AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
شِعر دَر دَست ندارَم،
وَلي از رویِ ادَب
اَلسَلام اِی همِهیِ
دار و ندارِ زِینب (سلام الله علیها)
#سلام_ارباب ✋🏻
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨ ✨🌘 #قسمت_بیستوهفت سراب🕳 زهرا ماشین رو پارک کرد و نفس عمیقی کشید _امروز چقد خیا
✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨✨🌘✨🌘✨✨
✨🌘
#قسمت_بیستوهشت
سراب🕳
آخرین پله رو بالا رفتیم به سالن طبقه دوم که چیدمانش تقریبا شبیه پایین بود رسیدیم فائزه به ندا که کنار پنجره نشسته بود و غرق در افکارخودش بود و سیگار میکشید و دودی که به آرامی توی هوا می رقصید اشاره کرد
_اونجا رو باش تا حالا همچین چیزی رو اینجا ندیدیم
زهرا پوزخندی زد و آروم گفت
_فکر کنم قانون طبقه پایان با بالا فرق داره ما هم همیشه پایین بودیم برای همین با جو بالا نا آشنا هستیم بریم بشینیم
چشم از حلقه های دودی که از دهنش بیرون میفرستاد برداشتم و سرم رو متاسفم تکون دادم
_شما برید بشینید من الان میام
فائزه نگاه کنجکاوش توی صورتم چرخید
_کجا؟از سیگار کشیدن این ناراحت شدی میخوای بری؟
نیشخندی زدم
_نه نمیرم، وقتی خودش اینطوری دوست داره من چرا ناراحت بشم
خدا امروزمون بخیر کنه ،برم زنگ بزنم صدرا بگم دانشگاه نیستم شاید همین جا بیاد دنبالم.
_خب زهرا میرسونت چه کاریه بهش بگی بیاد
_باید بهش بگم که نره جلوی در دانشگاه معطل بشه، برید بشینید به این خانم مفتخر هم بگید سیگارش رو خاموش کنه لباس هامون بو نگیرن
زهرا سرش رو با احساس تاسف و نگرانی تکون داد
_من فقط کافیه مامانم از کنارم رد بشه بو سیگار حس کنه بیچاره میشم
ندا روی صندلی جابجا شد سیگارش رو روی نوک انگشتاش گرفت و سرش رو چرخوند با دیدنمون لبخندی زد
_چه عجب اومدید بالاخره، دیگه داشت علف زیر پام سبز میشد چرا نمیاید بشینید؟ نکنه میخواید سر پا حرف بزنیم
فائزه چادرش رو جمع کرد با لحن آرومی گفت
_سلام ندا جان منتظریم سیگارت رو خاموش کنی بیایم بشینیم
صدای خنده ندا بلند شد و سرش رو تکون داد سیگار رو توی بشقاب جلوی دستش خاموش کرد
_بفرمایید فائزجان اگر دیگه مشکلی نیست بیاید بشینید
چند قدمی از فائزه و زهرا فاصله گرفتم و شماره صدرا گرفتم از پله ها پایین رفتم
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
قسمت اول
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/54932
✨
✨🌘🌘✨🌘🌘✨
✨🌘🌘✨🌘🌘✨🌘✨🌘✨
هدایت شده از حضرت مادر
از ۱۶ دی تا ۲۶ بهمن(روز ولادت امامزمانمون)
زمان مناسبی هست برای چله گرفتن✨
#التماسدعا 🤍
با چشم های اشکی به پسرش خیره شد ناباورانه گفت
_به خاطر این سر من داد میزنی?
احمد رضا کلافه نگاهش رو به مادرش داد
_چرا بیرونش نمیکنی
توانایی نگاه کردن به چشم.های مادرش رو نداشت سرش رو پایین انداخت
_چرا ازش حمایت میکنی اصلا به تو چه ربطی داره که این زن کی میشه
تمام رگ های بدن احمد رضا که قابل دیدن بودن بیرون زده بود و عرق روی پیشونیش به وضوح دیده میشد
_ چرا عین یه ولگرد پرتش نمیکنی از این خونه بیرون
طاقت احمد رضا سر اومد و با فریاد گفت
_چون زنمه
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
نگاه خاص همسری که تازه بهش محرم شده بودم ازارم میداد.
_چه موهای قشنگی داری?
تازه متوجه شدم که روسری سرم نیست. دستم رو کشید مجبور شدم بشینم کنارش.
_من چقدر خوشبختم صبح که چشم هام رو باز کردم با یه فرشته ی کوچولو روبرو شدم.
سر به زیر گفتم:
_اقا اشتباه کردیم بی اجازه ی مادرتون ...
_تو درست ترین تصمیم زندگی منی.
_شما نمی ترسید?
_میترسم ولی نه از مادرم، اونو راضی میکنم.
_پس از کی میترسید?
https://eitaa.com/joinchat/3211591697C5c62ed6d17
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت1186 گذر از طوفان✨ آخرین بشقاب رو سرجاش گذاشتم دستهام رو خشک کر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت1187
گذر از طوفان✨
_عمو از برادر ناز بانو خانم شکایت کرده بود البته اول داداش اون میره از بابا شکایت میکنه که دوباره نقشه ش نقش بر آب میشه
بُهت زده به صورتش خیره شدم
_چی ؟برادر ناز بانو از بابا شکایت کرده ؟به چه دلیل؟
_خواسته بودن زرنگ بازی در بیارن که موفق نشدن
_بازم مربوط به سند ها میشه؟
سرش رو تکون داد
_آره،داداش کوچیکه ناز بانو زنگ میزنه به عموت گلگی میکنه شما ها یه کار کردید بخاطر یه بحث بچگانه توی خانواده ما اختلاف افتاده حاجی اجازه رفت و آمد رو از آبجی گرفته، کارتون درست نبوده حرمت داداش ما رو شکستید ،عمو هم بهش میگه وقتی از همه ماجرا خبر ندارید چرا قضاوت میکنید آقا محمود هم گیر میده به عمو که منظورتون چیه عمو هم قضیه سند ها رو براشون تعریف میکنه اونم اولش شوکه میشه بعدش شرمنده میشه عذر خواهی میکنه
چند ساعت بعد برادر بزرگش زنگ میزنه عمو صادق به چه حقی دست روی خواهر ما بلند کرده الانم رفته کدوم سوراخ موش خودش رو قایم کرده همین الان از همه تون شکایت میکنم
هاج و واج نگاهم توی صورت طاها چرخید
_بابا دست بزن نداشته هیچ وقت کی همچین کاری کرده
لبخندی زد و سرش رو تکون داد
_خوبه خودت میگی بابا دست بزن نداشته ،اون روزها بابا کمپ بود همه فکر میکردن رفته سفر یا بیمارستانه ،عمو که از جای بابا مطمئن ولی نگران میشه نکنه بابا بدون اینکه به کسی بگه رفته خونه با زنش بحثش شده و کار به کتک زدن کشیده شده سریع یه سر میره تا کمپ میبینه بابا اونجاست خیالش راحت میشه یه زنگ میزنه به آقا محمود میگه داداشت زنگ زده اینطور گفته من میخوام برم خونه داداش شما هم با پدر و مادرت بیا بریم ببینم چه اتفاقی افتاده
داداشش میخنده میگه صادق بنده خدا کجابود خودم آبجی زدم دستمم درد نکنه الانم گفتم مامان و بابا برن ببرنش دکتر جواب داداش هم خودم میدم
با چشم های گرد و ناباوانه لب زدم
_یعنی انقد بد کتکش زده که دکتر لازم شده؟
سرش رو متاسف تکون داد
_آره، یکی از دندون هاشم میشکنه
_وای از داداشش شکایت نکرده؟
_قصد داشته شکایت کنه پدر و مادرش اجازه نمیدن
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از حضرت مادر
و به شڪرانه
هرآنچهخدایمداده
شادمانم و مهربانی میڪنم
کهخدامهربانیرادوستدارد
┛ـ━ ━ ━ ━ ━ ━ ━ ┗
⋅∙•••🍃🫧•••∙⋅
▾ بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ▾
الهـی بـه امیـد تــو..🌱
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein