✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت393 گذر از طوفان✨ _به نظرت به کی ؟خانم خزایی دیگه _یادم رفت سرش رو متاسف تکون داد جلو اومد _خدا بخیر کنه این امتحانای آخری آلزایمر نگیری بیچاره بشیم _خب داشتم وسایل جمع میکردم سرش رو نزدیک صورتم آورد چشم هاش رو ریز کرد و با صدای آررمی گفت _تو یه چیزیت هست _نخیر _تو گفتی منم باور کردم گوشیش رو برداشت شماره خانم خزایی رو گرفت _سلام ببخشید الان میایم گوشی رو قطع کرد _بریم پایین منتظرمونه از روی مبل بلند شدم پریسا نگاهی به آقای فروغی انداخت و گفت _ممنون که امروز برامون وقت گذاشتید فروغی از روی صندلیش بلند شد قبل از اینکه فروغی جواب پریسا رو بده گفتم _ببخشید بخاطر حواس پرتی من وقت بیشتری گرفته شد _خواهش میکنم قبل از اینکه از اتاق بیرون بریم پریسا سوالی پرسید _آقای فروغی برای امتحان ریاضی اگر مشکلی داشته باشیم میشه برامون توضیح بدید دستم رو مشت کردم آروم به پهلو پریسا زدم که از چشم فروغی پنهون نموند فروغی گلوش رو صاف کرد _بله قبل از امتحان برای رفع اشکال بیاید شرکت پریسا خوش حال شد دوباره تشکر کرد از فروغی خداحافظی کردیم از اتاق بیرون رفتیم پریسا نگاه معترضی بهم انداخت _دست بزن پیدا کردی ها _آخه چرا انقد عجولی صبر میکردی بخونیم شاید اصلا رفع اشکال لازم نداشته باشیم _تیز هوش، خوب منم بهش گفتم اگر مشکل داشتیم وگرنه الکی که نمیخوایم بیایم فروغی رو ببینیم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

تا توی جمع جبهه چند تا مجرد میدید می گفت: بروید ازدواج کنید زندگی فقط جنگ نیست باید یاد بگیرید برای جنگ های بعدی سرباز تربیت کنید... #شهید_حمیدباکری🕊🌹

دست برسینه،سلامی بفرستیم،ز دور اینچنین در حرمت زائر نامحسوسیم اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِالله

دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ #دعای_عهد #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذرد و هر کس در هر زمره که می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند ، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد... #شهید_مرتضی_آوینی🕊🌹

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت394 گذر از طوفان✨ لباسام رو عوض کردم با باز شدن در اتاق چرخیدم نیلو سرش رو از گوشه در داخل آورد خنده م گرفت جلو رفتم در رو کامل باز کردم _بیا داخل _آجی عمو اومده کارت داره چطور صدای زنگ رو نشنیدم موهام رو با کلیپس جمع کردم از اتاق بیرون رفتم سمت مبلی که عمو نشسته بود رفتم سلام و احوال پرسی کردم و جوابم گرفتم کنارش نشستم _عمو حال بابا چطوره؟با دکترش حرف نزدی؟ _خوبه عزیزم امروز بهوش اومد بردنش قسمت مراقبتهای ویژه دکتر گفت چند وقتی اونجا باشه بعد میره بخش ذوق زده کامل سمتش چرخیدم و چشم هام پر اشک شد _وای عمو راست میگی؟ خدارو شکر کی بهوش اومد چرا بهم زنگ نزدی _دو سه ساعتی میشه عموجان بابات گفت بهت زنگ نزنم بهوش اومد انقد صدات زده گفتم میرم خونه بهش خبر میدم _ممنون که اومدید _امتحانات چطور پیش میره ؟ _خوبه ،عمو الان میشه بیام بابارو ببینم _نه عزیزم دکتر اجازه داده سه روزه دیگه تنها تو میتونی در حد چند دقیقه بری ببینیش وا رفته گفتم _زودتر نمیشه ؟آخه چرا سه روز دیگه _عموجان نظر دکتر اینکه نمیشه بهش بگیم ما حرفتو قبول نداریم نفس کلافه ای کشیدم ناز بانو با یه پارچ آب و یه لیوان از آشپزخونه بیرون اومد نگاه متاسفی بهش انداختم فک و فامیل های خودش میان اندازه چند مهمونی میگه شربت درست کن برای خانواده بابا آب میاره روی مبلی که روبروی من بود نشست و دستوری گفت _بلند شو یه چایی درست کن عمو دستش رو روی دستم گذاشت طوری که ناز بانو بشنوه گفت _چایی نمیخورم میخوام برم برو درستو بخون لبخندی زدم _چشم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

سلام دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍 🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند . https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95

قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا الجن/۲۲ بگو: هرگز احدی مرا در برابر خدا حمایت نمی کند و جز او هیچ پناهگاهی سراغ ندارم. ولی من هر وقت بریدم و خسته شدم و فکر کردم که دیگه نمیتونم ادامه بدم همین یه جمله اش منو نگه داشت که: تو در پناه خدایی و خدا هرگز دیر نمی کنه...

دوستان هئیت سائلین حضرت زینب در دومین شهر محروم کشور است 😔 به کمک یه تعداد نوجوان و جوان خیمه عزای امام حسین (ع) بر پا شده🌹 عزیزان این نوجوانان برای برپایی مراسم دهه اول محرم قرض کردن😔الان 50میلیون تومن چک دادن سیستم صوت خریدن✅ پرچم خریدن ✅ داربست کرایه کردن✅ ایستگاه صلواتی داشتن ✅ هر شب پذیرایی داخل هیئت✅ منت بزارید در حد توان ولو به ده هزار تومان در این پویش مارو کمک کنید 🌹 اجرتون با امام زمان عج 🌺 شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇

6273817010138661

حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 #پویش_هفتاد_یکم #خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س