🔶خاطرات #شهدا
پسر عمه دختر دایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به دو همرزم شباهت داشتیم تا فامیل .
زمستان ۵۶ بود❄️ که از من خواستگاری کرد و من آن موقع در سرم تب و تاب #انقلابی بود.خیلی بهم برخورد.😞
🔸یک سال و چند ماه از این جریان گذشت و در این بین او بود که با اصرار و خواندن #آیات و #روایات سعی در متقاعد کردنم داشت.تا اینکه یک بار برای اتمام حجت آمد و گفت :👇
🔹«معصومه خودت میدانی ملاک من برای انتخاب تو ،#ظاهر و #قیافه نبوده ولی اگر باز فکر می کنی این قضیه منتفی است بگو که دیگه با اصرارم تو رو اذیت نکنم.»😞
✅نشستم و با خودم خلوت کردم .روایت دیده بودم که اگر خواستگاری برایتان آمد و با #ایمان و #خوش_اخلاق بود رد کردنش #مفسده به دنبال دارد.😨
هیچ دلیلی برای رد کردنش به ذهنم نرسید و گفتم راضیم.🌱🌹
#شهید_اسماعیل_دقایقی
📚نیمه ی پنهان ماه ۴
@kanoonpormehr