eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
14.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
‏باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر یعنی نسلِ جدید را با آشنا کنیم در نتیجه جامعه بیمه می‌شود و یار برایِ امام زمان عجل الله تربیت می‌شود! 🕊🌹
🕊🌹 اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانم زینب کبری سلام الله کوچک تر است.
🍁🍂🍃🍁🍃🍂🍁🍂🍁🍂🍃🍁🍂🍃 🍁🍁🍂🍁🍃🍂 🍁🍃🍂🍁 ⚡️مـسـیـراشـتـبـاه⚡️ _دیروز خیلی سعی کردم همونطوری که گفتی پیش برم ولی وقتی یهو اخلاقش زیر و رو میشه دیگه نمیشه کاری کرد _میشه عزیزم چرا نشه رفتید خونه خودتون بعد از چند روز ازش بخواه برای آزمون گواهی نامه ت اقدام کنه وکارهاش رو انجام بده بری آزمون بدی _این رو بگم دیگه خون به پا میکنه _نترس فوقش کمی داد وبیداد کنه ولی باید حرفش رو بندازی وسط بار اول ودوم قبول نکنه آخرش مجبور میشه قبول کنه نمیشه که همیشه و برای هرجایی منتظر باشی کسی ببرت یا بیاد دنبالت بچه دار بشید وقتی خونه نباشه کار واجب پیش بیاد وقتی رانندگی بلد باشی خودت میری انجام میدی میایی یا مسافرت برید خسته بشه میتونی بجاش رانندگی کنی _من که از خدامه گواهی نامه رو بگیرم اگر قبول کنه خیلی خوب میشه _دلیلی نداره قبول نکنه چیز نامعقولی ازش نمیخوای میگم میثم هم از فردا بهش نزدیکتر بشه کمکمون کنه بهتر میتونیم پیش بریم وقدم بعدی شروع کن به درس خوندن وآماده شی برای کنکور بین همکار ها برنامه ریز ومشاوره کنکوری هست یه روز هماهنگ میکنم زنگ بزنی باهاشون حرف بزنی _میخوای جفتمون به کشتن بدی صدای خنده ش بلند شد _باید قبل از اینکه شرایط فجیح تر بشه ودوتا افسرده حاد روی دستم بمونه دست بکار بشم شرایط تغییر کنه شوهرتم بخوادبا زبون خوش راه نیاد مامانت وعمو رو میارم وسط اون وقت مجبوره با ناراضی بودن چشم بگه _خدا بخیر کنه _اگر راه بیاد همه چی به مرور درست میشه وقتی برگشت خونه بخاطر رفتار دیروزش و صبح ازش گلگی کن ولی بازبون تلخ وتند نه الان نهار درست کردی؟ _آره قبل از اینکه زنگ بزنم کارای نهار انجام دادم _آفرین الانم زنگ بزن بهش باهاش حرف بزن بگو نهار منتظرشی آروم خندیدم _این یکی رو دیگه عفوم کن _بخشش وتخفیف نداریم زنگ نزنی پوستت رو کندم _قول نمیدم چون از دستش ناراحتم ولی سعی میکنم _سعی نه حتما زنگ میزنی بعدشم بهم خبر بده اسمش رو کش دار صدا زدم _ندا ندا نکن برو زنگ بزن خدا نگهدار 🍁🍃 🍁🍃        "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ⚡️براساس واقعیت⚡️ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/23907 پارت‌اول 🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍂🍃🍁🍃🍂 🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍂
دوستانی که میخوان کل رمان مسیراشتباه رو بخونند، می‌تونند با پرداخت هزینه لینک کانال وی‌آی‌پی رو دریافت کنند جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید https://eitaa.com/joinchat/456655018Cf112230a29
شب خواستگاری بود . برای خواستگاری به منزل خواهرم آمده بود . صحبت ها تا آخر شب طول کشید . مراسم که تمام شد،  موقع رفتن موتورش را تا سر خیابان کشاند و بعد روشن کرد تا برای همسایه ها مزاحمتی نباشد . همین رعایت او مورد توجه خانواده‌ام قرار گرفت. شهید حامد کوچک زاده🕊🌹
_ فکر انتقام‌رو از سرت بیرون کن.‌ پوزخندی زدم و نگاهم رو بین چشم‌هاش جابجا کردم. _من انقدر شعور دارم که حرف زن‌و شوهری رو از خونه بیرون نبرم. _تو باشعور من بیشعور، روی همین فرمون جلو برو و همیشه با شعور بمون. با انگشت صورتم رو آهسته به عقب هول داد _دفعه‌ی آخرتم هست که به من پوزخند میزنی. نفس سنگینی کشیدم و خواستم از کنارش رد شم‌که مچ دستم رو گرفت _از اون فیلم هایی که تو خونه بلزی میکنی الکی خودت رو خوشحال و ناراحت نشون میدی الانم‌ در بیار خودت رو خوشحال نشون بده اون گند گریه‌ی بی‌خودت رو ماست مالی کن. _تو توی اداره همه چی رو با دستور پیش بردی فکر کردی اینجام‌میتونی؟‌ به زور خوشحال باشم به زور ناراحت! فشار دستش رو روی مچ دستم بیشتر کرد. _بگو چشم، با من بحث نکن حوری‌ناز.‌ اونم وقتی که از دستت عصبانی‌ام. دستم‌رو از دستش بیرون کشیدم و خیره تو چشم هاش گفتم _چشم‌ قربان https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم... امام رضا جانم🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوستانی که میخوان کل رمان مسیراشتباه رو بخونند، می‌تونند با پرداخت هزینه لینک کانال وی‌آی‌پی رو دریافت کنند جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید https://eitaa.com/joinchat/456655018Cf112230a29
شب خواستگاری بود . برای خواستگاری به منزل خواهرم آمده بود . صحبت ها تا آخر شب طول کشید . مراسم که تمام شد،  موقع رفتن موتورش را تا سر خیابان کشاند و بعد روشن کرد تا برای همسایه ها مزاحمتی نباشد . همین رعایت او مورد توجه خانواده‌ام قرار گرفت. شهید حامد کوچک زاده🕊🌹
_ فکر انتقام‌رو از سرت بیرون کن.‌ پوزخندی زدم و نگاهم رو بین چشم‌هاش جابجا کردم. _من انقدر شعور دارم که حرف زن‌و شوهری رو از خونه بیرون نبرم. _تو باشعور من بیشعور، روی همین فرمون جلو برو و همیشه با شعور بمون. با انگشت صورتم رو آهسته به عقب هول داد _دفعه‌ی آخرتم هست که به من پوزخند میزنی. نفس سنگینی کشیدم و خواستم از کنارش رد شم‌که مچ دستم رو گرفت _از اون فیلم هایی که تو خونه بلزی میکنی الکی خودت رو خوشحال و ناراحت نشون میدی الانم‌ در بیار خودت رو خوشحال نشون بده اون گند گریه‌ی بی‌خودت رو ماست مالی کن. _تو توی اداره همه چی رو با دستور پیش بردی فکر کردی اینجام‌میتونی؟‌ به زور خوشحال باشم به زور ناراحت! فشار دستش رو روی مچ دستم بیشتر کرد. _بگو چشم، با من بحث نکن حوری‌ناز.‌ اونم وقتی که از دستت عصبانی‌ام. دستم‌رو از دستش بیرون کشیدم و خیره تو چشم هاش گفتم _چشم‌ قربان https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
دوستانی که میخوان کل رمان مسیراشتباه رو بخونند، می‌تونند با پرداخت هزینه لینک کانال وی‌آی‌پی رو دریافت کنند جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید https://eitaa.com/joinchat/456655018Cf112230a29