eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.2هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  حضرت مادر
11ـ وفای به عهد.mp3
15.86M
🔸 درس یازدهم: وفای به عهد
هدایت شده از دُرنـجف
●آقا امیرالمومنین(علیه‌السلام): اگر به كسي چهار چيز ببخشند؛ از چهار چيز نخواهد شد! با دعا از اجابت كردن، با توبه از پذيرفته شدن، با استغفار از آمرزش گناه، با شكرگزاري از فزوني نعمت ها. نهج‌البلاغه،حکمت۱۳۶
هدایت شده از  حضرت مادر
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزان فیلم بالا از شرایط زندگی خانواده یه دختر ۲۲ساله س که چند ماه عقد کرده و پدرش توانایی کار کردن و خرید جهیزیه برای دخترش نداره هر عزیزی هرچقد در حد توانش هست کمک یا صدقه بده که بتونیم چند قلم از وسایل اولیه براشون بخریم بتونن زودتر برن سر خونه زندگیشون به نیابت از و یا یاعلی بگید و کمک کنید بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c دوستان اگر واریزی ها بیشتر باشه برای کارهای خیر بعدی هزینه میشه رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)
هدایت شده از دُرنـجف
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَی 👈[5/ضحی]👉 آمدن تو وعده ایه که خدا به ماه داده : ) دلگرمم به وجود تو ❤️
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1144 گذر از طوفان✨ چادرم رو روی سرم مرتب کردم از اتاق بیرون رف
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ وارد شرکت شدیم چشم هام رو توی سالن چرخوندم روی میز و صندلی خانم شفقت قفل شدم ذهنم ناخواسته به پرواز در اومد به اولین روزهای که به شرکت اومدیم رفت صدای کل کل شفقت و پریسا و جواب طاها توی سرم چرخید حتما اشتباه شده ما استخدام نداریم اگر استخدام ندارید چرا در خواست چاپ آگهی زدید خانم شفقت اینجا چه خبره صدای نورا گفتن طاها از فکر بیرونم آورد _خوبی؟ آب دهنم رو قورت دادم برای اینکه از نگرانی در بیاد لبخندی زدم _آره خوبم یه لحظه رفتم توی فکر روزهای گذشته دستم رو گرفت سمت اتاق رفتیم _از داخل اتاق چند بار صدات زدم جواب ندادی ترسوندیم چادرم و کیفم رو روی دسته مبل انداختم و نشستم طاها لپ تاپش رو روشن کرد و مشغول به کار شد دوباره خاطرات و رفتارهای گذشته به مغز و قلبم حمله ور شدن به طاهای که الان دیگه جونم به جونش وابسته شده بود خیره شدم خدایا چه تقدیر و سر نوشتی رو برام رقم زدی هیچ وقت فکر نمیکردم با ورود به این شرکت هم مشکلات زندگیم حل بشه هم همسرم کسی بشم که زمین تا آسمون با انتخاب های نازبانو و همه خواستگار هام فرق داشته باشه نمیدونم سرنوشت پریسا هم اینجا رقم میخوره یا نه نفسی کشیدم طاها رو صدا زدم سرش رو بلند کرد _جانم؟ _به آقا کسری چی گفتی؟ دستش رو زیر چونه ش گذاشت _گفتم فعلا روی من و خانمم حساب نکن ابروهام رو بالا انداختم _فعلا چرا باید میگفتی کلا ما کاری از دستمون بر نمیاد خندید _نورا جان نمیشه بنده خدارو اینطور ناامید کنم ،قرار شد مادرش زنگ بزنه با مادر پریسا خانم صحبت کنه گفتم اگر مخالفت کردن با نورا مشورت میکنم ببینم میشه چکار کنیم _وای طاها چرا اینطور گفتی اگر نتونیم کاری کنیم شرمنده میشیم _نه عزیزم چرا شرمنده بشیم ،پریسا خانم باید انتخاب کنه ،ما فقط درخواست کسری رو میگیم دیگه بله یا نه شنیدن کسری دست ما نیست،میتونی بری آبدارخونه زیر گاز روشن کنی یه چایی بخوریم دستم رو روی دسته مبل گذاشتم و بلند شدم _آره ،خانم خادمی چطور نیومده ؟ _بهش نگفتم بر میگردم _دلم براش تنگ شده کاش می اومد میدیمش _اتفاقا هر روز حالتو میپرسه قرار شد یه روز بیان خونه بابا سر بزن _عه چه خوب ،پریسا چقد منتظر شنیدن داستان زندگی خانم خادمی بود نمیدونم من نبودم براش تعریف کرده یانه صدای خنده ش توی اتاق پیچید _از دست خانم خجسته،خودم یه روز برات تعریف میکنم ذوق زده گفتم _مگه داستان زندگیش خبرداری؟ _آره عزیزم زیاد غریبه نیستن _کی برام تعریف میکنی؟ _یه روز سر فرصت میگم عجله نکن آینده😍😍 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
_صنم چرا انقد میترسی نگران نباش فقط اگر تا یه ساعت دیگه بهت زنگ نزدم کاری که بهت گفتم انجام بده هراسون گوشی رو توی دستم جابجا کردم _فائزه چرا حرف گوشی نمیدی میگم نرید،ای بابا تو که بهتر از هر کسی میدونی این پسره چه دوستای عوضی و خطرناکی داره افتادید پشت سرش تعقیبش کنید آمارش رو در بیارید فکر کردید اینا به همین راحتی میزارن کسی زاغ سیاهشون چوب بزنه وسط حرفم پرید نوچی کرد با استرسی که توی صداش بود گفت _حواسمون هست بقول زهرا اگر بخوایم به حرف تو گوش کنیم و دست روی دست بزاریم باید بریم بفکر لباس باشیم که ساقدوشت بشیم این پسره تا روی اصلیش نمایان نشه با همین ظاهر مثبتی که توش نقش بازی میکنه گند میزنه به آینده ت ،اگر دردسترس نبودم شلوغش نکنی تا یک ساعت صبر کن خبری نشد زنگ بزن فاطمه شماره پلاکی که فرستادم بهش بده نفس کلافه ای کشیدم و حرفشو قطع کردم _متوجه م میفهمم داری چی میگی ولی خطر ناک ترین راه انتخاب کردید تا برگردید من هزار بار مردم و زنده شدم برگردید یه فکر دیگه ای میکنیم _صنم صدات داره قطع و وصل میشه _الو فائزه صدام رو میشنوی؟ گوشی رو از کنار گوشم برداشتم به صفحه خیره شدم چشم هام رو بستم و دستم رو روی سرم گذاشتم ای وای آنتشم پرید الان چکار کنم ،خدایا خودت مواظبشون باش اتفاقی نیفته وگرنه من نمیتونم خودم رو ببخشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
سلام کشتی امن نجات نوکرها سلام ای تو حیات و ممات نوکرها سلام شاه دو عالم، سلام اربابم سلام بر تو شد از واجبات نوکرها @karbala_ya_hosein
- بیوه برادرتون چند ماهشه؟ دندان هایش را با غیظ روی هم کشید - چهار ماه... دکتر عینکش رو روی میز گذاشت - امضای لازمه برای ورود به اتاق عمل هر چه زودتر خبرشون کنید با درد لب گزیدم و اون با نفرت نگاهش رو از روی صورتم بالا کشید. - کجا رو باید امضا کنم؟ دکتر که کم حوصله بود، تشر زد - شما نیستید مگه? - دیروز صبح شدم شوهرش! - یعنی الان همسر قانونی این خانوم هستی؟ شناسنامه رو که روی میز انداخت سریع بلند شدم من این کله شق را خوب می شناختم. - آره شوهرشم https://eitaa.com/joinchat/2606564098C696196bb0e
هدایت شده از  حضرت مادر
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزان فیلم بالا از شرایط زندگی خانواده یه دختر ۲۲ساله س که چند ماه عقد کرده و پدرش توانایی کار کردن و خرید جهیزیه برای دخترش نداره هر عزیزی هرچقد در حد توانش هست کمک یا صدقه بده که بتونیم چند قلم از وسایل اولیه براشون بخریم بتونن زودتر برن سر خونه زندگیشون به نیابت از و یا یاعلی بگید و کمک کنید بزنیدروی شماره کارت کپی میشه
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c دوستان اگر واریزی ها بیشتر باشه برای کارهای خیر بعدی هزینه میشه رسید رو برای ادمین بفرستید🙏 @Karbala15 اجرتون باحضرت زهرا(س)