eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
14.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به آقارسول الله امام جعفرصادق(ع) به نیت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عج سلامتی حضرت آقا سربلندی ملت ایران شفای مریضا عاقبت بخیری وخوشبختی جونا حاجت روایی همگی تعداد روبرای ادمین بفرستید @Karbala15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همہ‌ هستی‌ من‌ حضرت‌ ارباب‌ سلام اۍ‌ دلیلِ‌ طپشِ‌ این‌ دلِ‌ بی‌تاب‌ سلام.. ..♥️ 💛
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
تخفیف داریم به مناسبت ولادت پیامبر و امام صادق(ع) دوستانی که میخوان کل رمان مسیراشتباه رو بخونند، می‌تونند با پرداخت هزینه لینک کانال وی‌آی‌پی رو دریافت کنند جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید https://eitaa.com/joinchat/456655018Cf112230a29
هدیه به آقارسول الله امام جعفرصادق(ع) به نیت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عج سلامتی حضرت آقا سربلندی ملت ایران شفای مریضا عاقبت بخیری وخوشبختی جونا حاجت روایی همگی تعداد روبرای ادمین بفرستید @Karbala15
شـــهــیــدانـــه🌱
#ختم‌صلوات هدیه به آقارسول الله امام جعفرصادق(ع) به نیت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عج سلامتی حضر
دوستان فرستادن هم در امروز خیلی توصیه شده و فضیلت داره غافل نشید ، هرچند به تعداد کم ولی انجامش بدید ، تعداد صلوات🌸10714
صدای در خونه بلند شد و صدای عمو اومد. علی با اخم گفت _بلند شو برو بالا خاله گفت _ یعنی چی بره بالا! زشته! حالا یه خواستگاری کرده، اینم جواب نه داده. برای چی قایمش می‌کنی! نگاهم بین خاله و علی جابجا شد.‌ مردد موندم که باید حرف کی رو گوش بکنم. علی چپ‌چپ نگاهم کرد و گفت: _ تو معلوم هست چته؟ آب دهنم رو قورت دادم و گفتم: _ من که حرفی نزدم! _ من چی به تو گفتم؟ _ آخه خاله می‌گه... عصبی‌تر حرفم رو قطع کرد _ من چی به تو گفتم؟ _ چشم. فوری ایستادم و سمت پله‌ها رفتم. _ نکن علی این کار رو! حرف در میارن برامون. بذار بشینه پایین. احساس کردم که شاید با این حرف خاله، علی اجازه بده پایین بشینم. نگاهی بهش انداختم که با تشر گفت: _ مگه بهت نمی‌گم برو بالا! https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac