5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدےڪہبااذانش۱۸عراقیتسلیمشدن😱😳
اذانیڪهروحتروجلامیده😌🕊
پشتِ در یا دلِ بغداد چه فرقی دارد؟!
هر کسی ذوبِ علی گشت تنش می سوزد...
#جانفدا
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
یه موتور گازی داشت کارهای توی پایگاه مثل خرید و.... را همیشه با آن انجام مى داد. مرتب از طرف بعضی از خلبانها مورد نکوهش قرار میگرفت. میگفتن: علی شأن یک خلبان را رعایت نمیكند.
ولی او کاری با این کارها نداشت، تا کار بود و پرواز و گردان، ماشین و راننده در اختیارش بود. برای کار شخصی حتی اگر در مسیر حرکت ماشین گردان بود هرگز توقف نمیكرد. میگفت: برمیگردم با همون موتورم میرم، نمیخوام با پول بیتالمال حتی یک ترمز برای من زده بشه.
#شهید_علی_اقبالی_مقدم🕊🌹
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت93 گذر از طوفان✨ بعد از دوساعت بدون وقفه کار کردن دیوار وپنجره
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت94
گذر از طوفان✨
_آقا طیب وطاها
استکان چاییم رو روی سینی گذاشتم و دوباره باهمون حس کنجکاویی که بیشتر شده بود پرسیدم
_مگه آقا طاهر کارمند اینجاست؟ مگه چکار کرده؟
خادمی کمی از چاییش رو خورد وگفت
_آقا طاهر کارمند نیست اینجا هرسه تاشون مدیر هستن ولی مدیریت اصلی با آقا طاهاست
چند لحظه ای به جواب خادمی فکر کردم وگفتم
_متوجه نشدم مگه میشه یه شرکت سه تا مدیر داشته باشه؟
_نه نمیشه هرسه تاشون باهم شریک هستن ولی بیشتر کارا دست آقا طاهاست، آقا طیب کارای مدیرتی وهماهنگی با قرار دادها رو انجام میده طاهر مدیر انجام پرژوه هاست ولی چند وقتیه حواسش پی کار نیست چند تا مشکل پیش اومده آقا طاهاهم چون ازهمه شون کوچیکتره حرمت نگه میداره وگرنه هرکسی دیگه بود بدجوری با طاهر برخوردمیکرد
_آقا طاهر بزرگتر از همه شون هستن؟چه مشکلی براشون درست شده ؟حل شدنی نیست؟
_آقا طیب برادر بزرگشونه بعدش طاهر بعد طاها،من که سر از کارای ادارای و پرژوه ها در نمیارم طوری که میگن آقا طاهر قرار داد یکی از پروژه ها رو گم کرده مسئول خرید مواد اولیه بهشون مواد درجه سه وچهار فروخته یه نفر هم میره به صاحب ملک میگه اینا دارن از مواد نامرغوب استفاده میکنن بعدش شکایت ازشون میکنن این دردسر شروع میشه
_خب چرا مواد نامرغوب خریدن که اینطور بشه
_طاهر میگه برای مواد درجه یک هزینه رو پرداخت کرده ولی مدارک پرداخت و قرار داد رو گم کرده میگه داخل شرکت گذاشته ولی نیست
روی مبل جابجا شدم که بهتر بتونم خادمی رو ببینم
_خب اگر نتونن ثابت کنن چی میشه؟
–دعاکن ثابت بشه وگرنه ممکنه چند وقتی شرکت تعطیل بشه
چرا هرجا میرم باید یه گرفتاری بزرگ سر راهم باشه باید به هیچ کاری دل خوش نکنم کاش امروز هم سرکار نمی اومدیم
باصدای زنگ در خادمی از روی مبل بلند شد وسمت در رفت وبازش کرد با دیدن پریسا که صورتش خسته تر از من بود ولی لبخند روی لبش بود از روی مبل بلند شدم سمتش رفتم
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
.گذر از طوفان
پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
#سلام_به_ارباب✋🏻
🌤صبح ها را به سلامی
به تو پیوند زنم...
✨ای سر آغازترین روز
خدا صبح بخیر...
✨به امیدی که جوابی
ز شما می آید...
✨گفتم از دور سلامی به
شما، صبح بخیر...
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای عهد با صدای دلنشین استاد فرهمند🌿"
اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼.
+ عھدۍتازھکنیم^^؟
#دعای_عهد
#شـــهــــیــدانـــه
@karbala_ya_hosein
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت علیه السلام
میگفت: شرمنده ام که من با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود.
بعد شهادت وصیت نامش رو آوردند نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم. سراغ قبر که رفتند دیدند به هیکلش کوچیکه وقتی اومد قبر اندازه ی اندازه بود..اندازه ی تن بی سرش....
#شهید_شیرعلی_سلطانی🕊🌹
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت94 گذر از طوفان✨ _آقا طیب وطاها استکان چاییم رو روی سینی گذا
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت95
گذر از طوفان✨
سلام کردم وخسته نباشید گفتم جوابم رو داد با چشم هاش نگاه کلی به سالن انداخت وگفت
_شفقت نیست؟
_چرا هستش رفته اتاق مدیریت کارش داری؟
سرش رو روبه بالا تکون نداد
_نه میخواستم جواب چپ چپ وبا اخم نگاه کردنش رو بدم
_زشته پریسا ولش کن
_من که کاریش ندارم اون ادعاش میشه
_باشه حرفت درسته ولی بخاطر من کوتاه بیا
دستش رو کنار سرش گذاشت تعظیم کرد به شوخی گفت
_چشم سرورم
از حرکتش خنده م گرفتم دستش رو پایین کشیدم
_دیونه داری چکار میکنی روبروی دوربینا هستی
یکی ببینه بهمون میخنده
آروم بادستش ضربه ای به پشت دستش زد
_چرا زودتر نمیگی الان شفقت منو ببینه سوژه ش میشم
آروم خندیدم
_خیلی مسخره ای این همه آدم داخل شرکت سورزنت روی شفقت گیر کرده
_خودش مقصره ماکه کاریش نداشتیم بدو کیفت رو بیار بریم
_فعلا چند دقیقه بیا بشین ببینم فروغی میخواد برای فردا چی بهم بگه بعد میریم
_خب برو در اتاقش بپرس
_نه منتظر میشم بیاد بیرون بگه
_میخوای من برم در اتاقش ؟
_نه بابا چند دقیقه صبرمیکنیم اگر نیومد میگه خانم خادمی بره ازش بپرس
از حرفی که زدم تعجب کرد
_خودت چرا نمیری بپرسی؟
_وقتی میخوام چیزی بپرسم یا جواب بدم استرس میگیرم
ابروهاش رو توی هم گره زد
_نه باید اینطوری باشه دوسال دیگه بخوای با استاد دانشگاه آقا یا هم دانشجوهات روبرو بشی میخوای چکار کنی باید از همین الان این استرس رو بزاری کنار وگرنه به مرور زمان بدتر میشی واینطور خوب نیست از نظر رفتاری بهت صدمه میزنه میگن رفتار اجتماعی بلد نیستی
_حالا تا دوسال دیگه خدابزرگه درست میشه
صدای باز شدن در اتاق فروغی باعث شد پریسا حرفش رو بخوره سکوت کنه
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫