eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
13.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ سلام بر آن کسى که‌ اجابتِ دعا، در زیرِ بارگاه اوست... ♥️ @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت450 گذر از طوفان✨ ناخواسته لبخندی زدم به کتای های داخل پاکت خی
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ خرید های فروغی رو جلوی در هال گذاشتم و یکی یکی بردمشون داخل آشپزخونه با صدای سلام ترانه خانم مادر ناز بانو برگشتم عقب نگاهم سمت مبلا رفت _سلام زیبا خانم خوش اومدید _ممنون عزیزم نگاهش روی خرید ها قفل شد _حاجی نیست زحمت خرید های خونه افتاده روی دوشت ناز بانو هم با دوتا بچه کوچیک نمیشه بره خرید خدا خیرت بده از حرفش خنده م گرفت سعی کردم جلوی خندیدنم رو بگیرم فکر کرده دخترش کار نکردنش بخاطر بچه هاس نمیدونه چه بدهی های کف دستمون گذاشته الان تحریم شده از نسیه گرفتن ناز بانو نرگس رو بغل مادرش گذاشت ذوق زده سمت خرید ها اومد _چرانگفتی میری خرید مگه نگفتم هر وقت رفتی به منم بگو بیام _یهوی شد _سری های قبل هم همین رو گفتی شروع به خالی کردن پلاستیک ها کرد با چه خوشحالی و لبخندی مشغول بررسی تک تک خرید ها شد هرچقد هم خرج کنه در رفاه باشه تا اسم خرید بیاد مثل هیچی ندیده ها میشه انگار نه انگار همه زندگی بابام رو بخاطر الکی خرج کردن هاش به باد داده پاکتی که کتاب ها و پرونده داخل بود رو برداشتم سمت اتاق رفتم _داخل پاکت چیه بیار نگاهش کنم بعد برش دار کلافه سمتش چرخیدم _کتاب درسی نگاه کردن نداره _تو این اوضاع خرج و مخارج بیمارستان پول دادی کتاب خریدی که چی بشه صبر میکردی خرج های بابات تموم بشه برای پول گیر نکنیم بعد میرفتی کاغذ میخریدی ابروهام رو بالا انداخت کامل سمتش چرخیدم _خدارو شکر تا امروز برای هزینه های بابا گیر نکردم بعدشم ان شاءالله مشکلی پیش نمیاد اگرم به در بسته بی پولی بخوریم از اون چهارده النگویی که با پول کرایه مغازه وحقوق بابا خریدی چند تاشو میفروشیم ،درضمن کتاب هم لازم بوده که خریده شده سعی کن توی هرکاری هم دخالت نکن نگاه حرصی به مادرش انداخت _میگم زبونش نیش مار میگی مادر نداره هواشو داشته باشه این خوبی حالیش نیست که بخوام براش خوب باشم باهمون لحن تندش سمتم چرخید _مثلا درس میخونی که چی بشه بری دانشگاه بعید میدونم بتونی کنکور قبول بشی اگرم قبول بشی که رشته الکی احتمالا باشه اول و آخرش باید بری خونه شوهر کارکنی کهنه بچه بشوری پس بجای روی اعصاب من و بقیه بودن خودت رو گول نزن شوهرکن برو سرخونه زندگیت حاجی یه نفس راحت بتونه بکشه از شنیدن حرف های مسخره ش عصبانی شدم _فکر نکن چون مادرت اینجاست میتونی هرچی از دهنت در بیاد بگی احترام زیبا خانم سرجاشه ولی تو نه اونی هم که باعث حال بد بابام میشه من نیستم بعدشم آرزوی اینکه بتونی منو راضی کنی زن این خواستگارهای که معلوم نیست ازکجا پیداشون میکنی بشم روی دلت میمونه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
سلام دوستان عزیز به خاطر درخواست های زیاد شما بزرگواران نویسنده تصمیم گرفتن vip رمان ها رو بار گزاری کنند😍 🌹توجه داشته باشید عزیزانی که میخواند تو کانال خصوصی نویسنده عضو بشن لطفا قبل از رفتن به پی وی ادمین شرایط رو کامل بخونن درصورت قبول شرایط پی وی ادمین مراجعه کنند . https://eitaa.com/joinchat/1087308137C16faeedd95
در فشار زندگی اندوهگین مشو، شاید خداست که در آغوشش می فشاردت! برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن... صبر اوج احترام به حکمت خداست
_وای عاشقتم🤤😋 خانومایی که میخوان حرف اولو توسلیقه بزنن بیان تواین کانال😅 همه نوع برای شمابانوها داره🔮 شدیدا توصیه میکنیم خانما این کانال عضو شن😳👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
همه چیز از روزی شروع شد که تلفن شوهرم نصفه شب زنگ خورد. روی ویبره بود خودش بیدار نشد گوشیش رو برداشتم که ساکتش کنم اما با دیدن اسم پریسا یه حسی درونم گفت داره بهم خیانت میکنه. تماس رو وصل کردم و صدایی پر از ناز و عشوه اما دلخور از اون‌ور خط گفت: عزیزم خیلی منتظرت بودما چرا نیومدی... تماس رو قطع کردم از ناراحتی تا صبح خوابم نرفت، تا صبح خیلی نقشه کشیدم ولی هیچ کدوم عملی نبود برای همین مستقیم رفتم پیش مادر شوهرم... https://eitaa.com/joinchat/1909326006C2fcb3adffd
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت451 گذر از طوفان✨ خرید های فروغی رو جلوی در هال گذاشتم و یکی یک
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ سوزش معده م هر لحظه حالم رو بدتر میکرد توانای کار کردن و انجام ثبت هارو ازم گرفت بود سرم رو روی میز گذاشتم دستم رو روی سرم گذاشتم صدای پریسا بلند شد _ترانه خوابت میاد بزور نفس کشیدم _نه دارم از معده درد میمیرم صدای نگرانش بلند تر شد _چت شد یهو! سریع خودش رو بهم رسوند دستش رو روی پشتم گذاشتم شروع به ماساژ دادن کرد _چند وقتیه خبری از دردش نبود باز چش شده ؟ باحال زاری جواب دادم _وای پریسا دارم میمیرم با حس زیر و رو شدن محتوای داخل دلم تند سرم رو از روی میز برداشتم صندلی رو عقب کشیدم بلند شدم دستم رو جلوی دهنم گرفتم باقدم های بلند از اتاق بیرون رفتم خودم رو به سرویس رسوندم درش رو باز کردم با شتاب داخل رفتم و در بستم بعد از چند بار بالا آوردن شیر آب روشویی رو باز کردم چند مشت آب به صورتم زدم با صدای ترانه ترانه گفتن به در کوبیدن پریسا دستم رو روی دستگیره گذاشتم و بی حال بیرون رفتم خانم خادمی و شفقت نگران جلو اومدن خانم خادمی دستم رو گرفت _مادر حالت خوبه؟این انقد رنگت پریده صدای چی شده گفتن فروغی باعث شد نگاه ها از روی من برداشته بشه و همه سمت فروغی بچرخن شفقت چند قدمی جلوتر رفت _حال خانم نیکجو بد شده نگران شدیم فروغی که سعی داشت عادی رفتار کنه ولی خیلی موفق نبود مثل بقیه کارمندان نگران شد چند قدم جلوتر اومد نگاهش بین من و پریسا جابجا شد و پرسید _مریض شدید ؟ با کف دستم قطره های آب روی پیشونیم رو پاک کردم بی حال لبم زدم _نه _پس چرا رنگ و روت پریده؟ پریسا جلوتر اومد دستم رو گرفت در جواب فروغی گفت _قبلا معده درد داشت خوب شده بود امروز باز مثل قبل حالش بد شد فروغی کیفش رو توی دستش جابجا کرد _کمکش کنید ببریمش دکتر _باشه پریسا دستم رو محکم تر گرفت _بریم سرم رو تکون دادم _دکتر نمیخوام الان خوب میشم فروغی با نگرانی و کلافگی گفت _خانم خجسته در اتاق بایگانی قفل کنید برید بیرون وایسید الان میام ❌ صبـر کنیـد رد نشیـد ❌ 💥اینجا بمب لوازم اکسسور😍گیره😍تسبیح 😍و کلی وسایل دلبره😍 🛑🔥توی این کانال کلی تنـوع مدلا زیااااد 🛑🔥 جنسـااامون ارزونه چـون اجـاره مغـازه و مالیـات نداریـم😱😊😱 https://eitaa.com/joinchat/1862926649C63debfdba5 "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
_کجا میخوایم بریم؟ _بریم چادر بخریم وارفته نگاهی بهش انداختم: مگه ما حرف نزدیم گفتم من چادر نمیپوشم همینطورکه هستم قبولم کن خونسرد لبخندی زد _الانم میریم یه چادر آستین دارمیخریم که دیگه اذیت نباشی ابروهام روتوی هم گره زدم _وقتی من ازیه پوششی خوشم نمیای چرا مجبورم میکنی.‌من رودیدی پس باید همون طور قبولم داشته باشی _اره دیدمت وحرفاتم شنیدم من هم برات چادر هدیه آوردم.‌گفتم اگر چادر رو قبول کرد پس راضی به این ازدواجِ اگر قبول نکرد دیگه اصراری نمیکنم پا پس میکشم.تو هم پوشیدیش این رو هم بدون من از هرچی بگذرم ازپوشش وارایش نامتعارف نمیگذرم هرچی بخوای دراختیارت میزارم پابه پا برای همه خواسته هات میام ولی پا روی خط قرمز من‌نزار https://eitaa.com/joinchat/2196242718Cd5445224c1 دختری که باکاراش همه خانواده شو رو توی دردسرمیندازه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ سلام بر آن کسى که‌ اجابتِ دعا، در زیرِ بارگاه اوست... ♥️ @karbala_ya_hosein