سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچین خلوت تو با خدای تو
ای چشم آسمان و زمین مانده خیرهوار
بر شور و جذبههای تو در سجدههای تو
#حسین_منزوی
#میلاد_حضرت_زینالعابدین(ع)
خيال خام پلنگ من به سوي ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندايش به روي خاك كشيدن بود
پلنگ من دل مغرورم پريدو پنجه به خالي زد
كه عشق ماه بلند من وراي دست رسيدن بود
من و تو آن دو خطيم آري موازيان به ناچاري
كه هر دو باورمان زاغاز به يكدگر نرسيدن بود
گل شكفته خداحافظ اگرچه لحظه ديدارت
شروع وسوسه اي در من به نام ديدن و چيدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ريخت به كام من
فريبكار دغل پيشه بهانه اش نشنيدن بود
اگر چه هيچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شيپوري مدام گرم دميدن بود
چه سرنوشت غم انگيزي كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود
#حسین_منزوی
به روشنایی #قرآن
ای پُر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
در عرصهعرصۀ ملکوتی کزانِ توست
پَر ده مرا، به بال بلند رهاییات
فرخنده طالعی که گُزیدهست گوشهای
در سایهی خجستهی فرّ هماییات
ای مُعجز پیمبر مکّی که هر فصیح
خیرهست در فصاحت مُعجزنماییات
در تو چه آیتیست که هر کس به گوش جان،
یکبار چون شنید تو را، شد هواییات؟
پر میزنند در تو ملائک که صد بهشت
بالیده در کرانۀ قدسیسراییات
چون یافتم کلید تو را، مهربانتری
با من ز هرچه، با همه دیرآشناییات
گفتا بخوان به نام خدا تا که پا نهد
روحالقدس به حاشیهی همنواییات
اینک وضو گرفته به دیدارت آمدم
تا سر نهم به سجدۀ مُشکلگشاییات
جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق
وی بیشمار چون منِ عاشق، فداییات
#حسین_منزوی