eitaa logo
کانال کانون خانواده
135 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
7 فایل
لاحول ولاقوةالابالله العلی العظیم🌹 ارتباط بامدیرکانال @sadiglaleh2315 ⚜ ️آداب ونکات همسرداری وتربیت فرزندومدیریت خانواده به #سبک_اسلامی،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼 🍃🌼 🌼 🔵 هیچ فردی فکر نمیکرد ( و نمیکند) که به همسرش کند. دقیقا وقتی که آدم بیش از اندازه به خودش مطمئن باشد می کند که پیش برود با این فکر که " من نمی کنم " ... دقیقا مثل افراد که اصلا هیچوقت فکر نمی کردند معتاد شوند! 🔵خیانت از یک ساده با همکارتان , همسر دوست صمیمی و .. شروع خواهد شد. شما در ابتدا فکر میکنید چقدر خوب درکتان میکند بعد تصور میکنید به عنوان یک با او هم فکری دارید به مرور دلتان می خواهد بیشتر با او کنید چون حرف های او روی شما تأثیر زیادی دارد کم کم فکر میکنید فقط وقتی با او صحبت میکنید برایتان همه چیز خوب است و می شوید, حتی گاهی هیچ گله و از ندارید ولی برای دردودل با او از همسرتان شکایت میسازید ” همسرم زشته اصلا نمی فهمه من چی میگم , منو درک نمی کنه و.... 💞💍💑💞💍💑 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭━═━⊰   🍃🌸🍃   ⊱━═━╮ 🍀کانال کانون خانواده👨‍👩‍👧‍👧 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/kanoonkhanevadeh اللهم عجل الولیک الفرج🌤
گاهی اوقات دعواهای ما تو زندگی مشترک به ارزش سبزی پلاسیده هست. دقت کردید؟ کمی به حرفم فکر کنید و این پیام رو بخونید 👇👇 ❤️همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزی‌ها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بسته‌های کوچک آماده سوپری بود که من را جواب نمی‌داد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بی‌خیال کمتر می‌ذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بی‌خیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرم‌تر می‌کنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟! ❤️نتیجه‌ی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزی‌ها پلاسیده بود، فکرکنم داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم می‌خواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی. آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ می‌زدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته شود. 💠 مکث کردن و را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بی‌صبری، می‌کنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی می‌کنیم. ┄┅┅❈••💓👨‍👩‍👧‍👦💓••❈┅┅┄ https://eitaa.com/kanoonkhanevadeh ✿❤️❥━━(◍•ᴗ•◍)━━❥❤️✿ ((⚠️ انتشار فقط با ذکر منبع مجاز❌))