#افلاطون و #مدینهفاضله
#جامعهمهدوی
📌شهید مطهری:
افلاطون نظریه معروفی دارد به نام #نظریهمدینهفاضله. میگوید دنیا آن روزی به سعادت نائل خواهد شد که #حکیمان، #زمامداران باشند و زمامداران، حکیمان. تا وقتی که حکیمان طبقه ای هستند و زمامداران طبقه ای دیگر، #دنیا روی #سعادت نخواهد دید.
🔸 ما مسلمانها بالاخص #شیعیان میگوییم دوره سعادت بشر آن عصری است که دوره #عدل کامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجت (عج)، آن دورهای که اولین مشخّصه اش این است که #دورهحکومتعقل است یعنی دورهای است که در آن، علم اسیر و برده نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیری درباره آن عصر دارد، میفرماید: وَ یغْبَقونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبوحِ[^1] در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی که مینوشند جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمینوشند.
در کافی هست که در عصر ظهور حضرت حجت، خدا دست خود را بر سر افراد بشر میگذارد و عقل مردم زیاد میشود.
من شاید نتوانستم این مطلب را آن جور که دلم میخواست تقریر بکنم ولی بدانید که به غلط میگوییم عصر عصر علم است، به غلط میگوییم عصر عصر عقل است، به غلط میگوییم عصر عصر فکر است؛ برای اینکه در این عصر، عقل آزادی ندارد، علم و فکر آزادی ندارد، هنوز دنیا دنیای شهوت است، هنوز دنیا دنیای جاه طلبی است.
📙منبع : شهید مطهری کتاب اسلام و نیازهای زمان، ج ۱ ص ۳۷
🌱کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی
@KanooneQarbshenasiAndisheIslami
💠 تربیتشدۀ خط امام صادق علیهاسلام
🏴 شهادت امام صادق علیهالسلام تسلیت باد
🔹 از سوی دستگاه هارونالرشید، محمدبنابیعمیر را احضار کردند و به او گفتند: تو شیعیان را میشناسی، آنها را به ما معرفی کن و خودت به سلامت برو! محمدبنابیعمیر پیوسته این جمله را تکرار میکرد که من از #شیعیان، محمدبنابیعمیر و محمدبنابیعمیر را میشناسم. گفتند : دیگر چه کسی؟ گفت: محمدبنابیعمیر. گفتند: دیگر؟ گفت: محمدبنابیعمیر و همینطور ادامه داد.
🔸 دستور دادند او را بزنند و آن قدر او را زدند تا اینکه از هوش رفت. محمدبنابیعمیر میگوید: وقتی مرا میزدند، چند لحظه حالت ضعفی در من ایجاد شد و خواستم حرف بزنم و نام چند نفر از اصحاب و برادران #مکتب_امام_صادق(ع) را بر زبان بیاورم. در همین حال استادم (که در آن زمان از دنیا رفته بود) در برابرم ظاهر شد و به من میگفت: حتی اگر زیر تازیانهها جان دادی هم مبادا کلمهای بگویی! ابنابیعمیر میگوید: آرامش و توان و صبرم را بازیافتم و تصمیم گرفتم که هرچه شد، هیچ نگویم.
🔹 وقتی نتوانستند چیزی از زیر زبان او بکشند، به همین صورت او را به خانهاش بردند و املاک و اموالش را مصادره کردند. او پارچهفروش بود و مال و ثروت فراوانی داشت، ولی در کمتر از یک روز به انسان فقیری تبدیل شد که دیگر هیچیک از آن اموال را نداشت و در درگاه خانهاش مینشست و به روایات و احادیثش میپرداخت؛ با این حال اصلاً هیچ احساس شکستی نداشت؛ همچنان در بالاترین حد #مقاومت و #ثبات و #شجاعت بود و همچنان در اوج اعتقاد به این حقیقت بود که خط امام جعفربنمحمد الصادق(ع) آن خط صالحی است که انسان - اگر میخواهد انسانی صالح باشد - باید در راه آن ادامه مسیر بدهد و هرقدر میتواند در راه آن از مال و جانش خرج کند.
🔸 روزی یکی از کسانی که به ابنابیعمیر مقروض بود و در پرداخت قرضش کوتاهی میکرد، نزد او آمد. پول را جلوی ابنابیعمیر گذاشت و گفت : مرا عفو کن ای شیخ! اگر تا الآن در پرداخت قرضم تأخیر میکردم بهخاطر آن بود که دستم تنگ بود، وقتی شنیدم که املاکت را مصادره کردهاند، تصمیم گرفتم خانهام را بفروشم و #حقت را بدهم تا به کار دنیایت بیاید. این فقیه صالح و این انسانی که نمونۀ دستاوردهای مکتب امام صادق(ع) است، چه گفت؟ گفت : از اساتیدم شنیدم که امام جعفر صادق(ع) میفرمود : «منزل مسکونی، برای وفای به دَین فروخته نمیشود». مالت را بردار که خدا بهترین روزیدهندگان است!
🔹 بنابراین او - با اینکه در اوج #مصیبت است - نمیخواهد بهاندازه سر انگشتی، حتی از دستورات و توصیههای اخلاقی امام صادق(ع) انحراف پیدا کند؛ وگرنه این روایت به این معناست که طلبکار نمیتواند بدهکار را مجبور کند که منزل مسکونیاش را بفروشد، اما اگر بدهکار، خودش منزلش را بفروشد تا دینش را پرداخت کند، #طلبکار شرعاً میتواند آن مال را بگیرد، اما مکروه است. این کراهت، باعث شد این مرد مبتلا، در این لحظه طبع بلند خود را به نمایش بگذارد؛ زیرا او این زندگی را فقط برای این میخواهد که الگوی اخلاقی و رفتاری و شخصیتی انسان مسلمان را مجسم کند.
♦️حوزه و بایستهها، ص١٠٩_١١١
🆔 @shahidsadr