eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
مینویسم... هر آنکس که میخواند یا میشنود بداند... شرمنده ام ازاینکه یک جان بیشتر ندارم تا در راه (عج) و نائب بر حقش امام (مدظله) فدا کنم @karbala_ya_hosein
ابوتُراب‌ فرمود: اصحَابُ المَهدی شَبَاب... -یاران مهدی عج از هستند! ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ولادت با سعادت امام هادی علیه السلام بر عاشقان ولایت مبارک🌸 ان شاءالله هادی راهمون باشن برای رسیدن به قرب الهی 🤲🤲 @karbala_ya_hosein
وقت التــــماس دعا @karbala_ya_hosein
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ . @karbala_ya_hosein
4⃣ تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده 💐 💐 هدیه به به نیت کن شدن ویروس کرونا مردم کشورشیعیان جهان @Karbala15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{} شهاب با دیدن دخترے کہ با ترس بہ سمتش می دوید و اسمش را فریاد می زد نگـــــران شد اول فڪر می ڪرد شاید مریم است اما با نزدیڪ شدن مهیا او را شناخت مهیا به سمت او آمد فاصلہ اشان خیلی به هـــم نزدیک بود شــــهاب از او فاصلہ گرفت مهیا نفس نفس می زد و نمی توانست چیزے بگویید ــــ حالتون خوبہ ?? مهیا در جواب شهاب فقط توانست سرش را بہ معنی نہ تکان دهد شهاب نگرانتـــــر شد ـــ حال آقاے معتمد بد شده ؟؟ تا مهیــــا می خواست جواب بدهد پسرهـــا رسیدن مهــــیا با ترس پشت شهاب خودش را پنهان ڪرد شهاب از او فاصلہ گرفت و به آن چشــــم غره ای رفت که فاصلہ را حفظ ڪند با دیدن پسر ها ڪم ڪم متوجہ قضیہ شد شهاب با اخم بہ سمت پسرها رفت ـــ بفرمایید ڪارے داشتید یڪے از پسرهــــا جــــلو امد ــــ ما ڪار داشتیم که شما دارے مزاحم ڪارمون میشے اخــــوی و برادر و خنده ای ڪرد ـــ اونوقت ڪارتون چے هستـــــ ـــ فضولے بهتون نیومده برادر شما به طاعات و عباداتــــت برس شهابــــ دستانش را در جیب شلوارش فرو برد با اخــــم در چشمـــــانِ پسره خیره شد ــــ بلہ درست میگن، خانم معتمد شما بفرمایید برید منزلتــــون من هم این جارو جمع جور ڪنم واینڪه مزاحم ڪار آقایون نباشیم مـــهیا با تعجب به شــهاب نگاه می کرد شهاب برگشت ـــ بفرمایید دیگـــــه برید ــــ چرا خودش بــــره ما هستیم میرسونیمش ریسڪه یه جیــــگری رو اینطور موقعی تنها تو خیابونــــــ .... شهـــابــ یه طرفش رفت و نگذاشت صحبتش را ادامه دهد . دستش را محڪم پیچـــاند و در گوشش غریـــد ـــ لازم نیست توے عوضی ڪسیو برسونے و مشتے حواله‌ےچشمش ڪرد... ↩️ ... ✍🏻 : فاطمه امیری 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐