گویا به پرستارها اعلام کردند که سردار سلیمانی برای دیدار مصطفی آمده.. یکی از پرستارها آمد پیش مصطفی و گفت: من میدونم تو شخصیت مهمی هستی... مصطفی هم با بی‌تفاوتی جواب داد: من و تو مثل همیم و هیچ فرقی با بقیه نداریم... پرستار گفت:‌ ولی من میدونم که سردار سلیمانی به دیدنت اومده.. مصطفی هم جواب داد: ایشون هم یکی مثل من و تو.. همیشه همین‌طوری بود نه فقط آن موقع قبل از آن هم برایش مهم نبود که آدم شناخته شده ای باشد یا نه اگر کاری انجام میداد اسم و رسم برایش مهم نبود... 📚قرار‌ بی قرار #شهید_مصطفی‌صدرزاده🕊🌹

خدایا هدایتم کن ،زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است #ختم‌ده‌صلوات‌یک‌حمدوتوحید هدیه به #شهید_مصطفی_چمران🕊🌹

الان همه چی معلومه، هیچ ابهامی برای ما نیست، هیچ عذری هم قبول نیست! ✍🏻شهیدحسن‌باقری

#تـــلـنـگـر❗️ ⚡️چیزی بالاتر از گناه که البته در انقلابیون و اهل دینداری بیشتر دیده می شود !! اســتــاد شــجـــاعــی اسـتـــاد پـنـــاهـــیـان حتما بشنویم ...👆👆

بهترین دوست انسان کتابه!! وسط حرف زدنش بلند میشی میری، هفته ی بعد برمیگردی میگی خب میگفتی...😅 ناراحتم نمیشه☺️ 🌸🌿 🌿🌸

🗯دعاکن یه روزی بیام بین این تابوتا بابامو بغل بگیرم... 📝دست نوشته زائران #معراج_شهدا تهران برتابوت شهدا💔

‌ نزدیک‌ شدن به خداوند در این است که همه چیز را از او بخواهی و نزدیک‌شدن به مردم در این است که از آنها چیزی نخواهی. «امیرالمومنین» 🌸🌱 🌱🌸

از شخصـے پرسیدند : تا بهشت چقدر راه است ؟ گفت : یڪ قدم گفتند : چطور ؟! گفت : مثل #شهیدان یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است . #تلنگر

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت149 گذر از طوفان✨ ناز بانو به حالت قهر لیوان رو روی میز عسلی کوبید و با ناراحتی گفت _حالا دیگه من شدم عامل درست کردن حرف وحدیث! بفرما حاجی از گل نازک تر بهش نمیگم اینطوری بهم میپره وای به حال اینکه بخوام نصحیتش کنم احتمالا میخواد خفه م کنه از شنیدن حرفش هاش چشم هام گرد شد بابا نگاهش بین هر دوتامون چرخید سرش رو متاسف تکون داد _چرا انقد شلوغش میکنی ترانه از روی بچگی یه حرفی زد دستش رو جمع کرد پایین لبش گذاشت _عه عه حاجی بچه کجا بود هم سن های ترانه یه خونه و زندگی رو میچرخونن همش میگی باید ترانه ناراحت نشه فکرش مشغول نشه اینطوری که نمیشه به بهانه لوس شدنش بهش نگیم بالای چشمش ابرو باید زندگی کردن رو یاد بگیره _بحث به کجا میکشونی بس کن سرم درد گرفت ناز بانو دسته روسریش رو روی بینیش گذاشت با ننه غریبم بازی گفت _من حرف میزنم سرت درد میگیره ترانه حرف بزنه چیزی نمیشه _لااله الله چرا داستان درست میکنی اصلا خوب خوبم سر من درد نگرفته کوتاه بیا ناز بانو از روی مبل بلند شد سمت اتاق رفت در اتاق بهم کوبید بابا بهم خیره شد و آروم گفت _باباجان ناز بانو حساس شده کمی مراعات حالش رو بکن هرچی میگه جواب نده خودم جواب میدم آهی کشیدم بابا خبر نداره زنش چه نقشی بازی میکنه من هم چه سکوتی کردم که دارم خفه میشم از روی مبل بلند شدم _چشم بابا ببخشید "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

‌ نزدیک‌ شدن به خداوند در این است که همه چیز را از او بخواهی و نزدیک‌شدن به مردم در این است که از آنها چیزی نخواهی. «امیرالمومنین» 🌸🌱 🌱🌸

از شخصـے پرسیدند : تا بهشت چقدر راه است ؟ گفت : یڪ قدم گفتند : چطور ؟! گفت : مثل #شهیدان یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است . #تلنگر

.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .