eitaa logo
کانون انتظار
60 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
550 ویدیو
14 فایل
🔸منجی گرایی نقطه اشتراک تمام ادیان آسمانی است... 📌انتظار، انفعال نیست... تلاشی فعالانه برای بهتر شدن و بهتر و زیباتر کردن جهان است. 🎥 ببینید؛ 📖بخوانید؛ 🎧بشنوید... ارتباط با ما @sokoot_hu کپی تمام مطالب نذرظهورآقا_آزاد🥀یاصاحب الزمان🥀
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا جانم. مولای‌من يا اين دلِ شكسته ی ما را صبور كن يا لاأقل به خاطر زينب ظهور كن ديگر بتاب از افق مكه، ماه من! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن با ذوالفقار حضرت مولا، بيا و بعد دلهای شيعه را پرِ حسّ غرور كن...
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین… نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی… جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم…😔 . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود… عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا… چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم…😓 . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی… به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم…😞 . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه… آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم…😑 . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران… صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار… حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار… از حال معنوی ام… گذشتم…😕 . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی… هیبت خاصی داشت… مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی … کم آوردم… گذشتم…😕 . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی… انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم… از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم…😓 . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند… انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند… شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد … . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان… . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت… از تا ! فاصله زیاد بود… . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم… خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد… از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت… نمیتوان...😇 گاهی،نگاهی🙏🏻 😭🥀 🏴 @kanoon_entezar
4_5801090770542790311.mp3
زمان: حجم: 9.54M
🔉 📌موضوع: شناخت امام زمان(عج)و انتظار 👤سخنران: حجت الاسلام حسن محمودی ✅معرفت و شناخت امام زمان (عج)... 🏴@kanoon_entezar @jannatolmahdi313