eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
قلبی که با محبت (علیه السلام )نبض میگیره، در وفاداری به قائم (عج)آخرین قیام الهی ،به بلوغ میرسه...🦋 ❤️
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ 🌸✨🌸✨ 🌸✨🌸✨ #پارت586 گذر از طوفان✨ خانم خادمی سینی به دست داخل اومد نگاهش روی است
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ روی صندلی نشستم پریسا استکان چاییم رو آورد کنار دستم گذاشت _تا دوباره از دهن نیفتاده بخورش _صبرکن یه زنگ بزنم شفقت _مگه داخل سالن نبود؟ _چرا داشت با خوشنام حرف میزد _چکارش داری؟ _بگم بیاد نقشه ها رو ببره تا فردا مرتب و درست شده تحویل بده با دست اشاره ای به نقشه ها کرد _این همه رو عمرأ یک روزه نمیتونه انجام بده _‌این دیگه مشکل خودشه و رئیسش _باز فروغی چی گفت؟ کاغذی که دستم بود رو روی میز گذاشتم _این کارها رو تا دو روز دیگه باید انجام بدم یهویی چشماش گرد شد _میگفتی مگه آدم آهنی هستم انجام نمیدم _آقا طیب بهش گفت فعلا وقت هست قبول نکرد _فکر کنم میخواد یه کاری کنه حرفی که زدی رو پس بگیری _من که حرف بدی نزدم کاری هم که خواسته بود رو انجام دادم _همچین رفتاری از فروغی بعیده اگر امیری بود جای تعجب نداشت _شاید میخواد کم بیاریم از اینجا بریم _کارهامون تکمیل بشه خودمون میریم قبل از اینکه حرفی بزنن _چاییتو بخور حرص نخور الان معده ت درد میگیره _صبرکن تلفن برداشتم و شماره شفقت رو گرفتم _سلام خانم شفقت بیاید نقشه پروژه ها رو ببرید کدهاشون مرتب کنید تا فردا باید کامل بشن _سلام تا آخر هفته میام میبرم _باید تا فردا کارهاشون تموم بشه وگرنه باید خودتون جواب آقای فروغی رو بدید زاپاس😍 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
قلبی که با محبت (علیه السلام )نبض میگیره، در وفاداری به قائم (عج)آخرین قیام الهی ،به بلوغ میرسه...🦋 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
شبکه ی ضریح تو... تلویزیون و آنتن نمی خواهد ! یک دل میخواهد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من ! @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت587 گذر از طوفان✨ روی صندلی نشستم پریسا استکان چاییم رو آورد کن
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ تلفن رو سر جاش گذاشتم پریسا با لبخند دستش رو آروم روی شونه م زد _‌به به میبینم خوب راه افتادی ها آفرین خوب باهاش حرف زدی اینطوری دیگه نمیتونه بهانه بیاره لبخندی زدم یکی از شکرپنیر های که خانم خادمی آورده بود رو توی دهن گذاشتم و استکان چایی رو برداشتم کمی ازش خوردم _پریسا؟ _جانم؟ _یکی از پوشه های حسابرسی بده من تا خانم خزایی میاد یه نگاهی بهش بندازم چند تاشو حساب کنم _پوشه هارو میبریم خونه نیم ساعت دیگه خانم خزایی میرسه پرینت های که فروغی گفته زو بگیریم فردا کارهرو زودتر انجام بدی _آقای امیری گیر نمیده چرا پوشه هارو از شرکت بیرون بردی ؟ _نه خودش به خانم ملک گفته ببرید خونه فردا انجام شده بیاریدش _با اینکه حوصله غرغر کردنهای ناز بانو ندارم پوشه رو دستم ببینه هر پنج دقیقه میاد داخل اتاق ببینه من چکار میکنم، ولی ببریم که فردا کامل شده تحویلش بدی _باشه پرینت ها رو بگیر کم من چک کنم کدومشون کامل نیست بگی به فروغی _الان شروع میکنم دستت درد نکنه پوشه کار های مرداد ماه رو باز کردم شروع به چاپ کردن لیست ها کردم دوتایی تند تند مدارک های ثبت شده رو چک کردیم _ترانه همه شون کامل بجز این پنج تایی که برای پروژه شهریاره مدارک از روی میز برداشتم _ممنون بزارمشون داخل کشو فردا اومدیم بگم به فروغی _یه زنگ دیگه به شفقت بزن بگو میخوایم بریم میایی نقشه هارو ببری یا در اتاق قفل کنیم سرم رو تکون دادم انگشتم رو روی دکمه تکرار گذاشتم صدای شفقت پخش شد _جانم خانم نیکجو _خانم شفقت بیاید نقشه هارو ببرید میخوایم در اتاق رو قفل کنیم بریم _نمیشه فردا ببرمشون؟ _نه نمیشه باید تافردا تفکیک بشن _باشه الان میام "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از دُرنـجف
صبح است و نور بر مضجع شریف آن مرد سراسر نور، تابیدن گرفته...✨ یکشنبه علوی
پشتم رو کردم بهش و به جهت مخالفش قدم برداشتم ولی با حرفی که زد سر جام خشکم زد و نتونستم نسبت بهش بی‌تفاوت باشم. _معلومه خیلی خوبی ازش دیدی که اینطوری واسش سَر و دست می‌شکونی. راه رفته رو برگشتم و با حرص گفتم: _اونش به تو ربطی ندار...... هنوز حرفم کامل نشده بود که صدای سوت بدی توی گوشم پیچید. انقدر محکم زد که صورتم هم جهت با سیلی برگشت و اشک‌هام بدون پلک زدن ریختن. دست لرزونم رو بالا آوردم و گذاشتم روی گونه‌م. _اینو زدم تا یادت بمونه، هر چیزی یا هر کسی که به تو ربط داشته باشه، به منم داره. توی صورتش نگاه‌‌ کردم و با خشم توی صورتش غریدم: من هر کاری بخوام می‌کنم و تو هم هیچ حقی نداری. https://eitaa.com/joinchat/190906423C02ecf4ef2d
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت588 گذر از طوفان✨ تلفن رو سر جاش گذاشتم پریسا با لبخند دستش رو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _پریسا از پنجره بیرون رو نگاه کن ببین خانم خزایی رسیده؟ _الان نگاه میکنم، شفقت چی گفت؟ _میگه فردا ببرمشون گفتم نه _چقد زرنگه میخواد با امروز فردا کردن کلافه مون کنه انجامش نده _تا فردا کاملشون نکنه منم دیگه انجامش نمیدم _کار خوبی میکنی،خانم خزایی رسیده بریم سیستم رو خاموش کردم در کشو میز رو قفل کردم شفقت کیف به دست وارد اتاق شد لبخندی زد _خسته نباشید _ممنون _نقشه ها تعدادشون چندتاس؟ _فکر کنم پنجاه وا رفته گفت _چرا انقد زیاد روی هم جمع شدن پریسا صندلیش رو سرجاش گذاشت وگفت _چند هفته س داریم به شما و خانم خوشنام میگیم نقشه ها رو جدا کنید وکدهاشون بزنید وقتی کارتون انجام ندادید انتظار دارید تعدادشون زیاد نشه؟ پشت چشمی برای پریسا نازک کرد وگفت _خانم نیکجو نقشه ها کجاست؟ به در کمد اشاره کردم _این همه !کم کم دو یا سه هفته طول میکشه آماده بشه گلوم رو صاف کردم و گفتم _خانم شفقت فردا نقشه ها تا ظهر آماده نباشن من کارهای ثبتشون انجام نمیدم به آقای فروغی هم میگم _اینطوری باید فردا از صبح بیاییم شرکت پریسا کلافه و طلبکار گفت _ما هم میایم فقط شما که تنها نیستید _شرایط زندگی من با شما ها فرق داره _چه فرقی داره آشپزی و خونه داری میکنید خوب ماهم همه این کار ها رو انجام میدیم تخت پادشاهی که برای ما گوشه خونه نذاشتن از حرف پریسا خنده م گرفت لبم رو به دندون گرفتم که شفقت متوجه خندیدنم نشه محرمیت داره تموم میشه https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
شبکه ی ضریح تو... تلویزیون و آنتن نمی خواهد ! یک دل میخواهد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من ! @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت589 گذر از طوفان✨ _پریسا از پنجره بیرون رو نگاه کن ببین خانم خز
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ در حیاط رو باز کردم کلید رو داخل جیبم انداختم پوشه رو از پریسا گرفتم _اگر مهمون داشتید بیا اینجا باهم بررسیشون کنیم آروم خندید _مهمون های ناز بانو که بیشتر از ماست _میریم داخل اتاق در رو قفل میکنم _برم ببینم خونه چه خبره بهت زنگ میزنم هرجایی سوال داشتی پیام بده یا زنگ بزن _باشه حواسم هست هیچ برگه ای رو سرسری رد نمیکنم _دست گلت درد نکنه خدا حافظی کردم رفتم داخل در حیاط رو بستم نیلو با دیدنم از روی لبه ی حوض وسط حیاط بلند شد و سمتم اومد _سلام آجی امروز چقد دیر اومدی _سلام عزیزم کارم طول کشید _نمیایی بریم بستنی برام بخری ؟ ای وای انقد که از دست فروغی اعصابم ریخت بهم یادم رفت قول بستنی به نیلو دادم الان با وجود این پرونده چطوری نیلو ببرم فروشگاه ناز بانو پوشه رو ببینه تا سر ازش در نیاره کوتاه نمیاد مگه به بابا بگم مواظب باشه کسی داخل اتاقم نره _نیلو بابا خونه س؟ _آره _صبرکن برم وسایلمو بزارم داخل خونه میریم برات بستنی میخرم دستهاش رو محکم بهم کوبید _آخ جون در هال رو باز کردم و داخل رفتم با بطری های شیشه ای که تا جلوی در اتاقم روی پارچه چیده شده بودن روبرو شدم اینا دیگه برای چیه خواهر ناز بانو از آشپزخونه بیرون اومد لبخندی زد _سلام ترانه جان خسته نباشی _سلام ممنون این بطری ها چرا وسط هال گذاشته شدن؟ _آب لیمو و آبغوره گرفتیم آبجی گفت تا ترانه از کلاس بر میگرده بطری ها رو بشوریم خشک بشن چقد این زن راحت دروغ میگه، توی کل فامیلش گفته من کلاس کنکوری میرم که خودش رو خوب نشون بده اگرم قبول نشم بعد بگه درس خون نبودم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از دُرنـجف
تو هر جایگاهی‌ که‌ باشیم، چه پروفسور باشیم، چه‌ معلم، چه رئیس‌ جمهور اگه‌ به‌ اتصال‌ نداشته باشیم ! - چقدر متصلیم!؟:)
شبکه ی ضریح تو... تلویزیون و آنتن نمی خواهد ! یک دل میخواهد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من ! @karbala_ya_hosein
‌_😭😭😭😭 +چرا گریه می‌کنی؟ _دیروز مادر شوهرم اومد ، یخچالو باز کرد، دید که هارو با پلاستیک گذاشتم تو ، کلی کرد😭 +اخه کی دیگه از این کارا می‌کنه ؟🤦‍♀ _خب من که بلد نیستم😢 +مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒 _نه، چی هست؟ +یه کاناله که ترفند داری یاد میده، این که چجور وسایل رو کنی و خونت و باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره... _وااقعا؟ وای نمی‌دونستممم😳 +بیا لینکشو بهت می‌دم ولی به کسی نگیا🤫خزش می‌کنن..👇 https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
خانمی که خونت کوچیک و بد مدله دیگه غصه نخور با این کانال خونتو تغییر بده😍 ایده های خونه هاتون رو اینجا انتخاب کنید و همیشه بدرخشید 🏡😍 اینجا دیگه خونه دست خودته که چطور باشه 😍 مخصوصه خونه های مستاجری و کوچیک🏡💒 https://eitaa.com/joinchat/3772711076C9933cb4d43 جهت ایده😍😉
حاج آقا پناهیان میگن ‌شهدا جاذبه ی عجیبی دارند اثر مغناطیسی شهدا در آدم های سالم فوق تصور است...
هدایت شده از دُرنـجف
صدقه جاریه
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت590 گذر از طوفان✨ در حیاط رو باز کردم کلید رو داخل جیبم انداختم
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نگاه گذری به کل هال انداختم نیلو سرش رو از گوشه در ورودی داخل آورد _آبجی بیا دیگه _نیلو بابا کجاست ؟ _داخل اتاق داره استراحت میکنه _خوابیده ؟ صندل هاش گوشه در گذاشت و داخل اومد سمت اتاق رفت _نه بیداره خودم باهاش حرف زدم چند ضربه ای به در اتاق زد _بابایی آبجی کارت داره با قدم های تند به طرف اتاق رفتم _بابا بلند نشو روی تخت نشست _سلام بابا جان خسته نباشی _ببخشید سلام ممنون پرونده رو لبه تخت گذاشتم _بابا میشه حواستون به این پوشه باشه با نیلو برم فروشگاه و برگردم _باشه عزیزم کارت از ناز بانو بگیر بعد برید _پول روکارتم هست نیلو نگاهش بین من وبابا جابجا شد و گفت _مامان گفت پول نداریم همه پولامون تموم شده تا ده روز دیگه که حقوق بابایی بیاد بابا سرش رو متاسف تکون داد و زیر لب گفت برید بابا جان زود برگردید _چشم چسب صندل های نیلو رو بستم ،ناز بانو در هال رو باز کرد _کجا میرید؟ _آبجی میخواد بستنی برام بخره _برای همه بخر بیار دلستر و نوشابه هم بخر سرماه پولش رو بهت میدم چشم هام با حرف آخرش گرد شد،پیش خواهراش با صدای بلند اینطوری میگه که فکر کنن ناز بانو در حق من خوبه چرا خجالت نمیکشه از این همه دروغی که میگه با تموم حرصی که میخوردم رفتیم فروشگاه بستنی رو برای نیلو خریدم و برگشتیم ناز بانو وقتی دید هیچی دستم نیست بخاطر حضور بابا نتونست حرفی بزنه تانیمه های شب حواسم به بررسی پرونده و حساب هابود بعد ازتموم شدن کارپرونده نفهمیدم چطوری خواب رفتم 😢😱 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
شبکه ی ضریح تو... تلویزیون و آنتن نمی خواهد ! یک دل میخواهد و... یک سلام ! حتی از راه دور... سلام آقای دلتنگی های من ! @karbala_ya_hosein
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت591 گذر از طوفان✨ نگاه گذری به کل هال انداختم نیلو سرش رو از گو
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ پوشه رو روی میز پریسا گذاشتم خمیازه ای کشید _ببخشید دیشب بخاطر کارهای من اذیت وبد خواب شدی _نه اذیت نشدم سر و صدای جابجا کردن بطری های خانواده های ناز بانو اینا رو اعصاب بود اصلا نمیشد خوابید _بطری چی ؟ _خواهر و برادرهاشو جمع کرده بود سر خیابون ما لیمو و غوره تازه آوردن برای فروش بیاید اینجا باهم آب لیمو و آبغوره بگیریم کل خونه بوی میدون تربار گرفته بود _بنده خدا حاجی توی این شرایط چطوری استراحت میکنه _اصلا دوست ندارم بابا رو بستری توی بیمارستان ببینم ولی با وجود مهمون های ناز بانو و کارهاش راضیم بابا بیمارستان باشه تا کامل خوب بشه فقط اذیت نشه _اگر شیرین عقل بود میگفتیم کارهاش دست خودش نیست ولی این نظر عقلی مشکلی نداره همه کارهاش و اذیت کردن هاش تابلو عمدی _خانواده شم پایه هستن برام سوال شده چطوری نمیگن ناز بانو چرا انقد مهمونی میدی چرا بفکر زندگیت و سلامتی شوهرت نیستی یکی از زن داداش هاش یه بار دیدم نصیحتش کرد میخواست خفه ش کنه _وقتی میان رستوران میخورن و میرن چرا پایه دعوت و مهمونی نباشن نفس عمیقی کشیدم با صدای سلام شفقت نگاه هر دو تامون سمت در رفت جوابش رو دادیم ،چند تا از نقشه هارو روی میز گذاشت _فعلا همین پنج تا رو تونستم کارهاشون انجام بدم تا بعد از ظهر سعی میکنم تعداد بیشتری رو درست کنم _خانم شفقت از صبح تا الان پنج تارو انجام دادید اینطوری تا بعداز ظهر همه شون درست نمیشه _خب کمکی ندارم بیاید کمکم زودتر تموم بشه دستم رو روی پوشه روی میز گذاشتم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از دُرنـجف
🪐: آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: هرگاه تهیدست شُدید؛ با دادن،با خداوند تجارت کنید. | نهج‌البلاغه،حکمت۲۵۸
هدایت شده از  حضرت مادر
اگر فاطمه زهرا (س) یاری کند یاری شونده به آسمان رود و کار آفتاب کند...🌱 | ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت592 گذر از طوفان✨ پوشه رو روی میز پریسا گذاشتم خمیازه ای کشید
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ _این پوشه ها رو میبینید؟همه اینا رو دیشب خانم خجسته و من بردیم خونه انجام دادیم امروزم باید قرار داد ها و کارهای ثبتی مرداد ماه رو کامل کنم گزارش اصلی برای آقای فروغی ببرم به خانم خوشنام بگید بیان کمکتون زودتر کارتون انجام بشه شفقت نفس کلافه ای کشید _خانم خوشنام گفتن تذکر گرفتم بخاطر چند تا از کارهای که انباشته شدن باید اونارو انجام بدم وقت نمیکنم کمک کنم سرم رو کج کردم _چی بگم به آقای فروغی اطلاع بدید _باشه شفقت مثل کسی که لشکرش شکست خورده بود از اتاق بیرون رفت پریسا پوشه ها رو برداشت سمت میزم اومد _خوب جوابش رو دادی بیشتر از ماحقوق میگیرن اندازه ما کار نمیکنن پوشه رو بزار روی دستم ببرمشون بالا کاری گفت رو انجام دادم قفل کشو میز رو باز کردم لیست های که چاپ کرده بودم رو بیرون آوردم روی میز گذاشتم و مشغول کار شدم لیست اول رو ثبت کردم لیست دوم رو برداشتم با ضربه ای که به در خورد سرم رو بلند کردم با فروغی رو برو شدم نگاهم رو به صفحه سیستم دادم _سلام بفرمایید ؟ _سلام چی به خانم شفقت گفتید؟ سرم رو بلند کردم _متوجه سوالتون نشدم _چرا بهشون گفتید نقشه هارو کامل ثبت نمیکنید چشم هام از تعجب گرد شد _من همچین حرفی نزدم امروز اومدن گفتن پنج تا نقشه رو انجام دادم منم گفتم تا بعد از ظهر هر تعدادی که تحویل بدید کارهاش رو کامل میکنم _آها پس اینطور میگم تا چند ساعت دیگه همه رو درست شده تحویلتون بدن 😍 ترانه خانم چقد غر زد😅 https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
4_5992317613802263137.mp3
4.48M
چرا هوا زمستونیه دیوار خونه مون خونیه در خونه پر از هیزمه مادر کجایی ؟!😭