eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
13.5هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋🦋🦋 او هم نگاهی به کبوترها انداخت. —مجبورم نگهشون دارم، شاید ازشون پرواز یاد گرفتم. پوزخند زدم. —تو قفس؟ تو که بال پرواز این بدبختارو هم گرفتی. علی در مورد تو هم همین نظر رو داشت، میگفت هلما بال پرواز من رو گرفته بود. بغض کرد. —شاید چون می ترسیدم. باورش نداشتم. از بس راهش سخت و طولانی بود. من دنبال یه راه کوتاه و راحت بودم. از ارتفاع می ترسیدم دلم می خواست رو زمین راه برم فکر می کردم بدون بال میتونم از خودم محافظت کنم. ولی حالا می بینم روی زمین پر از لاشخورهایی هستن که راه رفتن رو هم میخوان ازت بگیرن. حتی نفس کشیدن. اونوقته که با خودت میگی کاش لااقل پریدن بلد بودم. بلند شد و شیشه ی ترک خورده ی قاب عکس مادرش را با نوک انگشتهایش نوازش کرد. —کاش به جای این که مثل نگهبان ازم نگهداری کنه بهم اوج گرفتن رو یاد میداد. رمان انلاین برگرد نگاه کن رمانی با نگاهی متفاوت❌❌❌❌❌ http://eitaa.com/joinchat/1651900434C5c2629a7fe
به قول شهید‌ حجت الله رحیمی: هر کس دوست داره برای امام زمانش تیکه تیکه بشه صلوات بفرسته... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدداشته باشین😍 # رهبرانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت29 گذر ازطوفان✨ بعد از چند دقیقه سکوت صدای دایی پریسا بلند شد
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ سعی کردم پلک نزنم تا وقتی خواب میرم توی همون حالت بمونم خوشبحال پریسا دو تا مراسم عروسی دارن بعد رفتن مامان به لطف اذیت های نازبانو هیچ مراسمی رو نرفتم یا سریع برگشتم خونه ولی برای مراسم محمد حتما ماهم دعوت میشیم کاش بشه برم سنگین شدن پلک هام باعث شد دیگه نتونم فکر کنم وخواب رفتم صدای آروم ترانه گفتن پریسا باتکون دادن دستم از خواب بیدارم کرد چشم هام رو باز کردم خمیازه ای کشیدم روی صندلی مرتب نشستم _ساعت خواب، رسیدیم نذاشتم دایی ماشین ببره داخل کوچه ترسیدم ناز بانو داخل کوچه باشه باز حرف حدیث در بیاره پیاده شو بریم لبخندی زدم _کار خوبی کردی در ماشین باز کردم قبل از اینکه پیدا بشم چرخیدم _آقا حامد دستتون درد نکنه ببخشید زحمتتون انداختیم _خواهش میکنم این چه حرفیه ازماشین پیاده شدم در روبستم باقدم های تند تند شروع به راه رفتن کردیم _خدا بخیر کنه برسم خونه غر میزنه امروز نهار نداشتن _بی جا کرده غر بزنه حرف زد بهش بگو خودش باید درست کنه ترانه مثل دفعه قبل ساعت شش صبح بیدار نشی نهار برای ناز بانو درست کنی این دفعه خودم مفصل کتکت میزنم _بخاطر بابام درست میکنم نه اون فعلا بزار ببینم امشب بخیر میگذره _حرف زد بگو دنبال کار بودی از فردا هم خودش باید آشپزی کنه چه نهار چه شام _کاش نهار رو درست کنه شام پیش کشش خودم میرسم خونه درست میکنم _نخیر دو وعده رو باید خودش درست کنه _بابام قرص و دارو میخوره باید ساعت غذاخوردنش بهم نریزه وگرنه معده ش اذیت میشه بخوام با ناز بانو لج کنم برای بابا بد میشه _این خل وچل کی براتون پیدا کرد خدا خیرش نده _عه اونا که نمیدونستن اینطور میشه _طرفداری نکن که بیشتر حرصم میگیره آروم خندیدم جلوی در حیاط کیفم رو باز کردم دسته کلیدم رو بیرون آوردم _کاری نداری؟ _نه بگم بیا داخل نمیایی ،ممنون که باهام اومدی _مگه میشه بزارم تنها بری ازهمدیگه خداحافظی کردیم در رو باز کردم به محض وارد شدن پنجره داخل هال باز شد _تا الان کجابودی ؟به بهانه دنبال کار رفتن معلوم نیست رفتی کدوم قبرستون من با این وضعم بشینم آشپزی کنم _اولا سلام دوما مگه نگفتی باید برم دنبال کار _گفتم برو دنبال کار نه گشت وگذار در هال رو باز کردم کفش هام رو کنار جا کفشی انداختم طلبکار ودست به کمر جلو اومد _یه کار پیدا کردن ده ساعت طول نمیکشه فکر نکن میتونی با دروغ گفتن گولم بزنی _مواظب حرف زدنت باش ،شاید تو دروغ بگی ولی من یاد نگرفتم دروغ بگم چند جا رفتم دنبال کار که بالاخره یکیشون دلش سوخت گفت امتحانی از فردا تایک هفته برم سرکار اگر راضی بود اجازه میده ادامه بدم پشت چشمی برام نازک کرد _حقوقش چقده؟ _زیاد نیست ولی از هیچی بهتره از فردا هم باید خودت نهار درست کنی چون دیرمیرسم خونه _صبح موقع نماز درست کن _من چقد جون دارم که دوساعت هم باید استراحت نکنم نمیتونم _باشه حالا انگار میخوای چه کار سختی انجام بدی _حاجی چند بار پرسید کجا رفتی گفتم پیش دوستت پریسای، بیدار شد خودت بهش بگو میخوای بری سرکار راضیش کن قبول کنه حرفی هم از بدهی ها نزن براش خوب نیست "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
برای اینکه تحت توجه خاص حضرت زهرا سلام الله قرار بگیرید و عنایت خاص ہه شما کند، دائم سوره توحید را بخوانید و هدیه کنید به حضرت فاطمه سلام الله آیت اللہ‌ بهجت
میگفت: همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید.. پرسیدیم چرا؟! گفت: اینا چشماشون معجزه میکنه! هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه یه نگاهتون بهشون بخوره... میگفت: بنده‌ها فراموش کارن یادشون میره یکی اون بالا هست که همه چیزو میبینه... ولی این شهدا انگار انعکاس نگاه خدان.. انگار با نگاهشون بهت میگن ما رفتیم که تو با گناهات ظهور و عقب بندازی؟! ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟! میگی جوونم؛ منم جوون بودم شهید شدم.. بهتر نیست یه بهونه بهتر بیاری؟! میگفت: خیلی جاها جلوتونو میگیرن... 🕊🌹 ‎‌‌‎
یا مُنی قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ وَ یا غایةَ امالِ الْمُحِبّینَ ای آرمان دل مشتاقان! و‌ ای منتهای آرزوی دوستان! من هم می توانم تو را بخواهم؟! منِ گنهکارِ روسیاه ...
یا مُنی قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ وَ یا غایةَ امالِ الْمُحِبّینَ ای آرمان دل مشتاقان! و‌ ای منتهای آرزوی دوستان! من هم می توانم تو را بخواهم؟! منِ گنهکارِ روسیاه ...
مداحی آنلاین - رفیق شهیدم هوامو داره - رسولی.mp3
9.81M
رفیق‌شهیدم‌هوامو‌داره...💔😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
استاد پناهیان‌ میگفت: چرا خودت رو رها نمیکنی؟! داد بزنی از امام حسین بخوایی؟! برو‌ در خونه ی اباعبدالله منتش رو بکش دورش بگرد... مناجات کن با امام حسین! بگو امام حسینم من با تو آغاز‌ کردم، ولم نکنی... دیگه نمیکشم ادامه بدم متوقف شدم...!! امام حسین بازم دستت رو میگیره فقط بخواه ازش...
ولۍاین‌دنیاۍمجـٰازی،دنیایِ‌واقعۍ خیلیـٰاروخراب‌ڪرد!! بعضیـٰاباهدف‌مثبت‌اومدن‌ولۍ هدف‌اصلۍشون‌فراموش‌ڪردن‌‌ وخام‌پیشنھاد‌هاےشیطان‌شدن!! زمـٰانۍ‌بہ‌خودشون‌میـٰان‌ڪھِ خودِ‌واقعیشون‌گم‌ڪردن ..! :( -بہ‌خودمون‌‌نگـٰاه‌ڪنیم‌ببینیم‌ڪدوم‌طرفیم!
15.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر معظم انقلاب امروز : اینهایی که در صحنه هستند و آنهایی که پشت صحنه هستند، بسیار حقیرتر از آن هستند که بتوانند به نظام آسیب بزنند این بساط شرارت جمع خواهد شد.