❇️زیارت آل یاسین❇️ 🎤بانوای:محسن فرهمند 💠به رسم وفا هرچهارشنبه قرائت می کنیم زیارت آل یاسین را جهت تعجیل در فرج نوگل نرگس،آقا صاحب الزمان و شِفاء عاجل همه بیماران ان شاءا... 🤲 #زیارت_آل_یاسین #با_نوای_محسن_فرهمند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج _🍃🌷🍃________🍃🌷🍃_____ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃__________🍃🌷🍃____

♠️چله خوانی حدیث شریف کساء♠️ 🤲به نیت شِفاء عاجل کودک منظوره همه با هم، هم‌نوا می شویم 🤲 ❇️ آیت الله بهجت سفارش می کردن : برای شفای مریض حدیث کساء را مکررا بخوانید و هنگام خواندن در مجلس عود روشن کنید. اللهم اشف کل مریض🤲 ⏳شروع چله : ۲۸ دی ماه ،همزمان با شهادت بانوی دوعالم خانم فاطمه ی زهرا (س). ✍علاقه مندان جهت شرکت در چله خوانی به آی دی زیر مراجعه نمایند: 🆔: @khorshed_313 #حدیث_شریف_کساء📜 #اللهم_اشف_کل_مریض🤲 #اللهم_عجل_لولیّک_الفرج🤲 _🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃_____ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃___

#چله_حدیث_شریف_کساء #اللهم_اشف_کل_مریض _🍃🌷🍃___🍃🌷🍃__ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃___🍃🌷🍃__

♠️حدیث شریف کساء♠️ 🎤بانوای:حاج مهدی سماواتی ❇️ قرائت می کنیم حدیث شریف کساء را به نیت تعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان وشفای عاجل همه بیماران، ❇️الخصوص کودک معصوم منظوره ان شاءا...🤲 #حدیث_شریف_کساء #حاج_مهدی_سماواتی #اللهم_اشف_کل_مریض #دارالقران_شهید_علی_جنگروی _🍃🌷🍃________🍃🌷🍃____ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃__________🍃🌷🍃___

❇️ روز هجدهم از چله حدیث کساء ❇️

#موفقیت ♻️هر روز 5 دقیقه وقت صرف اولویت بندی کنید. 👈 نظم یعنی داشتن اولویت، ❓شما اگر اولویت نداشته باشید چطور میتوانید نظم داشته باشید؟ ❓اگر نظم نداشته باشید چطور میخواهید بهره وری خود را بالا ببرید و از تمام لحظه هایتان نهایت استفاده را ببرید؟ ❓چطور میخواهید بدانید کدام کار شما را موفق میکند و کدام کار شما را در همین جایی که هستید نگه میدارد؟ 👈افراد موفق انرژی و وقتشان را به هیچ وجه صرف کارهای بیهوده و بدون بازده نمیکنند. _🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃_____ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃___

❇️ساعت ۲۰ به رسم عاشقی❇️ به رسم عاشقی هر شب ساعت ۲۰ به وقت امام رضا صلوات خاصه امام رضا علیه السلام نیت کنید : ﺍﻟﻠﻬّﻢَ ﺻَﻞّ ﻋَﻠﻲ ﻋَﻠﻲ ﺑﻦْ ﻣﻮﺳَﻲ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﺍﻟﻤﺮﺗَﻀﻲ ﺍﻻ‌ﻣﺎﻡِ ﺍﻟﺘّﻘﻲ ﺍﻟﻨّﻘﻲ ﻭ ﺣُﺠَّّﺘﻚَ ﻋَﻠﻲ ﻣَﻦْ ﻓَﻮﻕَ ﺍﻻ‌ﺭْﺽَ ﻭ ﻣَﻦ ﺗَﺤﺖَ ﺍﻟﺜﺮﻱ ﺍﻟﺼّﺪّﻳﻖ ﺍﻟﺸَّﻬﻴﺪ ﺻَﻠَﻮﺓَ ﻛﺜﻴﺮَﺓً ﺗﺎﻣَﺔً ﺯﺍﻛﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺻِﻠﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮﺍﺩِﻓَﻪ ﻛﺎﻓْﻀَﻞِ ﻣﺎ ﺻَﻠّﻴَﺖَ ﻋَﻠﻲ ﺍَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺍﻭْﻟﻴﺎﺋِﻚَ.  آمدم ای شاه پناهم بده😢😢 التماس دعا🤲 #صلوات_خاصه_ #امام_رضا_علیه_السلام #ساعت_بیست_به_رسم_عاشقی #آمدم_ای_شاه_پناهم_بده _🍃🌷🍃______🍃🌷🍃____ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃________🍃🌷🍃___

🥀🍂 🍂 ❇️ ﷽❇️ 🍂 🌹بسم ربِّ الشهدا🌹 #تنها_زیر_باران🌧 #قسمت_پنجاه_نهم 💠( به روایت جمال بابا مرادی ؛ مسئول واحد پرسنلی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) ) 🔸 وقتی گوشه ی چادر برزنتی را کنار زدم، نگاهم به جوانی افتاد که تا ما را دید، تن از زمین کند و تمام قد ایستاد.آغوش باز کرد و بغلمان گرفت و صورتمان را بوسید. با دست به روبه رو اشاره کرد و برای نشستن بفرما زد.حالا هنوز نه اسم و رسممان را می دانست، نه حکممان را داده بودیم دستش.از سپاه منطقه ی یک، حکم گرفته بودیم برای مسئولیت پرسنلی تیپ ۱۷ که تازگی ها می خواست لشکر شود. دوتایی با فرزندی آمده بودیم مقر عملیاتی تیپ.چادر فرماندهی را پرسان پرسان پیدا کردیم.تا آن موقع آقا مهدی را ندیده بودیم.اسمش را هم اولین بار از حاج آقا ایرانی شنیدیم که گفت: (( مهدی زین الدین تازه اومده.داره دنبال مسئول پرسنلی می گرده. این حکم، برید و خودتون را بهش معرفی کنید.)) 🔸 نگاهی به حکم انداخت.بعد حرف را با لبخند از میان لب هایش عبور داد و از سابقه مان پرسید. اینکه کجا بوده ایم و چه کار کرده ایم، تا حالا منطقه آمده ایم یا نیامده ایم، در پرسنلی کار کرده ایم یا نکرده ایم.نگاهم مات و خیره مانده بود روی صورتش. این قد و هیکل، این سادگی، این لحن گرم و خودمانی، آن از جا بلند شدن، در آغوش کشیدن، بوسیدن، و لبخندی که هنوز ادامه داشت، تصوراتم را از یک فرمانده ی جنگی ریخته بودم به هم. هر چه پرسید، جواب دادیم. سوال هایش که تمام شد، گفت : (( برادرا، برای من خیلی مهمه که لشکر پرسنلی قوی داشته باشه. پرسنلی قوی، نیروهای قوی رو جذب لشکر می کنه.)) این حرف را کی زد؟ سال ۶۱ که کمتر کسی پرسنلی را به حساب می آورد؛ چه فرمانده ها، چه رزمنده ها.گاهی بهمان طعنه و کنایه هم می زدند و به چشم نیروهای بی عرضه ای نگاهمان می کردند که چون می خواسته ایم از عملیات فرار کنیم، رفته ایم پرسنلی. قبل از همین جلسه وقتی خواستیم بیاییم مقر، چند نفری که فهمیدند حکممان برای پرسنلی خورده، پوز خندی زدند و گفتند:(( کجا دارید می رید، پرسنلی نیست که پُر صندلیه.)) آن وقت در این جو نامناسب ، آقا مهدی از پرسنلی و اهمیتش حرف می زد، از وابستگی مستقیم ضعف و قوت لشکر به نیروهایی که پرسنلی نقش اصلی را در جذبشان داشت. راست را بخواهید این وسعت دیدش، این عمق نگاهش و این دقت نظرش را آن اول کار، نه داشتم و نه فهمیدم. بعدها وقتی خاک کار در پرسنلی را خوردم و تجربه را خشت خشت گذاشتم روی هم، تازه پی بردم آقا مهدی کجا بوده و من کجا بوده ام. 🔸کنار آقا مهدی بودن و نیروی آقا مهدی بودن، طعمی داشت که مزه اش را دیگر هیچ وقت نتوانستم در تمام زندگی ام بچشم. این حرف ها حرف زبانم نیست، قلبم دهان باز کرده. ⏪#ادامه_دارد... _🍃🌷🍃_____🍃🌷🍃____ 🆔 http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi _🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃___