیاهم، زشت کردارم، گنه کارم بدم
تو بکوی خویش راهم داده ای تا آمدم
گر چه مردودم به جان زینبت منماردم
نامه ای پر از گناه است و تهی باشد یدم
عالمی را سیر کردم آخر این در را زدم
گر روم جایی دگر از پشت این در مرتدم
«میثمم» یعنی گدای خانۀ خشت و گلت
غرق دریای گنه چشمم به سوی ساحلت
استاد غلامرضا سازگار