🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
🌸آيه ٧) -اين آيه اشاره به دليل اين تعصّب و لجاجت مىكند و مىگويد: آنها چنان در كفر و عناد فرو رفتهاند كه حسّ تشخيص را از دست دادهاند «خدا بر دلها و گوشهايشان مُهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افكنده شده» (خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ) به همين دليل نتيجۀ كارشان اين شده است كه «براى آنها عذاب بزرگى است» (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ) . مسلّماً انسان تا به اين مرحله نرسيده باشد قابل هدايت است، هر چند گمراه باشد، امّا به هنگامى كه حسّ تشخيص را بر اثر اعمال زشت خود از دست داد، ديگر راه نجاتى براى او نيست، چرا كه ابزار شناخت ندارد و طبيعى است كه عذاب عظيم در انتظار او باشد.
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره_آیه_هفتم
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃____
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
🌺نكتهها:
١-آيا سلب قدرت تشخيص، دليل بر جبر نيست؟
اگر طبق آيۀ فوق خداوند بر دلها و گوشهاى اين گروه مُهر نهاده، و بر چشمهايشان پرده افكنده، آنها مجبورند در كفر باقى بمانند، آيا اين جبر نيست؟
🌺 پاسخ اين سؤال را خود قرآن در اينجا و آيات ديگر داده است و آن اينكه: اصرار و لجاجت آنها در برابر حقّ، تكبّر و ادامه به ظلم و ستم و بيدادگرى و كفر و پيروى از هوسهاى سركش سبب مىشود كه پردهاى بر حسّ تشخيص آنها بيفتد، كه در واقع اين حالت عكس العمل و بازتاب اعمال خود انسان است نه چيز ديگر.
🌺٢-مهر نهادن بر دلها!
در آيات فوق و بسيارى ديگر از آيات قرآن براى بيان سلب حسّ تشخيص و درك واقعى از افراد، تعبير به «ختم» شده است، و احياناً تعبير به «طبع» و «رين» . اين معنى از آنجا گرفته شده است كه در ميان مردم رسم بر اين بوده هنگامى كه اشيائى را در كيسهها يا ظرفهاى مخصوصى قرار مىدادند، و يا نامههاى مهمّى را در پاكت مىگذاردند، براى آنكه كسى سر آن را نگشايد و دست به آن نزند آن را مىبستند و گره مىكردند و بر گره مُهر مىنهادند، امروز نيز معمول است كيسههاى پُستى را لاك و مهر مىكنند. در لغت عرب براى اين معنى كلمۀ «ختم» به كار مىرود، البّته اين تعبير در بارۀ افراد بىايمان و لجوجى است كه بر اثر گناهان بسيار در برابر عوامل هدايت نفوذ ناپذير شدهاند، و لجاجت و عناد در برابر مردان حقّ در دل آنان چنان رسوخ كرده كه درست همانند همان بسته و كيسۀ سر به مُهر هستند كه ديگر هيچ گونه تصرّفى در آن نمىتوان كرد، و به اصطلاح قلب آنها لاك و مُهر شده است. «طبع» نيز در لغت به همين معنى آمده است امّا «رين» به معنى زنگار يا غبار يا لايۀ كثيفى است كه بر اشياء گرانقيمت مىنشيند اين تعبير در قرآن نيز براى كسانى كه بر اثر خيرهسرى و گناه زياد قلبشان نفوذ ناپذير شده بكار رفته است. و مهمّ آن است كه انسان مراقب باشد اگر خداى ناكرده گناهى از او سر مىزند در فاصلۀ نزديك آن را با آب توبه و عمل صالح بشويد، تا مبادا به صورت رنگ ثابتى براى قلب در آيد و بر آن مهر نهد.
🌺٣-مقصود از «قلب» در قرآن:
«قلب» در قرآن به معانى گوناگونى آمده است. از جمله:
☘١-به معنى عقل و درك چنانكه در آيۀ ٣٧ سورۀ «ق» مىخوانيم: إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ : «در اين مطالب تذكّر و يادآورى است براى آنان كه نيروى عقل و درك داشته باشند» .
☘٢-به معنى روح و جان چنانكه در سورۀ احزاب آيۀ ١٠ آمده است: «هنگامى كه چشمها از وحشت فرو مانده و جانها به لب رسيده بود»
☘٣-به معنى مركز عواطف، آيۀ ١٢ سورۀ انفال شاهد اين معنى است: «بزودى در دل كافران ترس ايجاد مىكنم» .
🌺توضيح اينكه: در وجود انسان دو مركز نيرومند به چشم مىخورد:
🌺١-مركز ادراكات كه همان «مغز و دستگاه اعصاب است»
🌺٢-مركز عواطف كه عبارت است از همان قلب صنوبرى كه در بخش چپ سينه قرار دارد و مسائل عاطفى در مرحلۀ اوّل روى همين مركز اثر مىگذارد، ما بالوجدان هنگامى كه با مصيبتى رو برو مىشويم فشار آن را روى همين قلب صنوبرى احساس مىكنيم، و همچنان وقتى كه به مطلب سرورانگيزى بر مىخوريم فرح و انبساط را در همين مركز احساس مىكنيم.
🌟 نتيجه اينكه اگر در قرآن مسائل عاطفى به قلب (همين عضو مخصوص) و مسائل عقلى به قلب (به معنى عقل يا مغز) نسبت داده شده، دليل آن همان است كه گفته شد و سخنى به گزاف نرفته است.
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره_آیه_هفتم
_🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃_____
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃____