eitaa logo
کتاب و کرامت
149 دنبال‌کننده
270 عکس
8 ویدیو
65 فایل
تبلیغ و ترویج کتاب‌خوانی و امور فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
" تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم" ناشر نشر شهید هادی 📗📗 کتاب "سه دقیقه در قیامت" روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی بمدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است. به دلیل درخواست راوی کتاب هویت وی در این کتاب به صورت ناشناس باقی مانده است. آنچه میخوانید نتیجه چندین مصاحبه و دیدار و شرح ماجرایی نادر است که برای این جانباز اتفاق افتاده است. در این کتاب که بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و نقدها و تفسیرهایی هم بر آن شده است، حقایقی درباره مرگ، برزخ، حال انسان در برزخ و بسیاری مطالب دیگر درباره حیات پس از مرگ خواهید خواند. برزخ طبق آیات و روایات فاصله میان مرگ تا قیامت کبری است. برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است. کانون کتاب و کرامت تبلیغ و ترویج کتاب‌خوانی و امور فرهنگی https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
Z0000269.MP3
4.03M
از کجا شروع کنیم ؟ سیر مطالعاتی چرا و چگونه ؟ 📗📗📗📗📗📗 https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
مجموعه داستان کوتاه از سرفه از سکوت مهدی زارع 📗📗📗
Z0000267.MP3
5.59M
یکی از داستان های مجموعه بالا را برای شما آماده کرده ایم امیدواریم لذت برده و کتاب را تهیه کنید مهدی زارع از سرفه از سکوت 📗📗📗 https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
مصاحبه جذاب با یک نوجوان سمنانی و شاید یکی از جوانترین نویسندگان استان سمنان https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
کتاب و کرامت
مصاحبه جذاب با یک نوجوان سمنانی و شاید یکی از جوانترین نویسندگان استان سمنان https://eitaa.com/kanoo
مانی محجوب از آن دست نوجوانانی است که نقش خانواده در کتابخوانی شأن بسیار بوده است. مانی اردیبهشت ماه سال ۹۰ به دنیا آمده و هفت سال سابقه عضویت در کتابخانه عمومی سمنان را دارد. در واقع از دوران کودکی عضو کتابخانه عمومی امام خمینی (ره) سمنان شده است و طوری با کتاب انس گرفته که در این سن مشغول نوشتن کتاب دو زبانه است. مانی محجوب از آن دست نوجوانانی است که نقش خانواده در کتابخوانی شأن بسیار بوده است. مانی اردیبهشت ماه سال ۹۰ به دنیا آمده و هفت سال سابقه عضویت در کتابخانه عمومی سمنان را دارد. در واقع از دوران کودکی عضو کتابخانه عمومی امام خمینی (ره) سمنان شده است و طوری با کتاب انس گرفته که در این سن مشغول نوشتن کتاب دو زبانه است. به چه کتاب‌هایی بیشتر علاقه دارید؟ بیشتر به کتاب‌های جانور شناسی و همچنین داستان، بخصوص داستان‌های مصور و کمیک علاقه دارم. روزی چند ساعت کتاب مطالعه می‌کنید؟ معمولاً روزی نیم ساعت الی یک ساعت کتاب می‌خوانم و گاهی که کتاب جالبی به دستم می‌رسد زمان بیشتری صرف آن می‌کنم. بیشتر به کدام نویسنده علاقه دارید؟ به نویسندگان خارجی کتاب‌های کمیک همچون جف کینی، اندی گریفسن و تری داناوان علاقمند هستم. اولین و آخرین کتابی که خواندید؟ از اولین کتاب‌هایی که در زمان کودکی خودم خواندم مجموعه کتاب‌های شیموا بود و آخرین کتابی که خواندم کتاب مدرسه قهرمانانه من، البته به زبان انگلیسی بود. از چه سنی با کتابخانه آشنا شدید؟ از چهار سالگی عضو کتابخانه های سمنان بودم. مشروح در این لینک: mehrnews.com/xYRS4
کتابخانه محلی است که می تواند نونهالان ما را به کتابخوانی ترغیب کند 📗📗📗 https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
Z0000277.MP3
6.06M
چطور بخوانیم؟ از کجا بخوانیم؟ رئالیسم چیست؟ راوی کتاب ها چیستند ؟ از کجا شروع کنیم؟ 📗📗📗📗 https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
سال ها ویرجینیا وولف پی دی اف pdf https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
سال ها - ویرجینیا ولف.pdf
5.62M
سال ها ویرجینیا وولف پی دی اف pdf 📗📗📕📕📕📘📘📘📘📙📙📙📙 https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
📚 جان، دوست صمیمی جک، در سر راه مسافرتشان به منهتن پس از سفارش صبحانه در رستوران به جک گفت: «یک لحظه منتظر باش می‌روم یک روزنامه بخرم.» پنج دقیقه بعد، جان با دست خالی برگشت. در حالی که غرغر می‌کرد، با ناراحتی خودش را روی صندلی انداخت. جک از او پرسید: «چی شده؟» جان جواب داد: «به روزنامه‌فروشی رو به رو رفتم. یک روزنامه صبح برداشتم و ده دلار به صاحب دکه دادم. منتظر بقیه پول بودم، اما او به جای این که پولم را برگرداند، روزنامه را هم از بغلم در آورد. به من گفت الان سرش خیلی شلوغ است و نمی‌تواند برای کسی پول خرد کند. فکر کرد من به بهانه خریدن یک روزنامه می‌خواهم پولم را خرد کنم. واقعاً عصبانی شدم.» جان در تمام مدت خوردن صبحانه از صاحب روزنامه‌فروشی شکایت می‌کرد و غر می‌زد که او مرد بی‌ادبی است. جک در حالی که دوستش را دلداری می‌داد، حرفی نمی‌زد. جک بعد از صبحانه به جان گفت که یک لحظه منتظر باشد و بعد خودش به همان روزنامه‌فروشی رفت. وقتی به آنجا رسید، با لبخندی به صاحب روزنامه‌فروشی گفت: «آقا، ببخشید، اگر ممکن است کمکی به من کنید. من اهل اینجا نیستم. می‌خواهم نیویورک تایمز بخرم اما پول خرد ندارم. فقط یک ده دلاری دارم. معذرت می‌خواهم، می‌بینم که سرتان شلوغ است و وقتتان را می‌گیرم.» صاحب روزنامه فروشی در حالی که به کارش ادامه می‌داد یک روزنامه به جک داد و گفت: «بیا، قابل نداره. هر وقت پول خرد داشتی، پولش را به من بده.»وقتی که جک با غنیمت جنگی‌اش برگشت، جان در حالی که از تعجب شاخ در آورده بود پرسید: «مگر یک نفر دیگر به جای صاحب روزنامه‌فروشی در آنجا بود؟» جک خندید و به دوستش گفت: «دوست عزیزم، اگر قبل از هر چیز دیگران را درک کنی، به آسانی می‌بینی که دیگران هم تو را درک خواهند کرد. ولی اگر همیشه منتظر باشی که دیگران درکت کنند، خوب، دیگران همیشه به نظرت بی‌منطق می‌رسند. اگر با درک شرایط مردم از آنها تقاضایی بکنی، به راحتی برآورده می‌شود.» https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat
سهراب سپهری پی دی اف pdf 📗📗📕📕 https://eitaa.com/kanoon_ketab_keramat