eitaa logo
کرامات و معجزات شهدا
275 دنبال‌کننده
247 عکس
195 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویری از مادر رئیس جمهور شهید، آیت الله رییسی https://eitaa.com/karamat_shohada
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصیتنامه شهید راجع به حجاب که با خون خود نوشت https://eitaa.com/karamat_shohada
در زندان «الرشيد» بغداد، يكي از برادران رزمنده كه از ناحيه ي پا به وسيله ي نارنجك مجروح شده بود، حالش وخيم شد و از محل آسيب ديدگي، چرك و خون بيرون مي آمد. ايشان پس از 21 روز اسارت، بعد از اقامه ي نماز صبح به درجه ي رفيع شهادت نايل شد. با شهادت وي، رايحه ي عطري دل انگيز در فضاي آسايشگاه پيچيد. با استشمام بوي عطر، همه شروع كرديم به صلوات فرستادن. نگهبانان اردوگاه با شنيدن صداي صلوات سراسيمه وارد شدند. آن ها فكر مي كردند يكي از برادران، شيشه ي عطر به داخل آسايشگاه آورده است، به همين خاطر تمام آن جا را بازرسي كردند. وقتي چيزي پيدا نكردند، پرسيدند: «اين بو از كجاست؟» و ما به آن ها گفتيم كه از وجود آن برادر شهيد است! به جز يكي از نگهبانان، كسي حرف ما را باور نكرد. آن نگهبان بعدها به بچه ها گفته بود كه من مي دانم منشأ آن رايحه ي دل انگيز از كجا بود و به حقانيت راه شما نيز ايمان دارم. راوي : حميدرضا رضايي https://eitaa.com/karamat_shohada
دومين روز از بهار سال 1361 بود، سرزمين شوش محمدحسن را مي طلبيد، گويي خاك هاي داغ جنوب تشنه خون سرخ او هستند، حصار اين سرزمين ساخته نمي شد مگر به خون آن ها، محمدحسن آماده بود. آماده رفتن و اوج گرفتن؛ از آغاز نيز دل نبسته بود كه حال دل كندن برايش سخت باشد. دفتر يادداشتش را گشود و با جوهر سياهش نوشت: و اين روز محمدحسن به آرزويش، مقصودش، معشوقش، پروردگارش و... مي رسد». و رسيد به آن جا كه بزرگان براي به دست آوردنش صد سال راه مي پيمودند و او در آغازين روزهاي جواني اش درست در سن 21 سالگي كه شوق زيستن داري پر گشود https://eitaa.com/karamat_shohada
قبل از عمليات كربلاي 5 جمعي از بچه هاي گروهان غواص الحديد از گردان حمزه سيدالشهدا لشگر 7 ولي عصر (عج) مشغول شوخي و مزاح با فرمانده بوديم كه ناگهان فرمانده گفت: «بچه ها ديگر شوخي بس است، چند لحظه اي اجازه بدهيد مي خواهم وصيت نامه بنويسم. من تا دو ساعت ديگر شهيد مي شوم، بگذاريد برايتان چيزي به يادگار بگذارم». نيم ساعتي از اين ماجرا نگذشته بود كه فرمان حمله صادر شد و درست زماني كه هنوز دو ساعت از آغاز عمليات سپري نشده بود فرمانده شهيد «جان محمد جاري» به ملاقات معشوق خويش رسيد و كربلايي شد. راوي : پرويز پورحسيني https://eitaa.com/karamat_shohada